چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


گزارشی از دیدار اقتصاددانان با احمدی نژاد؛ رابطه طرح دولت و انتخابات


گزارشی از دیدار اقتصاددانان با احمدی نژاد؛ رابطه طرح دولت و انتخابات
تردیدی نیست که در چند ساله اخیر چرخ های اقتصاد ایران حتی به قاعده قبل از خودش هم خوب نمی چرخد. مهم ترین علامت ها این است که به قاعده برنامه چهارم قرار بوده مثلاً در هر سال X واحد ارز و Y واحد ریال صرف کنیم و از دل این الگوی تخصیص منابع نرخ رشدی را به دست آوریم. آنچه عملاً اتفاق افتاده این است که خیلی بیشتر از X واحد ارز و خیلی بیشتر از Y واحد ریال را صرف کردیم ولی طی سه سال گذشته نرخ رشد تولید ملی کاهنده بود و با رشد مقرر هم بسی فاصله دارد یا مثلاً با وجود اینکه در بی سابقه ترین شرایط وفور درآمدهای نفتی قرار داریم، میزان تشکیل سرمایه ثابت در دو سال اول فعالیت دولت جدید تقریباً نصف چیزی است که در برنامه چهارم درنظر گرفته شده است. در همین دوره ملاحظه می کنید به رغم شرایط وفور درآمدهای نفتی حدود ۲۳ رتبه از نظر وضعیت فضای کسب و کار تنزل پیدا کرده ایم یا از نظر فساد مالی ۱۳ رتبه وضعیت بدتری پیدا کردیم، از نظر تورم هم جزء بدترین کشورها هستیم.
هر کدام از این شرایط حاکی از وضع نابسامان اقتصاد کشور است. اینها گره می خورد به مساله تحریم های آشکار و پنهان. در چنین شرایطی جلسه یی با حضور رئیس جمهور درباره به اصطلاح تحول اقتصادی مطرح شد.
موضوع جلسه به صورت گنگ گفته شده بود، نمی دانستم ما حق صحبت داریم، جلسه مباحثه است یا پرسش و پاسخ یا فقط سخنرانی های تکراری قرار است بشنویم غ...ف شرایط خطیر مملکت ایجاب می کرد از فرصت به دست آمده استفاده کنیم تا ببینیم مسوولان چه فکری می کنند.
در شروع جلسه آقای رئیس جمهور خوشامد گفت و بعد مسوول تحول اقتصادی گزارش اش را اعلام کرد و محتوای این گزارش دقیقاً نقطه مقابل صحبت هایی بود که آقای رئیس جمهور در مصاحبه تلویزیونی گفته بود مبنی بر اینکه کار کارشناسی کامل و دقیقی صورت پذیرفته است.
آنچه برای ما اعلام شد فوق العاده خام و کم مایه و دارای اشکالات و کاستی های جدی بود. به هر حال، بعد که نوبت دوستان شد که هر کدام نظرات خود را ارائه کردند.
متاسفانه در این سه ساله گذشته بارها سیاست های ناسنجیده یی به رغم نقد متخصصان حوزه اقتصاد صورت پذیرفت و نتایج اش هم با هزینه های گزاف برای نظام ملی آشکار شده ولی چون به صورت یکجا و سیستماتیک در معرض دید آقای رئیس جمهور و همکارانش قرار نگرفته فکر کرده اند حتی در سال آخر و روز آخر هم می توان برنامه تحول نوشت و به صورت منطقی و موثر اجرا کرد.
نگاه کنید به دستکاری نرخ سود بانکی و شکاف بین آنچه وعده داده می شد و آنچه اتفاق افتاد. همین طور مساله تزریق غیرمتعارف ارز و اتخاذ رویه انبساط مالی تحت عنوان اینکه می خواهیم پروژه های معوق را به روز برسانیم در حالی که در عمل به رغم جهش در توانایی مالی دولت توان دولت برای اجرای پروژه های ملی در این سه سال هر سال نسبت به سال قبل کاهش چشمگیری پیدا کرده یا مساله منحل کردن سازمان برنامه. دوستان باید توضیح دهند در پیشگاه آینده و ملت که آیا با منحل شدن سازمان برنامه انضباط مالی دولت بهبود پیدا کرد؟ توان کارشناسی سیاست های دولت بهتر شد؟ نظارت بر اجرای پروژه های عمرانی بهتر شد؟ برخورد برنامه یی با مسائل اقتصاد و توسعه یی بهبود داشت؟ و ده ها سوال دیگر و همین طور طرح های زودبازده که در این چند ساله دوستان انجام دادند که طی آن یک فرصت تاریخی عظیم از دست رفت و منابع مالی و انسانی بی سابقه یی معطل ماند و هدر رفت بدون آنکه ثمره یی شایسته به همراه داشته باشد.
به نظر می رسد دولت اگر واقعاً به فکر بهبود یا تحول یا اصلاح مملکت است هیچ کاری واجب تر از این نیست که میدان گسترده یی برای نقد عالمانه و فعال درباره عملکرد سه ساله شان فراهم کند و در پرتو چنین نقدی است که دولت فرصت بازنگری عملکرد خود را پیدا می کند و همین طور ارتقای سطح بصیرت از طریق این نقدها پدید می آید که می تواند دستاوردهای ارزشمندی داشته باشد. نکته دیگر این است که یکی از بزرگ ترین اشتباهات دولت در سه ساله گذشته این است که به طرز غیرمتعارفی دائماً خلق انتظارات جدید کرد بدون اینکه نه اعتبارات آن و نه قابلیت آن را داشته باشد که به انتظارات غیرمعقول و خارج از توان خود پاسخ دهد و اگر قابلیت هم می داشت به صلاح توسعه ملی نبود که به آن همه انتظارات مصرفی که هیچ مسوولیت خاصی هم به ازای آن مطرح نبود پاسخ داده شود. به نظر می رسد، تحت عنوان نقدی کردن یارانه ها اگر قرار باشد موجی جدید از انتظارات را شاهد باشیم که هستیم و هر کس فکر کند به زودی در معرض پرداخت های قابل توجهی قرار خواهد گرفت و به هر دلیل چه به دلیل عدم انجام این طرح یا نافرجام ماندن در اجرا که به نظر من قطعی است این وسط فقط ما انتظارات غیرعادی ایجاد می کنیم و به دنبال آن وقتی سرخوردگی های عملی پدید آید مردم به نهاد دولت بی اعتمادتر می شوند و دوباره هزینه بزرگی برای نظام ملی ایجاد می شود. نکته دیگر قابل تامل این است که در ادبیات اقتصاد سیاسی سال های آستانه انتخابات را سیکل سیاسی می گویند و در این مورد حتی در کشورهای با سطوح بالای توسعه سیاسی هم از نظر رفتار اقتصادی، رفتارها تا حدودی غیرعادی می شود چه رسد به کشور در حال توسعه یی که با تورم ساختاری روبه رو است. با هر مقیاسی شکاف بین روندهای نقدینگی و تولید را مشاهده کنید هیولای خفته یی را می بینید که منتظر کوچک ترین اشتباهی از سیاستگذاران است تا به بحران تبدیل شود. قابل پیش بینی بود؛ به قاعده وضع ناهنجار بودجه ۸۷ و به اعتبار حجم عظیم کسری های آشکار و پنهان سال ۸۷ پیش بینی کرده بودم چون این کسری ها گره خورده با سال انتخابات، دولت ناگزیر باید خیلی هزینه کند؛ هزینه هایی که چندان ربطی به اهداف چشم انداز و توسعه ندارد. پیش بینی کرده بودم بعید است در این یک سال دولت در عمل و نه در شعار حرکت به سمت متغیرهایی را که بازدهی اش در بلندمدت اتفاق می افتد محور کارهایش قرار دهد و به قاعده مالوف ناگزیر به سمت متغیرهای واکنش سریع خواهد رفت که در اقتصاد سیاسی متغیرهای اسمی گفته می شوند. وقتی در شرایط کسری آشکار و پنهان عظیم قرار دارد ناگزیر به سمت پدیده شوک درمانی می رود. مهم ترین مشخصه شوک درمانی هم این است که آثار مالی آن شوک در کوتاه مدت ظاهر می شود و آثارش در بخش حقیقی با وقفه زمانی ظاهر می شود. بنابراین همیشه در کشورهای توسعه نیافته این امکان وجود دارد که در آستانه سیکل سیاسی قیمت های کلیدی را دستکاری کنند. من در آن بحث حتی گزینه های مختلف محتملی که دولت به سمت دستکاری قیمت های کلیدی خواهد رفت را معرفی کرده و نشان دادم بنا به دلایلی برای دولت فقط یک قیمت کلیدی باقی مانده و آن حامل های انرژی است و اعلام خطر کرده بودم اگر چنین اتفاقی بیفتد به اعتبار مجموعه عناصری که تحت عنوان وضعیت خطیر کشور نام بردم ما را در وضعیت بسیار غیرعادی تری قرار خواهد داد. بنابراین، اگرچه ذیل عنوان تحول اقتصادی مسائل زیادی نوشته شده بود تردیدی نداشته و ندارم که اگر قرار باشد عنصری از عناصر هفت گانه در سال جاری در دستور کار قرار بگیرد قطعاً دستکاری حامل های انرژی خواهد بود و بخش های مهمی از عناصر ادعایی برنامه به اصطلاح تحول در حد زینت گفتارها و نوشتارها باقی خواهد ماند. حالا این تحت عنوان هرچه باشد مساله اصلی قطعاً آنچه اعلام می شود، نخواهد بود. مساله اصلی این است که دولت در سال انتخابات احتیاج به خرج کردن دارد و از راه های عادی هم نمی تواند این نیاز را رفع کند مثل رشد معنی دار تولید و کسب مالیات یا ارتقای بهره وری، بنابراین می رود به سمت شوک درمانی. در آن جلسه گفتم احتمال اینکه دولت این گزینه را انتخاب کند از این زاویه بیشتر می شود که در ماه های پایانی سال گذشته یکی از کسانی که جزء زیرمجموعه رقیب سیاسی رئیس جمهور حساب می شود نامه سرگشاده یی به رئیس جمهور نوشته بود و او هم به سبک خاص خود توصیه شوک درمانی کرده بود منتها گفته بود در این زمینه ها منابع را هزینه کنید. حال اینها ایده را عمل کرده و حریف سیاسی را هم خلع سلاح می کنند در عین حال می گویند نظر ما این است که در آن زمینه ها هزینه شود.
نویسنده : فرشاد مومنی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید