یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
مجله ویستا


درباره اقتصاد اسلامی


درباره اقتصاد اسلامی
وبلاگ کافه اقتصاد وبلاگ نسبتا جدیدی است که توسط عده‌ای از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان اقتصاد نوشته می‌شود. این وبلاگ، مطالب جالب و خواندنی برای دوستداران اقتصاد دارد. این مطلب که توسط فرید نوشته شده، از این وبلاگ انتخاب شده است.
ابتدا توضیح خود او را مشاهده می‌کنید:
این نوشته، حاصل یک بحث نسبتا کوتاه بین سروش و من است. در ابتدا، سروش پرسشی را مطرح می‌کند در باب امکان پدید آمدن علمی با عنوان اقتصاد اسلامی. سپس در پاسخ به این پرسش، نشان می‌دهد که چگونه داشتن علمی با عنوان اقتصاد اسلامی، هم ممکن و هم ضروری است. در قسمت بعدی من کوشیده‌ام که به‌زعم خودم دشواری‌های امکان ساختن علوم اسلامی و به‌ویژه اقتصاد اسلامی را نشان دهم. به‌نظرم در ابتدا تفکیکی بین وجه کارآیی علوم و وجه معرفت‌شناسانه آنها لازم است. سپس می‌توان درباره وجه معرفت‌شناسی، این ادعا را مطرح کرد که پشتوانه‌های معرفت‌شناسی اقتصاد اسلامی با علم اقتصاد کنونی تفاوت‌های جدی دارد؛ و درباره وجه کارآیی نیز می‌توان نشان داد که ضرورت اقتصاد اسلامی به ضرورت زمینه علمی وسیع‌تری قابل‌ارجاع است.
یک) طرح موضوع
در این نوشته نگاهی داریم به چند موضوع در ارتباط با اقتصاد اسلامی. می‌کوشیم که پرسش‌هایی را مطرح کنیم و برای برخی از آنها پاسخ‌هایی فراهم کنیم. با این پرسش آغاز می‌کنیم که آیا علمی با عنوان اقتصاد اسلامی، ممکن است؟
منظور ما از اقتصاد اسلامی علم یا معرفتی نیست که با استفاده از متون مقدس دینی و مذهبی به عنوان جایگزین علوم غیردینی ساخته شده باشد یا ساخته بشود؛ بلکه منظورمان علمی است که برای زندگی مسلمانان طراحی شده است. در نتیجه همان‌گونه که معماری اسلامی بر پایه دانش هندسه و معماری، نوع خاصی از معماری را پدید آورده بوده که احتیاجات زندگی مسلمانان را جواب دهد، اقتصاد اسلامی نیز بر اساس اصول علم اقتصاد، علمی خواهد بود مناسب آن نوع از شیوه‌های زندگی که خاص مسلمانان است. مسلمانان در طراحی مسجد اصول حرفه‌ای علمی را با دقت و مهارت رعایت کرده‌اند، اما این اصول را به خدمت این درآورده‌اند که بنایی برای انجام امور و آیین‌های خودشان داشته باشند. در نتیجه همان‌گونه که معماری کلیسا با مسجد متفاوت است، می‌توان علمی با عنوان اقتصاد اسلامی داشت. از این منظر، اقتصاد اسلامی نه تنها ممکن، بلکه علاوه‌بر آن، برای مسلمانان ضروری است.
اما جز این، معماری اسلامی منعکس‌کننده باورهای اسلامی نیز هست. مثلا ساختار دوری‌شکل مسجد‌ها حکایت از اندیشه توحید‌محور در اسلام دارد؛ اینکه اجزای عالم آیه‌هایی هستند و اشاره‌گرند به یک امر واحد و متعالی. سید حسین نصر در کتاب «علم و تمدن در اسلام» می‌نویسد: «علوم و فنون در اسلام، بر پایه وحدت بنا شده‌اند و همین وحدت است که قلب و هسته وحی اسلامی را تشکیل می‌دهد. درست به همان صورت که هر هنر اسلامی، صورت تجسمی خاصی را نشان می‌دهد که در آن شخص می‌تواند وحدت الهی را متجلی در کثرت ببیند، به همان صورت نیز همه علومی که به حق ممکن است اسلامی نامیده شوند، وحدت طبیعت را آشکار می‌کنند.»
تا اینجا گفتیم که علوم اسلامی دو وجه دارند: وجه کارآیی و وجه معرفت‌شناسی و گفتیم که اگر تنها وجه کارآیی را در نظر داشته باشیم، اقتصاد اسلامی هم ممکن است و هم ضرورت دارد.
