چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

این دو شب ( شعری عاشورایی)


این دو شب ( شعری عاشورایی)
از غمش آتش به جان افروخته

زآتشـش بال ِ ملائک سوخته

ای گناه آلود،شرمت باد ای دست من

از چه بی حاصل شدی پابستِ تن؟

دست و سر بایددر اینجاچون نثار آب کرد

نو گلان تشنه را باید چنین سیراب کرد

از قصور ِچشم ،ای دل ، چاره کن

گر نبارد چشم ، خون فواره کن

آری ای جان،این دو شب حال ِ دگر می بایدم

از غمش خونین دل و هم دیده تر می بایدم

هشت شب،اشک خشکید.این دو شب هم مویه کن

از غم گلهای بی سر این دو شب خون گریه کن

بر تو نفرین،بر تو نفرین ِ دوعالم ای دو دستان پلید

آن دو دستی که گل ِدُردانهءیاس کبود از شاخه چید


متین لاچیانی
منبع : مطالب ارسال شده