جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سنگی و موجی


سنگی و موجی
دانشگاه تهران را نبض مجموعه های دانشگاهی تهران می نامند؛ دانشگاهی در مركز شهر كه هم تصویرش سالیان سال است كه روی اسكناس های ۵۰ تومانی جاخوش كرده و هم مهمترین آیین سیاسی- عبادی هفته را جمعه ها پذیراست.
دانشگاهی كه جمع بزرگی از مدیران و سیاستمداران ایران را قبل و بعد انقلاب در خود جای داده و تنها مركز بزرگ علمی است كه نامش از ابتدا تا كنون «تهران» بوده، هر اتفاقی را كه شاهد باشد، باید انتظارش را داشت كه بازتابی گسترده خواهد یافت؛ درست مانند حلقه های موجی آب، پس از افتادن تكه ای سنگ. البته فرض دقیق تر آن است كه گفته آید برخی دانشگاه تهران را مركز تحرك خود می كنند چون می دانند اتفاقاتش، فركانسی چندین برابر خواهد یافت؛ و ماجرای بازنشستگی اساتید دانشگاه تهران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.
استادانی كه ماهی پیشتر خبر اولیه بازنشستگی شان آمد، جملگی از چهره های مشهور وقدیمی و بسیار كم حاشیه سال های دور و نزدیك دانشگاه بودند - و جالب آنكه كانون جابجایی ها هم دانشكده ای (حقوق و علوم سیاسی) بود كه رئیس كنونی دانشگاه نیز در آن تدریس می كرده است - این استادان محبوب و محجوب سالی (بلكه سال هایی) از پایان خدمت شان گذر كرده و انتظار بر آن بود كه در آرامش پایان امتحانات، مراسم تودیعی وزین برایشان تدارك شود تا آرام آرم صحنه را برای ورود نیروهای جوان تر ترك كنند، یك روز صبح با برگه ای مواجه شدند كه به آنان پایان خدمت شان را اعلام می كرد. این نه تنها آنها را خوشحال نكرد، بلكه بسیاری را نیز به این فكر انداخت كه شاید در پس پرده، دستی در كار باشد كه قصدی دیگر را در سر دارد؛ ماجرا سیاسی شد.
اینكه اراده اخذ چنین تصمیمی را باید چه میزان منطبق بر اعتدال دانست، مساله ای قابل بحث است، (چرا كه شنیده ها حاكی است كه این مساله كمی پیشتر هم مطرح شده و جمعی از استادان توصیه های متعادل تری را پیش می كشیده اند)، ولی به هر روی روزنامه ها به میدان درآمدند و ماجرا با چند واقعه دانشجویی دیگر در هم آمیخت و هفته ای پر تنش در دانشگاه تهران پدید آمد. و مطابق معمول كمتر كسی را دغدغه این بود كه فارغ از نگرش های سیاسی، كمی درستی و نادرستی «بازنشستگی ها» را به بررسی بنشیند؛ تا كار به جایی رسید كه برخی نام انقلاب فرهنگی دوم بر این تغییرات گذاردند و هرچه ایده پردازی فلسفی نیز بود به كار گرفتند، تا حرف شان را اثبات كنند.
حالا روزهایی گذشته و به نظر می رسد می توان با آرامشی بیشتر گرداگرد ماجرای مذكور گشت و نكاتش را باز گفت؛ از كاه كوه ساختن كار سختی نیست؛ هر چند باید مراقب بود اولی نباشد، تا «بعضی ها»(كه با همه شعارهاشان حتی حاضر به انتشار نظریات متفاوت نیستند)، بهانه ای در دست نداشته باشند.
فرشاد مهدی پور
منبع : روزنامه همشهری