دو) طرح یک بحث
علم اقتصاد در کنار دیگر علوم تجربی و عقلی مجموعه علوم جدید را می‌سازند. در دوران جدید شالوده واحدی وجود ندارد که علوم مختلف را تحت یک امر واحد جمع کند. موضوع هر علمی محدود به مرزهای کمابیش مشخص همان علم است و این مرزها هرگز شامل لایه‌ زیرین‌تری برای کسب آگاهی جامع نمی‌شود. در گذشته حکیم کسی بوده که در پی چنین معرفت جامعی بوده است، معرفتی برتر که موضوع آن نجوم، معماری، طب یا ریاضیات نیست، بلکه شناخت همه هستی است. حال‌آن‌که رشته‌های تخصصی علمی پیرامون موضوعات محدود خود شکل گرفته‌اند و با تخصصی‌تر شدن علوم، این موضوعات باز هم به حیطه‌های خاص‌تر و محدود‌تری شکسته شده است. اینکه یک علم خاص مثل زیست‌شناسی درباره جسم بحث کند، یا یک رشته علمی مثل اقتصاد درباره تولید و تخصیص بحث کند و علمی درباره فلزات بحث کند، تنها برای ما که در دوران جدید زندگی می‌کنیم، امری عادی است. شاخه‌شاخه‌شدن علوم و محدود شدن موضوع مورد بررسی ‌آنها به حیطه‌های محدودتر و جزئی‌تر، پدیده‌ای است مختص دوران جدید که در سده‌های میانی در غرب و در زمان شکوفایی تمدن اسلامی سراغی از آن نداریم. علوم مدرن و از جمله اقتصاد، پشتوانه‌های معرفتی متفاوتی با علوم و معارف پیش از خودشان دارند. در نتیجه تحقق اقتصاد اسلامی به لحاظ معرفت‌شناسی، یا ممکن نیست یا آنکه با دشواری روبه‌رو است.
حال، اجازه دهید در تعریف اقتصاد اسلامی از وجه معرفت‌شناسی صرف‌نظر کنیم و تنها وجه کارآیی را در نظر بگیریم. چنین علمی، اقتصادی طراحی می‌کند که با اقتضا‌ئات زندگی مسلمانان سازگار باشد. یک سوال این است که «تفاوت طرز تلقی و شیوه‌های زندگی ما ایرانی‌ها یا ما مسلمان‌ها با دیگران در چه چیزهایی است؟» و «آیا تمامی آنها از مذهب ناشی می‌شود؟» پاسخ من این است که در وهله اول این مذهب نیست که در شکل‌دهی به اقتضائات زندگی ما موضوعیت دارد، بلکه شاید چیزی باشد که بتوانیم آن را سنت بنامیم. سنت آن شیوه‌های زندگی و باورها و اندیشه‌هایی است که ما از گذشتگان خود به ارث برده‌ایم و البته سنت ما ایرانی‌ها، به‌طرز قابل‌توجهی متاثر از اسلام بوده است. در نتیجه علم اقتصادی که در پاسخ به نیازهای ما، کارآیی خواهد داشت، اقتصادی است که در آن ویژگی‌های مرتبط از سنت ما لحاظ شده است. یا اگر خودمان را محدود به کلمه سنت نکنیم، باید بگوییم اقتصادی که در طراحی‌ آن ویژگی‌های مرتبط از وجوه مختلف زندگی ما در نظر گرفته شده است.
یکی از مهم‌ترین این ویژگی‌ها، تلقی از عدالت است. اقتصاد در اسکاندیناوی با ایالات متحده شکل متفاوتی پیدا کرده است و ما احتمالا می‌توانیم تفاوت این دو نوع اقتصاد را به ویژ‌گی‌های مختلف این جوامع نسبت بدهیم، همچنان که می‌توانیم درباره نقش تلقی‌های متفاوت از عدالت در شکل‌گیری این اقتصاد‌ها بحث کنیم.
در این قسمت گفتیم که اول، چرا به لحاظ معرفت‌شناسی، اقتصاد اسلامی با دشواری روبه‌رو است و دوم، کارآیی علم اقتصاد در یک جامعه نیازمند در نظر گرفتن مجموعه‌ای بزرگ‌تر از ویژگی‌های مذهبی در یک جامعه است و یکی از مهم‌ترین این ویژگی‌ها طرز تلقی عمومی آن جامعه از عدالت است.
http://cafeconomics.wordpress.com*
منبع: کافه اقتصاد
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد