جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

برای یک خاورمیانهٔ عاری از سلاح‌های هسته‌ای


برای یک خاورمیانهٔ عاری از سلاح‌های هسته‌ای
بنا برتعریف، منطقه‏ای عاری از سلاح‏های هسته‏ای به‏شمار می‏رود که کشورهای آن منطقه خودرا مجبور کنند سلاح‏های هسته‏ای نداشته باشند و آن‏ها را تولید، خریداری یا آزمایش نکنند. قرارداد دربرگیرندهٔ چنین منطقه‏ای شامل پروتکل ویژه‏ای می‏شود که باید از سوی پنج کشور دارای سلاح‏های هسته‏ای عضو قرارداد منع گسترش سلاح‏های هسته‏ای(ان. پی. تی.)، یعنی چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا امضا شود. در این پروتکل که دارای قدرت اجرایی است، پنج کشور بزرگ هسته‏ای متعهد می‏شوند که ماهیت آن منطقه را محترم شمارند و درصورت درگیری نظامی با کشورهای عضو قرارداد نام‏برده، نه سلاح‏های هسته‏ای به‌کار برند و نه تهدید به استفاده از آن‏ها بکنند.
تا این لحظه، مناطق مختلفی در جهان ــــ منطقهٔ آمریکای لاتین، منطقهٔ کارائیب (قرارداد تلاته لوکو) و جنوب اقیانوس آرام (قرارداد راراتونگا) ــــ به عنوان مناطق عاری از سلاح‏های هسته‏ای اعلام شده‌اند. قرارداد پلیندابا برای آفریقا نیز از سوی ایالات متحده آمریکا تحت شرایطی پذیرفته شده است. بریتانیا نمی‌خواهد جزیرهٔ دیگوگارسیا واقع دراقیانوس هند را که به آمریکا ــــ یا بهتر بگوییم به پنتاگون ــــ اجازه داده است، جزو قرارداد اخیر به‌حساب آورد. قرارداد بانکوک، که براساس آن جنوب شرقی آسیا به عنوان منطقهٔ عاری از سلاح‏های هسته‏ای اعلام شده بود، توسط پنج کشور بزرگ هسته‏ای امضا نشده است.
قصد از این مقدمهٔ طولانی این بود که مفهوم منطقهٔ عاری از سلاح‏های هسته‏ای، که در محافل دیپلماتیک و سیاسی به‏خوبی شناخته شده است، توضیح داده شود. این مفهوم، به‌عنوان ابزار منع گسترش سلاح‏های هسته‏ای، درکنار قراردادهای عمومی منع گسترش یا مثلاً قرارداد منع آزمایش هسته‌ای، خود دارای تاریخچه‌ای است.
ناظران این مطلب را که قراردادهای نام‏برده اکنون فقط مناطق بی‌دردسر و آرام را در بر می‏گیرد مورد اعتراض قرار می‌دهند، زیرا دیگر مناطق دنیا که از نقاط داغی تشکیل شده است، یا کشورهای دارای سلاح‏های هسته‌ای را در بر می‌گیرد، یا شامل مناطقی با تنش زیاد می‏شود که در آن‏ها کشورهای قدرتمند دنیا از منافع ژئوپولیتیک و اقتصادی مهمی دفاع می‏کنند.
به‌راستی، برای خاورمیانه، این قرارداد فقط یک پیمان منع گسترش سلاح‏های هسته‏ای نخواهد بود، بلکه در درجهٔ نخست، به این علت ‏که اسرائیل سلاح‏های هسته‏ای دراختیار دارد، توافقی دربارهٔ خلع سلاح خواهد بود. به‌عبارت دیگر، یک شیوهٔ کنترل دقیق و کارآ باید به کارگرفته شود تا اعتماد سیاسی ایجاد گردد. عناصر سیاسی و نظامی دیگر مانند وجود همسایه‏هایی چون پاکستان که دارای سلاح‏های هسته‏ای است، یا نبود اعتماد در مورد ایران، پیچیدگی این مساله را افزایش خواهد داد.
قرارداد یک منطقهٔ عاری از سلاح‏های هسته‏ای در واقع پیمانی برای امنیت آن منطقه است. این قرارداد را نمی‌توان بدون اطلاع قبلی به‌مرحلهٔ اجرا درآورد. طی فرایند مذاکرات، باید ضمانت‏های لازم ارائه گردد تا به کلیهٔ خواست‏های امنیتی در مورد هریک از کشورهای مربوط پاسخ داده شود. در مورد مسایل امنیتی خاورمیانه، از آن‏جائی که این شیوهٔ عمل چشم‌اندازهای سیاسی را برای خلع سلاح می‌گشاید و مارپیچ منفی جنگ‏های اعلام شده را متوقف می‏سازد، روش بهتری برای جلوگیری از جنگ است.
کنفرانس سراسری آژانس بین المللی انرژی اتمی در ماه سپتامبر ۲۰۰۷ قطعنامه‏ای را دربارهٔ لزوم ایجاد منطقه‏ای عاری از سلاح‏های هسته‏ای در خاورمیانه تصویب کرد. در این قطعنامه، از کشورهائی که هنوز به قرارداد منع گسترش سلاح‏های هسته‏ای نپیوسته‏اند دعوت شده است که چنین کنند. ایالات متحده آمریکا و اسرائیل برضد این قطعنامه رأی دادند. به‌جز کشور ایرلند که به این قطعنامه رای مثبت داد، تمام کشورهای دیگر عضو اتحادیهٔ اروپا به آن رای ممتنع دادند. بر اساس گفته‌های وزیر امور خارجهٔ بلژیک، رأی ممتنع آن‏ها به این دلیل بوده است که احساس می‏کردند قطعنامهٔ نام‏برده از لحاظ سیاسی به‌نوعی سوء استفاده از سوی برخی از کشورهای عربی است. ظاهراً برای این کشورهای اروپائی، دعوت از اسرائیل برای پیوستن به قرارداد منع گسترش سلاح‏های هسته‏ای سوء‌استفاده از موقعیت سیاسی است. در واقع، بر اساس این توافق نوشته نشده در برخورد دوگانهٔ غرب به معیارهای بین‌المللی، اگر یک کشور دوست تمام قوانین را زیر پا بگذارد مانعی وجود ندارد، ولی یک دشمن اقتصادی یا ایدئولوژیکی، تنها بر اساس اندکی شک و تردید در مورد در اختیار داشتن سلاح هسته‏ای، باید منفرد شود و با آن به‌عنوان یک دولت شرور رفتار گردد.
جنبش‏های صلح باید بکوشند به فرصتی که قطعنامهٔ آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در اختیار آن‏ها قرار داده است بیاویزند و دولت‏هایشان را به‌صورت علنی مجبور نمایند که بر اساس قطعنامه عمل کنند. یک لحظه تصور کنیم که بروکسل (اتحادیهٔ اروپا) به‌گونه‏ای رسمی بپذیرد که اسرائیل دارای سلاح‏های هسته‏ای است و این امر می‏تواند طی مذاکرات برای صدور قطعنامه در نظر گرفته شود. این فاکت جدید می‏تواند امکانات نوینی را در اختیار تهران قرار دهد که براساس آن‏ها ضمانت‏های واقعی را که تلاش‏های هسته‌ای‏اش فقط غیرنظامی هستند، ارائه دهد. امتیاز اساسی برای اسرائیل، دستیابی به یک قرارداد امنیتی منطقه‌ای است که در آن کشورهای امضاکننده برای حفظ روابط صلح‌آمیز با یک‏دیگر متعهد می‌شوند. آیا اسرائیل برای رفع نگرانی‏های ذهنی‏اش درمورد امنیت کشور، می‌تواند ضمانت بهتری را در خواب ببیند؟ البته چنین سناریویی بدون یافتن یک راه حل اساسی برای فلسطین به‌عنوان کشوری مستقل غیرممکن است.
جنبش‏های صلح در سراسر دنیا باید موضع دفاعی خود را در مورد «نه به جنگ با ایران» به یک موضع تهاجمی و یک کارزار مثبت برای رسیدن به توافق سیاسی در خاورمیانه تغییر دهند. افکار عمومی جهان می‌تواند رهبران سیاسی را برای عمل در این راستا زیر فشار قرار دهد.
به هرحال، این‏که آیا رهبران سیاسی غرب جرات می‏کنند یا نه، می‏توانند یا اجازه دارند در راستایی عمل کنند که برخلاف سیاست روزانهٔ واقعی آن‌ها است، به‌عنوان پرسش مرکزی باقی می‏ماند. ادامهٔ سیاست منفرد کردن مخالفان، همواره چراغ سبز را به دوستان نشان می‌دهد و امکانات زدن ضربه‏های هسته‏ای را برایشان محفوظ نگه می‌دارد.
کسانی که برای یک صلح پایدار در جهان تلاش می‌کنند باید به‌هر صورت که شده این سیاست را تغییر دهند.
نوشته: جرج اسپریت
دبیرکل جنبش صلح در بلژیک (ورده)
«پیس مِسِنجِر» (پیام آور صلح)
نشریهٔ شورای جهانی صلح
ژانویه ۲۰۰۸
تارنگاشت ۱۰ مهر
http://۱۰mehr.org
منبع : دنیای ما