دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

اگر بتوانی به خود اعتماد کنی...


اگر بتوانی به خود اعتماد کنی...
نتایج اخیر آرسنال و به ویژه شکست مقابل منچستریونایتد سرانجام توپچی ها را از تلاش برای دستیابی به عنوان قهرمانی لیگ برتر فوتبال انگلستان برای سومین فصل متوالی ناامید کرد. حالا که آرسنال از لحاظ روحی افت کرده و در شرایط خوبی بسر نمی برد، لاشخورها برفراز اردوی تیم به پرواز درآمده اند تا استخوان های این لاشه را جمع کنند. آنها با نوشته های خود سعی دارند تا پیشینه آرسن ونگر سرمربی آرسنال را خدشه دار کنند و او را زیر سؤال ببرند. نیاز به گفتن ندارد که مرز بین برد و باخت بسیار کوتاه است. اگرچه انتقادات از ونگر روزبه روز به دلیل لیست بلند بالای اشتباهات و عیوب شخصیتی اش بالا می گیرد. اوضاع وقتی بدتر می شود که در نظر بگیریم آرسنال مقابل لیورپول و یونایتد ۲ بازی از بدترین بازی هایش را درون زمین به نمایش گذاشت.
اگر توپچی ها موفق می شدند حمله سریع لیورپول پس از گل تساوی بخش آدبایور را در دور برگشت مرحله یک چهارم پایانی لیگ قهرمانان اروپا در آنفیلد دفع کنند به احتمال زیاد در حال حاضر خود را برای رویارویی با چلسی در مرحله نیمه پایانی آماده می کردند. آرسنال در اولدترافورد و مقابل قهرمان فصل پیش لیگ برتر و صدرنشین فعلی رقابت ها در اکثر دقایق، یک بازی تدافعی را به معرض نمایش می گذاشت. توپچی ها خوب و روان بازی می کردند و توانستند به برتری دست پیدا کنند اما تنها چند دقیقه بعد باز با خطای پنالتی گلی را تقدیم حریف کردند و سرانجام بازی با حساب ۲ بر یک به سود شیاطین سرخ به اتمام رسید و آرسنالی ها عنوان قهرمانی را با شکست هایی قهرمانانه از دست دادند. اگر هیچ کدام از پنالتی ها رخ نمی داد احتمالاً در مورد شانس آرسنال برای کسب عنوان قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا و لیگ برتر صحبت می کردیم، اشتباهی بود ساده اما بزرگ. توپچی ها مرتکب خطای پنالتی شدند و آن ۲ بازی را به شیوه ای دردناک واگذار کردند.
اگر نکات مثبتی در این بازی ها برای آرسنال وجود داشته باشد یکی این است که آنها اثبات کردند که نه تنها تیم بزرگی هستند بلکه تا تبدیل شدن به تیمی همیشه برنده فاصله چندانی ندارند. نکته دیگر اینکه شکست توپچی ها مطمئناً آنها را متوجه نقاط ضعفشان می کند. «اگر» کلمه عظیمی در دنیای ورزش است. کلمه ای ۳ حرفی که در آن دریایی از احساسات و نوشته های بی شمار خوابیده تنها برای درک اینکه «اگر» آن طور می شد چه می شد. نکته تلخ در مورد آرسنال این است که آنها تنها در راه رسیدن به فینال کم آوردند اما به هر حال هر انتقادی باید در نظر گرفته شود. در واقع دور از ذهن نخواهد بود اگر ونگر پس از شکست در اولدترافورد شعر «اگر» شاعر کلاسیک «رودیارد کیپلینگ» را زیر لب زمزمه کند. «اگر بتوانی سرت را بالا نگاه داری در آن هنگام که همه اطرافیانت خود می بازند و تو را مقصر می دانند اگر بتوانی به خود اعتماد کنی آن هنگام که همه مردان به تو شک می کنند.» اخیراً انتقادات متوجه استراتژی این فصل ونگر شده که تا همین اواخر به نظر، خوب و قابل اجرا می آمد. شیوه بازی او - تهاجم، هیجان، فوتبال زیبا که تا دو سوم ابتدای فصل آرسنال را به صدر جدول دوخته بود - این روزها پس از بازی در آنفیلد و اولدترافورد خام و بی تجربه خوانده می شود. اصرار او به میدان دادن به جوان ها مورد تمسخر قرار می گیرد. از سوی دیگر مخالفت او با پرداخت دستمزدهای بالا به ستاره ها در فصل تابستان و یا ترس او از خرید توأم با ریسک بازیکنی در حراج ماه ژانویه، هر ۲ به عنوان مدرکی علیه شخصیت او و تیمش به کار گرفته می شود. از او همچنین همواره در مورد نخریدن بازیکنان بزرگ برای آرسنال انتقاد می شود، او با این استدلال که پس از هزینه های سنگین استادیوم جدید آرسنال، آنها