یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شهرام و سرقت ناکام!


شهرام و سرقت ناکام!
گزارش زیر از خاطرات «فضل‌الله نورالدین كیا» سفیر سابق ایران در ژاپن است كه می‌خوانیم:در سال ۱۳۵۱ كه به عنوان سفیر ایران در ژاپن مشغول به كار بودم روزی شخصی كه خود را نماینده شهرام پهلوی‌نیا فرزند والاحضرت اشرف معرفی می‌كرد در دفتر سفارت ایران در توكیو حضور یافته و درخواست ملاقات با اینجانب را كرده بود.
پس از اینكه وی را پذیرفتم اظهار داشت شهرام در توكیو است و تقاضا دارد برای ترخیص برخی از كالاهای متعلق به او كه در گمرك فرودگاه است نامه‌ای از طرف سفارت به گمرك فرودگاه توكیو نوشته شود. سئوال كردم چطور خود ایشان به سفارت نیامده‌اند؟ گفت شهرام هم اكنون در یكی از معروفترین هتلهای توكیو به سر می‌برد، فوراً دستور دادم ترتیب مكالمه تلفنی من با او داده شود. به ایشان اظهار داشتم چطور سفارت از مسافرت شما بی‌اطلاع است و چرا شما شخصاً به ملاقات من نیامده‌اید و یكنفر دلال یهودی را به دیدار من فرستاده‌اید؟ پاسخ داد كه گرفتار آنفولانزا هستم و به همین دلیل درخواستم را توسط یكی از دوستانم مطرح نموده‌ام. از ایشان خواستم كه شخصاً به سفارت مراجعه نماید. ماشین سفارت را به دنبال او فرستادم و همان روز وی را برای ناهار به دفترم دعوت نمودم.
هنگامی كه در سفارت حضور یافت نشانی از بیماری در او وجود نداشت بلكه تبختر و خود بزرگ‌بینی بی‌جا باعث شده بود كه به خود اجازه دهد كه حتی چنین درخواستی را توسط واسطه به سفیر ایران ابلاغ نماید.
بهر حال پس از صرف ناهار از شهرام سئوال كردم موضوع چیست و چه مشكلی پیش آمده و سفارت چه كمكی می‌تواند بكند؟ اظهار داشت مقادیری كالا از ایران آورده‌ام كه گمرك ترخیص آنها را منوط به دریافت نامه‌ای از سفارت دانسته كه طی آن باید كتباً و رسماً اعلام شود كه این اشیاء متعلق به سفارت ایران و بخش فرهنگی آن است.
به ایشان گفتم این كالا چیست؟ پاسخ داد در حقیقت می‌توان گفت مقادیری لوازم و وسائل شخصی است! با تعجب پاسخ دادم، ‌مرسوم نیست برای اشیاء و لوازم شخصی اشكال‌ تراشی كنند، خصوصاً اینكه به یقین شما با پاسپورت سیاسی مسافرت می‌كنید و از تسهیلات مخصوص هم می‌توانید بهره‌مند شوید، گفت همینطور است كه می‌گوئید ولی نمی‌دانم چرا مشكل ایجاد می‌كنند!
به او پیشنهاد كردم یكی دوروز صبر كند تا تحقیقی انجام شود و سپس نتیجه را به وی اطلاع دهم.
پس از اینكه شهرام سفارت را ترك كرد یكی از كاركنان سفارت را مأمور كردم به فرودگاه توكیو مراجعه كند و موضوع را از نزدیك بررسی نموده، خصوصاً نوع كالا و ارزش آن را مشخص نماید و مراتب را گزارش دهد.
گزارش كارمند سفارت حكایت از آن داشت كه كالای مورد نظر شهرام نه تنها لوازم و اشیاء شخصی نیست بلكه تعداد دو صندوق بزرگ حاوی عتیقه و اشیاء زیر خاكی و بسیار قدیمی به ارزش تقریبی ۲۰ میلیون دلار است و مسئولان گمرك فرودگاه توكیو هم ترخیص آنها را مشروط به این كرده‌اند كه سفارت طی نامه‌ای كتباً اعلام نماید كه این اشیاء متعلق به بخش فرهنگی سفارت ایران می‌باشد.
پس از ملاحظه گزارش مورد بحث و هنگامی كه شهرام مجدداً با دفتر من تماس گرفته بود از او خواستم به سفارت مراجعه كند. بعد از اینكه در سفارت حاضر شد به وی گفتم چون به سفارت اطلاعی از ورود شما به توكیو و هم چنین جریان كالای مورد نظر شما داده نشده همین الان و در حضور خود شما یا با اردشیر زاهدی كه در آن زمان وزیرامور خارجه بود و یا با معینیان رئیس دفتر شاه تلفنی تماس می‌گیرم و كسب تكلیف می‌كنم، چنانچه اجازه داده شود، نامه مورد نظر شما را تهیه خواهم كرد. سخنان من به پایان نرسیده بود كه شهرام با عصبانیت برخاست و تقریباً بدون خداحافظی دفتر سفارت را ترك كرد.
طبعاً با عدم اجابت درخواست غیر اخلاقی و خلاف مقررات و قانون شهرام، می‌باید خود را برای دشمنی و كارشكنی‌های اشرف آماده می‌كردم كه اولین بازتاب آن هم بازنشستگی زود هنگام اینجانب بود!
منبع: خاطرات پراكنده رجال پهلوی، به كوشش: حسن طباطبائی، انتشارات «نشرآبی»
منبع : دوران


همچنین مشاهده کنید