پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

درباره غلامحسین شکوهی


درباره غلامحسین شکوهی
▪ غلامحسین شكوهی متولد ۱۳۰۵‎/۴‎/۴ خوسف (بیرجند)
▪ تكمیل دوره تربیت معلم در دانشسرای مقدماتی (۱۳۲۳)
▪ ورود به دانشسرای عالی تربیت معلم (بدون كنكور) در سال ۱۳۳۲
▪ اخذ لیسانس در رشته ادبیات فارسی با رتبه اول در سال ۱۳۳۵
▪ عزیمت به شهر ژنو برای ادامه تحصیلات دانشجویان رتبه اول در سال ۱۳۳۶
▪ دریافت دكترای علوم تربیتی در سال ۱۳۴۱
▪ ورود به ایران با عنوان كارشناسی اداره كل مطالعات و برنامه و سپس ریاست اداره تحقیق و ارزشیابی در سال ۱۳۴۵
▪ استادیاری، دانشیاری و استادی از بهمن سال ۱۳۴۶ در دانشكده علوم تربیتی دانشگاه تهران
▪ آزمون سنجش آمادگی كودكان برای شروع دوره ابتدایی در سال ۱۳۶۹
▪ معاونت رئیس دانشكده علوم تربیتی تا سال ۱۳۷۲
▪ چهره ماندگار در همایش چهره های ماندگار
● تألیفات:
▪ كانت، امانوئل، تعلیم و تربیت، ترجمه غلامحسین شكوهی ۱۳۶۳
▪ تعلیم و تربیت و مراحل آن ۱۳۶۲
▪ روانشناسی سال سوم آموزش متوسطه عمومی - اقتصاد اجتماعی و فرهنگ و ادب ۱۳۶۰
▪ روش آموختن حساب و هندسه دوره دوجلدی ۱۳۴۵
▪ مبانی و اصول آموزش و پرورش ۱۳۷۲
شاتو، ژان، مربیان بزرگ ترجمه غلامحسین شكوهی ۱۳۵۵
استفاده از روانشناسی در راهنمایی تحصیلی و شغلی، اسلام و روانشناسی یا روانشناسی اسلامی، امكان تربیت آدمی، اهمیت تعلیم و تربیت، اهمیت هماهنگی نهادهای تربیتی، بررسی رابطه اشتغال، آموزش در بخش غیر متشكل اقتصادی، پرورش كودكان در دوره دبستان، فلسفه تربیت آدمی، «كودكی دوم، سالهای پنجم و ششم زندگی».
پیر تعلیم و تربیت ایران، امسال در همایش چهره های ماندگار مورد تقدیر و قدردانی قرار گرفت.
گرچه كهنسالی و خستگی بیش از نیم قرن حضور جدی در عرصه كاری اش، او را خانه نشین كرده، اما این شرایط هم از روحیه معلمی او نكاسته است.
غلامحسین شكوهی چهارم تیرماه ۱۳۰۵ متولد شده است، یعنی پنج ماهی است كه از هشتاد سالگی او گذشته است. شكوهی سال ۱۳۱۱ به مدرسه ای در خوسف، محل تولدش می رود. مدرسه ای كه به نام عارف و شاعر معروف، ابن حسام خوسفی نام گرفته بود. او از خاطرات دوران كودكی و مدرسه، تصاویر واضحی را به یاد می آورد: «بعد از اینكه از كلاس چهارم دبستان فارغ التحصیل شدم، مرتباً می رفتم به مدرسه و در همان فضا می گشتم یا در كلاس ها می نشستم، چون مثل بقیه بچه ها بازی نمی كردم، اصلاً بازی بلد نبودم. ۲ سال باقی مانده آموزش ابتدایی را در دبستانهای تدین و مدرسه ضمیمه دانشسرای مقدماتی گذراندم. در این مدرسه سطوح ابتدایی و متوسطه مثل دیگر مدارس وجود داشت و از پایان كلاس سوم دبیرستان یعنی پس از ۹ سال تحصیل، ۶ سال ابتدایی و ۳ سال متوسطه، دانش آموز می توانست در دانشسرای مقدماتی تحصیلات خود را انجام دهد تا برای آموزگاری در مدارس ابتدایی شهر و روستا آماده شود.»
غلامحسین شكوهی در سال ۱۳۲۳ با رتبه ممتاز از دانشسرا فارغ التحصیل شد و به روستای خود خوسف بیرجند بازگشت تا آموزش رسمی كودكان هم دیاری خود را آغاز كند. پس از دو ماه به زاهدان منتقل شد، اما به دلیل بیماری مادر به آنجا نرفت، به روستای گل منتقل شد و پس از چهار ماه دوباره به خوسف بازگشت.
شكوهی: «آن زمان تحصیل در دانشسرای مقدماتی تا كلاس ۱۱ محسوب می شد و فارغ التحصیل دانشسرا اگر در امتحان نهایی ششم دبیرستان یعنی ریاضی، طبیعی و ادبی پذیرفته می شد، دیپلم كامل بود و مطابق قانون می توانست بدون كنكور وارد دانشگاه شود. با این انگیزه این آزمون را در مشهد در سال ۱۳۲۷ گذراندم و دیپلم كامل ادبی را اخذ كردم.»
غلامحسین شكوهی در سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۸ با قانون كفالت مادر از خدمت سربازی معاف شد، اما با فوت ناگهانی مادر در سال ۱۳۲۸ به سربازی اعزام شد و پس از طی دوره دانشكده افسری، بقیه خدمت را با درجه افسری در اصفهان به پایان رساند. شكوهی پس از سربازی به بیرجند بازگشت و تا سال ۱۳۳۲ در دبیرستانهای بیرجند به تدریس پرداخت.
شكوهی عطش آموختن داشت و این میل به دانش اندوزی بود كه او را به تهران كشاند تا در رشته ادبیات فارسی دانشسرای عالی تحصیل خود را ادامه دهد. او در سال ۱۳۳۵ با رتبه اول فارغ التحصیل شد؛ امتیازی كه مجوز اعزام او را به سوئیس فراهم كرد.
در دوران تحصیل در دانشسرای عالی تهران شكوهی با یكی ازهمكلاسی های خود ازدواج كرد. شكوهی پس از اخذ لیسانس و پس از ازدواج در این سال (۱۳۳۶) به همراه همسرش به سوئیس رفت، سفری كه دستاورد آن نه تنها مدرك دكترا بود، بلكه فرصت درك محضر استادانی چون «پیاژه» و «دوتران» را فراهم كرد. در سال ۱۳۴۰ بود كه غلامحسین شكوهی در رشته علوم تربیتی از دانشگاه ژنو فارغ التحصیل شد. ژان پیاژه استاد بسیاری از چهره های نامی معاصر ایران در حوزه های علوم اجتماعی بوده است.
سال ۱۳۴۱ پس از بازگشت از ژنو، شكوهی در وزارت فرهنگ آن زمان در دفتر مطالعات تربیتی كه بعد به اداره كل مطالعات و برنامه ها تغییر نام یافت مشغول به كار شد و به تدریج در دانشكده علوم تربیتی دانشگاه تهران، تربیت معلم مامازن ورامین و دانشگاه فردوسی مشهد تدریس در حوزه های آموخته اش را آغاز كرد.
در سال ۱۳۴۵ شكوهی با عنوان استادیار به دانشكده علوم تربیتی دانشگاه تهران منتقل شد جایی كه علاوه بر ۲۷ سال تدریس موفق و سازنده، سال هایی را به كارهای اجرایی از جمله مدیریت گروه و ریاست دانشكده علوم تربیتی پرداخت. شكوهی همچنین نخستین وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران است.
پس از استعفا در كنار تدریس دانشگاهی ریاست شورای عالی آموزش و پرورش را برای مدت یك دوره چهارساله بر عهده داشت.
در سال ۱۳۶۵ شكوهی به مدت یك سال برای استفاده از فرصت مطالعاتی به ژنو اعزام شد و در دفتر بین المللی تعلیم و تربیت وابسته به سازمان یونسكو به تحقیق و مطالعه پرداخت.
پس از مدتی به ایران بازگشت اما به علت ناراحتی ریوی و آلودگی هوای تهران مجبور به انتقال به شهر بیرجند و آموزش در دانشگاه های آن شهر شد. این آموزش تا زمان بازنشستگی یعنی سال ۷۹ ادامه یافت.
مهشید شكوهی می گوید: «پدر مردی مهربان و جدی در كار خود بود معمولاً اگر در تعطیلات به سفر نمی رفتیم پدر معلم دوم ما در خانه بود. كتاب و تخته سیاه و ریاضیات و غیره خلاصه كلی عصبانی می شدیم كه چقدر درس بخوانیم ولی وقتی تعطیلی تمام می شد و به سر كلاس می رفتیم می فهمیدیم به جای یك راه حل ریاضی چند راه حل بلدیم و این ما را جلوی دیگران و معلم بالا می برد. پدرم در تمامی امور غیرمستقیم تأثیرگذار بود و همیشه تذكر می داد كه بر فرزندانتان با نقاط قوت خود تأثیرگذار باشید.»
سال ۸۰ اما سال خوبی برای غلامحسین شكوهی نبود. همكلاس دیرین همراه و همسر او بر اثر سكته قلبی ناگهان از دنیا رفت و شكوهی را در ماتم گذاشت.
مرگ همسر، موجب شد كه او از تدریس و كارهای پژوهشی دست بكشد. دو سال و نیم پس از مرگ همسر، شكوهی سكته خفیف مغزی كرد در نتیجه طرف راست بدن او و نیز تكلم اش مختل شد كه با توكل به خدا و فیزیوتراپی و سعی خودش، دوباره قادر به حرف زدن و مطالعه شده است.
شكوهی درباره كودكی ها و امیدهای زندگی اش خاطرات زیبایی را به یاد می آورد. او می گوید: «هیچ وقت فكر نمی كردم من كه از جنوبی ترین نقطه استان خراسان برخاسته بودم، بتوانم مدارج ترقی را اینگونه طی كنم. پدرم علی اكبر، خیاط زبردستی بود. با نانی كه او از راه خیاطی بر سر سفره می گذاشت، بزرگ شدم. در منطقه محرومی كه بزرگ شدم و در آنجا درس هم دادم، همیشه استعدادهای درخشانی وجود داشته است.
دانش آموزی داشتم كه هر مسأله ای را می دادم حل می كرد، از ۱۲ كیلومتری خوسف می آمد و برمی گشت. یك روز به مدیر مدرسه گفتم: یكی از اتاق های كوچك مدرسه را به این بچه بدهید كه این قدر مجبور نباشد عصر برود و دوباره صبح روز بعد برگردد تا بالاخره اتفاقی افتاد. یك روز خواستم این دانش آموز را امتحان كنم و مسأله ای داده باشم كه نتواند حل كند، آن روز پنجشنبه دو مسأله دادم و برای مسأله سوم گفتم: طول درخت سنجدی كه در وسط حیاط مدرسه است را محاسبه كنید. صبح روز شنبه كه به مدرسه رفتم، جواب حاضر این دانش آموز را روی میز دیدم. او روز جمعه این ۱۲ كیلومتر را طی كرده بود و به مدرسه آمده بود و یك چوب دو متری را هم با خود آورده بود و طول سایه آن (چوب) را اندازه گرفته و طول سایه درخت سنجد را هم اندازه گیری كرده بود و با یك تناسب كه دو متر ارتفاع این قدر سایه دارد، این قدر سایه چه مقدار ارتفاع دارد؟ طول درخت را محاسبه كرده بود. اسم این پسر غلامحسین حقداد بود. البته از سال ۱۳۲۸ از او خبری نداشتم تا این كه در سال ۱۳۷۲ كه در دانشگاه بیرجند تدریس می كردم، با دانشجویی به نام زهرا حقداد روبرو شدم كه معلوم شد دختر همان دانش آموز خلاق است كه خدا را شكر با داشتن پنج فرزند كه همگی فارغ التحصیل رشته های مختلف هستند و متوجه شدم یكی از آنها استاد دانشگاه كالیفرنیا شده است.»
بی شك زحمات غلامحسین شكوهی در تاریخ آموزش و پرورش كشور ما فراموش نخواهد شد. شكوهی كودك را در نظام تعلیم، كانون توجه قرار می دهد و شرط لازم معلمی را پذیرش كودك به عنوان انسانی مستقل و دارای ویژگی هایی می داند كه باید آنها را شناخت و سپس به پرورش و آموزش او پرداخت.
او تفاوت های فردی در كودكان را اصلی انكارناپذیر می داند و در این باور است كه هرگاه به این تفاوت ها در نظر و عمل تن ندهیم، در مسیر كار خود توفیقی نخواهیم داشت.
شكوهی اضافه می كند: «درد بزرگ ما در عرصه تعلیم و تربیت این است كه معلمین و دانش آموزان خیلی زحمت می كشند، ولی آن فایده ای كه باید به دست نمی آورند و آن هم ناشی از روش تدریس اشتباه است، ما چون عجله داریم زود برسیم، هرگز نمی رسیم. گاهی اتفاق می افتد كه بچه ها بگویند اسفند ماه دروس را دوره می كنیم. برای چه اسفند ماه دوره می كنند؟ برای این كه عجله دارند. عیب بزرگ این است كه سؤال و جواب را خودمان به دانش آموزان می دهیم و حال این كه باید بگذاریم آنها مجال فكر كردن داشته باشند.
پیاژه می گفت: هر وقت بچه ها از من سؤالی می كردند، می گفتم: خودت چه فكر می كنی؟ بچه جواب نمی داد و پس از مدتی دوباره همان سؤال را می پرسید، اما این مرتبه با اطلاعات بیشتری سؤال را می پرسید و این باعث تفكر می شد.»
دكتر شكوهی از نظریه پردازان طراز اول كشور در زمینه مسائل تعلیم و تربیت است. تجربه طولانی شصت ساله معلمی را نیز پشتوانه خود دارد. او در ارائه و بیان نظرات خود همواره جنبه های علمی جریان تعلیم و تربیت را وجهه اصلی نظر قرار می دهد و هدف از طرح یافته های علمی را كاربرد آنها در حیطه عمل می داند.
شكوهی معلم را ركن اساسی تعلیم و تربیت و تربیت معلم را اولویت نخست نظام آموزش و پرورش می داند. به اعتقاد او اصلاح روش های تربیت معلم در كشور نخستین گامی است كه باید برداشته شود. اولویت بعدی را برای روش ها و برنامه های آموزش و پرورش قائل است. او معتقد است روش ها و برنامه ها باید با توجه به طبیعت آدمی و خصوصیات اجتماعی و فرهنگی مردم تنظیم و ارائه شود و در نهایت بتواند افرادی مفید و منطبق با نیازهای اجتماعی آماده كند. در طول این سال ها شكوهی علاوه بر تدریس، به تحقیق و تألیف و ترجمه آثار مهمی در حوزه تعلیم و تربیت پرداخته است. از آن جمله است: روش آموختن حساب و هندسه، تعلیم و تربیت و مراحل آن، تعلیم و تربیت (كه این كتاب تألیف امانوئل كانت، فیلسوف و نظریه پرداز صاحبنام آلمانی است كه توسط شكوهی دو بار به فارسی ترجمه شده است)، مبانی و اصول آموزش و پرورش، مربیان بزرگ (تألیف ژان شاتو، استاد روانشناسی و تعلیم و تربیت دانشگاه بردو) همچنین غلامحسین شكوهی تاكنون بیش از شصت مقاله علمی در نشریات دانشكده علوم تربیتی فصلنامه های تعلیم و تربیت مجله روانشناسی و برخی نشریات تخصصی به چاپ رسانده است.
او همچنین در یك فرصت مطالعاتی كه در ایالت ایلی نویز آمریكا می گذرانید، دو مقاله با عناوین «ارزش مكانی» و «تدریس كسر متعارفی» نیز به زبان انگلیسی نگاشته كه در نشریه علمی Arithmetic Teacher به چاپ رسیده است.
شكوهی معتقد است اگر كشوری بخواهد رشد كند، باید فرهنگش درست و صحیح باشد و مردمش خوب تربیت شوند. ما از كشورهای دیگر چیزی كم نداریم. قدر كشور خود را بدانیم و از موقعیت های خوب و عالی اطرافمان استفاده كنیم. به جای اینكه وقت خود را به بطالت صرف كنیم، صرف اصلاح و تعلیم و تربیت كشور كنیم و من خوشحالم و می بالم كه عاشق معلمی و معلم عاشقی بوده ام.
الهام تقی زاده سیكارودی
منبع : روزنامه ایران