توانایی خرید بازیکنان بزرگ را نداشته اند شکست و واگذاری قهرمانی به یکی از تیم های منچستر، چلسی و یا لیورپول را توجیه می کند، هر کدام از این ادعاها تا حدی صحیح است اما هیچ کدام کاملاً ناکامی های آرسنال را توجیه نمی کند. نمی توان بازی روان و تک ضرب آرسنال را خام و ناشیانه نامید اما در فوتبال امروز نتیجه اهمیت زیادی پیدا کرده است. پس تیم ونگر باید قدرت تمام کنندگی و خط دفاعی مستحکم تر از آنچه از اواسط ماه فوریه شاهدش بوده ایم داشته باشد. سیستم او، یعنی جذب استعدادهای جوان و تبدیل آنها به چهره های بزرگ در سراسر انگلستان مورد توجه قرار گرفته است اما جوانان ونگر نیاز به تجربه دارند تا هر کدام در آینده با تجربه بالا و با تکیه بر توانایی های خود بتوانند به ستاره ای در عالم فوتبال تبدیل شوند. حتی منچستریونایتد هم که با نظر وی مخالف بود و اعتقاد داشت نمی توان با جوان ها نتیجه گرفت خود در فصل ۱۹۹۶- ۱۹۹۵ از اشمایکل، اروین، پالیتر، کین و کانتونا که ستاره های سرشناس آن روزها بودند استفاده می کرد. در فصل نقل وانتقالات، ۲ خرید عمده تابستانی ونگر «با کاری سانیا» و «ادواردو» به عنوان بازیکنانی آینده دار مورد توجه قرار گرفتند اما هر ۲ دچار مصدومیت شدند و در لحظات سرنوشت ساز فصل در اختیار آرسنال نبودند. بزرگ ترین خرید تابستان پیشین او هم، توماس روسیچکی از ژانویه تحت درمان قرار گرفته و مصدومیتش هنوز بهبود نیافته است. آیا او باید بازیکنان بیشتری پیش از شروع فصل خریداری می کرد؟ خب او لاسانا دیارا را هم به خدمت گرفته بود در ابتدا زمانی که بازی به دیارا می رسید - بخصوص در بازی های جام اتحادیه - او بسیار خوب کار می کرد. متیو فلامینی و سسک فابرگاس آنقدر در پست او خوب بازی می کردند که فرصت کمتر در اختیار او قرار می گرفت. به هر حال فوتبال یک بازی گروهی است.
هر چه تیم شما بزرگتر باشد به همان اندازه نتایج بهتر است اما این تنها نیمی از داستان است. نیم دیگرش توانایی سرمربی تیم برای راضی نگه داشتن بازیکنانی است که به ناچار در فهرست ۱۱ بازیکن ترکیب ثابت جایی ندارند. از سوی دیگر اکثر بازیکنان و هواداران تیم از سیستم چرخشی بازی استقبال نمی کنند. دیارا تمایلی نداشت تا برای رسیدن نوبت بازی اش صبر کند. او ترجیح می داد به جای اینکه روی نیمکت بنشیند و فقط پول بگیرد بیشتر پا در میدان بگذارد. بنابراین در اولین فرصت در ماه ژانویه، به پورتس موث پیوست. او در این هفته های پایانی به کار آرسنال می آمد اما او دیگر رفته بود. آیا ونگر باید جانشینی برای او می خرید؟ در ماه ژانویه بازیکنان تراز اول معدودی در لیست فروش باشگاه ها به چشم می خورند. قراردادهای بزرگی در ژانویه منعقد می شود اما حتی هنگامی که بازیکنان خوبی در معرض فروش بودند آرسنال هیچ توجهی به آنها نکرد و این طور وانمود کرد که نیازی به آنها ندارد. به هر حال اگر آرسنال بازیکنان بیشتری در اختیار داشت لااقل می توانست تعدادی از آنها را جانشین برخی از بازیکنان مصدوم بی شمارش در طی نیم فصل دوم لیگ برتر بکند. بله، سرمربی باید برای مصدومیت ها، محرومیت ها و یا جام ملت های آفریقایی میان فصل چاره اندیشی کند اما از سوی دیگر اگر ونگر بازیکنان بیشتری در اختیار می گرفت باید با بازیکنان ناراضی بیشتری امثال دیارا سروکله بزند. در مورد روحیه تیمی؛ این طور به نظر می رسد که هماهنگی کامل در اردوی آرسنال دیده نمی شود. درگیری آدبایور و بنیتز در وایت هارت لین که البته به سادگی حل شد؛ صحبت های گالاس در مورد همتیمی هایش؛ عدم تمرکز بازیکنان در خط دفاع در مقاطعی از فصل و اخیراً افشای حقایق توسط بازیکنان همگی قدرت مربیگری ونگر را زیر سؤال برده اند. عدم تمایل مرد فرانسوی آرسنال با برخورد جدی با بازیکنانش یا انتقاد از آنها در محافل عمومی نقطه ضعف او در مقایسه با رقیب سنتی اش سر آلکس فرگوسن می باشد. «اگر بتوانی با شکست و پیروزی مواجه شوی و با هر۲ دغل باز یکسان برخورد کنی...» آیا ونگر به یک باره سرمربی بدی شده است؟ یا آرسنال به تیم بدی تبدیل گشته است؟ البته که نه، گرچه هم ونگر و هم آرسنال روزهای بدی را پشت سر گذاشته اند و نیاز به استراحت و بازسازی برای شروع موفق فصل آتی دارند. اوضاع داشت خوب پیش می رفت. اگر تا انتها به همان صورت باقی می ماند تمام استراتژی های ونگر مقبول می افتاد و توسط رسانه ها به عنوان شگردهای پیروزی از آن یاد می شد. بیایید از یاد نبریم که ونگر یک برنده است، یک سرمربی موفق، او در شرف اتمام دوازدهمین فصل حضورش در آرسنال است و همگان شاهد بوده اند که توپچی ها همواره جزو ۴ تیم برتر لیگ بوده اند. ونگر آنها را به ۴ قهرمانی در جام حذفی و ۴ فینال معتبر دیگر رسانده است. علاوه بر این موفقیت های وی با بازی زیبا و هجومی به دست آمده اند. طی ۹ فصل گذشته کمترین تعداد گلی که آرسنال در یک فصل به ثمر رسانده ۹۶ گل بوده است، در ۶ فصل آنها بیشتر از ۱۰۰ گل به ثمر رساندند. در حالی که تنها یک بار پیش از این و ۳۲ فصل قبل از حضور ونگر در آرسنال چنین اتفاقی افتاده بود اما موفقیت در فوتبال با عناوین قهرمانی پیوند خورده و آرسنال برای سومین فصل متوالی هیچ مقامی کسب نکرده است. این دلیل اصلی نارضایتی هواداران توپچی ها است. به هر حال ونگر در طول زمان اثبات کرده که نتایج فصل هر چه باشند و آرسنال هر اندازه هم که به قهرمانی نزدیک باشد و آن را از دست بدهد باز هم این سرمربی فرانسوی اصول خود را زیر پا نمی گذارد. در واقع او با هر ۲ دغل باز یکسان برخورد می کند اما نه به این معنی که او از اشتباهات این فصلش درس نمی گیرد. تیم ونگر شکسته است اما نیاز به تقویت دارد. ضعف هایی در سیستم تیم وجود دارد که باید در خلال تابستان تقویت شود. در آن صورت آرسنال می تواند در فصل آتی حرفی برای گفتن داشته باشد و تا پایان فصل پای حرفش بایستد.
● خط دفاع
مانوئل آلمونیا با وجود شیطنت های ینس لمن، به عنوان دروازه بان اول آرسنال فصل خوبی را پشت سر گذاشت. با جدایی محتمل لمن در این تابستان داستان جدال های او و آلمونیا به پایان می رسد اما هر چند این ۲ دروازه بانهای خوبی هستند اما هیچ کدام فوق العاده کار نمی کنند. هیچ کدام از آنها اشمایکل، سیمن و یا چک نیستند. پس به هر حال به نظر می رسد سرمایه گذاری برای خرید یک دروازه بان عالی کار معقولی باشد. کسی که بتواند برای تیم امتیاز کسب کند و از درون دروازه به مدافعان روحیه بدهد. مدافعان باید روی بازی متمرکز و به عنوان یک واحد مشترک با هم هماهنگ باشند. آنها باید روی بعضی نقاط ضعف خط دفاع خود بیشتر تمرین کنند. بسیاری از گل های این فصل و از جمله ۴ گل از ۶ گل آخری که وارد دروازه شان شده را از کرنرها، ضربات ایستگاهی و پنالتی دریافت کرده اند، در مجموع آرسنال ۱۲ بار در این فصل دروازه اش را بسته نگه داشته است. آمار یونایتد ۲۰ بازی است. ضعف در قلب خط دفاع مهمترین مسأله است. زوج کولو توره و ویلیام گالاس در ابتدای فصل ترکیب مؤثری به نظر می رسید اما از توره پس از بازگشت از جام ملت های آفریقا تنها سایه ای بر جا مانده و گالاس آن ثبات همیشگی را از دست داده است. آیا او بازیکن مناسبی برای آرسنال است یا ونگر باید به دنبال یک کاپیتان جدید برای تیمش باشد؟ به نظر می رسد گالاس قدرت فرماندهی بازیکنانی چون تونی آدامز، پاتریک ویه را، فرانک مک لینتاک، پت رایس و یا کنی سنسوم را ندارد. مصدومیت سانیا باعث شد توره در چند بازی اخیر او در سمت راست خط دفاع به کار گرفته شود. این جابجایی اصلاً به نفع تیم نبود. فیلیپ سندروس هنوز پراشتباه است و این اشتباهات بخصوص در آنفیلد برای آرسنال گران تمام شد. بعید به نظر می رسد که ونگر در فصل تابستان در پی جذب یک مدافع میانی تراز اول نباشد. در پستی با آن اهمیت، تجربه مهمترین عامل موفقیت است.
● خط میانی
در خط میانی سسک فابرگاس مسئولیت زیادی به عهده دارد و در اکثر روزهای ماه مارس و آوریل به تنهایی این بار را به دوش می کشید، او به کمک احتیاج دارد. آیا متیو فلامینی فصل آینده کنار او خواهد بود؟ به احتمال بسیار زیاد آرسنال به بازیکنی برای بازی کردن کنار فابرگاس احتیاج خواهد داشت. توپچی ها همچنین به هلب نیاز دارند. هلب بازیکن گرانبهایی است که تماشای بازی اش وقتی او در اوج است فوق العاده لذت بخش است. اما به ثمر رساندن ۱۰ گل در ۳ فصل آمار مناسبی نیست. رابرت پیرس با لباس آرسنال به طور میانگین ۱۴ گل در هر فصل به ثمر می رساند. ونگر می تواند روی روسیچکی آماده هم حساب باز کند. حضور او در کنار فابرگاس و هلب در ابتدای فصل جاری قدرت فوق العاده ای به مرکز آرسنال داده بود و مهمترین عامل موفقیت آنها تا ماه فوریه بود. زمان آن فرا رسیده که قبول کنیم امانوئل ابوئه یک مدافع راست نفوذی است و نه یک هافبک.
● خط حمله
بدون شک ونگر در این فصل فوق العاده بدشانس بوده است. او باز هم رابین ون پرسی را از دست داد. نیمه دوم فصل پیش به دلیل شکستگی پا و این فصل هم به علت مصدومیت زانو حین بازی در تیم ملی فوتبال هلند او را در ترکیب تیمش نمی دید. مصدومیت های دیگری هم گریبان او را گرفتند و او از آن زمان تا به حال در مجموع حتی ۹۰ دقیقه هم برای آرسنال به میدان نرفته است. حداقل ونگر، ادواردو را در اختیار داشت. او برای آرسنال خوب کار می کرد. البته فقط تا قبل از اینکه ۳ دقیقه پایانی بازی مقابل سنت اندروز، مارتین تیلور بازیکن حریف، تکلی روی پای ادواردو بزند. لحظه سرنوشت سازی برای آرسنال بود. بازیکنان هرگز نتوانستند ضربه روحی ناشی از دیدن پای شکسته بازیکن کرواسیایی متولد برزیل تیم خود را هضم کنند. باید این کار را انجام می دادند. اما این طور نشد. از همان لحظه روند نزولی آرسنال آغاز شد. با توجه به اینکه ادواردو تا کریسمس دور از میادین خواهد بود، آیا ونگر برای خرید مهاجم نامداری در فصل تابستان اقدام خواهد کرد؟
اطلاعات آماری این فصل آرسنال خواندنی است:
توپچی ها ۱۲ بازی ابتدای فصل را با پیروزی پشت سر گذاشتند و در یک بازی با تساوی به کار خود پایان دادند. در ۱۳ بازی اخیر آنها ۲ برد داشته اند به همراه ۷ تساوی و ۴ شکست. اطلاعاتی که به روشنی نشان دهنده زوال انرژی بازیکنان آرسنال در اواخر فصل است. ونگر بیش از هر کسی از مشکلات آگاهی دارد و مطمئناً نفرات خود را برای حل آنها به کار خواهد گرفت. کسانی که به روش کاری وی اعتقاد دارند و دوست دارند که سیستم بازی او با عناوین قهرمانی همراه شود. امیدوارند هنگامی که سوت آغاز فصل آتی لیگ برتر به صدا درمی آید آرسنال بار دیگر با قدرت پا در میادین بگذارد و در جمع مدعیان قهرمانی قرار بگیرد.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید