شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شاه حکم اعدام داد ، مجلس حکم صدارت


ابوالقاسم خان ملقب به ناصرالملك نایب السلطنه احمد شاه قاجار بود. در سال ۱۲۸۲ ق متولد گردید. پدربزرگش در سفر دوم ناصرالدین شاه به همراه شاه عازم فرنگ گردید و نوه خود را به همراه خود برد و وی را در دانشگاه آكسفورد ثبت نام كرد. اقامت وی در انگلستان شش سال به طول انجامید و پس از بازگشت چون به زبان انگلیسی آشنایی كامل داشت قوانین و آئین نامه ها را ترجمه و به اطلاع شاه و درباریان می رسانید. پس از فوت محمودخان ناصر الدین شاه تمام مناصب و القاب وی از قبیل حكومت همدان و لقب ناصرالملكی را به ابوالقاسم خان سپرد. هنگامی كه مظفرالدین شاه به سلطنت رسید وی همچنان موقعیت ممتاز خود را در دربار مظفری حفظ نمود. پس از بركناری دولت مشیرالدوله در خصوص تعیین نخست وزیر جدید بین شاه و مجلس اختلاف نظر به وجود آمد و مجلس از محمد علی شاه درخواست نمود فردی را برای نخست وزیری در نظر بگیرد كه از محبوبیت بالایی برخوردار باشد. در حالی كه شاه اعلام داشت فرد مناسبی را برای این پست سراغ ندارد یكی از انتخاب های مجلس ناصرالملك بود. اما نامبرده به این پست بی علاقگی نشان می داد.
دلیل این امر نیز آگاهی از نیات محمدعلی شاه در مخالفت با مشروطه از یك سو و اصرار شاه بر تعیین وزیر كشور كابینه توسط خود او از سوی دیگر بود. سرانجام ناصرالملك نخست وزیر شد و وزیر داخله را كه پیش از این توسط شاه انتخاب می گردید شخصاً منصوب نمود. اولین اقدام ناصرالملك برطرف نمودن سوء ظن مردم و نمایندگان مجلس نسبت به عملكرد محمد علی شاه و جمعی از درباریان در برخورد آنان با مشروطه بود. از این رو درصدد برآمد تا شاه و شاهزادگان را جهت ادای سوگند وفاداری مجدد نسبت به مشروطه به مجلس فراخواند. محمدعلی شاه به ظاهر این پیشنهاد را پذیرفت و نسبت به مشروطه و قانون اساسی سوگند وفاداری یاد نمود. شاه و همفكرانش كه از عملكرد نخست وزیر خود ناراضی بودند برای سنگ اندازی بر سر راه دولت دست به ابتكاری زدند و انجمنی تحت عنوان انجمن اخوت (كه در ظاهر طرفدار مشروطیت ولی در باطن بر ضد آن بود) تشكیل دادند. اعضای این انجمن را بیشتر افرادی كه به دربار وابستگی داشتند و یا كسانی كه حقوق و مزایای آنان در اثر اقدامات دولت قطع شده بود تشكیل می دادند و عمده فعالیت های آنان بر ضد دولت بود.
انتشار مقاله ای در روزنامه روح القدس كه در آن محمدعلی شاه به یك قصاب تشبیه شده بود شاه را عصبانی نمود و به او فرصتی داد تا دشمنی خود علیه مشروطه را علنی كند. توقیف روزنامه یاد شده از سوی ناصر الملك رضایت شاه را به همراه نداشت و كینه وی باعث گردید پس از به توپ بستن مجلس نویسنده مقاله به طرز فجیعی كشته شود. شاه بروز ناآرامی ها در بعضی از شهرها را ناشی از بی لیاقتی دولت می دانست و ناصرالملك نیز دلیل این ناآرامی ها را تحركات عوامل شاه و دشمنان مشروطه اعلام داشت.
ناصرالملك بدون اطلاع شاه استعفا داد و در فردای استعفا وابستگان دربار تظاهراتی برپا كردند. در درگیری آنها با طرفداران مشروطه شعارهایی همچون «ما دین نبی خواهیم، ما مشروطه نمی خواهیم» سر دادند كه كلیه این تحریك ها از سوی عوامل شاه و دربار صورت می گرفت. سپس شاه شخص ناصرالملك و اعضای كابینه را به دربار احضاركرد، اما ناصرالملك ابتدا به بهانه بیماری از رفتن خودداری كرد. سرانجام وی مجبور به رفتن می شود اما چون از عواقب این احضار آگاه بود مخفیانه فردی را به سفارت انگلستان فرستاد تا به نوعی خواستار تضمین سلامتی او از سوی سفارت شود.
پس از توقیف ناصرالملك توسط دربار، شاه قصد جان وی را می كند. ناصرالملك امان می خواهد تا دو ركعت نماز به جای آورد. در این فاصله چرچیل نفر دوم سفارت انگلستان از سوی وزیر مختار كشورش به دربار اعزام و تقاضای ملاقات با شاه را ارائه می دهد و اعلام می دارد حامل پیام محرمانه ای برای شاه است. شاه وی را می پذیرد و این مقام انگلیسی دلایل محكومیت ناصرالملك را جویا می شود. به دنبال این ملاقات شاه از كشتن ناصرالملك صرف نظر كرده و مقرر می شود وی خاك ایران را ترك كند. فردای آن روز وی به همراه دو انگلیسی ایران را ترك می كند. وی پس از ورود به انگلیس فعالیت های سیاسی خود علیه شاه را آغاز می كند. پس از یك سال محمدعلی شاه درصدد برمی آید تا او را به ایران بازگرداند و نخست وزیر نماید كه البته ناصرالملك از بازگشت خودداری می كند. پس از فوت عضدالملك قاجار نایب السلطنه احمدشاه (۱۳۲۸ ق) نمایندگان مجلس با ۴۰ رای نسبت به نیابت سلطنت ناصرالملك ابراز تمایل می كنند. وی به ایران باز می گردد و به مدت چهار سال نیابت سلطنت احمدشاه را عهده دار می شود. همراهی ناصرالملك با مشروطه خواهان تا جایی ادامه داشت كه با آنها دشمنی نكند و آنان را از خود نرنجاند. اما وی در زمانی كه به نیابت سلطنت انتخاب گردید به ویژه در میزان تعطیل بودن مجلس، با دیكتاتوری كشور را اداره كرد. اقامت طولانی وی در خارج از كشور موجب سست شدن اعتقادات مذهبی او و گرایش به سمت مادیگری گردیده بود. وی به جمع آوری مال و ثروت علاقه فراوان داشت و از حمایت دولت انگلستان برخوردار بود. وی در سن ۶۴ سالگی در تهران درگذشت.
محمود فاضلی
منبع : ایران یکصد سال پس از مشروطیت


همچنین مشاهده کنید