دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

احکام دین


احکام دین
بسم اللّه الرحمن الرحیم .
الـحـمـد للّه رب الـعـالمین , و الصلا و السلام علی اشرف الانبیاو المرسلین محمد و آله الطیبین الطاهرین , و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین , من الان الی قیام یوم الدین .
● احکام تقلید.
▪ مـسـالـه ۱) شـخـص مسلمان باید عقیده اش به اصول دین از روی بصیرت باشد , و نمی تواند در اصـول دیـن تقلید نماید , یعنی گفته کسی راکه علم به آنها دارد به صرف اینکه او گفته است , قـبـول کـنـد ولـی چـنانچه شخص به عقائد حقه اسلام یقین داشته باشد , و آنها را اظهار نماید ـ هرچند از روی بصیرت نباشد ـ آن شخص مسلمان و مؤمن است , و همه احکام اسـلام و ایمان بر او جاری می شود.
و اما در احکام دین ـ در غیر ضروریات و قطعیات ـ باید شخص یا مجتهد باشدکه بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد , یا از مجتهد تقلید کند , یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است .
مثلا : اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند , و عده دیگر می گویند حرام نیست , آن عمل را انجام ندهد.
و اگر عملی را بعضی واجب , و بعضی مستحب می دانند , آن را بجا آورد.
پـس کسانی که مجتهد نیستند , و نمی توانند به احتیاط عمل کنند , واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
▪ مساله ۲) تقلید در احکام : عمل کردن به دستور مجتهد است و از مجتهدی می توان تقلید کرد که مرد , بالغ , عاقل , شیعه دوازده امامی , حلال زاده , زنده و عادل باشد.
و عـادل کـسی است که کارهایی را که براو واجب است بجا آورد , و کارهایی راکه بر او حرام است ترک کند.
و نـشـانـه عـدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد , که اگر از اهل محل یا همسایگان او یاکسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند , خوبی او را تصدیق نمایند.
وهـمـچنین لازم است مجتهدی که انسان از او تقلید می کند اعلم باشد , یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهد های زمان خود تواناتر باشد.
▪ مساله ۳) مجتهد و اعلم را ازسه راه می توان شناخت :.
۱) آنکه خود انسان یقین کند , مثل آنکه از اهل علم باشد , و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
۲) آنـکه دو نفر عالم و عادل که می توانندمجتهد اعلم را تشخیص دهند , مجتهد بودن یا اعلم بـودن کسی را تصدیق کنند ,بشرط آنکه دو نفر عالم و عادل دیگر باگفته آنان مخالفت ننمایند , بـلـکـه اجتهاد یااعلمیت کسی به گفته یک نفر از اهل خبره و اطلاع که مورد و ثوق انسان باشد نیزثابت می شود.
۳) آنکه انسان از راههای عقلائی به اجتهاد یا اعلمیت فردی اطمینان پیداکند , مثل آنکه عده ای از اهـل عـلـم که می توانند مجتهد و اعلم راتشخیص دهند , و از گفته آنان اطمینان پیدامی شود , مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
▪ مساله ۴) بدست آوردن فتوی یعنی دستور مجتهد چهار راه دارد :.
۱) شنیدن از خود مجتهد.
۲) شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند.
۳) شنیدن از کسی که انسان به گفته او اطمینان دارد.
۴) دیدن در رساله مجتهد در صورتی که انسان به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد.
▪ مـسـالـه ۵) اگـرمـجـتهد اعلم در مساله ای فتوی دهد , مقلد نمی تواند در آن مساله به فتوای مجتهددیگر عمل کند.
ولی اگر فتوی ندهد , و بفرماید احتیاط آن است که فلان طور عمل شود ـ مثلا بفرماید احتیاط آن اسـت کـه در رکـعت اول و دوم نماز بعد از سوره حمدیک سوره تمام بخواند ـ مقلد بایـد یا به این احـتـیاط که احتیاط و اجبش می گویندعمل کند , و یا به فتوای مجتهد دیگری با رعایت الاعلم فالاعلم عمل نماید , پس اگراو فقط سوره حمد را کافی بداند , می تواند سوره را ترک کند.
و همچنین است اگرمجتهد اعلم بفرماید مساله محل تامل یا محل اشکال است .
▪ مـسـاله ۶) اگر مجتهداعلم بعد از آنکه در مساله ای فتوی داده یا پیش از آن احتیاط کند ـ مثلا بـفرمایدظرف نجس را که یک مرتبه در آب کر بشویند پاک می شود , اگرچه احتیاط آن است که سـه مـرتبه بشویند ـ مقلد او می تواند عمل به احتیاط را ترک نماید , و این رااحتیاط مستحب می نامند.
▪ مـسـاله ۷) اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند ازدنیا برود , حکم بعد فوت او حکم زنده بودنش است , بنابر این اگر او اعلم از مجتهدزنده باشد باید بر تقلید او باقی بماند.
و چنانچه مجتهد زنده اعلم از او باشد باید به مجتهد زنده رجوع کند.
و اگـر اعـلـمیتی در میان آنها معلوم نشود یا مساوی باشند ,مخیر است عمل خود را با فتوای هر کـدام تـطـبـیـق نـماید , مگر در موارد علم اجمالی یاقیام حجت اجمالی بر تکلیف ـ مانند موارد اختلاف در قصر تمام ـ که بنابر احتیاطواجب باید رعایت هر دو فتوا را بنماید.
و مـراد از تـقـلید در صدر این مساله صرف التزام به متابعت از فتوای مجتهد معین است , نه عمل کردن به دستور او.
▪ مـسـالـه ۸) بـر مـکـلـف لازم است مسائلی را که احتمال می دهد به و اسطه یاد نگرفتن آنها در معصیت ـ یعنی ترک واجب یا فعل حرام ـ و اقع می شود یاد بگیرد.
▪ مـساله ۹) اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد , اگر اعمال او مطابق با و اقع یا فـتـوای مـجتهدی باشد که اکنون می تواند مرجع او باشد صحیح است , و در غیر این صورت اگر جاهل قاصر بوده , و نقص عمل از جهت ارکان و مانند آن نبوده است , عمل صحیح است .
و همچنین است اگر جاهل مقصر بوده است , و نقص عمل از جهتی بوده است که در صورت جهل صحیح است مانند جهر به جای اخفات یا بعکس .
و هـمـچنین اگر کیفیت اعمال گذشته را نداند که محکوم به صحت است , بجز در بعضی موارد که در منهاج ذکر شده است .
● احکام طهارت .
ـ آب مطلق و مضاف .
▪ مـسـالـه ۱۰) آب یـامـطـلـق است یا مضاف , آب مضاف آبی است که آن را از چیزی بگیرند , مثل آب هندوانه و گلاب , یا با چیزی مخلوط باشد , مثل آبی که بقدری باگل و مانند آن مخلوط شود کـه دیگر به آن آب نگویند , و غیر اینها آب مطلق است , و آن بر پنج قسم است : آب کر , آب قلیل , آب جاری , آب باران , آب چاه .
۱) آب کر.
▪ مـساله۱۱) آب کر مقدار آبی است که مساحت ظرف آن سی و شش وجب ((۱))
باشد , و این تقریبا
معادل ۳۸۴ لیتر است .
▪ مـساله ۱۲) اگر عین نجس مانند بول و خون یا چیزی که نجس شده است مانند لباس نجس , به آب کر برسد , چنانچه آن آب , بویا رنگ یامزه نجاست را بگیرد , نجس می شود , و اگر تغییر نکند نجس نمی شود.
▪ مساله ۱۳) اگر بو یا رنگ یا مزه آب کر بواسطه غیر نجاست تغییر کند نجس نمی شود.
▪ مساله ۱۴) اگر چیز نجس را زیر شیری که متصل به کر است بشویند , آبی که از آن چیز می ریزد اگر متصل به کر باشد و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد و عین نجاست هم در آن نباشد پاک است .
۲) آب قلیل .
▪ مساله ۱۵) آب قلیل آبی است که از زمین نجوشد و از کر کمتر باشد.
▪ مساله ۱۶) اگر آب قلیل روی چیز نجس بریزد , یا چیزنجس به آن برسد نجس می شود.
▪ مساله ۱۷) آب قلیلی که برای بر طرف کردن عین نجاست روی چیز نجس ریخته شود و از آن جدا گـردد نجس است , و همچنین آب قلیلی که بعد از بر طرف شدن عین نجاست برای تطهیر چیز نجس روی آن می ریزندو از آن جدا می شود ـ بنابر احتیاط لازم ـ نجس است .
▪ مـسـالـه ۱۸) آب قـلـیـلی که باآن مخرج بول و غائط را می شویند با پنج شرط چیزی را که با آن ملاقات کند نجس نمی کند :.
ـ آنکه بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد.
ـ نجاستی از خارج به آن نرسیده باشد.
ـ نجاست دیگری مثل خون با بول یا غائط بیرون نیامده باشد.
ـ ذره های غائط در آب بیدا نباشد.
ـبیشتر از مقدار معمول نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد.
۳) آب جاری .
آب جاری آبی است که اززمین بجوشد و جریان داشته باشد مانند آب چشمه و قنات .
▪ مساله ۱۹) آب جاری اگرچه کمتر از کر باشد , چنانچه نجاست به آن برسد تا وقتی که بو یا رنگ یا مزه آن بواسطه نجاست تغییر نکرده پاک است .
▪ مساله ۲۰) آب لوله های حمام و عمارات که از شیرها و دوشها می ریزد اگر به ضمیمه منبعی که متصل به آن است به قدر کر باشدحکم کر را دارد.
۴) آب باران .
▪ مـسـالـه ۲۱) چـیزی که نجس است و عین نجاست در آن نیست , به هر جای آن یک مرتبه باران بـرسـد پـاک مـی شود مگر بدن و لباس که به بول نجس شده باشد که در این دو بنابر احتیاط دو مرتبه لازم است , و در فرش ولباس و مانند اینها فشار لازم نیست , البته باریدن دو سه قطره فائده ندارد بلکه بایدطوری باشد که بگویند باران می آید.
▪ مساله ۲۲) زمین نجسی که باران بر آن بباردپاک می شود , و اگر باران بر زمین جاری شود و در حال باریدن به جای نجسی که زیر سقف است برسد آن را نیز پاک می کند.
▪ مـساله ۲۳) اگر بر فرش پاکی که روی زمین نجس است باران ببارد و در حال باریدن از فرش به زمین برسد , فرش نجس نمی شود و زمین هم پاک می گردد.
۵) آب چاه .
▪ مساله ۲۴) آب چاهی که از زمین می جوشد , اگرچه کمتر از کر باشد چنانچه نجاست به آن برسد , تا وقتی که بو یارنگ یا مزه آن بواسطه نجاست تغییر نکرده پاک است .
▪ مـسـاله ۲۵) اگر نجاستی درچاه بریزد و بو یا رنگ یا مزه آب آن را تغییر دهد , چنانچه تغییر آب چاه از بین برود , پاک می شود , ولی پاک شدنش بنابر احتیاط واجب , مشروط به این است که باآبی که از چاه می جوشد مخلوط گردد.
● احکام آبها.
▪ مساله ۲۶) آب مضاف که معنی آن در مساله ۱۳ گفته شد , چیز نجس را پاک نمی کند , و وضو و غسل هم با آن باطل است .
▪ مساله ۲۷) آب مضاف اگرچه به مقدار کر باشد , اگر ذره ای نجاست به آن برسد نجس می شود.
▪ مـساله ۲۸) اگر آب مضاف نجس طوری با آب کر یا جاری مخلوط شود که دیگر آب مضاف به آن نگویند , پاک می شود.
▪ مـساله ۲۹) اگر چیزنجسی را در کر یا جاری تطهیر نمایند در شستنی که با آن پاک می گردد , آبی که بعداز بیرون آوردن از آن می ریزد پاک است .
▪ مـسـالـه ۳۰) آبی که پاک بوده و معلوم نیست نجس شده یا نه , پاک است , و آبی که نجس بوده و معلوم نیست پاک شده یا نه , نجس است .
● احکام تخلی .
▪ مـسـالـه ۳۱) واجـب اسـت انسان وقت تخلی و مواقع دیگر , عورت خود را از کسانی که مکلفند , اگـرچـه مـثل خواهر و مادر با او محرم باشند , و همچنین از دیوانه و بچه اگر ممیز باشند یعنی خوب و بد را بفهمند , بپوشاند , ولی زن و شوهر لازم نیست عورت خود را از یکدیگر بپوشانند.
▪ مـساله ۳۲) موقع تخلی باید بنابر احتیاط لازم جلوی بدن یعنی شکم و سینه روبه قبله و پشت به قبله نباشد.
▪ مساله ۳۳) مخرج بول با غیر آب پاک نمی شود , و یک بار شستن کافی است .
▪ مـساله ۳۴) با سنگ و کلوخ و پارچه و مانند اینها اگر خشک و پاک باشند می شودمخرج غائط را تطهیر کرد , و چنانچه رطوبت کمی داشته باشند که موضع را ترنکنداشکال ندارد.
● استبرا.
▪ مـسـالـه ۳۵) استبرا عمل مستحبی است که مردها بعد از بیرون آمدن بول انجام می دهند , برای آنکه اطمینان کنند بول در مجری نمانده است و آن به گونه هایی انجام می شود , یکی از آنها این اسـت کـه بـعـد از قطع شدن بول , اگر مخرج غائط نجس شده , اول آن را تطهیر کنند , بعد سه دفعه با انگشت میانه دست چپ ازمخرج غائط تا بیخ آلت بکشند , و بعد انگشت شست را روی آلت و انگشت پهلوی شست را زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه گاه بکشند و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند.
▪ مـسـاله ۳۶) آبی که گاهی با تحریک شهوت از مرد خارج می شود و به آن (( مذی )) می گویند پاک است , و نیز آبی که گاهی بعد از منی بیرون می آید و به آن (( وذی )) گفته می شود , و آبی کـه گـاهـی بعد از بول بیرون می آید و به آن (( ودی )) می گویند اگر بول به آن نرسیده باشد پاک است و چنانچه انسان بعد از بول استبرا کند وبعد آبی از او خارج شود و شک کند که بول است یا یکی از این سه آب , پاک می باشد.
▪ مساله ۳۷) کسی که استبرا نکرده اگر بواسطه آنکه مدتی از بول کردن او گذشته اطمینان کند بول در مجری نمانده است و رطوبتی ببیند و شک کند پاک است یا نه , آن رطوبت پاک می باشد و وضو را هم باطل نمی کند.
▪ مساله ۳۸) برای زن استبرا از بول نیست , و اگر رطوبتی ببیند و شک کند که بول است یا نه پاک می باشد , و وضو وغسل او را هم باطل نمی کند.
● نجاسات .
مساله ۳۹) نجاسات ده چیز است :.
ـ بول .
ـ غائط.
ـ منی .
ـ مردار.
ـ خون .
ـ سگ وخوک .
ـ کافر.
ـ شراب .
ـ عرق حیوان نجاست خوار.
۱ , ۲) بول وغائط :.
▪ مساله ۴۰) بول و غائط انسان و هر حیوان حرام گوشتی که خـون جهنده داردیعنی اگر رگ آن را ببرند , خون از آن جستن می کند , نجس است و غائط حیوان حرام گوشتی که خون آن جستن نـمـی کـنـد مـثـل ماهی حرام گوشت , و همچنین فضله حیوانات کوچک مثل پشه و مگس که گوشت ندارند پاک است , ولی از بول حیوان حرام گوشت که خون جهنده ندارد باید بنابر احتیاط لازم اجتناب کرد.
▪ مساله ۴۱ ) بول و فضله پرندگان حرام گوشت پاک و بهتر اجتناب از آنهاست .
۳) منی :.
▪ مساله۴۲) منی انسان و هر حیوان حرام گوشتی که خون جهنده دارد نجس است , و بنابراحتیاط واجب باید از منی حیوان حلال گوشتی که خون جهنده دارد اجتناب شود.
۴) مردار :.
▪ مـساله ۴۳) مردار انسان و حیوانی که خون جهنده دارد نجس است , چه خودش مرده باشد , یابه غـیر دستوری که در شرع معین شده آن را کشته باشند و ماهی چون خون جهنده ندارد , اگرچه در آب بمیرد پاک است .
▪ مـسـالـه ۴۴) چـیزهائی ازمردار مثل پشم و مو و کرک و استخوان و دندان , که روح ندارند , پاک است .
▪ مـسـالـه ۴۵) اگـر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد در حالی که زنده است گوشت یاچیز دیگری راکه روح دارد جدا کنند , نجس است .
▪ مـساله ۴۶) اگر پوستهای مختصرلب و جاهای دیگر بدن را بکنند چنانچه روح نداشته باشد و به آسانی کنده شود , پاک است .
▪ مـسـالـه ۴۷) دواجـات روان , عطر , روغن , و اکس و صابون که از خارجه می آورند , اگر انسان یقین به نجاست آنها نداشته پاک است .
▪ مساله ۴۸) گوشت , پیه وچرمی که احتمال آن برود که از حیوانی است که به دستور شرع کشته شـده پـاک اسـت , ولـی اگـر از دست کافر گرفته شود یا اینکه دست مسلمانی باشد که از کافر گـرفـتـه ورسـیـدگـی نکرده که از حیوانی اسـت که به دستور شرع کشته شده یا نه , خوردن آن گوشت و پیه حرام است , ولی نماز در آن چرم جایز است , آنچه از بازار مسلمانها یااز مسلمانی گـرفـتـه شـود و معلوم نباشد که از کافر گرفته شده , یا اینکه احتمال آن برودکه تحقیق کرده اگـرچه از کافر گرفته باشد خوردن آن گوشت و پیه نیز جایز است مشروط بر اینکه آن مسلمان در آن تصرفی بکند که مختص گوشت حلال است ماننداینکه برای خوردن بفروشد.
۵) خون :.
▪ مـسـاله ۴۹) خون انسان و هر حیوانی که خون جهنده دارد یعنی حیوانی که اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کندنجس است , پس خون حیوانی که مانند ماهی و پشه خون جهنده ندارد پاک می باشد.
▪ مـساله ۵۰) اگر حیوان حلال گوشت را به دستوری که در شرع معین شده بکشند وخون آن به مـقـدار لازم بـیرون آید , خونی که در بدنش می ماند پاک است ولی اگر به علت نفس کشیدن یا بواسطه اینکه سر حیوان در جای بلند بوده خون به بدن حیوان برگردد , آن نجس است .
▪ مساله ۵۱) احتیاط مستحب آن است که از تخم مرغی که ذره ای خون در آن می باشد اجتناب شود , و اگر خون در زرده باشد , تا پوست نازک روی آن پاره نشده , سفیده بدون اشکال پاک است .
▪ مـسـاله ۵۲) اگر خونی که از لای دندانها می آید بواسطه مخلوط شدن با آب دهان از بین برود , اجتناب از آب دهان لازم نیست .
▪ مساله ۵۳) خونی که بواسطه کوبیده شدن , زیر ناخن یا زیر پوست می میرد , اگر طوری شود که دیـگـر بـه آن خون نگویند پاک , و اگر به آن خون بگویند وظاهر گردد نجس است پس چنانچه ناخن یا پوست سوراخ شود بطوری که خون جزظاهر بدن حساب شود , اگر بیرون آوردن خون و تطهیر محل جهت وضو یا غسل مشقت زیاد دارد باید تیمم نماید.
▪ مساله ۵۴) اگر انسان نداند که خون زیر پوست مرده یا گوشت بواسطه کوبیده شدن به آن حالت در آمده , پاک است .
▪ مـساله ۵۵) زردابه ای که در حال بهبودی زخم در اطراف آن پیدامی شود , اگر معلوم نباشد که باخون مخلوط است , پاک می باشد.
۶ ـ ۷) سگ و خوک :.
▪ مساله ۵۶) سگ و خوک نجس اند حتی مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبتهای آنها.
۸) کافر :.
▪ مـسـالـه ۵۷) کـسی که معترف به خدا یا به یگانگی او نباشد و همچنین غلا (یعنی آنهایی که یکی ازائمه (ع ) را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است ) و خوارج و نواصب (یعنی آنهایی که بـه ائمـه (ع ) اظـهـار دشـمـنـی مـی نمایند) نجسند , و همچنین است کسی که نبوت یا یکی از ضـروریات دین مانند نماز و روزه را منکر شود اگر به نحوی باشدکه مستلزم تکذیب پیامبر (ص ) بشود هر چند فی الجمله و اما اهل کتاب (یعنی یهودو نصاری و مجوس ) محکوم به طهارت اند.
۹) شراب :.
▪ مساله ۵۸) شراب نجس است , وغیر آن از چیزهایی که انسان را مست می کند نجس نیست .
▪ مساله ۵۹) الکل صنعتی که برای رنگ کردن در و پنجره و میز و صندلی و مانند اینها بکار می برند تمام اقسامش پاک می باشد.
▪ مساله ۶۰) اگر آب انگور بخودی خود یا بواسطه پختن جوش بیاید , پاک , ولی خوردن حرام است , و همچنین انگور جوشیده بنابر احتیاطواجب حرام است ولی نجس نیست .
▪ مساله ۶۱) خرما و مویز و کشمش و آب آنهااگرچه جوش بیایند , پاک و خوردن آنها حلال است .
▪ مـسـالـه ۶۲) فقاع یعنی آب جوی که موجب درجه خفیفی از مستی است حرام است و به احتیاط واجب نجس است و اما آب جوی که موجب هیچگونه مستی نیست پاک و حلال می باشد.
۱۰) عرق حیوان نجاستخوار :.
▪ مـسـالـه ۶۳) عرق شتری که به خوردن نجاست انسان عادت کرده باشد نجس است , و همچنین است بنابر احتیاط واجب عرق حیوانات دیگری که این چنین باشند.
▪ مساله ۶۴) عرق جنب از حرام پاک است و نماز با آن صحیح است .
راه ثابت شدن نجاست .
▪ مساله ۶۵) نجاست هر چیزی از سه راه ثابت می شود :.
ـ آنکه خود انسان یقین یا اطمینان کند که آن چیز نجس است .
ـ آنکه کسی که چیزی در اختیار اوست بگوید آن چیز نجس است و متهم نباشد.
۰ آنـکـه دومـرد عـادل بـگـویند چیزی نجس است , بشرط آنکه از سبب نجاست خبر دهند مثلابگویند آن چیز با خون یا بول ملاقات کرده است , و اگر یک مرد عادل خبر دهداحتیاط واجب آن است که از آن چیز اجتناب شود.
● چیز پاک چگونه نجس می شود.
▪ مـساله ۶۶) اگر چیز پاک به چیز نجس برسد و هر دو یا یکی از آنها به طوری تر باشد که تری یکی به دیگری برسد , چیز پاک نیز نجس می شود ولی با تعدد واسطه نجس نمی شود.
مثال : در صورتی که دست راست به بول متنجس شود , آنگاه آن دست با رطوبت جدیدی بادست چـپ مـلاقـات کـند , این ملاقات موجب نجاست دست چپ خواهد بود , و اگر دست چپ بعد از خشک شدن بالباس مرطوب مثلاملاقات کند لباس نیز نجس می شود , ولی اگر آن لباس با چیز دیگری با رطوبت ملاقات کند حکم به نجاست آن چیز نمی شود و اگر تری به قدری کم باشد که به دیگری نرسد , چیزی که پاک بوده نجس نمی شود اگرچه به عین نجس برسد.
▪ مـساله۶۷) هر گاه شیره و روغن و مانند اینها طوری باشد که اگر مقداری از آن را بردارندجای آن خـالـی نـمـی مـاند , همین که یک نقطه ای از آن نجس شد , تمام آن نجس می شود ولی اگر طـوری بـاشـد کـه جـای آن در مـوقع بر داشتن خالی بماند , اگرچه بعد پرشود , فقط جایی که نـجـاسـت بـه آن رسیده نجس می باشد , پس اگر فضله موش در آن بیفتد جایی که فضله افتاده نجس و بقیه پاک است .
● احکام نجاسات .
▪ مـسـالـه ۶۸) نـجـس کـردن خـط و ورق قـرآن در صورتی که مستلزم هتک باشد حرام است , و اگـرنـجـس شود باید فورا آن را آب بکشند بلکه بنابر احتیاط واجب در غیر فرض هتک نیز نجس کردن آن حرام , و آب کشیدن واجب است .
▪ مساله ۶۹) خوردن و آشامیدن چیز متنجس حرام است , و همچنین است خوراندن آن به دیگری , ولـی خوراندن آن به طفل یا دیوانه , جایز است , و اگر خود طفل یا دیوانه غذای نجس را بخورد یا بادست نجس غذا را نجس کند و بخورد , لازم نیست از او جلوگیری کنند.
▪ مـسـالـه ۷۰) اگـر انـسـان ببیند کسی چیز نجسی را می خورد یا با لباس نجس نماز می خواند , لازم نیست به او بگوید.
● مطهرات .
▪ مساله ۷۱) دوازده چیز نجاست را پاک می کند , و آنها را مطهرات گویند
ـ آب ,
ـ زمین ,
ـ آفـتاب ,
ـ استحاله ,
ـ انقلاب ,
ـ انتقال ,
ـ اسلام ,
ـ تبعیت
ـ بـر طـرف شـدن عـیـن نجاست ,
ـ استبرا حیوان نجاست خوار ,
ـ غائب شدن مـسـلـمـان ,
ـ خارج شدن خون از ذبیحه و احکام اینها به طور تفصیل در مسائل آینده گفته می شود.
۱) آب :.
▪ مساله ۷۲) داخل ظرف نجس را هر چند با شراب نجس شده باشد باآب قلیل باید سه مرتبه شست , و هـمچنین با آب کر و جاری بنابر احتیاط واجب , وظرفی راکه سگ از آن آب یا چیز روان دیگر خـورده , بـاید اول با خاک پاک , خاک مالی کرد سپس خاک او را زائل نموده و بعد دو مرتبه با آب قـلیل یا کر یا جاری شست , و همچنین ظرفی را که سگ لیسیده , باید پیش از شستن خاک مالی کـرد , واگر آب دهان سگ در ظرفی بریزد یا جایی از بدنش به آن اصابت کند , بنابر احتیاطلازم باید آن را خاک مالی کرد و بعد سه مرتبه با آب شست .
▪ مساله ۷۳) ظرفی راکه خوک بلیسد یا از آن چیز روانی بخورد , یا اینکه در آن موش صحرائی مرده باشد , با آب قلیل یا کر یا جاری باید هفت مرتبه شست و لازم نیست آن را خاک مالی کنند.
▪ مساله ۷۴) ظرف نجس را با آب قلیل به دو گونه میتوان آب کشید :.
