یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

کاغذ پاره‌ها از نیویورک تا سعادت آباد!


کاغذ پاره‌ها از نیویورک تا سعادت آباد!
در سه سال اخیر، مسئولان دولت نهم گاه اظهارنظرهایی داشته‌اند که به زعم خودشان نشانه نوآوری و قاطعیت است درحالی که بسیاری از کارشناسان معتقدند بعضی از این سخنان غیرضروری است و برخی از آنـهـا هزینه‌ساز. اما هرچه باشد به نظر می‌رسد گروهی از اعضای دولت نهم این حق را برای خود قائل هستند که آنچه را تشخیص می‌دهند بلافاصله از طریق تریبون‌های عمومی بیان نمایند.
مردم هم تقریبا به این وضعیت عادت کرده‌اند اما عادی شدن این وضعیت به معنای بی‌هزینه بودن آن نیست. این هزینه گاه هزینه‌های مالی و سیاسی در عرصه بین المللی است و گاه موجب وارد آمدن فشارهای عصبی به مردم. دو سال قبل که برای نخستین بار بحث ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت مطرح شد، سران دولت نهم این موضوع را بی‌اهمیت دانستند. آنها در مرحله اول با نوعی قاطعیت از شکست پروژه امریکا در صدور قطعنامه علیه ایران سخن می‌گفتند و پس از آن هم اعلام کردند قطعنامه‌های شورای امنیت، تنها مشتی <کاغذ پاره> است.
اما گذشت زمان نشان داد ورق‌پاره‌هایی که در نیویورک تنظیم می شود برای ایران بی‌هزینه نیست تا جایی که هزینه‌های تحمیل شده به ایران از جمله تاخیر در اجرای بسیاری از پروژه‌ها به خاطر تحریم‌ها، بارها مورد اشاره کارگزاران حکومتی قرار گرفت. ‌ ‌
دو روز قبل عبارت <کاغذ پاره> بار دیگر بر زبان رئیس‌جمهور جاری شد اما این بار این واژه برای توصیف قطعنامه‌های سازمان ملل نبود. احـمـدی‌نـژاد در پـاسـخ بـه کـسـانـی کـه صحت مدارک تحصیلی دانشگاهی بعضی همکاران او را زیر سوال می‌برند، گفت: برای خدمت نیاز به این کاغذ‌پاره‌ها نیست.
البته این سخن را می‌توان در کنار سایر اظهارنظرهای مقامات دولت نهم قرار داد که ‌ ‌ گوینده سخن و اطرافیان او را به وجد می‌آورد و دیگران را به تامل وا می‌دارد اما توصیف مدارک دانشگاهی به عنوان <کاغذ پاره> به هیچ‌وجه با مهرورزی مورد ادعای دولت نهم سازگار نیست، زیرا بسیاری از جوانان ایرانی برای دریافت همین مدارک، محرومیت‌های فـراوان تـحـمـل مـی‌کـنند. این محرومیت‌ها، هم شامل سختی‌های معیشتی است و هم مواجهه با اظهارنظرهای غیرمنصفانه‌ای که در سالهای اخیر نسبت به دانشجویان و دانشگاهیان رایج شده است! آقای رئیس‌جمهور به خوبی می‌دانند که اکثر دانشجویان ایرانی، نه به امید یافتن شغل مناسب به دنبال مدرک دانشگاهی می‌روند و نه به طمع رسیدن به مال و منال یا جاه و مقام. امروزه شاید دسترسی به مدرک دانشگاهی، برای بعضی از سیاستمداران و مقامات، <نان آور> یا <نام‌آور> باشد اما انگیزه اکثریت دانشجویان در طی مدارج دانشگاهی، ارتباطی به <نان خواهی> یا <نام خواهی> آنها ندارد زیرا این گروه از جوانان دانشجو، سرنوشت پیشکسوتان خویش را می‌بینند، درعین حال، وضعیت غم انگیز خیل فارغ التحصیلان بیکار، چیزی از شوق جوانان <علم‌دوست> ایرانی نکاسته است. زیرا در طول تـاریخ، ایران و ایرانی به علم و علم آموزی افتخار کـرده‌انـد و مـدرک دانـشـگـاهـی بـرای اکـثـر فـارغ‌التحصیلان ایرانی، نه وسیله‌ای برای نان است و نه به زعم رئیس‌جمهور، تنها یک کاغذ پاره! ‌ ‌
آقای رئیس‌جمهور لابد فراموش نکرده‌اند که حدود یک ماه قبل، تعدادی از جوانان مظلوم لرستانی در زیر آوار طمع‌ورزی و بی‌مسئولیتی عده‌ای از دست‌اندرکاران خصوصی و دولتی امور مسکن ماندند و جان سپردند. ایشان حتما به خاطر دارند که دادستان تهران اعلام کرد که اکثر قربانیان حادثه <سعادت آباد> دانشجویانی بودند که برای تامین هزینه تحصیل خود، در این ساختمان کار می‌کرده‌اند. آیا آقای رئیس‌جمهور اندیشیده‌اند که سخن اخیر ایشان، چه غوغایی در دل خانواده‌های داغدار این حادثه ایـجاد خواهد کرد؟ این خانواده‌ها، با علم به اینکه تحصیل دانشگاهی فرزندانشان، درحال حاضر تاثیر چندانی بر وضعیت معیشت آنها نخواهد داشت به این امر راضی بوده‌اند که پس از ‌ ‌چهار یا پنج سال، فرزندشان با اخـذ مـدرک دانشگاهی، نشانه‌ای از نخبگی و دانـش آمـوخـتـگـی رادر دسـت داشـتـه بـاشـد. اما امروز که خانواده جـان‌بـاختگان می‌شنوند مدرک دانشگاهی، ورق‌پاره‌ای بیش نیست چـه حـالی به آنها دست خواهد داد؟ همین سوال در مورد بسیاری از خانواده‌های دیگر نیز وجود دارد که علیرغم سختی‌های فراوان، حقوق حداقلی خود را در اختیار فرزندانشان می‌گذارند تا به مدرکی دانشگاهی دسترسی پیدا کنند.
البته یک سوال دیگر نیز وجود دارد که تنها آقای رئیس‌جمهور می‌تواند به آن جواب دهد. این سوال مرتبط با یکی از معاونان ایشان است که اعضای دولت نهم – از صدر تا ذیل– اصرار دارند او را <دکتر> بنامند. این فرد در احکام رسمی و در مراودات دولتی، از عنوان <دکترا> استفاده می‌کند، درحالی که به اعتراف خود حتی <ورق‌پاره> ای در اختیار ندارد. البته قاعدتا آن آقای دکتر و رئیس ایشان به خوبی می‌دانند که قصه چیست اما یادآوری آن برای بعضی از مردم، خالی از لطف نـیـست؛ ضمن آنکه می‌تواند بخشی از دلخوری دارندگان مدارک دانشگاهی از اظهارات اخیر رئیس‌جمهور را برطرف کند.
در تاریخ دوم شهریور ماه ۸۴، نخستین گزینه پیشنهادی آقای احمدی‌نژاد برای تصدی وزارت نفت، در حضور نمایندگان مجلس هفتم اظهار داشت: ...< دو درس از دوره دکترای نفت را که یکی از آنها روش‌های ثانویه بازیافت نفت است با نمره الف گذراندم... به دلیل رخداد انقلاب اسلامی به ایران برگشتم و تاکنون موفق نشدم به ادامه تحصیل بپردازم‌.>‌
تــنــهــا چــنــد روز بــعــد از ایــن اعــتـراف، بـرخـی روزنامه‌ها،حکم رئیس‌جمهور خطاب به این فرد برای تصدی معاونت ریاست جمهوری را چاپ کردند که با عنوان <دکتر> آغاز می‌شد. بعد از آن نیز بارها از او با عنوان <دکتر> نام برده شد. آخرین حکم خطاب به این آقای <دکتر> نیز در تاریخ پنجم خرداد ماه ۸۷ با امضای رئیس‌جمهور برای عضویت کار گروه تحول اقتصادی صادر شد. اگر آقای معاون در طول سه سال اخیر، شبانه‌روز مشغول خدمت بوده و فرصت ادامه تحصیل نداشته است نباید از عنوان <دکترا> برای او استفاده کرد؛ مگر آنکه کسی معتقد باشد <دکترا> بیش از یک <کاغذپاره> ارزش ندارد و اعطای اوبه هر کس، تنها در حد واگذاری <کاغذپاره> هزینه دارد. اگر هم برای بعضی از افراد گرفتن <دکترا> علیرغم گرفتاری‌های فراوان شغلی، این قدر آسان باشد و پس از اعتراف در مجلس در مدتی کمتر از سه سال موفق به گرفتن <دکترا> شده باشند باز هم حق دارند مدارک دانشگاهی را تا این حد تـحـقـیـر کنند. اما باید مراقب باشند که این تحقیر آنها، داغ دل خانواده‌های رنج کشیده دانشجویان و دانشگاهیان را تازه نکند!‌‌
کیهان ۳ شهریور ۸۴ صفحه ۱۴‌
منبع : روزنامه آفتاب یزد