یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

معرفی‌ بخش‌ اقتصادی‌ دائرهٔ‌المعارف‌ لیدن‌ هلند


معرفی‌ بخش‌ اقتصادی‌ دائرهٔ‌المعارف‌ لیدن‌ هلند
با گسترش‌ ارتباطات‌ و آشنایی‌ مردم‌ مغرب‌زمین‌ با فرهنگ‌ و اعتقادات‌ مشرق‌ زمین، گرایش‌ چشمگیری‌ به‌ مطالعهٔ‌ منابع‌ دین‌ اسلام‌ به‌ ویژه‌ قرآن، در میان‌ تحصیل‌كردگان‌ مشاهده، و در این‌ جهت، با اهداف‌ و اغراض‌ گوناگون‌ و در مواردی‌ مغرضانه، ترجمه‌ها و تفسیرهایی‌ از قرآن‌ و متون‌ دینی‌ اسلام‌ ارائه‌ می‌شود. متن‌ زیر ترجمهٔ‌ «اقتصاد در قرآن» دائرهٔ‌ المعارف‌ قرآنی‌ لیدن‌ هلند است‌ كه‌ در آن، معارف‌ اقتصادی‌ قرآن‌ به‌ صورت‌ چكیده‌ ارائه‌ شده‌ است. افزون‌ بر دسته‌بندی‌ گزارش‌ گونه‌ای‌ از مفاهیم‌ قرآنی‌ كه‌ فی‌نفسه‌ ارزش‌ دارد، محققان‌ و خوانندگان‌ مجله‌ را با كم‌ و كیف‌ نشر معارف‌ قرآن‌ در مجموعه‌های‌ مذكور آشنا می‌سازد.
اقتصاد، علمی‌ است‌ كه‌ در خصوص‌ تولید و توزیع‌ منابع‌ ماد‌ی‌ جامعه‌ مطالعه‌ می‌كند. در قرآن، اقتصاد در قالب‌ احكام، مقررات‌ و دستورالعمل‌های‌ حقوق‌ اسلامی‌ بیان‌ شده‌ است؛ به‌ طوری‌ كه‌ این‌ احكام‌ و مقررات، در اكتساب‌ و تنظیم‌ منابع‌ ماد‌ی‌ و ثروت، بر رفتار شخص‌ و جامعه، حكم‌فرما است؛ از این‌ رو می‌بینیم‌ موضوعاتی‌ نظیر مالیات‌ بر درآمد، نقش‌ اقتصادی‌ دولت، بازارها، قیمت‌ها و مدیریت‌ اقتصادی‌ اهل‌ خانه‌ كه‌ پیش‌ از دوران‌ معاصر در كتاب‌های‌ دانشمندان‌ مسلمان‌ نوشته‌ شده،۱ به‌ طور كلی‌ موضوعات‌ اقتصادی‌ را قسمتی‌ از ادبیات‌ حقوقی‌ اسلام‌ (فقه) می‌داند. در آغاز قرن‌ بیستم‌ نیز بسیاری‌ از دانشمندان‌ مسلمان‌ كوشیدند تا نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ را در قالب‌ مقرراتی‌ كه‌ هم‌ متكی‌ به‌ دستورالعمل‌های‌ مندرج‌ در متون‌ شرعی‌ (قرآن‌ و حدیث) و هم‌ مبتنی‌ بر ماحصل‌ تجربهٔ‌ تاریخی‌ مسلمانان‌ باشد، ارائه‌ دهند؛ البته‌ باید توجه‌ داشت‌ - چنان‌ كه‌ پیش‌تر ذكر شد - قرآن‌ طرحی‌ جامع‌ و كلی‌ برای‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ ارائه‌ نكرده‌ است؛ بلكه‌ متضمن‌ یك‌ سلسله‌ ارزش‌ها، دستور العمل‌ها و مقرراتی‌ است‌ كه‌ به‌ صورت‌ پایه‌های‌ ایجاد نظام‌ها و تأسیسات‌ مناسب‌ برای‌ جامعهٔ‌ مسلمانان‌ عمل‌ می‌كنند؛۲ از این‌ رو قرآن‌ ارزش‌های‌ مثبت‌ فراوانی‌ همچون‌ عدالت، میانه‌ روی، امانتداری‌ و مهربانی‌ با محرومان‌ و ارزش‌های‌ منفی‌ بسیاری‌ نظیر بی‌عدالتی، حرص، اسراف، خست‌ و احتكار را برای‌ این‌ منظور ذكر كرده‌ و به‌ همین‌ ترتیب، فعالیت‌های‌ ممنوع‌ اقتصادی‌ مثل‌ ربا،۳ مصرف‌ نامشروع‌ اموال‌ و قمار را مشخص، و بر مشروع‌ بودن‌ برخی‌ فعالیت‌های‌ دیگر همچون‌ تجارت‌ تأكید كرده‌ است.
به‌ طور كلی‌ می‌توان‌ پنج‌ حوزهٔ‌ مشخص‌ از اصول‌ رفتار اقتصادی‌ را در قرآن‌ یافت‌ كه‌ به‌ ترتیب‌ عبارتند از:
۱. عدالت‌ و مسؤ‌ولیت‌ اجتماعی؛
۲. اكتساب‌ ثروت؛
۳. تنظیم‌ ثروت؛
۴. حمایت‌ از محرومان؛
۵. تنظیم‌ معاملات‌ از طریق‌ عقود.
۱. عدالت‌ و مسؤ‌ولیت‌ اجتماعی‌
طبق‌ قرآن، عدالت‌ (عدل) باید در همهٔ‌ شؤ‌ون‌ زندگی‌ انسان‌ و از جمله‌ اقتصاد، رعایت‌ شود۴ و از اشخاصی‌ كه‌ به‌ نوعی‌ با امور اقتصادی‌ سر و كار دارند، قرآن‌ می‌خواهد كه‌ منصفانه، به‌ درستی، صادقانه‌ و با روح‌ تعاون‌ رفتار كنند. جهت‌ ورود آزادانه‌ و عاری‌ از اجبار به‌ قراردادها، باید وصفی‌ منصفانه‌ از كالای‌ مورد معامله‌ به‌ عمل‌ آید و هنگام‌ مبادلهٔ‌ اجناس، از استاندارد دقیق‌ مقیاس‌ها و موازین‌ مورد استفاده‌ اطمینان‌ حاصل‌ شود.۵ در عقودی‌ چون‌ بیع، شرأ و اجاره‌ هم‌ كه‌ به‌ نوعی‌ متضمن‌ مفهوم‌ مبادله‌ هستند، باید عدالت‌ و تساوی‌ در مبادله‌ یعنی‌ عدالت‌ بین‌ آن‌ چه‌ تسلیم‌ می‌شود و آن‌ چه‌ به‌ دست‌ می‌آید، احراز شود؛ بدین‌ سبب‌ به‌ نظر می‌رسد اعمالی‌ كه‌ در معامله‌ به‌ بی‌عدالتی‌ فاحش‌ منتهی‌ می‌شود، حرام‌ یا مكروه‌ است.۶
بی‌عدالتی‌ (ظلم) و استبداد (بغی، طغیان، عدوان) موضوعات‌ مشخصی‌ در قرآن‌ بوده‌ و با شدیدترین‌ عبارات‌ از آن‌ها منع‌ شده‌ است. آنانی‌ هم‌ كه‌ مرتكب‌ بی‌عدالتی‌ می‌شوند، به‌ توبه‌ دعوت، و به‌ آنان‌ اخطار می‌شود كه‌ مجازات‌ سختی‌ در آخرت‌ در انتظارشان‌ خواهد بود۷ و ۸ و حتی‌ در این‌ دنیا نیز رنج‌ خواهند كشید.۹ همچنین‌ در قرآن، بسیاری‌ از اعمال‌ حرام‌ همچون‌ دغلكاری، فریب، تدلیس، تقلب‌ و سرقت‌ در تجارت‌ و امور مالی، اعمال‌ غیر عادلانه‌ و ناروا معرفی‌ شده‌اند.
قرآن‌ از جامعه‌ خواسته‌ است‌ تا از بقای‌ عدالت‌ در خود اطمینان‌ یافته، از بی‌عدالتی‌ بپرهیزد؛ یعنی‌ آن‌ گاه‌ كه‌ هنجارها و قواعد قرآنی‌ نقض‌ می‌شود، قرآن‌ از جامعه‌ و مردم، چه‌ فردی‌ و چه‌ گروهی، می‌خواهد كه‌ همچون‌ گذشته‌ بر عودت‌ هنجارهای‌ مقبول‌ نظاره‌ كنند. این‌ مسؤ‌ولیت‌ از طریق‌ رهنمود قرآنی‌ «امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منكر» عملی‌ می‌شود و قرآن‌ به‌ آن، تحت‌ عنوان‌ ضرورتی‌ جهت‌ همبستگی‌ اجتماعی‌ می‌نگرد.۱۰ اطمینان‌ از وجود عدالت‌ در حوزهٔ‌ رفتارها و فعالیت‌های‌ اقتصادی، طبق‌ قرآن، وقتی‌ حاصل‌ خواهد شد كه‌ فرمان‌های‌ اخلاقی‌ و قانونی‌ مقرر در قرآن۱۱ و هنجارهای‌ رفتاری‌ واصله‌ از پیامبر۱۲۹ در عمل‌ به‌ كار بسته‌ شود.
۲. اكتساب‌ ثروت‌
بشر، چنان‌ كه‌ در قرآن‌ آمده، ذاتاً‌ به‌ ثروت‌ و منفعت‌ ماد‌ی‌ علاقه‌مند و مشتاق‌ است؛ با وجود این، باید توجه‌ داشت‌ كه‌ قاعده‌مند كردن‌ چنین‌ اشتیاقی‌ با مد‌ نظر قرار دادن‌ ارزش‌های‌ روحی‌ و اخلاقی، به‌ تعادل‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ خواهد انجامید؛ بدین‌ سبب‌ قرآن‌ نه‌ تنها علاقه‌ به‌ آسودگی‌ و تشریفات‌ ماد‌ی۱۳ و داشتن‌ زندگانی‌ راحت‌ را ناپسند نمی‌شمارد، بلكه‌ آن‌ها را یكی‌ از لذ‌ات‌ این‌ جهان‌ برشمرده۱۴ و مسلمانان‌ را برای‌ جست‌وجو و كسب‌ آن‌ها، حتی‌ در طول‌ حج۱۵ تشویق‌ كرده‌ است. حتی‌ قرآن‌ به‌ پیامبر۹ اجازه‌ داده‌ كه‌ از طول‌ نماز بكاهد تا مبادا فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ مختل‌ شود.۱۶
قرآن‌ بارها تأكید كرده‌ كه‌ همهٔ‌ اشیا در جهان، از آنِ‌ خدا است‌ كه‌ آفریدگار است۱۷ و هر گونه‌ مالكیت‌ انسانی، امانی‌ شمرده‌ می‌شود؛۱۸ پس‌ ثروتی‌ هم‌ كه‌ به‌ شخص‌ ارزانی‌ شده‌ بركت‌ بوده۱۹ و از سوی‌ خداوند به‌ امانت‌ نهاده‌ شده‌ است؛۲۰ اما با وجود این‌ كه‌ تمام‌ اشیا از آنِ‌ خداوند است، قرآن‌ از افراد می‌خواهد كه‌ در سهم‌ بردن‌ از این‌ ثروت‌ بكوشند؛ اما در عین‌ حال، توجه‌ داشته‌ باشند كه‌ كوششی‌ فعالیت‌ سودمند تلقی‌ می‌شود كه‌ قواعد و رهنمودهای‌ مقرر قرآنی‌ در آن‌ رعایت‌ شده‌ باشد. در این‌ صورت‌ خواهد بود كه‌ ماحصل‌ مالكیت‌ خصوصی‌ هم‌ یك‌ حق‌ شمرده‌ شده، باید مورد حمایت‌ قرار گیرد.۲۱ با وجود این، در برابر تمام‌ این‌ها، جامعه‌ هم‌ حقوقی‌ چند بر مال‌ شخص‌ دارد؛ چه، مالكیت‌ خصوصی‌ نامحدود، تعهدات‌ اجتماعی‌ را زایل‌ می‌كند و از نظر قرآن‌ باید در اكتساب‌ ثروت‌ بین‌ منافع‌ و حقوق‌ شخص‌ و نیازهای‌ جامعه‌ كه‌ كنار هم‌ حركت‌ می‌كنند، تعادل‌ برقرار باشد. این‌ امر از ویژگی‌های‌ اساسی‌ یك‌ چشم‌انداز سالم‌ اقتصادی‌ از نظر قرآن‌ است.
در قرآن، راه‌های‌ گوناگونی‌ جهت‌ اكتساب‌ ثروت‌ ذكر شده‌ كه‌ به‌ نظر می‌رسد مهم‌ترین‌ آن‌ها كه‌ نُمود بیش‌تری‌ دارد، كار كردن‌ (عمل) و تحصیل‌ درآمد (كسب) است. این‌ امر نشان‌ می‌دهد كه‌ تلاش‌ و مشاركت‌ هدفمند برای‌ رسیدن‌ به‌ رفاه، آن‌ هم‌ از طریق‌ روش‌های‌ گوناگون‌ همچون‌ تجارت۲۲ و حتی‌ جهاد (كسب‌ غنیمت)،۲۳ تكلیف‌ است؛ اما در عوض، تنبلی‌ و اتكا به‌ دیگران، با اخلاق‌ كار در قرآن‌ منافات‌ دارد. قرآن‌ از تكد‌ی‌گری‌ جز در موارد نیاز، به‌ شدت‌ منع‌ كرده‌ و نیز برخی‌ كارها و مشاغل‌ همچون‌ فحشا،۲۴ رقص‌ و هنرهای‌ شهوت‌انگیز،۲۵ تولید و تجارت‌ شراب‌ و مسكرات۲۶ و قمار۲۷ در قرآن‌ ممنوع‌ اعلام‌ شده‌اند. با وجود این، قرآن‌ نه‌ تنها هر كار مشروعی‌ را خوب‌ و مجاز می‌داند،۲۸ بلكه‌ نوعی‌ عبادت‌ نیز می‌شمارد.۲۹
۳. توزیع‌ و تنظیم‌ ثروت‌
از نظر قرآن، تجمع‌ ثروت‌ در دست‌ عده‌ای‌ خاص‌ به‌ عدم‌ تعادل‌ اجتماعی‌ می‌انجامد كه‌ نتیجهٔ‌ آن، فساد سوء استفاده‌ از قدرت‌ اقتصادی‌ و بی‌عدالتی‌ در برابر اشخاص‌ ضعیف‌ و به‌ حاشیه‌ رانده‌ شده‌ اجتماع‌ خواهد بود؛ بدین‌ جهت، از عمده‌ ویژگی‌های‌ دیدگاه‌ قرآن‌ به‌ مسألهٔ‌ توزیع‌ ثروت، الزام‌ اشخاص‌ برخوردار از رفاهٔ‌ ماد‌ی‌ به‌ دادن‌ سهمی‌ از ثروتشان‌ به‌ طور مرتب‌ به‌ طبقات‌ خاصی‌ از مردم، در برخی‌ زمان‌ها و برخی‌ موقعیت‌های‌ خاص‌ است.
قرآن‌ بارها به‌ مؤ‌منان‌ امر كرده‌ كه‌ از اموال‌ خود به‌ فقیران‌ و نیازمندان،۳۰ والدین‌ و خویشاوندان۳۱ خویش‌ ببخشند. قرآن‌ چنین‌ بخششی‌ را دارای‌ پاداش‌ فراوان‌ دانسته۳۲ و آن‌ را با اعتقاد۳۳ افراد مرتبط‌ كرده‌ و آنانی‌ را كه‌ كریم‌ و بخشنده‌ نیستند، به‌ عذابی‌ سخت‌ انذار می‌دهد.۳۴ از این‌ عدالت‌ توزیعی‌ در قرآن‌ با واژهٔ‌ احسان‌ یاد شده‌ است.