یکی آنکه سه مرتبه پر کنند و خالی کنند.
دیـگـر آنـکـه سـه دفـعه قدری آب در آن بریزند و در هردفعه آب را طوری در آن بگردانند که به جاهای نجس آن برسد و بیرون بریزند.
▪ مـساله ۷۵) اگر چیز نجس را یک مرتبه در آب کر یا جاری فرو برند که آب به تمام جاهای نجس آن بـرسـد , پـاک می شود و در فرش و لباس و مانند اینها فشار یا مانندآن از مالیدن یا لگد کردن لازم نـیست , و در صورتی که بدن یا لباس متنجس به بول باشد , در کر نیز دو مرتبه شستن لازم است .
▪ مـسـالـه ۷۶) اگـر بـخواهند چیزی را که به بول نجس شده با آب قلیل آب بکشند , چنانچه یک مرتبه آب روی آن بریزند و ازآن جدا شود , در صورتی که بول در آن چیز نمانده باشد پاک می شود , مـگـر در لـبـاس و بـدن کـه بـایـد دو مـرتبه روی آنها آب بریزند تا پاک شوند , و در هر حال در شـسـتـن لباس و فرش و مانند اینها با آب قلیل باید فشار دهند تا غساله آن بیرون آید(وغساله آبی است که معمولا در وقت شستن و بعد از آن از چیزی که شسته می شود ,خود بخود یا بوسیله فشار می ریزد).
▪ مـسـاله ۷۷) اگر چیزی به بول پسر یا دختر شیرخواری که غذا خور نشده , نجس شود , چنانچه یک مرتبه آب روی آن بریزند که به تمام جاهای نجس آن برسد پاک می شود.
▪ مـسـالـه ۷۸) اگر چیزی به غیر بول نجس شود , چنانچه با بر طرف کردن نجاست یک مرتبه آب قـلیل روی آن بریزند و از آن جدا شود , پاک می گردد , ولی لباس و مانند آن را باید فشار دهند تا غساله آن بیرون آید.
▪ مساله ۷۹) اگر ظاهر صابون نجس شود می شود آن را تطهیر کرد ولی اگر باطن آن نجس شود قابل تطهیر نیست و اگر انسان شک کند که آب نجس به باطن صابون رسیده یانه , باطن آن پاک است .
▪ مساله ۸۰) هر چیز نجس , تا عین نجاست را ازآن بر طرف نکنند پاک نمی شود ولی اگر بو یا رنگ نـجـاسـت در آن مانده باشد اشکال ندارد , پس اگر خون را از لباس بر طرف کنند و لباس را آب بکشند و رنگ خون درآن بماند پاک می باشد.
▪ مـساله ۸۱) گوشت و دنبه ای که نجس شده , مثل چیزهای دیگر آب کشیده می شود و همچنین است اگر بدن یا لباس یا ظرف , چربی کمی داشته باشد که از رسیدن آب به آنها جلوگیری نکند.
▪ مساله ۸۲) آب شیری که متصل به کر است حکم کر را دارد.
▪ مساله ۸۳) اگر چیزی را آب بکشد و یقین کند پاک شده و بعد شک کند که عین نجاست را از آن بر طرف کرده یا نه , باید دورباره آن راآب بکشد تا یقین کند که عین نجاست بر طرف شده است .
▪ مساله ۸۴) زمینی که آب در او فرو می رود مثل زمینی که روی آن شن یا ریگ باشد , اگر نجس شود با آب قلیل نیز پاک می شود.
▪ مـساله ۸۵) زمین سنگ فرش و آجر فرش و زمین سختی که آب در آن فرو نمی رود , اگر نجس شـود با آب قلیل پاک می گردد , ولی باید به قدری آب روی آن بریزند که جاری شود , و اگر آبی کـه روی آن ریـخـته اند ازسوراخی بیرون نرود و در جایی جمع شود برای پاک شدن آنجا باید آب جمع شده رابا پارچه ای یا ظرفی بیرون آورند.
۲) زمین :.
▪ مساله ۸۶) زمین با چهار شرط کف پا و ته کفش را پاک می کند :.
ـ آنکه زمین پاک باشد.
ـ آنکه بنابر احتیاطخشک باشد.
ـ آنکه بنابر احتیاط لازم نجاست از ناحیه زمین حاصل شده باشدچهارم : آنکه اگر عین نجس مـثـل خـون و بـول , یا متنجس مثل گلی که نجس شده درکف پا و ته کفش باشد , بواسطه راه رفـتـن یـا مالیدن پا به زمین بر طرف شود , وچنانچه قبلا عین نجاست بر طرف شده باشد با راه رفـتـن یـا مالیدن پا به زمین بنابراحتیاط لازم پاک نمی شود و نیز زمین باید خاک یا سنگ یا آجر فـرش و مـانـند اینهاباشد , و با راه رفتن روی فرش , حصیر و سبزه , کف پا و ته کفش نجس پاک نمی شود.
▪ مساله ۸۷) پاک شدن کف پا و ته کفش نجس , بواسطه راه رفتن روی آسفالت وروی زمینی که با چوب فرش شده محل اشکال است .
▪ مساله ۸۸) بعد از آنکه کف پایا ته کفش نجس به راه رفتن پاک شد , مقداری از اطراف آن هم که معمولا به گل آلوده می شود پاک می گردد.
▪ مساله ۸۹) کسی که با دست و زانو راه می رود , اگرکف دست یا زانوی او نجس شود , پاک شدن آن با راه رفتن محل اشکال است وهمچنین است ته عصا , ته پای مصنوعی , نعل چهار پایان , چرخ اتومبیل و درشکه ومانند اینها.
۳) آفتاب :.
▪ مساله ۹۰) آفتاب زمین , ساختمان و دیوار را با پنج شرطپاک می کند :.
ـ آنکه چیز بطوری تر باشد که اگر چیز دیگر به آن برسد تر شود ,پس اگر خشک باشد باید به و سیله ای آن را تر کنند تا آفتاب خشک کند.
ـ آنکه عین نجاست در آن چیز باقی نمانده باشد.
ـ آنکه چیزی از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند , پس اگر آفتاب از پشت پرده یا ابر و مانند اینها بـتـابد و چیز نجس راخشک کند , آن چیز پاک نمی شود , ولی اگر ابر به قدری نازک باشد که از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند , اشکال ندارد.
ـ آنـکـه آفتاب به تنهایی چیز نجس راخشک کند , پس اگر مثلا چیز نجس بواسطه باد و آفتاب خشک شود , پاک نمی گردد , ولی اگر طوری باشد که خشک شدن به آفتاب مستند باشد اشکال ندارد.
ـ آنکه آفتاب مقداری از بنا و ساختمان را که نجاست به آن فرو رفته , یک مرتبه خشک کند پس اگر یک مرتبه بر زمین و ساختمان نجس بتابد و روی آن را خشک کند ودفعه دیگر زیر آن را خشک نماید , فقط روی آن پاک می شود و زیر آن نجس می ماند.
▪ مـساله ۹۱) اگر آفتاب به زمین نجس بتابد , بعد انسان شک کند که زمین موقع تابیدن آفتاب تر بوده یا نه , یا تری آن بواسطه آفتاب خشک شده یا نه , آن زمین نجس است , و همچنین است اگر شـک کـند که عین نجاست از آن بر طرف شده یا نه ,و اگر شک کند که چیزی مانع تابش آفتاب بوده یا نه پاک شدن محل اشکال است .
۴) استحاله :.
▪ مـسـالـه ۹۲) اگر جنس چیز نجس به طوری عوض شود که به صورت چیز پاکی در آید پاک می شـود , مثل آنکه چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود , ولی اگر جنس آن عوض نشود مثل آنکه گندم نجس را آرد کنند یا نان بپزند پاک نمی شود.
۵) انقلاب :.
▪ مساله ۹۳) اگر شراب بخودی خود یا بواسطه ریختن چیزی مثل سرکه و نمک در آن سرکه شود , پاک می گردد.
▪ مساله ۹۴) آب انگوری که به آتش یا بخودی خود جوش بیاید , حرام می شود , واگر آنقدر بجوشد که دو قسمت آن کم شود و یک قسمت آن بماند , حلال می شود ودر مساله (۶۰) گذشت که آب انگور به جوش آمدن نجس نمی شود.
۶) انتقال :.
▪ مـسـالـه ۹۵) اگر خون بدن انسان یا خون حیوانی که اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کـنـد , حـیـوانی که عرفا خون ندارد آن را بمکد بطوری که در معرض آن باشد که جذب بدن آن حـیـوان گردد همانطوری که پشه از بدن انسان یا حیوان می مکد آن خون پاک می شود و این را انتقال می گویند.
۷) اسلام :.
▪ مساله ۹۶) اگر کافرشهادتین بگوید یعنی به یگانگی خدا و نبوت خاتم الانبیا شهادت بدهد , به هر لغتی که باشد , مسلمان می شود و چنانچه قبلا محکوم به نجاست بوده بعد از مسلمان شدن , بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک است .▪ مـسـالـه ۹۷) اگـر کـافـر شـهـادتین بگوید ,و انسان نداند قلبا مسلمان شده یا نه , پاک است , و همچنین اگر بداند قلبا مسلمان نشده است ولی چیزی که منافی با اظهار شهادتین باشد از او سر نزند.
