چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فلسطین از دیدگاه مقام معظم رهبری


فلسطین از دیدگاه مقام معظم رهبری
● تاریخ فلسطین و نحوه اشغال آن
اصل ماجرای فلسطین چیست؟ اصل ماجرا این است كه یك عده از یهودیان متنفّذ در دنیا به فكر ایجاد یك كشور مستقل برای یهودیها افتادند. از فكر اینها دولت انگلیس استفاده كرد و خواست مشكل خود را حل كند. البته آنها قبلاً به فكر بودند به اوگاندا بروند و آن‏جا را كشور خودشان قرار بدهند. مدتی به فكر افتادند به طرابلس، مركز كشور لیبی بروند؛ لذا رفتند با ایتالیاییها - كه آن وقت طرابلس در دست آنها بود - صحبت كردند؛ اما ایتالیاییها به اینها جواب رد دادند؛ بالاخره با انگلیسیها كنار آمدند. انگلیسیها آن وقت در خاورمیانه اغراض بسیار مهم استعماری داشتند؛ دیدند خوب است كه اینها به این منطقه بیایند؛ اوّل به عنوان یك اقلیت وارد بشوند، بعد یواش یواش توسعه پیدا كنند و گوشه‏یی را، آن هم گوشه‏ی حساسی را بگیرند - چون كشور فلسطین در نقطه‏ی حساسی قرار دارد - و دولت تشكیل بدهند و جزو متحدین انگلیس باشند و مانع بشوند از این كه دنیای اسلام - بخصوص دنیای عرب - در آن منطقه اتحادی به‏وجود بیاورند. درست است كه اگر دیگران هوشیار باشند، دشمن می‏تواند اتحاد ایجاد كند؛ اما دشمنی كه از بیرون آن‏طور حمایت می‏شود، با ترفندهای جاسوسی و با روشهای گوناگون می‏تواند اختلاف ایجاد كند؛ كه همین كار را هم كرد: به یكی نزدیك بشود، یكی را بزند، یكی را بكوبد، با یكی سختی بكند. بنابراین، در درجه‏ی اوّل كمك كشور انگلیس و بعضی كشورهای غربی دیگر بود؛ بعد اینها یواش یواش از انگلیس جدا شدند و به امریكا متصل شدند؛ امریكا هم اینها را تا امروز زیر بال خودش گرفته است. اینها به این معنا كشوری به‏وجود آوردند و آمدند كشور فلسطین را تصرف كردند. تصرفشان هم این‏طوری بود: اوّل با جنگ نیامدند؛ اوّل با حیله آمدند؛ رفتند زمینهای بزرگ فلسطین را كه زارعان و كشاورزان عرب روی آنها كار می‏كردند و خیلی هم سرسبز و آباد بود، با قیمتهای چند برابر قیمت اصلی، از صاحبان و مالكان اصلی این زمینهای بزرگ - كه در اروپا و امریكا بودند - خریدند؛ آنها هم از خدا خواستند و زمینها را به این یهودیها فروختند. البته دلالهایی هم داشتند، كه نقل كرده‏اند یكی از دلالهایشان همین سیّدضیاء معروف شریك رضاخان در كودتای ۱۲۹۹ بود كه از این‏جا كه به فلسطین رفت، آن‏جا دلال خرید زمین از مسلمانان برای یهودیها و اسرائیلیها شد! زمینها را خریدند؛ زمینها كه ملك اینها شد، با روشهای واقعاً بسیار خشن و همراه با سبعیت و سنگدلی، بتدریج شروع به اخراج زارعان از این زمینها كردند. در جایی می‏رفتند، می‏زدند، می‏كشتند و در همین هنگام افكار عمومی دنیا را هم با دروغ و فریب به طرف خودشان جلب می‏كردند.
این تسلط غاصبانه‏ی صهیونیستها بر فلسطین سه ركن داشت:
۱) یك ركنش عبارت از قساوت با عربها بود؛ برخوردشان با صاحبان اصلی، با قساوت و با سختی و خشونت شدید همراه بود؛ با اینها هیچ‏گونه مدارا نمی‏كردند.
۲) ركن دوم، دروغ به افكار عمومی دنیا بود. این دروغ به افكار عمومی دنیا، یكی از آن حرفهای عجیب است. این قدر اینها به‏وسیله‏ی رسانه‏های صهیونیستی كه دست یهودیها بود، دروغ گفتند؛ هم قبل از آن و هم بعد از آن، این دروغها گفته می‏شد؛ كه به خاطر همین دروغها بعضی از سرمایه‏داران یهودی را گرفتند! خیلیها هم دروغهای آنها را باور كردند؛ حتی این نویسنده‏ی فیلسوف اجتماعی فرانسوی - «ژان پل‏سارتر» - را نیز كه خودمان هم در جوانی چندی شیفته‏ی این آدم و امثال او بودیم، فریب دادند. همین «ژان پل‏سارتر» كتابی نوشته بود كه بنده در سی سال قبل آن را خواندم؛ نوشته بود «مردمی بی سرزمین، سرزمینی بی‏مردم»! یعنی یهودیها مردمی بودند كه سرزمینی نداشتند؛ به فلسطین آمدند كه سرزمینی بود و مردم نداشت! یعنی چه مردم نداشت؟ یك ملّت در آن‏جا بودند و كار می‏كردند؛ شواهد زیادی هم هست. یك نویسنده‏ی خارجی می‏گوید در سرتاسر سرزمین فلسطین، مزارع گندم مثل ریای سبزی بود كه تا چشم كار می‏كرد، دیده می‏شد. سرزمین بی‏مردم یعنی چه؟! در دنیا این‏طور وانمود كردند كه فلسطین یك جای متروكه‏ی مخروبه‏ی بدبختی بود؛ ما آمدیم این‏جا را آباد كردیم! دروغ به افكار عمومی!
همیشه سعی می‏كردند خودشان را مظلوم جلوه بدهند؛ الان هم همین‏طور است! در این مجلات امریكایی - مثل «تایم» و «نیوزویك» - كه بنده گاهی به اینها مراجعه دارم، اگر كوچكترین حادثه‏یی علیه یك خانواده‏ی یهودی اتفاق بیفتد، عكس و تفصیلات و سن كشته شده و مظلومیت بچه‏هایش را بزرگ می‏كنند؛ اما صدها و هزارها مورد قساوت نسبت به جوانان فلسطینی، خانواده‏های فلسطینی، بچه‏های فلسطینی، زنهای فلسطینی، در داخل فلسطین اشغال شده و در لبنان اتفاق می‏افتد، ولی كمترین اشاره‏یی به آنها نمی‏كنند!
۳) ركن سوم هم ساخت و پاخت، مذاكره - و به قول خودشان «لابی» - است؛ بنشین با این دولت، با آن شخصیت، با آن سیاستمدار، با آن روشنفكر، با آن نویسنده، با آن شاعر، صحبت و ساخت و پاخت كن! كار اینها تا حالا سه ركن داشته است كه توانسته‏اند این كشور را با این فریب و با این خدعه بگیرند.
آن وقت قدرتهای خارجی هم با اینها همراه بودند؛ كه عمده هم انگلیس بود. سازمان ملل، و قبل از سازمان ملل، جامعه‏ی ملل هم - كه بعد از جنگ برای باصطلاح مسائل صلح تشكیل شده بود - همیشه از اینها حمایت كردند؛ مگر در موارد معدودی. در همان سال ۱۹۴۸، جامعه‏ی ملل قطعنامه‏یی صادر كرد و فلسطین را بدون دلیل و بدون علت تقسیم كرد؛ گفت پنجاه و هفت درصد از سرزمین فلسطین متعلق به یهودیهاست؛ در حالی كه قبل از آن، در حدود پنج درصد زمینهای فلسطین متعلق به اینها بود؛ آنها هم دولت تشكیل دادند و بعد هم قضایای گوناگون و حمله‏ی به روستاها و شهرها و خانه‏ها و حمله‏ی به بی‏گناهان اتفاق افتاد؛ البته دولتهای عرب هم كوتاهیهایی كردند. چند جنگ اتفاق افتاد. در جنگ ۱۹۶۷، اسرائیلیها توانستند با كمك امریكا و دولتهای دیگر، مبالغی از زمینهای مصر و سوریه و اردن را تصرف كنند. بعد در جنگ ۱۹۷۳ كه اینها شروع كردند، باز به كمك آن قدرتها توانستند نتیجه‏ی جنگ را به نفع خودشان قرار بدهند و زمینهای دیگری را تصرف بكنند. (خطبه‏های نماز جمعه‏ی تهران ۱۰/۱۰/۱۳۷۸)● اهمیت موضوع فلسطین
البته امروز بعضیها می‏خواهند این‏طور وانمود كنند كه چرا مسأله‏ی فلسطین را بحث می‏كنید؛ این مسأله خاتمه یافته است! بنده عرض می‏كنم كه مسأله‏ی فلسطین به هیچ وجه خاتمه یافته نیست. این‏طور نیست كه شما خیال كنید تا ابد باید فلسطینیها - صاحبان سرزمین - خود و اولادشان بیرون از سرزمین خودشان باشند؛ یا اگر در آن داخلند، به‏صورت یك اقلیت مقهور زندگی كنند و آن بیگانه‏های غاصب در این‏جا بمانند؛ نه، چنین چیزی نیست. كشورهایی كه صدسال در تصرف قدرتی بودند - همین قزاقستانی كه الان شما ملاحظه می‏كنید، همین گرجستانی كه الان شما ملاحظه می‏كنید؛ این كشورهای تازه استقلال یافته‏ی آسیای میانه - بعضی در اختیار شوروی، بعضی قبل از شوروی در اختیار روسیه - آن وقتی كه هنوز شوروی به‏وجود نیامده بود - اینها دوباره مستقل شدند و برگشتند و متعلق به مردم خودشان شدند؛ بنابراین هیچ بُعدی ندارد و حتماً باید این‏كار اتفاق بیفتد و ان‏شاءاللَّه اتفاق خواهد افتاد و فلسطین به مردم فلسطین برمی‏گردد؛ لذا مسأله خاتمه یاته نیست؛ این خطاست.
البته امروز ترفند صهیونیستها و پشتیبانانشان - كه دولت امریكا مهمترین پشتیبان اوست - این است كه از نام زیبای صلح استفاده می‏كنند: آقا صلح كنید؛ این حرفها چیست؟! بله، صلح چیز خیلی خوبی است؛ اما صلح كجا و با چه كسی؟! كسی وارد خانه‏ی شما شده، به زور در را شكسته و شما را كتك زده، به عیال و اولادتان اهانت كرده و از سه اتاقی كه شما دارید، دو تا و نصفش را گرفته نشسته است؛ بعد بگوید شما چرا بیخودی مرتب به این و آن شكایت می‏كنید؛ مرتب دعوا و معارضه می‏كنید؛ بیایید با هم صلح كنیم؛ آیا این صلح شد؟! صلح این است كه شما از خانه بیرون بروید؛ اگر با هم جنگی داشتیم، آن وقت بیایند صلحمان بدهند. شما در خانه‏ی ما نشسته‏اید؛ شما در این جا این همه جنایت كرده‏اید؛ شما همین حالا هم اگر دستتان برسد، كوتاهی ندارید. همین الان رژیم صهیونیستی تقریباً روزانه به جنوب لبنان حمله می‏كند؛ نه به مبارزان لبنان، بلكه به روستاهای جنوب لبنان، به مدرسه‏های جنوب لبنان؛ همین چند روز قبل از این، به یك مدرسه‏ی جنوب لبنان حمله كرد و جمعی از بچه‏های كوچك را كشت! اینها كه تجاوزی نكرده بودند، اینها كه اسلحه‏یی به دست نگرفته بودند؛ طبیعت، طبیعت متجاوز است. آن روزی كه صهیونیستها وارد لبنان شدند، دیریاسین و بقیه‏ی جاهایی كه آن‏طور قتل عام كردند، كسی با آنها كاری نكرده بود؛ اقلاً آن عده مردم كاری نكرده بودند؛ البته چرا، یك عده جوانان غیور عرب با آنها می‏جنگیدند؛ همان روز هم می‏گفتند چرا داخل خانه‏ی ما آمده‏اید و این كارها را می‏كنید؛ اما آن مردمی كه مورد ستم آنها قرار می‏گرفتند و از مزارع و از روستاهاشان آن‏طور با قتل‏عام اخراج می‏شدند، آنها كه كاری نكرده بودند؛ بنابراین، طبیعت این رژیم، تجاوز است.
رژیم صهیونیستی، اصلاً برپایه‏ی زورگویی و خشونت و قساوت بنا شده است و پیش می‏رود؛ بدون این، پیشرفتی نمی‏داشت و بعد از این هم نخواهد داشت. می‏گویید با این رژیم صلح كنید؟! چه صلحی؟! اگر آنها به حقّ خودشان قانع بشوند - یعنی خانه را كه فلسطین است، به مردم خودش واگذار كنند و سراغ كار خودشان بروند؛ یا از دولت فلسطین اجازه بگیرند و بگویند به ما اجازه بدهید تعدادی از ما، یا همه‏ی ما در این كشور بمانیم - كسی با آنها جنگی نخواهد داشت؛ جنگ این است كه آنها غاصبانه و زورگویانه وارد خانه‏ی دیگران شده‏اند؛ آنها را از خانه بیرون كرده‏اند و الان هم دارند به آنها ظلم می‏كنند؛ الان هم به همه‏ی كشورهای منطقه دارند ظلم می‏كنند و تهدیدی برای همه هستند؛ بنابراین، اینها صلح را هم مقدمه‏یی برای تجاوز بعدی می‏خواهند! اگر صلحی برقرار بشود، مقدمه‏یی است برای این‏كه بعد بتوانند باز طور دیگری تجاوز و تعدی بكنند. (خطبه‏های نماز جمعه‏ی تهران ۱۰/۱۰/۱۳۷۸)
● راه حل های مسأله‏ی فلسطین
راه حل مسأله‏ی فلسطین، راه حلهای تحمیلی و دروغین نیست. تنها راه حل مسأله‏ی فلسطین این است كه مردم واقعی فلسطین - نه مهاجران غاصب و اشغالگر - چه آنهایی كه در داخل فلسطین ماندند، چه آنهایی كه در بیرون فلسطین هستند، خود نظام حاكم بر كشورشان را تعیین كنند. اگر اتكاء به آراء یك ملّت از نظر مدعیان دمكراسی در دنیا حرف راستی است، ملّت فلسطین هم یك ملّت است و باید تصمیم بگیرد. رژیم غاصبی كه امروز در سرزمین فلسطین بر سر كار است، هیچ حقّی بر این سرزمین ندارد؛ یك رژیم جعلی، دروغین و ساخته‏ی دست قدرتهای ظالم است؛ بنابراین از مردم فلسطین نباید بخواهند این رژیم را به رسمیت بشناسند. اگر كسی در دنیای اسلام این اشتباه را بكند و این رژیم ظالم را به رسمیت بشناسد، علاوه بر این‏كه برای خود روسیاهی و ننگ به وجود خواهد آورد، كار بی‏فایده‏یی هم كرده است؛ چون این رژیم قابل دوام نیست. صهیونیستها خیال می‏كنند توانسته‏اند بر فلسطین مسلط شوند و تا ابد فلسطین متعلق به آنهاست؛ نخیر، این‏طور نیست. سرنوشت فلسطین این است كه قطعاً یك روز كشور فلسطین خواهد شد. ملّت فلسطین در این راه قیام كرده‏اند. وظیفه‏ی ملّتها و دولتهای مسلمان این است كه این فاصله را هر چه بیشتر كم كنند و كاری كنند كه ملّت فلسطین به آن روز برسند. (در اجتماع زایران حرم امام خمینی(ره) ۱۴/۳/۱۳۸۱)
اما برای این مسأله راه حل منطقی وجود دارد. راه حل منطقی یك راه حلی است كه همه‏ی وجدانهای بیدار دنیا و همه‏ی كسانی كه به مفاهیم امروز دنیا معتقدند، ناچارند آن را قبول كنند و آن این است كه ما یك سال و نیم قبل هم این راه حل را گفتیم و دولت جمهوری اسلامی بارها در مجامع و در مذاكرات بین‏الدولی این را تكرار كرده است. الان هم ما همان را می‏گوییم و بر آن هم اصرار می‏ورزیم؛ راه حل نظرخواهی از خود مردم فلسطین؛ همه‏ی كسانی كه از فلسطین آواره شده‏اند - البته آنهایی كه مایلند به سرزمین فلسطین و به خانه‏ی خودشان برگردند - این یك امر منطقی است. این كسانی كه در لبنان و در اردن و در كویت و در مصر و دربقیه‏ی كشورهای عربی سرگردانند، اینها به كشور و به خانه‏ی خودشان، به فلسطین خودشان برگردند؛ آنهایی كه مایلند؛ نمی‏گوییم كسی را به زور بیاورند. و آن كسانی كه قبل از ۱۹۴۸ - كه تشكیل دولت جعلی اسرائیل است - در فلسطین بوده‏اند - چه مسلمانشان، چه مسیحی‏شان، چه یهودی‏شان - از اینها نظرخواهی بشود. اینها در یك نظرخواهی عمومی، رژیم حاكم بر سرزمین فلسطین را تعیین كنند؛ این دموكراسی است. چطور برای همه‏ی دنیا دموكراسی خوب است، برای مردم فلسطین دموكراسی خوب نیست؟! چطور همه‏ی مردم دنیا حقّ دارند كه در سرنوشت خود دخالت كنند، اما مردم فلسطین حقّ ندارند؟! هیچ كس شك ندارد رژیمی كه امروز در فلسطین سركار است، یك رژیمی است كه با زور، با حیله و ترفند و با فشار روی كار آمده است؛ در این كسی شك ندارد. صهیونیستها با مسالمت نیامده‏اند؛ مقداری با حیله و ترفند، و مقداری با زور سلاح و فشار سركار آمدند ؛ لذا یك رژیم تحمیلی است. خیلی خوب، مردم فلسطین جمع بشوند، رأی بدهند، نوع رژیمی را كه در این كشور باید حاكم باشد، آن را انتخاب كنند؛ آن رژیم، آن دولت، تشكیل بشود، درباره‏ی آن كسانی كه بعد از ۱۹۴۸ به سرزمین فلسطین آمده‏اند، تصمیم‏گیری كند؛ هر چه تصمیم گرفت. اگر تصمیم گرفت بمانند، پس بمانند، اگر هم تصمیم گرفت بروند، پس بروند. این، هم آراء مردم است، هم دموكراسی است، هم حقوق بشر است، هم منطبق با منطق فعلی دنیاست. این راه حل. خب این راه حل باید اجرا بشود. غاصب كه با زبان خوش این راه حل را قبول نمی‏كند، این جاست كه همه‏ی اطراف قضیه باید خودشان را مسؤول بدانند؛ هم دولتهای عربی، هم دولتهای اسلامی، هم ملّتهای مسلمان در همه‏ی دنیا، هم بخصوص خود ملّت فلسطین و هم مجامع جهانی؛ هركدام مسؤولیتی دارند، كه اصرار بورزند این راه حل منطقی باید تحقّق پیدا كند و می‏شود تحقّق پیدا كند؛ بعضیها نگویند آقا! چنین چیزی خواب و خیال است، ممكن نیست؛ نخیر! می‏شود. كشورهای دریای بالتیك بعد از بیش از چهل سال كه جزو شوروی سابق بودند، برگشتند و مستقل شدند. كشورهای قفقاز بعضی در حدود صد سال قبل از این‏كه شوروی تشكیل بشود در اختیار روسیه تزاری بودند، بعد برگشتند و مستقل شدند؛ الان قزاقستان، آذربایجان، گرجستان و بقیه، مستقلند؛ خودشان هستند. پس این ممكن است. این جور نیست كه این یك چیز نشدنی باشد؛ نخیر، شدنی است. منتها اراده و عزم لازم دارد، جرأت و دلیری لازم دارد؛ كی‏ باید دلیری به خرج بدهد؟ ملّتها یا دولتها؟ ملّتها دلیرند، ملّتها نمی‏ترسند؛ ملّتها نشان داده‏اند كه آماده‏اند. (خطبه‏های نماز جمعه‏ی تهران ۱۶/۱/۱۳۸۱)
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله خامنه‌ای