در بارهٔ‌ زكات‌ و صدقات‌ هم‌ هر چند قرآن‌ آن‌ها را در بدو امر اختیاری‌ می‌داند، بعدها احكام‌ صادره‌ از پیامبر، زكات‌ را اجباری‌ (و به‌ صورت‌ حقی‌ برای‌ دریافت‌ كنندهٔ‌ آن) می‌كند؛ ولی‌ صدقات‌ را همچنان‌ ارادی‌ (و نشانه‌ای‌ از كرامت‌ و خوش‌ قلبی‌ فرد بخشنده) می‌شمارد؛ از این‌ رو، دستور قرآن‌ برای‌ بخشش‌ به‌ طور معمول‌ با اجرای‌ نماز توأم‌ است. از دیگر موارد مهم‌ در توزیع‌ و اكتساب‌ ثروت‌ در قرآن، بیان‌ مقررات‌ دربارهٔ‌ ارث‌ است‌ به‌ این‌ معنا كه‌ چه‌ میزان‌ مال‌ پس‌ از مرگ‌ كسی‌ به‌ دیگری‌ به‌ ارث‌ می‌رسد.۳۵ چه، توزیع‌ اجباری‌ تركه‌ میان‌ اعضای‌ خانواده، توزیع‌ ثروت‌ در جامعه‌ را تقویت‌ كرده‌ و با این‌ اندیشهٔ‌ قرآن‌ كه‌ مال‌ را امانتی‌ در دست‌ افراد می‌داند، منطبق‌ است؛ اما در عین‌ حال، سنت، به‌ مالك‌ مال‌ اجازه‌ داده‌ كه‌ به‌ خواست‌ خود، یك‌ سوم‌ از اموالش‌ را (به‌ طور مثال‌ برای‌ اهداف‌ خیر) وصیت‌ كند.۳۶ این‌ امر نیز موردی‌ دیگر از هدف‌ قرآن‌ در حفظ‌ همبستگی‌ اجتماعی‌ با جلوگیری‌ از تمركز ثروت‌ در دست‌ عده‌ای‌ خاص‌ است.
از نظر قرآن، اكتساب‌ مال‌ به‌ این‌ معنا نیست‌ كه‌ مالك، حق‌ انحصاری‌ بر اموال‌ خویش‌ دارد و هر گونه‌ كه‌ بخواهد می‌تواند در آن‌ تصرف‌ كند؛ بلكه‌ ثروت‌ باید مدام‌ در حال‌ گردش‌ بوده، منصفانه‌ تقسیم‌ شود.۳۷ خست، مورد انتقاد بوده‌ است۳۸ و میانه‌روی‌ و اعتدال‌ تشویق‌ شده‌اند.۳۹ نیز احتكار ثروت‌ ممنوع‌ است‌ و آنان‌ كه‌ سرپیچی‌ كنند، به‌ آتش‌ جهنم‌ انذار می‌شوند.۴۰ اسراف‌ مال‌ نیز ممنوع، و جامعه‌ نیز به‌ مراقبت‌ از اشخاصی‌ مكلف‌ است‌ كه‌ در معرض‌ آسیب‌ رساندن‌ به‌ خود و اموالشان‌ هستند (سفیهان) تا نگذارد آن‌ها مال‌ خود را تلف‌ كنند.۴۱
در جایی‌ دیگر از قرآن‌ آمده‌ كه‌ مصرف‌ بیش‌ از نیاز (اسراف) به‌ فساد منتهی‌ می‌شود۴۲ و عذاب‌ شدیدی‌ در پی‌ دارد.۴۳ به‌ همین‌ ترتیب، افراد نباید مال‌ خود را برای‌ كالاها یا اعمال‌ ممنوع‌ مثل‌ روابط‌ جنسی‌ نامشروع، الكل‌ یا هر چیزی‌ كه‌ به‌ فساد جامعه‌ یا آسیب‌ دیگران‌ منتهی‌ می‌شود، صرف‌ كنند.۴. عدم‌ استثمار محرومان‌
از نظر قرآن، ثروت‌ باید از طریق‌ درگیر شدن‌ در فعالیت‌های‌ سودآور اجتماعی‌ كه‌ در عین‌ حال، نیاز بخش‌های‌ ضعیف‌ جامعه‌ را هم‌ مدنظر دارد، حاصل‌ آید. در زمان‌ ظهور اسلام‌ در شبه‌ جزیرهٔ‌ عربستان، مكه‌ شهری‌ تجاری‌ بود كه‌ در آن‌ به‌ طور عمده، افراد، پول‌ خود را جهت‌ أخذ بهره‌ به‌ قرض‌ می‌دادند. كه‌ به‌ نظر می‌رسد با ربای‌ امروزی‌ فرقی‌ نمی‌كرده‌ است. ممنوعیت‌ أخذ ربا در چهار قسمت‌ از قرآن‌ ذكر شده‌ است:۴۴ مورد اول‌ تأكید می‌كند كه‌ ربا، مال‌ را از بركت‌ الاهی‌ محروم‌ می‌كند.۴۵ دومین‌ مورد، ربا را نكوهیده، آن‌ را با تصاحب‌ نامشروع‌ مال‌ مساوی‌ می‌داند.۴۶ سومین‌ مورد از مردم‌ خواسته‌ كه‌ از ربا بپرهیزند؛۴۷ و چهارمین‌ مورد وجه‌ تمایزی‌ مشخص‌ بین‌ ربا و تجارت‌ ارائه، و تأكید می‌كند كه‌ مؤ‌منان‌ در قرض، اصل‌ پول‌ را بگیرند و اگر مقرض‌ از بازپرداخت‌ اصل‌ پول‌ ناتوان‌ باشد، حتی‌ از آن‌ هم‌ صرف‌نظر كنند.۴۸
افزایش‌ ثروت‌ از طریق‌ ربا، از آن‌ جهت‌ كه‌ غیر عادلانه‌ و استثماری‌ است، حرام‌ شده. ریشه‌های‌ عمیق‌ نهاد ربا به‌ پیش‌ از اسلام‌ و قبل‌ از جامعهٔ‌ مسلمانان‌ باز می‌گردد. قرآن‌ با ایستادگی‌ در برابر آن‌ بیان‌ داشت: هر آن‌ كس‌ كه‌ از این‌ منع‌ قرآنی‌ تخطی‌ كند، باید برای‌ جنگ‌ با خدا و پیامبرش‌ آماده‌ شود؛ چه، از نظر قرآن، فاحش‌ترین‌ بی‌عدالتی‌ آن‌جا است‌ كه‌ شخصی‌ ثروتمند كه‌ ثروتش‌ از سوی‌ خداوند به‌ او امانت‌ رسیده، بخش‌های‌ ضعیف‌ و محروم‌ جامعه‌ را به‌ استثمار بكشد و از آن‌جا كه‌ ربا بیش‌تر در بارهٔ‌ دیون‌ اتفاق‌ می‌افتد، قرآن‌ به‌ بستانكار امر كرده‌ كه‌ فرصت‌ بیش‌تری‌ به‌ مدیونی‌ كه‌ دچار مشكلات‌ مالی‌ است، بدهد و بهره‌ای‌ مطالبه‌ نكند۴۹ و چنان‌ چه‌ لازم‌ شد، حتی‌ دین‌ را به‌ مدیون‌ ببخشد. از سویی‌ دیگر هم‌ قرآن‌ بیان‌ كرده‌ كه‌ قرض‌ دادن‌ بدون‌ أخذ ربا (قرض‌الحسنه) عملی‌ خیرخواهانه‌ است؛۵۰ البته‌ باید توجه‌ داشت‌ كه‌ هر چند قرآن‌ در بارهٔ‌ ربا بین‌ ثروتمند و فقیر فرقی‌ قائل‌ نیست، به‌ نظر می‌رسد قراینی‌ وجود دارد كه‌ نشان‌ می‌دهد تأثیر ربا بر اشخاص‌ ضعیف‌ و محروم‌ جامعه، بسیار بیش‌تر از افراد برخوردار است.۵۱
۵. تنظیم‌ معاملات‌ از طریق‌ اجرای‌ عقود
قرآن‌ تأكید دارد كه‌ برای‌ تنظیم‌ فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ جامعه، باید قواعد و مقرر‌ات‌ بر معاملات‌ حاكم‌ باشند؛ از این‌ رو، خود بسیاری‌ از قواعد قراردادها را ارائه‌ كرده‌ است. از نظر قرآن، جهت‌ پرهیز از سوء تفاهم‌ و نیز بی‌عدالتی، قراردادها باید كتبی‌ باشد و در صورت‌ لزوم، به‌ رؤ‌یت‌ شهود هم‌ برسد.۵۲ همچنین‌ قرآن‌ به‌ مؤ‌منان‌ امر كرده‌ كه‌ به‌ تعهدات‌ خود۵۳ و به‌ قراردادهایشان۵۴ وفا كنند و تأكید می‌كند كه‌ این‌ امر، برای‌ آنانی‌ كه‌ در روز قیامت‌ باید پاسخگو باشند، تكلیف‌ شمرده‌ می‌شود.۵۵ در قرآن، احترام‌ به‌ تعهدات‌ فقط‌ حكم‌ اقتصادی‌ یا اخلاقی‌ یا صرفاً‌ حكمی‌ كه‌ سبب‌ رستگاری‌ شود نیست؛ بلكه‌ در عین‌ حال‌ آیتی‌ از مؤ‌منان‌ خدا نیز به‌ شمار می‌رود؛۵۶ از این‌ رو نقض‌ سخن‌ یا تعهد (عهد) به‌ وسیلهٔ‌ شخص، ممنوع‌ و حرام‌ است.۵۷ نیز به‌ مؤ‌منان‌ امر شده‌ كه‌ قروض‌ خود را پرداخته،۵۸ كم‌ فروشی‌ نكنند۵۹ و اشیایی‌ را كه‌ نزدشان‌ به‌ امانت‌ نهاده‌ شده‌ به‌ صاحبانشان‌ باز گردانند۶۰ و از تقلب‌ و فریب‌ بپرهیزند.۶۱ دستورالعمل‌ها و مقررات‌ مذكور، زمینه‌ای‌ را جهت‌ ایجاد حقوق‌ قراردادها در اسلام‌ سبب‌ شده‌ است.
بدین‌ ترتیب‌ با تنظیم‌ رفتار اقتصادی، قرآن‌ نقشی‌ مهم‌ به‌ تأسیسات‌ اقتصادی‌ همچون‌ بازار داده‌ و فضای‌ كافی‌ برای‌ مسلمانان‌ ایجاد كرده‌ است‌ تا بتوانند تأسیسات‌ و نظام‌های‌ اقتصادی‌ لازم‌ را در چارچوب‌ دیدگاه‌ها، ارزش‌ها و هنجارهای‌ قرآنی‌ ایجاد كنند؛ اما باید توجه‌ داشت‌ كه‌ هدف‌ غایی‌ قرآن‌ توجه‌ به‌ بقای‌ انصاف‌ و عدالت‌ در فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ است‌ و برای‌ رسیدن‌ به‌ چنین‌ هدفی، آزادی‌ مطلق‌ موجود، برای‌ اعضای‌ جامعه‌ را كه‌ همواره‌ در تلاش‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ شخصی‌ خویشند، از طریق‌ اعمال‌ یك‌ سری‌ حقوق‌ و تكالیف‌ خاص‌ محدود می‌كند.
●اصول‌ اقتصاد اسلامی‌ در دورهٔ‌ نو
در قرن‌ بیستم، دانشمندان‌ اسلامی‌ كوشش‌ وافری‌ كردند تا این‌ كه‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ را به‌ صورتی‌ كه‌ هم‌ با رهنمودهای‌ قرآن، سنت‌ و حقوق‌ اسلامی‌ منطبق‌ باشد و هم‌ از تجربه‌ تاریخی‌ مسلمانان‌ بهره‌ برده‌ باشد، ارائه‌ دهند. آن‌ چه‌ می‌آید، فهرستی‌ از اصول‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ است:۶۲
۱. مالكیت‌ همه‌ چیز فقط‌ از آن‌ خدا است‌ و انسان‌ها در جایگاه‌ نمایندگان‌ خدا بر روی‌ زمین، صرفاً‌ از آن‌ها امانتداری‌ می‌كنند.۶۳
۲. چنان‌ كه‌ در ارزش‌های‌ اخلاقی‌ هم‌ طبقه‌بندی‌ می‌شود، آزادی‌ اقتصادی‌ و رفتار اقتصادی‌ هم‌ به‌ دو طبقهٔ‌ حرام‌ و حلال‌ تقسیم‌ می‌شوند.
۳. مالكیت‌ خصوصی‌ با محدودیت‌هایی‌ جزئی، آن‌ هم‌ صرفاً‌ به‌ منظور حمایت‌ از منافع‌ جامعه‌ به‌ رسمیت‌ شناخته‌ می‌شود.۶۴
۴. نقش‌ بازار مهم‌ بوده، و هدف‌ از نقش‌ دولت‌ در دخالت‌ اقتصادی، حمایت‌ از منافع‌ عمومی‌ و تنظیم‌ معیارهای‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ است.۶۵
۵. جایی‌ كه‌ منافع‌ فرد با منافع‌ جامعه‌ در تعارض‌ قرار گیرد، به‌ منافع‌ جامعه‌ ارجحیت‌ داده‌ خواهد شد.
۶. اجرت‌ منصفانه‌ برای‌ كار شخص‌ و ممنوعیت‌ بهره‌كشی‌ و استثمار در كار باید رعایت‌ شود.۶۶
۷. هر كس‌ آزاد است‌ در وضعیت‌ اجباری‌ كه‌ طبق‌ قرآن‌ و سنت‌ مشخص‌ شده‌ است، مال‌ دیگری‌ را در اختیار گرفته، توزیع‌ كند.
۸. دولت‌ (و جامعه) باید از طریق، برنامه‌های‌ مصرف‌ عمومی‌ به‌ محرومان‌ توجه‌ كنند.۶۷
۹. مبنای‌ منفعت‌ در تجارت‌ و مبادله‌ باید انجام‌ كاری‌ باشد كه‌ به‌ لحاظ‌ اجتماعی‌ سودآور و مفید است.
۱۰. قرض‌ دادن‌ پول‌ به‌ منظور بهره، ربا شمرده‌ می‌شود و معاملات‌ و فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ باید عاری‌ از ربا باشد.۶۸
۱۱. باید در اكتساب‌ و تنظیم‌ ثروت، درآمد، مصرف‌ و هزینه، چارچوب‌ها و محدودیت‌های‌ قرآن‌ مورد توجه‌ قرار گیرد.
نكتهٔ‌ پایانی‌ این‌ كه‌ در حال‌ حاضر، برخی‌ مؤ‌سسات‌ اقتصادی‌ اسلامی‌ تأسیس‌ شده‌اند تا اصول‌ مذكور را در عمل‌ به‌ كار گیرند و همچنین‌ مؤ‌سسات‌ مالی‌ مهمی‌ نیز براساس‌ اصل‌ ممنوعیت‌ بهره‌ شكل‌ گرفته‌اند. هدف‌ از چنین‌ امری، اسلامی‌ شدن‌ اقتصاد و برخورداری‌ از استقبال‌ شایستهٔ‌ جهان‌ اسلام‌ است.
پی‌نوشت‌ها
.۱ برای‌ مثال‌ ر.ك: ابو یوسف: كتاب‌ الخراج، ص‌ ۱۸۲ - ۷۹۸؛ ابن‌ تیمیه: تكالیف‌ عمومی، ص‌ ۷۲۸ - ۱۳۲۸ و ابن‌ خلدون: مقدمه، ص‌ ۸۰۹ - ۱۴۰۶.
.۲ ر.ك: حق: آموزه‌های‌ اقتصادی، ص‌ ۸۱ - ۸۹ و نَقوی: اخلاق، ص‌ ۲۷ - ۳۷.
.۳ ربا در نظر بیش‌تر مسلمانان‌ مترادف‌ با بهره‌ است.
.۴ نسأ (۴): ۵۸؛ انعام‌ (۶): ۱۵۲؛ هود (۱۱): ۸۴ - ۸۷؛ نحل‌ (۱۶): ۷۶؛ شوری‌ (۴۲): ۱۵.
.۵ نحل‌ (۱۶): ۱۵۲؛ اعراف‌ (۷): ۸۵؛ هود (۱۱): ۸۴ و ۸۵؛ یوسف‌ (۱۲): ۵۹.
.۶ ر.ك: عبارت‌ مشروع‌ و نامشروع‌ و عبارت‌ ممنوع‌(Lawful Unlawfull - Forbiddin) .
.۷ مائده‌ (۵): ۳۹ و نیز ر.ك: عبارت‌ ندامت‌ و توبه‌(Repentance Penance) .
.۸ زمر (۳۹): ۲۴.
.۹ عنكبوت‌ (۲۹): ۳۱.
.۱۰ اعراف‌ (۷): ۱۵۷؛ توبه‌ (۹): ۷۱ و نیز ر.ك: ابن‌ تیمیه: تكالیف‌ عمومی، ص‌ ۷۳ - ۸۲ و نیز ر.ك: عبارت‌ جامعه‌ و اجتماع‌ در قرآن.
.۱۱ ر.ك: عبارات‌ اخلاق‌ در قرآن، خیر و شر، حقوق‌ و قرآن.
.۱۲ ر.ك: عبارات‌ حدیث‌ و قرآن، سیره‌ و قرآن، سنت.
.۱۳ كهف‌ (۱۸): ۴۶؛ شوری‌ (۴۲): ۳۶.
.۱۴ ر.ك: عبارت‌ فرهنگ‌ ماد‌ی‌ و قرآن‌(Material Culture The Quran) .
.۱۵ ر.ك: عبارت‌ حج، بقره: (۲): ۱۹۸ و نیز ر.ك: قرطبی: جامع، ج‌ ۲، ص‌ ۲۷۴.
.۱۶ مزمل‌ (۷۳): ۲۰.
.۱۷ ر.ك: عبارت‌ خلقت‌(Creation) .
.۱۸ بقره‌ (۲): ۱۵۵ و ۲۴۷؛ اسرأ (۱۷): ۶.
.۱۹ ر.ك: عبارت‌ نعمت.
.۲۰ انفال‌ (۸): ۲۸؛ نور (۲۴): ۳۳.
.۲۱ بقره‌ (۲): ۱۸۸.
.۲۲ بقره‌ (۲): ۲۷۵.
.۲۳ انفال‌ (۸): ۴۱، جایی‌ كه‌ غنیمت، منبع‌ ثروت‌ تلقی‌ شده‌ است‌ و نیز ر.ك: مالك: كتاب‌ مواطا، ص‌ ۱۷۳ - ۱۷۷.
.۲۴ نور (۲۴): ۳۳.
.۲۵ اسرأ (۱۷): ۳۲.
.۲۶ بقره‌ (۲): ۲۱۹؛ مائده‌ (۵): ۹۰ و ۹۱ و ر.ك: س. ف. مالك: كتاب‌ مواطا، ۳۵۵ - ۳۵۷.
.۲۷ مائده‌ (۵): ۹۰ و ۹۱.
.۲۸ حلال، و ر.ك: عبارت‌ درجات‌ ممنوعه‌(Prohibited Degrees) .
.۲۹ عبادت، و ر.ك: عبارت‌ مراسم‌ عبادی‌ و قرآن‌(Ritual The Quran) .
.۳۰ بقره‌ (۲): ۲۷۱؛ توبه‌ (۹): ۶۰؛ حج‌ (۲۲): ۲۸.
.۳۱ قرآن: بقره‌ (۲): ۸۳ و ۱۷۷؛ نسأ (۴): ۳۶.
.۳۲ لیل‌ (۹۲): ۵ - ۷.
.۳۳ ایمان، ر.ك: عبارت‌ اعتقاد و بی‌اعتقادی‌(Belief Unbelief) .
.۳۴ مدثر (۷۴): ۴۲ - ۴۴.
.۳۵ نسأ (۴): ۱۱ و ۱۲.
.۳۶ ر.ك: ابن‌ رشد: ‌ ‌‌ ‌‌ ‌، ج‌ ۲، ص‌ ۴۰۷.
.۳۷ حشر (۵۹): ۷.
.۳۸ نجم‌ (۵۳): ۳۳ و ۳۴؛ حشر (۵۹): ۹.
.۳۹ اسرأ (۱۷): ۲۹.
.۴۰ توبه‌ (۹): ۳۴ و ۳۵.
.۴۱ نسأ (۴): ۵ و ر.ك: رازی: تفسیر، ج‌ ۷، ص‌ ۱۰۷.
.۴۲ فساد، بقره‌ (۲): ۶۰؛ اعراف‌ (۷): ۷۴؛ هود (۱۱): ۸۵.
.۴۳ اعراف‌ (۷): ۸۶؛ رعد (۱۳): ۲۵.
.۴۴ ر.ك: طبری: تفسیر، ج‌ ۳، ص‌ ۱۹۰.
.۴۵ روم‌ (۳۰): ۳۹.
.۴۶ نسأ (۴): ۱۶۱.
.۴۷ آل‌ عمران‌ (۳): ۱۳۰.
.۴۸ بقره‌ (۲): ۲۷۵ تا ۲۸۰ و ر.ك: طبری: تفسیر، ج‌ ۳، ص‌ ۱۰۸ - ۱۱۴.
.۴۹ بقره‌ (۲): ۲۸۰.
.۵۰ بقره‌ (۲): ۲۴۵؛ حدید (۵۷): ۱۸؛ تغابن‌ (۶۴): ۱۷.
.۵۱ ر.ك: سعید: بانكداری‌ اسلامی، ص‌ ۲۱ - ۳۹.
.۵۲ بقره‌ (۲): ۲۸۲ و نیز ر.ك: رازی: تفسیر، ج‌ ۷، ص‌ ۱۰۷.
.۵۳ انعام‌ (۶): ۱۵۲؛ نحل‌ (۱۶): ۹۱؛ اسرأ (۱۷): ۳۴.
.۵۴ مائده‌ (۵): ۱؛ مؤ‌منون‌ (۲۳): ۸.
.۵۵ اعراف‌ (۷): ۳۴.
.۵۶ بقره‌ (۲): ۱۷۷ و نیز ر.ك: ضلال، ج‌ ۱، ص‌ ۱۶۱.
.۵۷ بقره‌ (۲): ۲۷ و نیز ر.ك: قرطبی: جامع، ج‌ ۱، ص‌ ۱۷۲.
.۵۸ آل‌ عمران‌ (۳): ۷۵.
.۵۹ انعام‌ (۶): ۱۵۲؛ اعراف‌ (۷): ۸۵؛ هود (۱۱): ۸۴ و ۸۵؛ اسرأ (۱۷): ۳۵؛ شعرا (۲۶): ۱۸۱.
.۶۰ بقره‌ (۲): ۲۸۳؛ نسأ (۴): ۵۸.
.۶۱ شعرأ (۲۶): ۱۸۱.
.۶۲ ر.ك: طالقانی: جامعه، ص‌ ۲۵ تا ۲۹؛ نجار: مدخل، ص‌ ۴۵ - ۸۷؛ اقتصادنا، ج‌ ۱، ص‌ ۲ - ۵۱ و ۱۴۲.
.۶۳ ر.ك: خان: دروس‌ اقتصادی، ص‌ ۷.
.۶۴ همان، ص‌ ۷ - ۱۴.
.۶۵ ابن‌ تیمیه: تكالیف‌ عمومی، ص‌ ۴۷ - ۵۸.
.۶۶ همان، ص‌ ۴۳ - ۴۵.
.۶۷ ر.ك: صدیقی، نقش‌ (وظیفه‌Role = )، ص‌ ۵ - ۳۰.
.۶۸ ر.ك: سعید: بانكداری‌ اسلامی، ص‌ ۴۹ و ۵۰ و مودودی: ربا، ص‌ ۱۳۹ - ۱۴۲.
منابع‌ و مآخذ
ابو یوسف: كتاب‌ الخراج، انتشارات‌ كایرو، ۱۹۳۲ م/۱۳۵۲ ش.
ابن‌ عابدین‌ و محمد امین‌ ب. عمر: رد المختار علی‌ الدر المختار، حاشیه‌ ابن‌ عابدین، بیروت‌ ۱۹۸۷ م.
ابن‌ خلدون: روز نتال؛ ابن‌ رشد: اصول‌ مختلف‌ فقها، ترجمه‌ای‌ از كتاب‌ بدایت‌ المجتهد، ترجمهٔ‌ ای. آ. خان‌ نیازی‌ و م. عبدالرؤ‌ف، انتشارات‌ ریدینگ، ۱۹۹۶ م.
ابن‌ تیمیه: تكالیف‌ عمومی‌ در اسلام، ترجمه‌ م. هولند، مؤ‌سسهٔ‌ حسبه، ۱۹۸۲ م.
عبید: فقه‌ المعاملات، بیروت‌ ۱۹۹۵ م.
مالك: مواطا، ترجمه‌ آ.ا. بولی، گرانادا، ۱۹۸۹ م.
قرطبی: جامع.
سید قطب: ضلال.
فخر رازی: تفسیر.
سرخسی: محمد ب. احمد: كتاب‌ المبسوط، بیروت، ۱۹۸۹ م/ ۱۴۰۹ ق.
طبری: تفسیر
طالقانی، سید محمود: جامعه‌ و اقتصاد در اسلام، ترجمهٔ‌ ر. كمپبل، دانشگاه‌ بركلی، ۱۹۸۲ م.
‌نویسنده: عبدا سیعد
‌ترجمه: مهدی‌ فضلی‌