یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

به چه کسی مربوطه؟!


به چه کسی مربوطه؟!
موش با وحشت از خانه مزرعه دار بیرون پرید و پیش مرغ رفت و گفت: فهمیدی؟! مزرعه دار تله موش جدیدی خریده؟مرغ سری تکان داد و گفت: خب، این موضوع چه ربطی به من دارد، چرا داری این موضوع را به من می گویی؟موش به سمت دیگری که گوسفند آنجا بود رفت و با هیجان زیادی جریان خریدن تله موش را به گوسفند هم گفت، گوسفند در مقابل خنده ای کرد و گفت: خب چرا این را به من می گویی؟گوسفندها که در تله موش گیر نمی افتند!موش از پاسخ مایوس کننده و بی تفاوتی گوسفند ناراحت شد و پیش گاو رفت و همان خبر را به گاو داد، گاو هم مثل مرغ و گوسفند از شنیدن این خبر احساس خاصی نداشت و فقط پوزخندی زد و گفت: خجالت نمی کشی به گاوی با این هیکل خبر خریدن تله موش را می دهی؟!موش از این که هیچ یک از حیوانات با او هم دردی نکرده بودند خیلی غمگین شد اما چیزی نگفت و به سمت لانه اش راه افتاد.نیمه شب بود که باصدای تق تله موش اهالی خانه از خواب پریدند.زن مزرعه دار از همه جا خواست موش را از تله بیرون بیاورد که ... مار سمی که درون تله گیر افتاده بود، دست زن خانه دار را گزید، زن مزرعه دار در اثر این گزیدگی به سختی مریض شد.
همسایه ها به عیادت زن مزرعه دار آمدند و گفتند بهتر است برای بهبود زن مزرعه دار مرغشان را بکشند و سوپی مفصل با آن تهیه کنند، مرد مزرعه دار این کار را کرد یعنی مرغ را کشت ولی زن بهتر نشد.مدتی بعد اقوام دور و نزدیک به عیادت زن مزرعه دار آمدند مزرعه دار برای پذیرایی از مهمانانش مجبور شد گوسفند را هم بکشد.بعد از مدتی زن مزرعه دار در اثر بیماری ناشی از مارگزیدگی در گذشت! مزرعه دار برای پذیرایی از کسانی که برای تشییع همسرش آمده بودند، گاو را هم کشت!حالا یک ماه از خرید تله موش می گذشت و موش هنوز در لانه اش و در کمال سلامتی زندگی می کرد اما نه مرغ، نه گوسفند و نه گاو هیچ کدام نبودند تا باز بگویند که خرید تله موش به آن ها ارتباطی ندارد.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید