دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


نگذارید انجمن قلم سیاست زده شود


نگذارید انجمن قلم سیاست زده شود
این مطلب را فقط برای آن می نویسم كه رضا امیرخانی، رئیس هیأت مدیره انجمن قلم است، نه به خاطر آن كه برای آن انجمن وزین حرمتی قائل نباشم بلكه به خاطر انتظاری است كه از او یعنی رضا امیرخانی می رود. از همان روز اول، تركیب انجمن قلم چندان دلگرم كننده نبود، بازهم نه از بابت آن كه به سوابق ادبی آن تركیب و رئیس محترم هیات مدیره سابق، معترف و حق گزار خدمات آنان نباشم، بلكه از بابت شأن پدرخواندگی ای است كه نهادی با عنوان «انجمن قلم» باید داشته باشد، در قبال همه مؤلفانی كه در چارچوب قوانین حكومت جمهوری اسلامی كتاب نوشته اند و منتشر كرده اند. تركیبی كه بیشتر مختص به حوزه نویسندگان كودك و نوجوان بود و رئیس محترم هیأت مدیره هم شخصی بود با سلیقه پررنگ كه حتی بسیاری از نویسندگان مسمان هم از او دلخوری ها و گلایه ها داشته اند و دارند.
در نهادهای صنفی مثل انجمن قلم، محبوبیت و مقبولیت شخص رئیس نهاد تابلویی است كه در جا انداختن مشروعیت صنفی آن نهاد بسیار مؤثر است.
این بود كه وقتی رضا امیرخانی رئیس هیأت مدیره انجمن قلم شد، خوشحال شدم. امیرخانی ای كه همان یك رمان «من او» برای اثبات نگاه باز و پویا و در عین حال اصیل او درقبال فرهنگ، ایدئولوژی و عرفان كافی است، علامتش هم اقبال گسترده و غیرقابل انتظار قشرهای مختلف رمان خوان اعم از مذهبی و غیرمذهبی و مخاطب عام و فرهیخته از آن رمان است. علاوه بر این كه او فرزند زمان خودش است و می تواند با نسل های جوانتر نویسندگان مفاهمه داشته باشد و از طرفی به خاطر فرزانگی و افتادگی كه با وجود داشتن همه اسباب افتخار (از قبیل تحصیلات عالیه، شهرت اجتماعی و...) مزین به آن است، امكان برقراری ارتباط با بزرگتر و پیرتر از خودش را هم دارد . از همه مهمتر برای من این كه با وجود شخصیت ایدئولوژیك و انقلابی، نگاه ممیزی، برخورد از بالا ، روحیه حذف و انحصار، لااقل تا حالا در او نه دیده ام و نه شنیده. خلاصه كلام این كه می خواهم صراحتا او را مسئول بدانم و گلایه ای صریح را با او طرح كنم.
آقای امیرخانی! اگر شما در حوزه مسئولیت تان عملا دارید قدم های صنفی برمی دارید كه سودش برای همه نویسندگان این مملكت اعم از غیرمذهبی و مذهبی ها خواهد بود، (قدم هایی از قبیل پیگیری طرح اعطای مدرك به نویسندگان، بگذریم كه اولین مدرك به یكی از اعضای هیأت مدیره همان انجمن اعطا شد) چرا اجازه می دهید كه با شما یعنی انجمن قلم به مثابه «بوق تبلیغاتی نظام» برخورد كنند؟
شما را همراه با خوانندگان صفحه شعر توجه می دهم به بخش هایی از بیانات وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم اعطای جایزه قلم زرین: «زمانی كه رئیس جمهور در شرق آسیا حاضر می شود با او مثل منجی برخورد می كنند.
این امید و دلبستگی كه در مردم كیلومتر ها دورتر از ایران ایجاد شده است.
چگونه باید پاسخ داده شود؟ این شور و هیجان در پذیرش الگوهای ما در نقاط مختلفی مثل شمال آفریقا و... هم دیده می شود. آیا همه اینها برای این كه هنرمند ما كاری در خور ارائه دهد كافی نیست؟» (خبرگزاری مهر)
توجه داشته باشیم كه یك عضو كابینه و نه یك فرد بیرون از دولت، از هنرمندان می خواهد در قبال حوادثی مثل استقبال گسترده مسلمانان كشورهای دیگر از رئیس جمهور یعنی رئیس كابینه «كار هنری در خور این شور و هیجان» ارائه دهند. باید به جناب وزیر گوشزد كرد كه استقبال گسترده از رئیس جمهور ایران اسلامی اولین بار نیست كه اتفاق می افتد. یادم نمی رود اوایل دهه هفتاد را و استقبال بی نظیر مردم سودان از رئیس جمهور وقت آقای هاشمی رفسنجانی را و حتی استقبال بی نظیر سران كنفرانس اسلامی در همان سفر از سخنان ایشان؛ پس آنچه مهم است آرمان های مقدسی است كه مسلمانان دنیا، جمهوری اسلامی را به آن آرمانها می شناسند و رئیس جمهور ایران به عنوان نماد آن آرمان ها، احترام برانگیز می شود. اگر این گونه است باید به جناب صفار هرندی یادآوری می كرد كه در همان جمعی كه ایشان این گلایه را طرح كرده اند، شاعران و نویسندگانی نشسته بودند كه موی سرو روی خود را در راه تجسد همان آرمان های شریف در كالبد های هنری سفید كرده اند نه تنها در زمان حكومت جمهوری اسلامی بلكه [اگر ایشان مطلع باشند كه حتماً هستند] ادبیات سیاسی - مذهبی ما سابقه اش به بیش از۱۰ سال پیش از پیروزی انقلاب برمی گردد. شاعری چون محمدحسین بهجتی (شفق) كه از اواسط دهه چهل در مكتب اسلام شعر می گفته است یا م.ح زورق یا سیدعلی موسوی گرمارودی و از همه اینها در آن مقطع مهم تر نعمت میرزازاده).
دنباله فرمایش وزیر محترم به نقل از خبرگزاری مهر را با هم بخوانیم: « وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آثار ادبی و هنری این دوره زمانی را مطابق با سطح انتظارات هواداران دولت نهم ندانست و تاكید كرد: بعضی اذعان می كنند دل خود را به خوانندگان خارجی دلخوش نكنید چرا كه استالین هم در خارج از روسیه این گونه بود اما مردم روس او را نمی خواستند. به این نگاه باید گفت استالین را مردم نیاورده بودند اما در كشور ما رؤسا و صاحبان قدرت را مردم تعیین می كنند.»
جناب وزیر قطعا خیلی بهتر از بنده كه كارم شعر است نه سیاست، می دانند كه استالین در داخل روسیه هم محبوبیت بالایی داشت و اتفاقا اگر بلایی بر سر ادبیات روس آمد از همین محبوبیت بالای استالین بوده است چرا كه خیل شاعران و نویسندگان كه تحت تاثیر ایدئولوژی حزب كمونیست شوروی و هیجان ناشی از محبوبیت كاریزماتیك استالین قرار گرفته بودند (و البته از بیرون هم خواه ناخواه تحت فشار حزب بودند) به جای آن كه به دنبال دلشان بروند و كار خلاق كنند (كار خلاقی كه معمولا پیامش مستتر و غیرصریح است نه رو و شعاری) خود را در خدمت شخصیت كاریزماتیك استالین و ایدئولوژی حزب كمو نیست درآوردند و به فاصله كمتر از سه دهه از نسل نویسندگانی مثل مایاكوفسكی، خلبنیكوف گوركی، چخوف و... چه باقی ماند و كه؟
بنابراین به جای بحث درباره محبوبیت یا عدم محبوبیت استالین در میان مردم روسیه و تشابه یا عدم تشابه موقعیت او با موقعیت فعلی رئیس جمهور عزیز و محترم كشورمان، دیدگاه ها باید اصلاح شود. واقعیت آن است كه شاعران و داستان نویسان مسلمان این كشور صرف نظر از گروه قلیلی، بیش از آن كه خود را در قبال دولت جمهوری اسلامی[و دولت نهم؟؟!!] متعهد بدانند، دلبسته اعتقاداتشان هستند. تعهد این شاعران از قبیل تعهد شاعران ایدئولوژیك نیست كه در نتیجه آن تعهد ایدئولوژیك تا ابد وجدانشان را ملزم به دفاع از نهادهای برآمده از آن ایدئولوژی بیابند (مثل شاعران و داستان نویسان چپ) تعهد آنها بیش از آن كه به اندیشه شان برگردد به تربیت دینی برمی گردد. دین، انسان را هم در برابر خود و هم در برابر جامعه متعهد می داند، به همین جهت است كه اگر جناب وزیر به آثار شاعران شاخص نسل انقلاب مثل دكتر قیصر امین پور، محمدرضا عبدالملكیان و سلمان هراتی، رجوع كنند، خواهند دید كه حجم اشعاری كه با رگه های عرفانی و ماهیت درون گرا گفته شده است بیشتر از حجم اشعار صریح اجتماعی- سیاسی آنهاست. در شعرهای سلمان حتی اعتراض اجتماعی هم بستری از جهان بینی عرفانی دارد. علی معلم نیز كه از همه شاعران پیش گفته ایدئولوژیك تر بوده، شاعر اندیشه ها بوده و در اشعارش همواره كوششی برای تبیین جهان بینی خاص شاعرانه كه دین، حماسه و شعر را به هم درمی آمیزد، نشان داده است نه همراهی با مسئولان مملكتی در سفرها.
آقای امیرخانی! اگر شما با ریزبینی و نكته سنجی خاص خودتان كه در آثاری چون «داستان سیستان» و «نشت نشاء» نشان داده اید، باز هم دقت كنید نكات بیشتری را حاكی از لحن جانبدارانه، از بالا به پایین و سفارش دهنده وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، استخراج خواهید كرد. این اصلا عیبی برای وزیر ارشاد و یك كابینه نیست كه در جهت ارزش های مقدسی كه آن كابینه برای تحقق آن تلاش می كند، به تشویق شاعران و نویسندگان بپردازد اما توقع داشتن از قاطبه نویسندگان و شاعران و بیان این توقعات در جایزه كتاب سال انجمن قلم نابجاست؛ انجمنی كه ادعا دارد و یا لااقل افق ذهنی اش این است كه یك نهاد صنفی فراگیر باشد برای همه مؤلفانی كه در چارچوب قوانین حكومت جمهوری اسلامی قلم می زنند. در این میان وظیفه شما، جناب آقای امیرخانی عزیز، چیست؟ نگذارید روند فرهنگی حاكم بر انجمن قلم، به سیاست زدگی دچار شود.
زهیر توكلی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید