شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

پس از ایمان


پس از ایمان
خداوند در آیات متعددی «امتحان» را برای جهانیان مایه عبرت دانسته است: «و اذا ابتلی ابراهیم ربه بكلمات فاتمهن؛ به خاطر آورید هنگامی كه خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و از عهده آن به خوبی بر آمد».
این آیه از مهمترین فرازهای زندگی ابراهیم (ع) سخن می‌گوید؛ آزمایش‌هایی كه عظمت مقام ابراهیم را مشخص ساخت و پاداش پیروزی او چنین است: «قال انی جاعلك للناس اماما؛ من تو را رهبر و پیشوا قرار می‌دهم». ابراهیم می‌پرسد:«قال و من ذریتی؛ از دودمان من كسی به امامت می‌رسد؟»، و پاسخ چنین است: «قال لا ینال عهدی الظالمین؛ یعنی مقام امامت به ظالمان نمی‌رسد»(۱). پس خداوند تقاضای او را لبیك می‌گوید، اما این تنها برای پاكانی است كه از امتحانات الهی سربلند بیرون آیند.
● جهان صحنه آزمایش الهی است
قرآن می‌فرماید: «و لنبلونكم بشیءٍ من الخوف والجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات و بشرالصابرین؛ ما شما را با ترس و گرسنگی و كاستی در دارایی و جان آزمایش می‌كنیم»(۲). آزمایش‌های بشری، همگانی است و در واقع برای شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمایش الهی در واقع همان پرورش و تربیت است. این، قانون كلی و سنت دائمی پروردگار است. امتحان خداوند به كار باغبانی پر تجربه تشبیه شده است كه دانه‌های مستعد را در سرزمین‌های آماده می‌پاشد.
این دانه‌ها با استفاده از مواهب طبیعی شروع به رشد می‌كنند تا شاخه گلی زیبا یا درختی تنومند و پر ثمر بار آید كه بتواند به حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد و این است آزمایش الهی. امیرالمومنین(ع) در بیان فلسفه امتحانات الهی می‌فرماید: «و ان كان سبحانه اعلم بهم من انفسهم و لكن لتظهروا الافعال بها یستحق الثواب والعقاب؛(۳) گر چه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه‌تر است، ولی آنها را امتحان می‌كند تا كار‌های خوب و بد كه معیار پاداش و كیفر است از آنها ظاهر گردد». در واقع صفات درونی انسان به تنهایی نمی‌تواند معیاری برای ثواب و عقاب باشد، مگر زمانی كه در اعمال انسان خودنمایی كند.
خدا بندگان را می‌آزماید تا آنچه را كه در «درون» دارند در «عمل» آشكار كنند؛ استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و كیفر او گردند. در این نگرش الهی، اگر آزمایش الهی نبود، این استعدادها شكوفا نمی‌شد.
بنابراین، آزمایش خداوند عمومیت دارد اگر‌چه برای بعضی مشكل و برای بعضی آسان است.
قرآن به نمونه‌هایی از امتحان خداوند در مورد بعضی پیامبران نیز اشاره می‌كند:«هنگامی كه یكی از پیروان سلیمان، تخت بلقیس را در كمتر از یك چشم به هم زدن از راه دور برای او حاضر كرد، سلیمان گفت: این لطف خدا است برای اینكه مرا امتحان كند آیا شكر‌گزاری می‌كنم یا كفران؟»(۴). خداوند حتی فراتر رفته و می‌گوید: «و نبلوكم بالشر والخیر»(۵).
بنابراین، مواردی كه در آیه نام برده شده است، جنبه انحصاری ندارند، هر چند نمونه‌هایی روشن از آزمایش‌های الهی است. مردم در برابر آزمایش‌های الهی به دو گروه تقسیم می‌شوند: گروهی كه از عهده امتحانات بر می‌آیند و گروهی كه به توفیق دست نمی‌یابند.
« ترس»(در تعبیر قرآنی، خوف) كه پیش می‌آید، گروهی خود را می‌بازند و برای گریختن از ضرر و زیان، شانه از زیر بار مسئولیت خالی می‌كنند(۶). اما گروهی دیگر در برابر عوامل خوف‌آفرین، بر «ایمان و توكل» آنها افزوده می‌شود: «الذین قال لهم...و نعم الوكیل»(۷)
● رمز پیروزی
بر اساس ایده قرآنی در این موضوع، آن چه را كه باعث پیروزی در سنت آزمون الهی است می‌توان در موارد زیر مرتب كرد:
۱) پایداری.
۲) توجه به گذرا بودن حوادث این جهان و اینكه جهان گذرگاهی بیش نیست. علی(ع) می‌فرماید: «اینكه می‌گویید: انالله... اعتراف به این حقیقت است كه ما مملوك اوییم و اینكه می‌گوییم: وانا الیه راجعون، اقرار به این است كه ما از این جهان خواهیم رفت و جایگاه ما جای دگر است.(۸)
۳) استمداد از ایمان و لطف الهی.
۴) تاثیر توجه به تاریخ پیشینیان و بررسی موضع آنان در برابر سنت آزمایش الهی برای آماده ساختن روح انسانی.
۵) توجه به این حقیقت كه همه این حوادث در پیشگاه خدا رخ می‌دهد و تاثیر آن در پایداری.
هیچ كس مجبور به پیروی شیطان نیست.
اگر به داستان قوم سبا توجه كنیم، می‌بینیم كه قرآن در یك نتیجه گیری كلی از داستان قوم سبا چنین می‌نمایاند كه مرگ انسان در دل زندگی او نهفته است و اینكه چگونه آنها بر اثر تسلیم در برابر هوای نفس وسوسه‌های شیطانی، گرفتار آن همه ناكامی شدند. در عین حال قرآن در اینجا به دو نكته اشاره می‌كند:
▪ شیطان سلطه‌ای بر آنها نداشت.
▪ كسی را به پیروی مجبور نمی‌كند.
این ما هستیم كه به شیطان درون اجازه ورود می‌دهیم، ولی پیداست بعد از اجابت دعوت، او آرام نمی‌نشیند و پایه‌های سلطه خود را مستحكم می‌كند. در واقع بر اساس این آموزه، هدف از آزادی ابلیس در ایجاد وسوسه این بود كه مومنان، از بی‌ایمانان و اهل تردید بازشناخته شوند. گرچه خداوند به تمامی آنها علم دارد ولی باید میدان امتحان فراهم شود تا هر كس آنچه را در درون دارد با اراده و اختیار فردی‌اش به میدان عمل درآورد و علم خداوند تحقق عینی یابد.
● اُحد، تجلیگاه صبر و پیروزی
جنگ احد را نیز می‌توان سرمشقی بزرگ برای مسلمانان، وسیله‌ای برای دلداری و تقویت روحیه آنان و آزمایشی الهی یاد كرد؛ چرا كه آنان در ابتدا از خداوند طلب« صبر و پیروزی و استقامت» كردند، اما خداوند اگر چه آنان را به جهاد تشویق كرده بود، اما گفت: آیا گمان می‌كنید همین كه بگویید ما ایمان داریم به حال خود رها می‌شوید و آزمایش نخواهید شد؟
البته از طرز بیان آیه این‌گونه برداشت می‌شود كه شاید در میان مسلمانان آن روز، افرادی به محیط اسلام قدم گذارده بودند كه آمادگی روحی برای جهاد نداشتند و این سخن در باره آنهاست وگرنه مجاهدان راستین، وضع خود را بارها در میدانهای جهاد تا آن روز روشن ساخته بودند. در حقیقت جمله فوق دو مفهوم را به مسلمانان گوشزد می‌كند:
۱) جهاد در راه خدا برای محو آثار شرك ؛
۲) ترك هر گونه رابطه و همكاری با منافقان و دشمنان كه اولی دشمنان خارجی را بیرون می‌راند و دومی دشمنان داخلی را. در حقیقت خداوند در این آیه « ولیمحص...الكافرین»(۹) به یكی از مهمترین نتایج شكست جنگ احد اشاره كرده و می‌گوید: «تا بدینوسیله خداوند افراد با ایمان را خالص گرداند (و ورزیده شوند)» و عیوب جمعیت‌ها را آشكار سازد و عیار شخصیت شان سنجیده شود.
● سخن پایانی
زندگی همه ما انسانها آمیخته با انواع آزمون‌های الهی است. «زندگی دینی» به معنای داشتن انضباط فكری و عملی است و انسان در این میان «برترین موجود» معرفی شده است، فقط به خاطر قوه تعقل.
در این صورت، انسان « خلیفه الله» است و تمام منابع این جهان در اختیار اوست. شكی نیست كه در میان افراد بشر تفاوت‌های مصنوعی وجود دارد كه نتیجه ستمگری بعضی انسان‌ها است. اختلاف‌هایی مانند ثروت و فقر، علم و جهل و سلامت و بیماری غالبا زاییده استعمار و استثمار و اشكال مختلف بردگی و ظلم‌های آشكار و پنهان است.
● آزمایش؛ سنت الهی
«خداوند بندگانش را به كیفر كارهای ناپسند به، كاهش میوه درختان و دریغ داشتن باران و فرو بستن درهای نیكی دچار می‌سازد تا آن كه توبه‌كاری توبه كند و گنه‌كاری دست از گناه بردارد و عبرت آموزی پند پذیرد...» (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۴۳، ص۱۳۸).
این سخن علی (ع) در بیان اغراض الهی برای آزمایش بندگان به وسیله سختی‌ها، ضمن آن كه به رویه‌ای اخلاقی در مناسبات بنده و خدا اشاره می‌كند، به «ابتلا و آزمون» به عنوان یكی از سنت‌های عمومی خداوند نیز اشاره می‌كند. خدا بر اساس غایت آفرینش انسان و ویژگی‌های و جودی‌اش، او را در معرض این سنت قرار می‌دهد.
براساس این آموزه اخلاقی، دینی و كلامی، امتحان الهی به انگیزه «كشف مجهول» انجام نمی‌گیرد، بلكه در این جا نیز غایت فعل خداوند (آزمون) به مخلوق (انسان) بازمی‌گردد و غرض از آزمایش، چیزی جز پرورش استعدادهای نهفته انسان و برآمدن گوهرهای درونی او نیست. آدمی در كوران آزمایش الهی، سنگ معدنی را می‌ماند كه در كوره‌ای آتشین نهاده می‌شود تا از ناخالصی‌ها جدا گردد و جوهره‌اش آشكار شود.
پی‌نوشت‌ها:
۱ - بقره/ ۱۲۴* ۲ - بقره/ ۱۵۵*۳ -نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره ۹۳*۴- نمل/ ۴۰*۵ - انبیاء/ ۳۵*۶- نمل/۵
*۷ - آل عمران/ ۱۷۳*۸ –نهج‌البلاغه، كلمات قصار، جمله ۹۹*۹. سباء / ۲۱
فاطمه رسول زاده
منبع : روزنامه همشهری