دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


پرندگانی که نمی توانند پرواز کنند


پرندگانی که نمی توانند پرواز کنند
زنجیره یی از رخدادهای غیرمحتمل و پوچ، مرگ و پنگوئن، اولین داستان آندری کورکف را که به زبان انگلیسی ترجمه شده است، شکل می دهد. حلقه نخست از این زنجیره ماجرای پنگوئنی است که مراقبت از آن، از سوی باغ وحش کیف به نویسنده یی در تنگنا به نام ویکتور سپرده می شود. باغ وحش کیف که با مشکلات فراوانی روبه رو است، از غذا دادن به حیواناتش باز مانده است. ویکتور پنگوئن خانگی اش را میشا می نامد که در آن بخشی از دنیا معمولاً نامی است که برای خرس های خانگی انتخاب می شود.
رخداد بی منطق بعدی استخدام ویکتور به عنوان نویسنده آگهی های ترحیم در یک روزنامه محلی است که به تازگی از چاپ آخرین داستان کوتاه او سر باز زده است. سردبیر بی درنگ متوجه می شود که ویکتور یک «ترحیم نویس بااستعداد است و در نوشتن متون موجز و روشن زبردست.» او می گوید که ویکتور «به گونه یی درباره مردگان می نویسد که گویی پیش از آن کسی درباره آنها ننوشته است.» ویکتور نوشتن آگهی های ترحیم را با دستمزد اولیه ۳۰۰ دلار در ماه آغاز می کند. تنها مشکل این است که سوژه های ویکتور هنوز زنده اند. البته، تمام روزنامه های دنیا تعدادی آگهی ترحیم از پیش آماده دارند اما روشن می شود که نوشته های ویکتور ندای دعوت سرنوشت هوسباز به سوی گمراهی است.
در واقع، فساد و بوالهوسی بر اوکراینی که کورکف بازمی نمایاند، سرزمینی که قهرمانان او در آن یا بیکارند و یا در استخدام سازمان های تبهکار، چیره شده است. برخی از این دسته های تبهکار ناگزیر با دولت اوکراین در ارتباطند و بی تردید، تعدادی از آنها نیز به روزنامه ویکتور وابسته اند. گنگسترهای مرموز با رفتاری دوستانه بدون در زدن و یا حتی باز کردن قفل ها، در آپارتمان ویکتور رفت و آمد دارند. یکی از آنها دخترک چهارساله اش را به همراه یک اسلحه و یک گونی پر از پول به ویکتور می سپارد تا از او مراقبت کند. به نظر نمی رسد که ویکتور چندان درباره موقعیتش بیندیشد. تنها مشغله او تاب آوردن «کشوری عجیب و زندگی عجیب ترش است، بی آنکه ذره یی مایل به درک منطق آن باشد. تحمل کردن؛ همین و بس.»
کورکف با لحنی سبک و بی روح می نویسد، سîبک او یادآور نوشته های دونالد بارتلمی است. آن هنگام نیز که سوژه های آگهی های ترحیم ویکتور طی پیشامدهایی غافلگیرکننده، همچون تیراندازی های متقابل، خفگی، پرت شدن از پنجره های ساختمانی شش طبقه و خلاصه، شیوه های معمول آدمکشی اتحاد جماهیر شوروی می میرند، لحن پوچ گرای او ثابت می ماند. هنگامی که ویکتور با دودلی درباره نقش خود در این وقایع پرس و جو می کند، سردبیرش به او هشدار می دهد که تنها وقتی از تمام قصه باخبر می شوی که دیگر نیازی به کار تو و در نتیجه به خود تو وجود نداشته باشد.»
مرگ و پنگوئن می کوشد تا یک تریلر هستی گرایانه موفق باشد، با این حال، تصویری تکان دهنده از جداماندگی دوران بعد از شوروی ارائه می دهد. ویکتور دچار آن بی رغبتی همگانی است که راه پیشرفت اوکراین را از زمان استقلالش به این سو، سد کرده است. او مرد سودازده یی است که از رشد و ترقی بازمانده و با ذهنی آشفته و گیج در داستان پیش می رود. هیچ گونه حسی نظیر عشق میان او و کودکی که به او سپرده شده است، شکل نمی گیرد و نه حتی بین او و پرستار کودکی که با آنها زندگی می کند. همچنین، تلاشش برای دوستی با دو مرد نیز به مرگ و جدایی می انجامد. ویکتور سهم اندکی در جامعه یی دارد که در حال ساخت خود بر روی ویرانه های به جا مانده از شوروی قدیم است. کور کف برای افزودن بعدی قومیتی به بیگانگی ویکتور از زندگی اوکراینی، او را از اقلیت های روس اوکراین معرفی می کند. (داستان به زبان روسی نوشته شده و در کیف به چاپ رسیده است.)
در این دورنمای خالی و سرد اخلاقی، کورکف پناهگاه وسیعی برای طنز سیاهش می یابد. او ویکتور را در حالی تصویر می کند که با جدیت تمام مشغول نوشتن آگهی های ترحیمش است که همواره به واژه های قالبی سوگواری های افراطی آراسته اند. « الکساندر یاکورنیتسکی نماینده مجلس، دیگر در میان ما نیست. یک صندلی چرمی در ردیف سوم مجلس خالی است که به زودی توسط شخص دیگری اشغال می شود، اما در قلب آنانی که الکساندر یاکورنیتسکی را می شناختند، همواره خلاء ژرفی وجود خواهد داشت.» در مرگ و پنگوئن، توطئه و تبانی باندهای تبهکاری به چرخ عظیمی شباهت دارد که در آن ویکتور، همچون یک کاراکتر هیچکاکی، چرخ دنده ناچیزی است. اما رشته توطئه سست و بی رمق از آب در می آید و سردستی و مختصر توصیف می شود. متاسفانه، کورکف هیچ گاه به روشنی نشان نمی دهد که نقش آگهی های ترحیم ویکتور در بازی تبهکاران شبح مانند، صاحب منصبان دولتی و روزنامه نگاران فاسد چیست. شاید مسوولیت برخی از این ابهامات متوجه مترجم انگلیسی، جرج برد، باشد که گاهی عبارات کلیدی را به اصطلاحات خاص و مهجور انگلیسی برگردانده و دنبال کردن داستان را دشوار ساخته است.
و درباره میشای پنگوئن چه می توان گفت که با پرهای تاکسیدومانندش ساکت در گوشه یی از آپارتمان ویکتور می ایستد و منتظر شام می ماند یا برای شرکت در مراسم تدفین تبهکاری اجاره می شود - یکی از تبهکاران توضیح می دهد که حضور او به مراسم شکوه و وقار می بخشد. پنگوئن نشانه چیست؟ با توجه به اسمش، شاید بتوان آن را نماینده روس ها دانست که پس از فروپاشی نظام کمونیست از جایگاه خرس هایی قدرتمند به پرندگانی تنزل یافتند که حتی قادر به پرواز نیستند.
مرگ و پنگوئن، هجویه یی است درباره تنهایی های مکمل. زنان، مردان و پنگوئن های دوران پس از شوروی برای بقای خود به یکدیگر نیاز دارند اما دوستی یا حتی هدفی مشترک نمی یابند. آنها در قلمروی فاسد، بی ثبات و ورشکسته زندگی می کنند، در پهنه یی از بی میلی، که رخدادهای بی منطق آن قرار است خوانندگان رمان کورکف را وادارد تا چیزی فراتر از تاب آوردن محض را بجویند.
منبع؛ نیویورک تایمز
کن کلفوس
ترجمه؛ علی نجفی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید