دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

طالقانی و رکورد افسانه ای خسوس جیل


این روزها به قدر كفایت درباره این دو سال و نیم حرف زده ایم، شنیده ایم، خوانده ایم و نوشته ایم. شخصیت طالقانی اما پیچیده تر از آن است كه با مرور كردن كارنامه اش در این بیست و چند ماه (ماه، روز، ساعت، ثانیه، صدم ثانیه اش را خودش همیشه حفظ است) نكته ای درباره كاریزماتیك ترین مدیر ورزشی ایران باقی نمانده باشد. نقد هستی شناختی! یكی از روش های نزدیك شدن به پرسوناژ حاجی است كه آوراژ خطای پایینی دارد. ریشه های تاریخی تقابل طالقانی با چهره های ممتاز كشتی را باید در دوران ریاست او بر هیات كشتی تهران جست وجو كنیم. یعنی برگردیم به ۱۸ سال قبل. طالقانی آن دوره هم رغبتی به تداوم همكاری با مربیان برتر تهران را نداشت. مربیانی را این دوره می آورد اما سال بعد و برای دوره بعدی، دست همكاری اش را عقب می كشید و تصمیمش را به دست مربی دیگری می سپرد كه از قضا یك سال نشده باید بركنار می شد! تمام تیم های تهران و توابع در تمام رده های سنی طی سال های میانی دهه ۶۰ خورشیدی، بارها توسط مربیان مختلف با سلایق مختلف و دیدگاه های متفاوت دست به دست شدند. طالقانی هیچ وقت با هیچ كس خانه یكی نشد و هیچ وقت هیچ كس متوجه نشد كه بالاخره رفیق فابریك رئیس مو مجعد كشتی تهران كیست؟ اصلاً رفیق صمیمی ندارد كه ندارد، اما باید بدانیم متولی كشتی پایتخت به تفكر كدام مربی علاقه مندی بیشتری دارد یا نه؟ نه! طالقانی میانه ای با تثبیت یافتگی ندارد. او ثبات را نمی پسندد. طالقانی دوست دارد سان ببیند، یعنی افراد بیایند اما نمی توانند بمانند. از هر گروه و دسته ای كه هستند هیچ ایرادی ندارد، می توانند برای همكاری بیایند اما به همان دلیل، از هر گروه و دسته ای كه هستند نمی توانند امیدی به تداوم همكاری داشته باشند. مدیر پراگماتیك باشگاه آتلتیكومادرید در دهه ۹۰ را خاطرتان هست؟ خسوس جیل در هر فصل چهار مربی عوض می كرد و می خواست بارسلونایی كه یوهان كرایف روی نیمكتش می نشست را جا بگذارد. خسوس جیل فقط بركنار می كرد، مربی داخلی، مربی خارجی، مربی با تفكرات فوتبال سنتی، مربی دانش آموخته از آكادمی های نوین... خسوس جیل همه رقم مربی را آورد و برد، طعم موفقیت را گرچه نچشید اما یقیناً اگر رئیس فدراسیون كشتی ایران نبود، ركورد مرحوم خسوس جیل عمری طولانی تر از پرسش باب بیمون افسانه ای در المپیك مكزیكوستی می كرد. به این فهرست نگاه كنید:
۱- سال ۲۰۰۲ تمایلی به ابقای محمد حسن محبی نداشت و از او استفاده نكرد.
۲- احد پازاج و محمد حسن محبی با یك چشم نگاه شدند.
۳- رسول خادم رفت و تصور كردیم كه خودش رفته. می پنداشتیم طالقانی به شدت دلگیر شده از فقدان حضور رسول در ورزش ملی!
۴- تلفات سال ۲۰۰۳ فقط رسول كه نبود، رضا سیم خواه هم رفت.
۵- به فهرست تلفات سال ۲۰۰۳ آیت واگذاری را هم اضافه كنید.
۶- محسن فرح وشی هم جزء آمار است دیگر. بنده خدا كم فحش نخورد از منتقدین. مسابقات جهانی نیویورك یادتان هست حتماً.
۷- پرویز عالی، كیانوش اعتمادمقدم، بابك اسدی، كیانوش دارش، تقی اكبرنژاد، تورج ظفری، هاشم كلاهی و... را جمعاً یك نفر حساب كنید!
۸- منصور برزگر با دنیایی از امیدواری آمد. منصور برزگر با كوله باری از ناامیدی رفت.
۹- غلامرضا محمدی با كوله باری از ناامیدی رفت، غلامرضا محمدی الان با شناخت نامه جامعی كه از طالقانی دارد مجدداً برگشته و در اصطلاح با چراغ روشن، دنده سنگین و نور بالا حركت می كند.
۱۰- عبدالله موحد چند بار در مصاحبه های حاجی به عنوان مدیر جدید تیم ملی معرفی شد! پرویز سیروس پور هفته قبل به كارگاه رسانه ای كشتی گفت كه دیگر هیچ بزرگی برای خراب شدن باقی نمانده. پرویزخان اشتباه می كرد، پای موحد هنوز باز نشده به فدراسیون طالقانی!
۱۱- محمود معزی پور دیپلمات ترین چهره ورزش ایران است. تردید نكنید كه حتی جعفر كاشانی هم به گرد پای او نمی رسد، اما ارتش یك نفره طالقانی نیازی به سیاستمدار نداشت و كنارش گذاشت. به شدت هم كنارش گذاشت (این یك مورد البته با همكاری مستقیم هاشمی طبا انجام شد).
۱۲- محمدعلی صنعتكاران گفت آبرویم را از سر راه پیدا نكرده ام كه بمانم و كار كنم، به همین خاطر آبرویش را برداشت و رفت.
راستی نحسی ۱۳ گریبان كدام مربی را خواهد گرفت؟ چند روز قبل روزنامه نگاری مقاله ای جالب نوشته بود كه خلاصه اش این می شد: نفر بعدی خود خیاط است كه در كوزه می افتد.
*سیدمحمد خادم (رئیس فدراسیون در دهه های چهل و پنجاه)
منبع : باشگاه اندیشه