پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


پایان خودباوری همان خودساختگی است


پایان خودباوری همان خودساختگی است
وقتی با نگاهی ریزبینانه به جاده تاریخ می نگریم، دراین جاده جای پای روشن افراد خود ساخته را به عینه می توان مشاهده کرد. به نظر نگارنده آدم «خودساخته» بدون در نظر گرفتن فراز و فرودهای زندگی و تحمل رنج و اندوه فراوانی که در این فراز و فرودها نهفته است، به یقین در نیل به مقوله ای به نام «خودساخته» با مشکلا تی اساسی مواجه خواهد شد. این که می گوئیم، تحمل درمقابل حوادث زندگی بسیار مهم است، شاید بی جا نگفته ایم، چه این که از این نظر تحمل کوهی است که در بستر خویش ثابت قدم است. یعنی انسان باید بسان کوه در مقابل سختی های زندگی استقامت و پایداری به خرج دهد. یا به بیانی کوه از نظر نگارنده با این که با حوادث طبیعی تصادم دارد; اما در مقابل این حوادث ثابت قدم و استوار است. به عنوان مثال ما نتیجه این استقامت را می توانیم در چهره خندان کوه در فصل بهار نیز مشاهده کنیم.
بنابراین انسانی که می خواهد خود را به عنوان یک فرد خود ساخته مطرح کند، طبعا باید سردی و گرمی زندگی را بچشد. این قلم در مجموعه شعر «فریاد خون» سروده ام که:
همیشه دوست داشتم
کسی باشم
که نگاه به دیگران را
از خود می گیرد.
به نظر میآید که هدف همان پایبند بودن به خویش و مهیا کردن مقوله ای به نام خودباوری در جهت شکل گیری خودساختگی است. یعنی انسان اگر خود را باور کرد، در واقع خودساختگی را در وجود خود باور کرده است.
به هر روی انسان تحت هر شرایطی نظر و آرای خود را باید نسبت به هر چیزی و البته محیط اجتماعی و طبیعی از خود عنوان دارد. به قول معروف:
گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل
لذا در نظر این قلم دنیا با این که وسیع است و علم و تکنولوژی نیز بر وسعت آن افزوده است و البته هر کس سلا یق خود را منشا اثر در زندگی اجتماعی می پندارد، اما به صراحت باید گفت که رقم انسان های خود ساخته اندکی است از بیش. بدین سان که اغلب افراد بازتاب معقول و معتدلی نسبت به واژه خودساختگی و افراد خودساخته نشان نمی دهند. در تعریف واژه خود ساخته می توان گفت خودساخته به کسی گفته می شود که با کمک از دسترنج خود، خویش را می سازد و این دسترنج نیز بدون تحمل و ثبات در فراز و فرودهای زندگی حاصل نمی آید و البته افراد خودساخته نیز همیشه بدین علت که تاوان و هزینه رسیدن به پیشرفت در زندگی را از خود می گیرند یا به بیانی از خود برای هر چیزی مایه می گذارند، این نوع افراد را می توان مجزا و متفاوت از دیگر افراد به حساب آورد.
نکته دیگر این که شاید بخش عمده ای از مردم تعریف درستی از زندگی را برای خود به تصویر نکشیده اند، چرا که زندگی می تواند در برگیرنده خیلی از طوفان هایی، مشحون از ناامیدی باشد یا می تواند یک مبارز در جهت مبارزه محسوب شود و در یک کلا م زندگی یعنی تقابل. بنابراین خواندن قطعه ذیل خالی از لطف نیست. قطعه ای که می گوید:
در دریای زندگی
لنگر امید را رها نکنید
طوفانی مشحون از ناامیدی
در راه است.
لذا علاوه بر مواردی که ذکرش رفت امید و اتکال و اراده نیز در شکل گیری فرد خودساخته بسیار با اهمیت و موثر هستند. به طوری که این سه ویژگی را ما از انسان های بزرگ همیشه سراغ داریم و همین عوامل بوده اند که این افراد را به قله انسانیت و سرافرازی افتخار رسانده اند. انسان هایی بزرگ از قبیل سیدار تا گائوتاها (بودا) یا مهاتما گاندی (روح بزرگ) و سایر شخصیت هایی که با بهره گیری از امید و اتکال و اراده توانسته اند در جهت شکوفایی انسان دوستی و انسان مداری و خردمندی بکوشند و با زحمات بی شائبه خود موجبات رضایت جامعه را فراهم آورند.
نتیجه این که ما انسان ها در جهت رسیدن به خودساختگی بی کم و کاست نیاز به مقوله ای به نام خودباوری داریم که اگر راه های خودباوری را یکی پس از دیگری به پایان رسانیم، در واقع این پایان همان خودساختگی است. افزون بر این که این خودساختگی در جهت خدمت به انسان دوستی و صلح طلبی باشد و بر لبان انسان ها شادی خنده ها را به وجود آورد. پس به قول فرخی:
تا توانی سایه دیوار خود را پیش کن
تا نگردی سایه جوی، پای دیوار کسی
حرف آخر این که خودساختگی مستلزم خودباوری است و البته لا زمه خودباوری در جهت رسیدن به مقوله ای به نام خودساختگی نیز نیاز به شناخت خود واستفاده درست از مولفه های مثبت این شناخت است.
نویسنده : عابدین پاپی
منبع : روزنامه مردم سالاری