جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
دستم را درمیان دستانت بگیر و با من سخن بگو
نشمیل مشتاق
«بیش از آنچه میتوانم داشته باشم نمیخواهم»
هلن كلر
هلن كلر، بانوی كر و لال، الفبای زندگی را به یاری سرانگشتان خود لمس كرد و حقیقت درونش را در قالب خطوط بریل معنا نمود و از میان دنیای سكوت و تاریكی، با دیده دل روشناییهای زندگی را تماشا كرد. او كه در كودكی قدرت شنوایی و توان بینایی خود را از دست داده بود به كمك معلم خود آن سولیوان مشكلات معمول یك فرد ناتوان را پشت سر گذاشت و سعی كرد مانند همسالان تندرست خود خواندن و نوشتن را بیاموزد و با جهان پیرامونش ارتباط برقرار كند. آن سولیوان آموزگار و دوست همیشگی هلن كه خود نیز از مشكلات بینایی رنج میبرد با آموزش صبورانهاش به دختری كه از موهبت دیدن و شنیدن محروم بود توانست دنیای یك فرد كر و لال را روشن و نورانی كند. واژگانی كه از سر انگشتان آموزگار بر كف دستان شاگرد جاری میشدند همچون آب از نخستین واژگانی كه هلن آموخت تیرگی نادانی را از روح او میشستند و جانش را با پاكی علم پاكیزه میكردند. هلن كلر درباره اولین تجربه حقیقی خود از یادگیری كلام مینویسد: «آموزگارم دستم را زیر فواره آب فرو كرد. همانطور كه آب بر دستانم جاری میشد او با انگشتانش واژه آب را بر كف دستم هجی میكرد. من بیحركت نشسته بودم و با تمام وجود به حركات انگشتانش دقت میكردم. ناگهان احساس كردم میتوانم مفهوم همه این حركتها را درك كنم و برای یك لحظه فكر كردم كه معمای تكلم برایم آشكار میشود و به این ترتیب هلن در آن روز هجی ۳۰ واژه را آموخت.هلن كلر در كتاب «داستان هستی من» كه تاكنون به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده است به شیوهیی ساده و زیبا درباره زندگی خود، آرزوها و رویاهایش و همینطور ترسها و ناامیدیهایش سخن میگوید. هلن سعی میكند از طریق خواندن كتابها و یادگیری لغات بر ناتوانی از ارتباط كلامی با جهان غلبه نماید. خود در این باره میگوید: «جاده دانش همیشه هموار نیست و من باید با همه توانم آن را طی نمایم. من جلوتر میروم و به زمین میخورم. فرو میافتم. سر جایم ساكن میشوم و ناگهان به سوی مشكلات ناپیدا میدوم. امیدم را از دست میدهم. دوباره امیدوار میشوم. ادامه میدهم و با اندك كامیابی كه دست دهد مشتاقتر میشوم كه باز هم به سوی آینده بدوم من تنها نیستم، دوستانم در كنار من هستند. دست در دست من. هلن كلر نهایت لذت و مسرتخاطر خود را در فهمیدن دنیای اطرافش و فهمیدهشدن از سوی جهان پیرامون خود میبیند. وی در كتابش به شیوهیی هنرمندانه حس ناتوانی خود را در كنار شوق بیمنتهایش به زندگی به چالش میكشد: زندگی من با همه محدودیتهایش پیوندهایی با زیباییهای دنیا دارد و هر چیزی در دنیای من شگفتیهای خاص خود را حفظ كرده است. حتی سكوت و تاریكی درونم برایم دلپذیر است. من آموختهام كه خرسند باشم. این حقیقت دارد كه گاهی مانند كسی هستم كه به تنهایی پشت دروازههای بسته نشسته است و از پشت در صدای جشن و شادمانی را میشنود. او نمیتواند به درون برود و با دیگران پایكوبی كند. تقدیر مرا پشت درهای بسته نگاه داشته است و من هر وقت از خودم میپرسم كه چرا فقط من باید از سادهترین چیزهایی كه هر انسانی از آن بهرهمند است محروم باشم احساس تلخی و اندوه میكنم. اما در همان موقع دوباره امید باز میگردد و شادی در دل من جوانه میزند و من تلاش میكنم تا خورشیدم را با چشمان دیگران ببینم و آوازهایم را با گوش دیگران بشنوم و با لبان انسانهای دیگر شادمانیم را فریاد كنم.
و بدین سان هلن با یاری معلم خود آن سولیوان و یك اراده پولادین پس از فراگیری خواندن و نوشتن راهی كالج ردكلیف دانشكده ویژه دختران معمولی گردید. هدف هلن از تحصیل در ردكلیف فراگیری هر آنچه بود كه همسالان تندرست وی میآموختند. هرچندسالهای زیادی سپری شد تا هلن به آرزوی خود دست یابد اما بالاخره وی در سن بیست و چهارسالگی به عنوان نخستین فرد كر و لال با مدرك لیسانس از دانشگاه ردكلیف فارغالتحصیل شد. وی در سالهای بعدی داستانها و مقالات بسیاری نوشت. نمایشنامه «معجزهگر» كه وی آن را براساس دوران كودكی خود نگاشته بود در سال ۱۹۶۰ جایزه تونی را به خود اختصاص داد. دو سال بعد در هالیوود فیلمی به همین نام و براساس این نمایشنامه ساخته شد كه برای هر دو هنرپیشه آن (آن بنكرافت و هلن دوك به نقشهای آن سولیوان و هلن كلر) جایزه اسكار را به ارمغان آورد.هلن به یاری آن سولیوان بنیاد نابینایان و ناشنوایان را تاسیس كرد و تلاشهای بسیاری را در زمینه ارتقای آموزش معلولان انجام داد. وی در راستای یاری به افراد معلول و كمتوان سخنرانیهای فراوانی را در سراسر دنیا ایراد كرد كه این خطابهها برای او شهرتی جهانی به دنبال داشتند. در یكی از این سخنرانیها هلن كلر گفت: «جهان باید بداند كه یك نابینا یك هیولا نیست. او اندیشهیی دارد كه باید آموزش ببیند و دستی دارد كه باید گرفته شود. بلندپروازیهایی دارد كه باید یاریاش كرد تا به آنها دست پیدا كند. «این مطالب تاؤیر زیادی بر نگرش عمومی مردم نسبت به معلولان گذاشت و دید كلی جامعه را بهبود بخشید. مجموعه فعالیتهای بشر دوستانه هلن كلر او را مفتخر به دریافت نشان مدافع آزادی بالاترین درجه افتخاری ایالات متحده نمود كه این مدال بیانگر نقش موثر وی بر فرهنگ و دانش قرن بیستم امریكا است. هلن كلر در سال ۱۹۶۸ هنگامی كه در خواب بود دیده از جهان فرو بست و پیكر وی پس از برگزاری یك مراسم تدفین باشكوه در گورستان ملی واشنگتن به خاك سپرده شد. بر سنگ مزار هلن و آن سولیوان (كه بعدها به این مكان منتقل گردید) پلاكی برنجی وجود دارد كه به خط بریل بر آن نوشته شده است: هلن كلر و دوست محبوبش آن سولیوان در این مكان آرمیدهاند. هرچند رویای همیشگی هلن كلر حرف زدن هرگز عملی نشد اما این آرزو و دستاوردهای زندگی او به مردم دنیا ثابت كرد كه معلولیت پایان دنیا نیست و با نیروی ایمان میتوان جاده مشكلات را هموار نمود.
«بیش از آنچه میتوانم داشته باشم نمیخواهم»
هلن كلر
هلن كلر، بانوی كر و لال، الفبای زندگی را به یاری سرانگشتان خود لمس كرد و حقیقت درونش را در قالب خطوط بریل معنا نمود و از میان دنیای سكوت و تاریكی، با دیده دل روشناییهای زندگی را تماشا كرد. او كه در كودكی قدرت شنوایی و توان بینایی خود را از دست داده بود به كمك معلم خود آن سولیوان مشكلات معمول یك فرد ناتوان را پشت سر گذاشت و سعی كرد مانند همسالان تندرست خود خواندن و نوشتن را بیاموزد و با جهان پیرامونش ارتباط برقرار كند. آن سولیوان آموزگار و دوست همیشگی هلن كه خود نیز از مشكلات بینایی رنج میبرد با آموزش صبورانهاش به دختری كه از موهبت دیدن و شنیدن محروم بود توانست دنیای یك فرد كر و لال را روشن و نورانی كند. واژگانی كه از سر انگشتان آموزگار بر كف دستان شاگرد جاری میشدند همچون آب از نخستین واژگانی كه هلن آموخت تیرگی نادانی را از روح او میشستند و جانش را با پاكی علم پاكیزه میكردند. هلن كلر درباره اولین تجربه حقیقی خود از یادگیری كلام مینویسد: «آموزگارم دستم را زیر فواره آب فرو كرد. همانطور كه آب بر دستانم جاری میشد او با انگشتانش واژه آب را بر كف دستم هجی میكرد. من بیحركت نشسته بودم و با تمام وجود به حركات انگشتانش دقت میكردم. ناگهان احساس كردم میتوانم مفهوم همه این حركتها را درك كنم و برای یك لحظه فكر كردم كه معمای تكلم برایم آشكار میشود و به این ترتیب هلن در آن روز هجی ۳۰ واژه را آموخت.هلن كلر در كتاب «داستان هستی من» كه تاكنون به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده است به شیوهیی ساده و زیبا درباره زندگی خود، آرزوها و رویاهایش و همینطور ترسها و ناامیدیهایش سخن میگوید. هلن سعی میكند از طریق خواندن كتابها و یادگیری لغات بر ناتوانی از ارتباط كلامی با جهان غلبه نماید. خود در این باره میگوید: «جاده دانش همیشه هموار نیست و من باید با همه توانم آن را طی نمایم. من جلوتر میروم و به زمین میخورم. فرو میافتم. سر جایم ساكن میشوم و ناگهان به سوی مشكلات ناپیدا میدوم. امیدم را از دست میدهم. دوباره امیدوار میشوم. ادامه میدهم و با اندك كامیابی كه دست دهد مشتاقتر میشوم كه باز هم به سوی آینده بدوم من تنها نیستم، دوستانم در كنار من هستند. دست در دست من. هلن كلر نهایت لذت و مسرتخاطر خود را در فهمیدن دنیای اطرافش و فهمیدهشدن از سوی جهان پیرامون خود میبیند. وی در كتابش به شیوهیی هنرمندانه حس ناتوانی خود را در كنار شوق بیمنتهایش به زندگی به چالش میكشد: زندگی من با همه محدودیتهایش پیوندهایی با زیباییهای دنیا دارد و هر چیزی در دنیای من شگفتیهای خاص خود را حفظ كرده است. حتی سكوت و تاریكی درونم برایم دلپذیر است. من آموختهام كه خرسند باشم. این حقیقت دارد كه گاهی مانند كسی هستم كه به تنهایی پشت دروازههای بسته نشسته است و از پشت در صدای جشن و شادمانی را میشنود. او نمیتواند به درون برود و با دیگران پایكوبی كند. تقدیر مرا پشت درهای بسته نگاه داشته است و من هر وقت از خودم میپرسم كه چرا فقط من باید از سادهترین چیزهایی كه هر انسانی از آن بهرهمند است محروم باشم احساس تلخی و اندوه میكنم. اما در همان موقع دوباره امید باز میگردد و شادی در دل من جوانه میزند و من تلاش میكنم تا خورشیدم را با چشمان دیگران ببینم و آوازهایم را با گوش دیگران بشنوم و با لبان انسانهای دیگر شادمانیم را فریاد كنم.
و بدین سان هلن با یاری معلم خود آن سولیوان و یك اراده پولادین پس از فراگیری خواندن و نوشتن راهی كالج ردكلیف دانشكده ویژه دختران معمولی گردید. هدف هلن از تحصیل در ردكلیف فراگیری هر آنچه بود كه همسالان تندرست وی میآموختند. هرچندسالهای زیادی سپری شد تا هلن به آرزوی خود دست یابد اما بالاخره وی در سن بیست و چهارسالگی به عنوان نخستین فرد كر و لال با مدرك لیسانس از دانشگاه ردكلیف فارغالتحصیل شد. وی در سالهای بعدی داستانها و مقالات بسیاری نوشت. نمایشنامه «معجزهگر» كه وی آن را براساس دوران كودكی خود نگاشته بود در سال ۱۹۶۰ جایزه تونی را به خود اختصاص داد. دو سال بعد در هالیوود فیلمی به همین نام و براساس این نمایشنامه ساخته شد كه برای هر دو هنرپیشه آن (آن بنكرافت و هلن دوك به نقشهای آن سولیوان و هلن كلر) جایزه اسكار را به ارمغان آورد.هلن به یاری آن سولیوان بنیاد نابینایان و ناشنوایان را تاسیس كرد و تلاشهای بسیاری را در زمینه ارتقای آموزش معلولان انجام داد. وی در راستای یاری به افراد معلول و كمتوان سخنرانیهای فراوانی را در سراسر دنیا ایراد كرد كه این خطابهها برای او شهرتی جهانی به دنبال داشتند. در یكی از این سخنرانیها هلن كلر گفت: «جهان باید بداند كه یك نابینا یك هیولا نیست. او اندیشهیی دارد كه باید آموزش ببیند و دستی دارد كه باید گرفته شود. بلندپروازیهایی دارد كه باید یاریاش كرد تا به آنها دست پیدا كند. «این مطالب تاؤیر زیادی بر نگرش عمومی مردم نسبت به معلولان گذاشت و دید كلی جامعه را بهبود بخشید. مجموعه فعالیتهای بشر دوستانه هلن كلر او را مفتخر به دریافت نشان مدافع آزادی بالاترین درجه افتخاری ایالات متحده نمود كه این مدال بیانگر نقش موثر وی بر فرهنگ و دانش قرن بیستم امریكا است. هلن كلر در سال ۱۹۶۸ هنگامی كه در خواب بود دیده از جهان فرو بست و پیكر وی پس از برگزاری یك مراسم تدفین باشكوه در گورستان ملی واشنگتن به خاك سپرده شد. بر سنگ مزار هلن و آن سولیوان (كه بعدها به این مكان منتقل گردید) پلاكی برنجی وجود دارد كه به خط بریل بر آن نوشته شده است: هلن كلر و دوست محبوبش آن سولیوان در این مكان آرمیدهاند. هرچند رویای همیشگی هلن كلر حرف زدن هرگز عملی نشد اما این آرزو و دستاوردهای زندگی او به مردم دنیا ثابت كرد كه معلولیت پایان دنیا نیست و با نیروی ایمان میتوان جاده مشكلات را هموار نمود.
منبع : روزنامه اعتماد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق احمد وحیدی حسن روحانی حجاب مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی مجلس رهبر انقلاب شهید مطهری رسانه
ایران هواشناسی سیل آتش سوزی یسنا تهران روز معلم قوه قضاییه پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا دولت سیزدهم مالیات طلا بازار خودرو قیمت دلار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان موسیقی تلویزیون سریال عمو پورنگ ساواک سینمای ایران عفاف و حجاب تبلیغات مسعود اسکویی سینما دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه جنگ غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر تراکتور جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
ناسا هوش مصنوعی فناوری اپل گوگل اینستاگرام تلفن همراه کولر
طب سنتی خواب فشار خون کبد چرب دیابت