یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


زندگی کن یا بگذار بمیرد


زندگی کن یا بگذار بمیرد
سیلویا بروم ( نیکول کیدمن) مترجم مهاجر آفریقایی است که در سازمان ملل کار می کند. یک شب او به طور اتفاقی صحبت هایی مبنی بر ترور ادموند زوانی دیکتاتور ماتابو که قرار است چندی دیگر در سازمان ملل برای توجیه رفتار خود سخنرانی کند، می شنود.
سیلویا از زوانی خاطرات بدی دارد. زیرا پدر و مادر و برادرش را بر اثر مین هایی که زوانی در مناطقی از کشورش به کار گذاشته بود از دست داده است. به هر حال او تصمیم می گیرد که موضوع را با مقامات مسئول در میان بگذارد. توبین کلرم(شان پن) مامور مخفی محافظت از اتباع خارجی موظف می شود که موضوع را رسیدگی کند. توبین ابتدا به شدت به سیلویا مظنون است و اختلافات فراوان آنها بالا می گیرد اما به تدریج او موفق می شود به کمک گروهش و سیلویا پرده از ترور ساختگی ادموند زوانی مبنی بر تبرئه شدنش از تمامی جنایاتش بردارد...
مترجم دارای داستانی تو در تو است که پیچیدگی زیادش باعث می شود که مجبور شوید فیلم را چندین بار تماشا کنید تا به تمامی جزئیات آن پی ببرید با این حال باید به این موضوع اشاره کرد که کار در عین حالی که پیچیده است اما از هم گسسته نیست و کار در چارچوب تعیین شده به تمامی اهدافش می رسد. نگاه همیشگی سیدنی پولاک به آفریقا در مترجم هم حضور دارد و کاری که در نهایت ارائه می شود لاینفک از اتفاقاتی که در آفریقا می افتد نیست. مترجم درامی سیاسی است که در دام کلیشه های رایج این ژانر نمی افتد و هرچند در لحظاتی گریزی به دیگر آثار این سبک می زند اما کاملا مستقل و یکدست به نظر می رسد. نگاه پولاک به موضوع ترور یک دیکتاتور در سازمان ملل توسط یک سفیدپوست ماتابویی با بازی نیکل کیدمن نگاه کنایه آمیزی است که بسیار زیرکانه پرداخت شده است. او همچنین دست های قدرتی که زوانی را در راس کار قرار داده اند مقصر می داند و به طور غیرمستقیم از آنها نام می برد ( قهرمان زن فیلم در سکانس زیبای پایانی وقتی توبین کلرم از او می خواهد که خود عدالت را درباره زوانی اجرا نکند، می گوید من به دولت شما اعتماد ندارم. آنها به هر حال یک جوری او را آزاد می کنند) در کنار داستان سیاسی فیلم رابطه احساسی که بین سیلویا و توبین ایجاد می شود بسیار زیبا و تماشایی از کار درآمده است.
محبت ایجاد شده در دل دو شخصیت اصلی فیلم با توجه به هدایت عالی پولاک تبدیل به یک سانتیمانتال آبکی نمی شود و بسیار جسورانه و باشکوه به نمایش در می آید. علاقه ای که در اوج شک و بی اعتمادی آغاز می شود و در فینالی متحیرانه جاودانه می شود.
دیالوگ هایی که در فیلم به کار گرفته شده اند نیز در نوع خود فوق العاده اند. در لحظات ابتدایی فیلم سیلویا از بخشش به جای انتقام صحبت می کند و توبین آنها را متظاهرانه می پندارد و در لحظات انتهایی فیلم این توبین است که از حسرت آفرین بودن انتقام سخن می گوید در حالیکه سیلویا در پی آن است.
شخصیت پردازی اصولی و کم نقص کار از دیگر امتیازات مترجم است. همه چیز در ابتدا گنگ و مبهم به نظر می رسد اما هرچه جلوتر می رویم بیشتر با هدف ها و انگیزه های شخصیت های فیلم آشنا می شویم و به آنها حق می دهیم(یا نمی دهیم!) که در این مسیر از هر شیوه ای استفاده کنند.
نگاه پولاک در اینجا هم البته بسیار حرفه ای است.
سازمان ملل به عنوان مرجع مهم بین المللی درست توسط کسی از دست رفته تلقی می شود که در آن کار می کند و خیلی سفت و سخت به این اعتقاد داشته است که این مکان می تواند دست افراد جنایتکار را رو کند اما درست در پایان این خود سیلویا است که تصمیم می گیرد عدالت را در برابر زوانی اجرا کند( و اگر عشق و دوستی توبین در لحظات آخر به داد او نمی رسید قطعا این کار را می کرد.) کار بازیگران بزرگ فیلم عالی است.
نیکول کیدمن در نقش یک سفید پوست آفریقایی که تمام امیدی را که به سازمان ملل داشته از دست داده است و حالا وسوسه انتقام گیری از زوانی رهایش نمی کند فوق العاده است و اگر نام او در بین نامزدهای اسکار دیده نمی شود مطمئنا بی سلیقگی داوران را می رساند. شان پن طبق روال همیشه متفاوت و قدرتمند است (و بدون تردید نامش تا همیشه در کنار بزرگترین ستارگان سینما جای خواهد گرفت.) او بخوبی توانسته است تمامی زوایای زندگی توبین کلرم را به نمایش بگذارد. وضعیت روحی نامناسب او در ابتدای فیلم به دلیل از دست دادن همسرش- نگرانی و پریشانی او هنگام تهدید شدن جان سیلویا- و در پایان التماس هایش به سیلویا برای نکشتن زوانی از لحظات درخشان حضور او در مترجم است.
فیلم خالی از اشکال نیست و بعضی اوقات شلوغی بی اندازه صحنه ها آزاردهنده است اما این قبیل مشکلات به اصل کار آسیبی نمی رساند و نمی تواند بر نقاط مثبت کار خدشه ای وارد کند. در نهایت مترجم تریلری جذاب و مهیج است که کمترین اکشن و جلوه های ویژه را در خود دارد ولی بیشترین حس تعلیق و جذابیت را برای بیننده ایجاد می کند. این تریلر با رگه هایی از رمانس همراه شده است که معجونی فوق العاده را پدید آورده است.
دیالوگ های ماندگار فیلم مترجم:
سیلویا: من اینجا تو سازمان ملل کار می کنم و گرنه می تونستم تو یک جاده در حالیکه مسلسل به گردنم آویزونه حرکت کنم.
توبین کلرم: به خاطر اینکه دیپلماسی رو قبول دارید؟
سیلویا: به خاطر اینکه اینجا رو قبول دارم و اون هدفی که اینجا باید بهش برسند.
توبین کلرم: خوب، پس امسال بهتون خیلی سخت گذشته!
الیاس صادق زاده یزدی


همچنین مشاهده کنید