جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


قشون دولت علیه ایران


قشون دولت علیه ایران
سرزمین ایران در طول تاریخ به لحاظ موقعیت خاص جغرافیایی مورد توجه اقوام و ملل گوناگون بوده است. این سرزمین به عنوان پلی طبیعی به محل عبور قبایل شرقی آسیا به سوی غرب آن و به خصوص آناتولی و اروپا تبدیل شده بود. حال چه این قبایل برای غارتگری‌ مهیا شده بودند و یا اینكه در حال جا به جایی برای یافتن مراتع جدید خود برای گوسفندانشان. حكومتهای تأسیس شده در این سرزمین نیز برای حفظ خویش از آسیب این اقوام و قبایل مجبور به تشكیل نیروهای نظامی بودند. بدین دلیل ایران همواره از مردان جنگاور و نظامی بسیار در خود دیده است. البته فراز و فرود قدرت در ارتش ایران همواره ارتباطی مستقیم با قدرت حكومت مركزی داشته است. در دوره‌های گذشته و خصوصاً در خاندانهای هخامنشی و ساسانی، سپاهیان ایران از مدرن‌ترین قوای آن روز جهان محسوب ‌می‌شدند. ولی پس از افول خاندانهای مقتدر حاكم بر ایران و ضعف حكومت مركزی،‌ به ‌رغم پیشرفت فنون نظامی و لشكركشی در جهان و خصوصاً اروپا نیروهای نظامی ایران به شكل سنتی خود باقی ماندند و پیشرفتی نكردند. در زمان صفویه و مواجهه لشكریان ایران با عثمانی و خصوصاً در نبرد چالدران ضعف مفرط ایرانیان در عدم دسترسی به سلاح آتشین ضعف كار را نشان داد. به طوری كه حكام صفوی در صدد مدرنیزه كردن ارتش برآمدند. اروپائیان به دلیل نیروی قدرتمند عثمانی كه كل اروپا را تهدید می‌كرد در صدد باز كردن جبهه‌هایی در پشت عثمانیان برآمدند و آن دولت صفویه بود. برادران شرلی بدین منظور به ایران آمدند و هسته اولین توپخانه را در ایران پی‌ریزی كردند و لشكر ایرانی را با قشون جنگلی روز آموزش دادند. پیروزیهای بعدی ایرانیان بر عثمانی مؤید این تأثیر مدرنیزه كردن ارتش ایران بود. با افول خاندان صفوی مجدداً‌ نیروی نظامی ایران رو به قهقرا رفت و هنگام حكومت قاجاریان كاملاً به شكل سنتی خود بازگشت، یعنی جنگها با اتحاد قبایل و همراه با سلاحهایی چون شمشیر و تیر و كمان و تا حدودی تفنگهای كهنه آن زمان. با رویارویی جدید ایران و روسیه كه مجهز به جدیدترین سلاحهای رزمی آن زمان خود بود، فتحعلی‌شاه و ولیعهدش عباس‌میرزا به ضعف شدید قوای ایران پی ‌بردند و با امضای قراردادی با فرانسه در زمان ناپلئون به بازسازی آن پرداختند و مجدداً‌ سپاهی در كنار قوای نظامی دیگر شكل گرفت كه تا حدی با اصول نبردهای مدرن آشنا بودند. این سپاه پیروزیهای محدودی نیز در مقابل ارتش روسیه به دست آورد. با شكستهای متوالی ایرانیان از روسها، پادشاهان بعدی قاجار كه دیگر از كشورگشایی و جهان گشایی! دست برداشته بودند دیگر توجه چندانی به ادامه بازسازی ارتش نكردند و هرچه عباس‌میرزا رشته بود پنبه گردید و سپاه ایران به مشتی نیروهای حقیر و فقرزده با لباسهای مندرس و اسلحه‌های از كار افتاده تبدیل شد. ولی البته سران سپاه با لباسهای مجلل و شمشیر و غیره مبالغ هنگفی از بودجه كل مملكتی می‌گرفتند و خرج خود می‌كردند به طوری كه پس از مناصب بالای وزارت جنگ امور سر رشته‌داری خواهان بسیاری داشت به طوری كه در اوایل قرن نوزدهم قوام‌الدوله برای دستیابی به این مقام سی‌ هزار تومان رشوه داد كه فقط حق نامه شاه بیست و دوهزار تومان بود!
البته در دوره ناصرالدین شاه به صورت مقطعی اصلاحاتی در ارتش صورت گرفت. مثلاً ظل‌السلطان كه خود بر نیمی از مملكت محروسه حكمروایی داشت در اصفهان سپاهی ویژه با كمك مستشاران اطریشی تشكیل داده بود كه از حیث لباس نیز شباهتی كامل به لباس لشكریان امپراتور اطریش داشت. و یا ناصر‌الدین شاه در سفر به فرنگستان تحت تأثیر نیروهای منظم قزاق روس امر به تشكیل نیروی قزاق ایرانی دارد كه تا اواخر دوره قاجار یكی از منظم‌ترین و مجهزترین واحدهای نظامی ایران به حساب می‌آمد. همین نیروی قزاق در اواخر دورهٔ قاجاریه پایه و اساس ارتش جدید ایران گردید كه رضاخان كه از دل این نیروها برخاسته بود مؤسس آن شد.
ساختار نظامی ارتش ایران به سه بخش تقسیم می‌شد:
۱. پیاده نظام ۲. نیروهای ایلاتی كه عمدتاً‌ سواره نظام بودند ۳. توپخانه
پیاده‏نظام مهمترین ركن ارتش بود و شكل سربازگیری آن به صورت «بنیچه» اعمال می‌شد. بر اساس این نظام هر روستا، بخش یا طایفه متعهد بود كه متناسب با برآورد درآمد خود، سرباز مورد نیاز پیاده نظام را تأمین كند. لباس پیاده نظام معمولاً یك شكل بود و اگر دیر به دست سرباز می‌رسید كه معمولاً‌ چنین بود با حالت زشتی وصله و پینه می‌شد كه دل هر رهگذری را به درد می‌آورد.
سلسله مراتب نظامی در پیاده نظام از كمترین مقام به بالاترین مقام آن چنین بود:
سرباز، سرجوخه، وكیل، طبال‏باشی، موذن‏باشی، شیپورچی‏باشی، مفتش، نایب، بیرق‌دار، آجودان، سلطان‌یاور دوم، یاور اول (سرگرد، ماژور)، سرهنگ(كلنل)، سرتیپ سوم، سرتیپ دوم، سرتیپ اول (میرپنج)

جلال فرهمند
منبع : ماهنامه بهارستان