۸) تبعیت :.
▪ مساله ۹۸) تبعیت آن است که چیز نجسی بواسطه پاکی چیز دیگر پاک شود.
▪ مـسـالـه۹۹) اگـر شـراب سـرکه شود , ظرف آن هم تا جائی که شراب موقع جوش آمدن به آنجا رسـیـده پاک می شود و کهنه و چیزی هم که معمولا روی آن می گذارند اگر با آن نجس شده , پـاک مـی گـردد ولی اگر پشت ظرف به آن شراب آلوده شود , احتیاطواجب آن است که بعد از سرکه شدن شراب از آن اجتناب کنند.
▪ مـسـالـه ۱۰۰) کـافری که مسلمان شود , طفل او در پاکی تابع اوست و همچنین اگر جد طفل یا مـادر یـا جـده اومـسـلمان شوند , ولی حکم به طهارت در این مورد مشروط به آن است که بچه هـمراه آن تازه مسلمان و در کفالت او باشد , و همچنین کافری نزدیکتر از او همراه آن بچه نباشد , واگر بچه ممیز باشد اظهار کفر نکند.
▪ مساله ۱۰۱) تخته یا سنگی که روی آن , میت را غسل می دهند , و پارچه ای که با آن عورت میت را می پوشانند , و دست کسی که او را غسل می دهد , تمام این چیزها که بامیت شسته شده است بعد از تمام شدن غسل , پاک می شود.
▪ مـساله ۱۰۲) کسی که چیزی را آب می کشد , بعد از پاک شدن آن چیز , دست او هم که با آن چیز شسته شده پاک می شود.
▪ مساله ۱۰۳) اگرلباس و مانند آن را با آب قلیل آب بکشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبی که باآن شسته شده جدا شود , آبی که در آن می ماند پاک است .
▪ مساله ۱۰۴) ظرف نجس را که با آب قلیل آب می کشند , بعد از جدا شدن آبی که برای پاک شدن با آن شسته شده , آب کمی که در آن می ماند پاک است .
۹) بر طرف شدن عین نجاست :.
▪ مـسـالـه ۱۰۵) اگـر بدن حیوان به عین نجس مثل خون , یا متنجس مثل آب نجس آلوده شود , چـنـانـچه آنها بر طرف شوند , بدن آن حیوان پاک می شود , وهمچنین باطن بدن انسان که مثل تـوی دهـان و بینی و گوش باشد به ملاقات نجاست خارجی نجس می شود و با از میان رفتن آن پـاک مـی گـردد و امـا نجاست داخلی مانند خونی که از لای دندان بیرون می آید موجب نجس شـدن بـاطن بدن نمی شود , و همچنین ملاقات چیز خارجی در باطن بدن با نجاست داخلی , آن چیز را نجس نمی کند , بنابر این اگر دندان عاریه در دهان با خونی که از لای دیگر دندانها بیرون آمـده ملاقات کند , آب کشیدن آن لازم نیست , ولی اگر با غذای نجس ملاقات کند آب کشیدن آن لازم است .
▪ مساله ۱۰۶) اگر غذا لای دندان مانده باشد و داخل دهان خون بیاید ,غذا به ملاقات با خون نجس نمی شود.
▪ مـسـاله ۱۰۷) مقداری از لبها و پلک چشم که موقع بستن , روی هم می آید , حکم باطن را دارد , پـس چـنـانچه با نجاست خارجی ملاقات کند آب کشیدن آن لازم نیست , ولی جایی را که انسان نـمـی داند از ظاهر بدن است یا باطن آن , اگر با نجاست خارجی ملاقات کند لازم است آن را آب بکشد.
۱۰) استبرا حیوان نجاست خوار :.
▪ مـسـالـه ۱۰۸) بـول و غائط حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده , نجس است و اگر بخواهند پاک شود , باید آن را استبراکنند یعنی تا مدتی نگذارند نجاست بخورد و غذای پاک به آن بدهند که بعد از آن مدت دیگر نجاست خوار به آن نگویند.
۱۱) غائب شدن مسلمان :.
▪ مـسـالـه ۱۰۹) اگـر بـدن یـا لـبـاس یا چیز دیگری مانند ظرف و فرش در اختیار مسلمان بالغ یا ممیزطهارت و نجاست باشد و نجس شود و آن مسلمان غائب گردد , چنانچه انسان احتمال دهد که او آن چیز را آب کشیده است پاک می باشد.
▪ مساله ۱۱۰) انسان و سواس که در آب کشیدن چیز نجس یقین پیدا نمی کند , اگر به همان نحوی که افراد متعارف آب می کشند رفتار نماید کفایت می کند.
۱۲) رفتن خون متعارف :.
▪ مـسـاله ۱۱۱) خونی که در جوف ذبیحه بعد از کشتن آن به طریق شرعی باقی می ماند , چنانچه خون به مقدار متعارف خارج شده باشد پاک است , چنانکه در مساله (۵۰) گذشت .
▪ مساله۱۱۲) خوردن و آشامیدن از ظروف طلا و نقره بلکه بنابر احتیاط واجب مطلق استعمال آنها حـرام اسـت , ولـی زیـنت نمودن اتاق و مانند آن و نگاه داشتن آنها مانعی ندارد , وهمچنین است ساختن ظروف طلا و نقره و خرید و فروش آنها برای زینت نمودن یانگاه داشتن .
● وضو.
▪ مساله ۱۱۳) در وضو واجب است صورت و دستها را بشویند وجلوی سر و روی پاها را مسح کنند.
▪ مـسـالـه ۱۱۴) درازای صورت را باید از بالای پیشانی جائی که موی سر بیرون می آید تا آخر چانه شـسـت , و پهنای آن به مقداری که بین انگشت و سط و شست قرار می گیرد باید شسته شود , و اگـر مـخـتـصری از این مقدار را نشویند وضو باطل است , و اگر انسان یقین نکند که این مقدار کاملا شسته شده باید برای اینکه یقین کند کمی اطراف آن را هم بشوید.
▪ مساله ۱۱۵) اگر احتمال دهد چرک یا چیز دیگری در ابروها و گوشه های چشم و لب او هست که نمی گذاردآب به آنها برسد , چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد , باید پیش از وضو وارسی کند که اگر هست بر طرف نماید.
▪ مـساله ۱۱۶) اگر پوست صورت از لای موپیدا باشد باید آب را به پوست برساند , و اگر پیدا نباشد شستن مو کافی است ورساندن آب به زیر آن لازم نیست .
▪ مـسـالـه ۱۱۷) شستن توی بینی و مقداری از لب وچشم که در وقت بستن دیده نمی شود واجب نـیـسـت , ولی انسان اگر یقین نکند که ازجاهایی که باید شسته شود چیزی باقی نمانده , واجب اسـت بـرای آنـکه یقین کند ,مقداری از آنها را هم بشوید , و کسی که این امر را نمی دانسته اگر نـدانـد در وضوئی که گرفته مقدار لازم را شسته یانه , نمازهایی را که با آن وضو خوانده صحیح است ولازم نیست برای نماز بعدی دوباره وضو بگیرد.
▪ مساله ۱۱۸) باید دستها ـ و همچنین صورت را بنابر احتیاط لازم ـ از بالا به پائین شست , و اگر از پائین به بالا بشویدوضو باطل است .
▪ مـساله ۱۱۹) بعد از شستن صورت باید دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشوید.
▪ مـسـالـه ۱۲۰) اگـر انسان یقین نکند که آرنج را کاملا شسته , باید برای آنکه یقین کند , مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.
▪ مساله ۱۲۱) کسی که پیش از شستن صورت دستهای خود را تا مچ شسته , در موقع وضو باید تا سر انگشتان بشوید , و اگر فقط تا مچ بشوید وضوی او باطل است .
▪ مساله۱۲۲) در وضو شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب , و مرتبه دوم مستحب , ومرتبه سوم و بیشتر از آن حرام می باشد , و شستن مرتبه اول وقتی تمام می شود که به قصد وضو آن مقدار آب بـه صـورت یا دست بر یزد که آب تمام آن را فرا بگیرد و دیگر جایی برای احتیاط باقی نماند , پس اگـر به قصد شستن مرتبه اول مثلا ده مرتبه آب به صورت بر یزد تا اینکه آب همه آن را فرا بگیرد اشکال ندارد , و تا وقتی که قصدوضو و شستن صورت مثلا نکند شستن اول محقق نمی شود , پس مـی تواند چند مرتبه همه صورت را بشوید و در آخرین مرتبه که آب می ریزد قصد شستن وضوئی نماید ,ولی اعتبار قصد در شستن دوم خالی از اشکال نیست و احتیاط لازم آن است که بیش از یک مرتبه بعد از مرتبه اول صورت و یا دستها را نشوید اگر چه به قصد وضو هم نباشد.
▪ مساله ۱۲۳) بعد از شستن هر دو دست باید جلوی سر را با تری آب وضو که در دست مانده , مسح کند , و احتیاط مستحب آن است که با کف دست راست مسح نماید و مسح را از بالا به پائین انجام دهد.
▪ مـسـالـه ۱۲۴) یک قسمت از چهار قسمت سر , که مقابل پیشانی است جای مسح می باشد , و هر جای این قسمت را به هراندازه مسح کند کافی است .
▪ مـساله ۱۲۵) لازم نیست مسح سر بر پوست آن باشدبلکه بر موی جلوی سر هم صحیح است , ولی کسی که موی جلوی سر او به اندازه ای بلند است که اگر مثلا شانه کند به صورتش می ریزد , یا به جاهای دیگر سر می رسد ,باید بیخ موها را مسح کند , و اگر موهائی راکه به صورت می ریزد یا به جـای دیـگـر سـرمـی رسد جلوی سر جمع کند و بر آنها مسح نماید , یا بر موی جاهای دیگر سر , که جلوی آن آمده مسح کند , چنین مسحی باطل است .
▪ مـسـالـه ۱۲۶) بـعـد از مسح سرباید با تری آب وضو که در دست مانده , روی پاها را از سر یکی از انـگـشتها تا مفصل مسح نماید , و احتیاط مستحب آن است که پای راست را با دست راست و پای چپ را با دست چپ مسح نماید.
▪ مساله ۱۲۷) پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است , ولی بهتر آن است که به اندازه پهنای سه انگشت بسته بلکه تمام روی پا راباتمام دست مسح نماید.
▪ مـساله ۱۲۸) لازم نیست در مسح پادست را بر سر انگشتهابگذارد و بعد به پشت پا بکشد بلکه می تواند تمام دست را روی پا بگذارد و کمی بکشد.
▪ مساله ۱۲۹) در مسح سر و روی پا باید دست را روی آنها بکشد , و اگر دست را نگهدارد و سر یا پا را بـه آن بـکـشـد باطل است , ولی اگر موقعی که دست را می کشد سر یا پا مختصر حرکت کند اشکال ندارد.
▪ مساله ۱۳۰) جای مسح باید خشک باشد , و اگر به قدری تر باشد که رطوبت دست به آن اثر نکند مـسـح بـاطل است , ولی اگرنمناک باشد یا آنکه تری آن به قدری کم باشد که در رطوبت دست مستهلک باشداشکال ندارد.
▪ مساله ۱۳۱) اگر برای مسح , رطوبتی در دست نمانده باشد نمی توانددست را با آب خارج تر کند , بـلـکه باید از ریش خود رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید , و گرفتن رطوبت از غیر ریش و مسح نمودن با آن محل اشکال است .
▪ مساله۱۳۲) اگر روی پانجس باشد و نتواند برای مسح , آن را آب بکشد , باید تیمم نماید.
● وضوی ارتماسی .
▪ مساله ۱۳۳) وضوی ارتماسی آن است که انسان صورت و دستهارا به قصد وضو در آب فرو برد , و ظاهر آن است که مسح با تری دستی که ارتماسی شسته شده اشکال ندارد هر چند خلاف احتیاط است .
▪ مـسـالـه ۱۳۴) در وضـوی ارتماسی هم باید صورت و دستها از بالا به پائین شسته شود , پس اگر وقـتـی که صورت و دستها را در آب فرو می برد قصد وضو کند , باید صورت را از طرف پیشانی و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد.
● شرائط صحت وضو.
شرائط صحیح بودن وضو چند چیز است :.
شـرط ۱) آنـکه آب وضو پاک باشد , و بنابر قولی نباید آلوده باشد به آنچه انسان از او متنفر است مـانـند بول حیوانات حلال گوشت و مردار پاک وچرک زخم هر چند شرعا پاک باشد , و این قول موافق احتیاط است .
شرط ۲) آنکه مطلق باشد.
▪ مساله ۱۳۵) وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است , اگر چه انسان نجس بودن یا مضاف بودن آن را نداند یا فراموش کرده باشد و اگر با آن وضونمازی هم خوانده باشد , باید آن نماز را دوباره با وضوی صحیح بخواند.
شرط ۳) آنکه آب وضو مباح باشد.
▪ مـساله ۱۳۶) وضو با آب غصبی و با آبی که معلوم نیست صاحب آن راضی است یا نه , حرام و باطل است .
▪ مـسـالـه ۱۳۷) کـسی که نمی خواهددر مسجدی نماز بخواند , اگر نداند حوض آن را برای همه مردم وقف کرده اند یا برای کسانی که در آنجا نماز می خوانند , نمی تواند از حوض آن مسجد وضو بـگـیـرد , ولـی اگـر مـعـمولا کسانی هم که نمی خواهند در آنجا نماز بخوانند از آن حوض وضو می گیرند و کسی منع نمی کند , می تواند از آن وضو بگیرد.
▪ مـسـالـه ۱۳۸) اگر فراموش کند آب غصبی است و با آن وضو بگیرد , صحیح است ولی کسی که خـودش آب راغـصـب کـرده , اگـر غـصـبـی بـودن آن را فراموش کند و وضو بگیرد , وضوی او محل اشکال است .
شرط ۴) آنکه اعضا وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد.
▪ مـسـالـه ۱۳۹) اگـر پـیـش از تمام شدن وضو , جائی راکه شسته یا مسح کرده نجس شود, وضو صحیح است .
▪ مساله ۱۴۰) اگر غیر از اعضا وضو جائی از بدن نجس باشد ,وضو صحیح است .
▪ مساله ۱۴۱) اگر در صورت یا دستها بریدگی یا زخمی است که خـون آن بند نمی آید و آب برای آن ضرر ندارد , باید بعد از شستن اجـزا صحیحه آن عضو با رعایت ترتیب , موضع زخم یا بریدگی را در آب کـر یا جاری فرو برد و قدری فشار دهد که خو ن بند بیاید , و انگشت خود را روی زخم یا بـریـدگی در زیر آب ازبالا به پائین بکشد تا آب بر آن جاری شود و سپس مواضع پائین تر از آن را بشوید ووضو صحیح است .
شرط ۵) آنکه وقت برای وضو و نماز کافی باشد.
▪ مساله ۱۴۲) هرگاه وقت به قدری تنگ است که اگر وضو بگیرد تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقـت خوانده می شود , باید تیمم کند , ولی اگر برای وضو و تیمم یک اندازه وقت لازم است باید وضو بگیرد.
شرط ۶) آنکه به قصد قربت وضو بگیرد , و کافی است به قصد امتثـال امر خداوند باشد , و اگر برای خنک شدن یا به قصد دیگری وضو بگیرد , باطل است .
شرط ۷) آنکه وضو را به ترتیبی که گفته شد بجا آورد ,یعنی اول صورت و بعد دست راست و بـعـد دست چپ را بشوید , و بعد از آن سر و بعدپاها را مسح نماید , و احتیاط مستحب آن است که هر دو پا را با هم نکند بلکه پای چپ را بعد از پای راست مسح کند.
شرط ۸) آنکه کارهای وضو را پشت سرهم انجام دهد.
▪ مساله ۱۴۳) اگر بین کارهای وضو به قدری فاصله شود که در نظر عرف پشت سرهم نباشند وضو باطل است ولی در صورت پیش آمد عذری برای شخص ـمانند فراموشی یا تمام شدن آب ـ این امر معتبر نیست , بلکه اگر وقتی می خواهدجائی را بشوید یا مسح کند , چنانچه رطوبت تمام جاهائی کـه پـیش از آن شسته یامسح کرده خشک شده باشد , وضو باطل است و اگر فقط رطوبت جائی کـه جـلـوتـر ازمـحلی است که می خواهد بشوید یا مسح کند , خشک شده باشد , مثلا موقعی که مـی خواهد دست چپ را بشوید رطوبت دست راست خشک شده باشد و صورت تر باشد , وضویش صحیح است .
▪ مساله ۱۴۴) راه رفتن در بین وضو اشکال ندارد , پس اگربعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح کند وضوی اوصحیح است .
شـرط ۹) آنکه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد , و اگر دیگری او را وضو دهد , یا در رساندن آب به صورت و دستها ومسح سر و پاها به او کمک نماید , وضو باطل است .
▪ مساله ۱۴۵) کسی که نمی تواندخود وضو بگیرد باید از دیگری کمک بگیرد هرچند شستن و مسح کـشـیدن با مشارکت هر دو باشد ـ و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتی که بتواند و مضر به مالش نـباش باید بدهد ـ ولی باید خود او نیت وضو کند و با دست خود مسح نماید , و اگر مشارکت خود شـخـص مـمـکـن نباشد باید از شخص دیگر بخواهد که او را وضو بدهد , و در این صورت احتیاط واجب آن است که هر دون نیت وضو نمایند , و اگر ممکن نباشد بایدنائبش دست او را بگیرد و به جای مسح او بکشد , و اگر ممکن نباشد باید نائب ازدست او رطوبت بگیرد و با آن رطوبت , سر و پای او را مسح کند.
▪ مـسـالـه ۱۴۶) هـرکـدام از کـارهـای وضـو راکـه مـی تواند به تنهائی انجام دهد , نباید در آن از دیگری کمک بگیرد.
شرط ۱۰) آنکه استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد.
▪ مـسـالـه ۱۴۷) کـسـی کـه مـی تـرسـد که اگر وضو بگیرد مریض شود , یا اگر آب را به مصرف وضوبرساند تشنه بماند , و ظیفه ندارد که وضو بگیرد و اگر نداند که آب برای او ضرر داردو وضو بگیرد اگر و اقعا ضرر داشته وضوی او باطل است .
▪ شرط ۱۱) آنکه دراعضا وضو مانعی از رسیدن آب نباشد.
▪ مـسـالـه ۱۴۸) اگـر مـی دانـد چـیزی به اعضای وضو چسبیده ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری می کند یا نه , باید آن را برطرف کند یا آب رابه زیر آن برساند.
▪ مـسـاله ۱۴۹) اگر زیر ناخن چرک باشد , وضواشکال ندارد , ولی اگر ناخن را بگیرند چنانچه آن چرک مانع از رسیدن آب به پوست باشد , باید برای وضو آن چرک را بر طرف کنند و نیز اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد باید چرک زیر مقداری را که از معمول بلندتر است بر طرف نمایند.
▪ مساله ۱۵۰) اگر جائی را که باید شست یا مسح کرد چرک باشد , ولی چرک آن مانع از رسیدن آب بـه بـدن نـباشد اشکال ندارد , و همچنین است اگر بعد از گچ کاری و مانند آن چیزسفیدی که جـلوگیری از رسیدن آب به پوست نمی نماید بر دست بماند , ولی اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن می رسد یا نه , باید آنها را بر طرف کند.
▪ مـسـالـه ۱۵۱) اگر بعد از وضو شک کند چیزی که مانع رسیدن آب است در اعضا وضو بوده یا نه ,وضو صحیح است .
● احکام وضو.
▪ مـسـاله ۱۵۲) کسی که در کارهای وضو و شرائط آن مثل پاک بودن آب و غصبی نبودن آن خیلی شک می کند , باید به شک خود اعتنانکند.
▪ مـسـاله ۱۵۳) اگر شک کند که وضو او باطل شده یا نه , بنا می گذارد که وضوی او باقی است , ولـی اگـر بـعد از بول استبرا نکرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضورطوبتی از او بیرون آید که نداند بول است یا چیز دیگر , وضوی او باطل است .
▪ مـسـاله ۱۵۴) اگر بعد از نماز بفهمد که وضوی او باطل شده ولی شک کند که قبل ازنماز باطل شده یا بعد از نماز , نمازی که خوانده صحیح است .
▪ مـسـاله ۱۵۵) اگرانسان مرضی دارد که بول او قطره قطره می ریزد یا نمی تواند از بیرون آمدن غائطخودداری کند , چنانچه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضوگرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا می کند باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا می کندبخواند , و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است , باید در وقتی که مهلت دارد , فقط کارهای واجب نماز را بجا آورد و کارهای مستحب مانند اذان و اقامه وقنوت را ترک نماید.
▪ مـسـالـه ۱۵۶) اگر به مقدار وضو و قسمتی از نماز مهلت پیدا می کند و در بین نماز یک دفعه یا چـنـد دفـعـه بـول یا غائط از او خارج می شود , احتیاطلازم آن است که در مهلتی که دارد وضو گرفته و نماز بخواند , ولی در میان نماز لازم نیست به سبب بول یا غائط خارج شده وضو را تجدید کند.
▪ مساله ۱۵۷) کسی که بول یا غائط طوری پی در پی از او خارج می شود که به مقدار وضو و قسمتی از نـمـازمهلت پیدا نمی کند یک وضو برای چندین نمازش کافی است , مگر اینکه چیزدیگری که وضو را باطل می کند مانند خواب از او سر بزند و یا بول و غائط بطورطبیعی از او خارج شود.
▪ مساله ۱۵۸) کسی که بول او قطره قطره می ریزد باید برای نماز بوسیله کیسه ای که در آن پنبه یا چـیـز دیـگری است که از رسیدن بول به جاهای دیگر جلوگیری می کند , خود را حفظ نماید , و احـتـیـاط واجب آن است که پیش ازهر نماز مخرج بول را که نجس شده آب بکشد و نیز کسی که نـمـی تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند , چنانچه ممکن باشد باید به مقدار نماز از رسیدن غائط به جاهای دیگر جلوگیری نماید و احتیاط واجب آن است که اگر مشقت ندارد , برای هر نماز مخرج غائط را آب بکشد.
▪ مـسـاله ۱۵۹) کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول یا غائط خودداری کند , بعد از آنکه مرض او خـوب شـد , لازم نـیست نمازهائی راکه در وقت مرض مطابق و ظیفه اش خوانده قضا نماید ولی اگر در بین وقت نمازمرض او خوب شود , باید بنابر احتیاط لازم نمازی را که در آن وقت خوانده دوباره بخواند.
▪ مـسـالـه ۱۶۰) اگـر کـسـی مرضی دارد که نمی تواند از خارج شدن باد جلوگیری کند , باید به وظیفه کسانی که نمی توانند از بیرون آمدن بول یا غائط خودداری کنندعمل نماید.
● چیزهائی که باید برای آنها وضو گرفت .
مساله ۱۶۱) برای شش چیزوضو گرفتن واجب است :.
ـ برای نمازهای واجب غیر از نماز میت و درنمازهای مستحب , وضو شرط صحت است .
ـ بـرای سجده و تشهد فراموش شده , اگر بین آنها و نماز حدثی از او سر زده مثلا بول کرده باشد , ولی برای سجده سهوواجب نیست وضو بگیرد.
ـ برای طواف واجب خانه کعبه که جز حج یا عمره باشد.
ـ اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد.
ـ اگرنذر کرده باشد که قرآن را مثلا ببوسد.
ـ برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده .
▪ مـسـاله ۱۶۲) مس نمودن خط قرآن , یعنی رساندن جائی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو نـدارد حـرام اسـت ولـی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگرترجمه کنند , مس آن اشکال ندارد.
▪ مساله ۱۶۳) کسی که وضو ندارد بنابر احتیاطواجب حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را بـه هـر زبـانـی نـوشـته شده باشد , مس نماید و بهتر آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهرا (ع ) راهم مس ننماید.
▪ مـساله ۱۶۴) وضو هر وقت بگیرد چه قبل از وقت نماز نزدیک به آن یا با فاصله و چه بعد از دخول وقت اگر به قصد قربت باشد صحیح است و نیت وجوب و استحباب لازم نیست بلکه اگر اشتباها نیت و جوب کند و بعد معلوم شودواجب نبوده وضو صحیح است .
● چیزهائی که وضو را باطل می کند.
▪ مساله ۱۶۵) شش چیز وضو را باطل می کند :.
ـ بول .
ـ غائط.
ـ باد معده و روده که از مخرج غائط خارج شود.
ـ خوابی که بواسطه آن چشم نبیند و گوش نشنود ,ولی اگر چشم نبیند وگوش بشنود وضو باطل نمی شود.
ـ چیزهائی که عقل را ازبین می برد مانند دیوانگی و مستی و بیهوشی .
ـ استحاضه زنان که بعدا گفته می شود.
ـ جنابت , بلکه بنابر احتیاط مستحب هر کاری که برای آن باید غسل کرد.
● احکام وضوی جبیره .
چـیـزی کـه بـا آن زخم و شکستگی را می بندند و دوائی که روی زخم و مانند آن می گذارند (( جبیره )) نامیده می شود.
▪ مساله ۱۶۶) اگر در یکی از جاهای وضو زخم یا دمل یا شکستگی باشد , چنانچه روی آن باز است و آب ضرر ندارد , باید به طور معمول وضو گرفت .
▪ مـسـالـه ۱۶۷) اگـر زخـم یـا دمل یا شکستگی در صورت و دستها است و روی آن باز است و آب ریـختن روی آن ضرر دارد , بایداطراف زخم یا دمل را ـ بطوری که در وضو گفته شد ـ از بالا به پائین بشوید.
▪ مـسـالـه۱۶۸) اگـر زخـم یا دمل یا شکستگی در جلوی سر یا روی پاها است و روی آن بازاست , چنانچه نتواند آن را مسح کند به این معنی که زخم مثلا تمام محل مسح راگرفته باشد یا آنکه از مسح جاهای سالم نیز متمکن نباشد , در این صورت لازم است تیمم نماید.
▪ مـسـالـه ۱۶۹) اگر روی دمل یا زخم یا شکستگی بسته باشد , چنانچه بازکردن آن بدون مشقت مـمـکـن اسـت و آب هـم بـرای آن ضرر ندارد , باید باز کند و وضوبگیرد , چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد , یا جلوی سر و روی پاها باشد.
▪ مـسـالـه ۱۷۰) اگر زخم یا دمل یا شکستگی که بسته است در صورت یا دستها باشد ,چنانچه باز کـردن و ریـختن آب روی آن ضرر دارد , باید مقداری را که متمکن است از اطراف شسته و بنابر احتیاط واجب روی جبیره را مسح نماید.
▪ مساله ۱۷۱) اگر نمی شود روی زخم را باز کرد ولی زخم و چیزی که روی آن گذاشته شده پاک اسـت ورسـانـدن آب به زخم ممکن است و ضرر هم ندارد , باید آب را به روی زخم از بالا به پائین بـرسـانـد , و اگر زخم یا چیزی که روی آن گذاشته شده نجس است , چنانچه آب کشیدن آن و رساندن آب به روی زخم ممکن باشد باید آن را آب بکشد و موقع وضوآب را به زخم برساند , و در صـورتـی کـه آب برای زخم ضرر ندارد ولی آب کشیدن آن ممکن نیست یا باز کردن زخم موجب مشقت یا ضرر است باید تیمم نماید.
▪ مـسـالـه۱۷۲) اگر جبیره تمام بعضی از اعضای وضو را فرا گرفته باشد , وضوی جبیره ای کافی است , ولی اگر تمام اعضای وضو را گرفته باشد بنابر احتیاط باید تیمم نماید ووضوی جبیره نیز بگیرد.
▪ مـسـالـه ۱۷۳) کـسـی کـه در کف دست و انگشتها جبیره دارد ودر موقع وضو دست تر روی آن کشیده است , سر و پا را با همان رطوبت مسح کند.
▪ مساله ۱۷۴) اگر جبیره تمام پهنای روی پا را گرفته ولی مقداری از طرف انگشتان ومقداری از طـرف بـالای پا باز است , باید جاهائی که باز است روی پا را و جائی که جبیره است روی جبیره را مسح کند.
▪ مـسـالـه ۱۷۵) اگـر جـبیره بیشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن بدون مشقت ممکن نیست , باید تیمم نماید مگر اینکه جبیره در مواضع تیمم باشد که در این صورت لازم است بین وضو و تیمم جمع نمایدو در هر دو صورت اگر برداشتن جبیره بدون مشقت ممکن است باید جـبـیـره را بر دارد, پس اگر زخم در صورت و دستها است , اطراف آن را بشوید , و اگر در سر یا روی پاها است اطراف آن را مسح کند و برای جای زخم به دستور جبیره عمل نماید.
▪ مـساله ۱۷۶) اگر در جای وضو زخم و جراحت و شکستگی نیست , ولی به جهت دیگری آب برای آن ضرر دارد , باید تیمم کند.
▪ مساله ۱۷۷) اگر جائی از اعضاوضو را رگ زده است و نمی تواند آن را آب بکشد , لازم است تیمم نماید , ولی اگرآب برای آن ضرر دارد باید به دستور جبیره عمل کند.
▪ مـسـاله ۱۷۸) اگر در جای وضو یا غسل چیزی چسبیده است که برداشتن آن ممکن نیست , یا به قـدری مـشقت دارد که نمی شود تحمل کرد , و ظیفه اش تیمم است مگر آنکه آن چیز در مواضع تـیمم باشد که در این صورت لازم است بین وضو و تیمم جمع کند , و اگر آن چیزی که چسبیده دوا باشد حکم جبیره را دارد.
▪ مـسـالـه ۱۷۹) در غیر غسل میت , از سائراغسال غسل جبیره ای مثل وضوی جبیره ای است , ولی بـاید بنابر احتیاط لازم آن راترتیبی بجا آورند , و اگر در بدن زخم یا دمل باشد مکلف مخیر است بـیـن غسل و تیمم و اما اگر در بدن شکستگی باشد باید غسل نماید و احتیاطا روی جبیره را هم مسح کند , و در صورتی که مسح روی جبیره ممکن نباشد یا اینکه محل شکسته باز باشدلازم است تیمم کند.
▪ مـسـالـه ۱۸۰) کـسـی کـه وظـیفه او تیمم است اگر در بعضی ازجاهای تیمم او زخم یا دمل یا شکستگی باشد , باید به دستور وضوی جبیره ای ,تیمم جبیره ای نماید.
▪ مساله ۱۸۱) کسی که نمی داند و ظیفه اش تیمم است یا وضوی جبیره ای , بنابر احتیاط واجب باید هر دو را بجا آورد.
▪ مـساله ۱۸۲) نمازهائی را که انسان با وضوی جبیره ای خوانده صحیح است , و می تواند با آن وضو نمازهای بعدی را نیز بجا آورد.
● غسلهای واجب .
غسلهای واجب هفت است : غسل جنابت حیض نفاس استحاضه مس میت , غسل میت .
غسلی که بواسطه نذر و قسم و مانند اینهاواجب می شود.
و اگـر کـسـوف کلی یا خسوف کلی شود و مکلف عمدا نماز آیات رانخواند تا قضا شود به احتیاط واجب باید برای قضای آن غسل کند.
● احکام جنابت .
▪ مساله ۱۸۳) به دو چیز انسان جنب می شود :.
ـ جماع .
ـ بیرون آمدن منی ,در خواب باشد یا بیداری , کم باشد یا زیاد , با شهوت باشد یا بی شهوت , با اختیارباشد یا بی اختیار.
▪ مـسـالـه ۱۸۴) اگـر رطوبتی از انسان خارج شود و نداند منی است یا بول یا غیر اینها , چنانچه با شـهـوت و جستن بیرون آمده و بعد از بیرون آمدن آن ,بدن سست شده , آن رطوبت حکم منی را دارد , و اگر هیچیک از این سه نشانه یابعضی از اینها را نداشته باشد , حکم منی را ندارد , ولی در مریض لازم نیست آن رطوبت با جستن بیرون آمده باشد و در موقع بیرون آمدن , بدن سست شود , بلکه اگرباشهوت بیرون آید در حکم منی است .
مـسـالـه ۱۸۵) آبـی کـه از زنها در موقع ملاعبه یا تصورات شهوت انگیز خارج می شود پاک است وغسل ندارد ووضو را نیز باطل نمی کند , مگر این که به اوج ارضای جنسی برسد ودر آن حال هم آبی از او خارج شود غسل لازم است , گرچه آن آب منی نیست , ونجس نمی باشد.
▪ مساله ۱۸۶) اگرانسان با زنی جماع کند و به اندازه ختنه گاه یا بیشتر داخل شود , در قبل باشد یا دردبر , بالغ باشند یا نابالغ , اگرچه منی بیرون نیاید هر دو جنب می شوند.
▪ مساله ۱۸۷) اگر شک کند که به مقدار ختنه گاه داخل شده یا نه , غسل بر او واجب نیست .
▪ مساله۱۸۸) اگر نعوذ باللّه با حیوانی نزدیکی نماید و منی از او بیرون آید , غسل تنها کافی است , و اگر منی بیرون نیاید , چنانچه پیش از و طی وضو داشته بازهم غسل تنهاکافی است , و اگر وضو نـداشـتـه احتیاط واجب آن است که غسل کند و وضو هم بگیردو همچنین است حکم در نزدیکی نمودن با مرد یا پسر.
▪ مـسـاله ۱۸۹) اگر در لباس خود منی ببیند و بداند که از خود اوست و برای آن غسل نکرده , باید غـسـل کـند ونمازهائی را که یقین دارد بعد از بیرون آمدن منی خوانده قضا کند , ولی نمازهائی راکه احتمال می دهد پیش از بیرون آمدن آن منی خوانده لازم نیست قضا نماید.
▪ مساله۱۹۰) اگر مرد با خود کاری کند برای این که منی از او خارج شود , و منی هم خارج شود کار او حـرام اسـت , و ایـن را اسـتمنا می گویند و اگر این کار به و سیله همسر اوباشد اشکال ندارد وبـهتر آن است که از تخیلات شهوت انگیز اجتناب شود و زن نیزاگر با خود کاری کند که به اوج ارضای جنسی برسد و آب از او خارج شود حرام است .
● چیزهائی که بر جنب حرام است .
▪ مساله ۱۹۱) پنج چیز بر جنب حرام است :.
ـ رساندن جائی از بدن خود به خط قرآن یا به اسم خدا به هر لغت که باشد , وبهتر آن است که به اسما پیغمبران و امامان و حضرت زهرا (ع ) نیز نرساند.
ـ و اردشدن به مسجد الحرام و مسجد پیغمبر (ص ) اگرچه از یک در داخل و از در دیگرخارج شود.
ـ توقـف در مساجـد دیگر , و همچنین بنابـر احتیاط واجب درحرم امامان (ع ) , ولی اگر از مسجد عبور کند مثل اینکه از یک در مسجد داخل و ازدر دیگر خارج شود , مانعی ندارد.
ـ داخل شدن در مسجد برای برداشتن چیزی , و همچنین گذاشتن چیزی در آن هرچند خودش و ارد مسجد نشود بنابراحتیاط لازم .
منبع : مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت


همچنین مشاهده کنید