چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


کار دل یا کار گل، کدام‌یک؟


کار دل یا کار گل، کدام‌یک؟
محیط کار و شغل بر شخصیت افراد می‌تواند تاثیر فراوانی داشته باشد. برای اثبات این گفتار ابتدا نیاز به یک تعریف علمی از شخصیت است. اولین‌بار در سال ۱۹۳۰ مطالعه علمی روی شخصیت در روان‌شناسی توسط روان‌شناسانی چون هنری مورسی و گوردان آلپورت در دانشگاه هاروارد آغاز شد.
از شخصیت تعاریف زیادی توسط اشخاص مختلف شده است مثلا‌ شخصیت را به تعریف <من> منوط کردند. در اصل همه چیزهای خوب به واژه و مفهوم <من> نسبت داده شد، با این حال تعریف شخصیت از کلمه لا‌تین پرسونا گرفته شده که به مفهوم نقاب اشاره دارد که اغلب هنرپیشه‌ها در نمایش‌ها آن را به صورت می‌زدند و نقش خود را با آن ایفا می‌کردند. اگر بخواهیم تعریف کاملی از شخصیت بدهیم باید گفت که شخصیت رفتارهای نسبتا پایداری در افراد است که با شرایط محیطی تغییر می‌یابد یا بالا‌ و پایین می‌شود، اما همیشه ثابت است. پس با تعریف فوق به این مفهوم می‌رسیم که شخصیت رفتارهایی است که فرد در جامعه از خود بروز می‌دهد. یک نتیجه جالب از این تعریف می‌توان گرفت، به عبارتی بعضی از افراد در برخوردهای اجتماعی برخی از اشخاص را به بی‌شخصیتی متهم می‌کنند که با تعریف علمی شخصیت می‌توان به این نتیجه رسید که در جامعه ما هیچ‌کس را نداریم که بی‌شخصیت باشد، اما اشخاص بدشخصیت داریم!
انسان سالم این توانایی را دارد که به طور دائم به دنبال رفع نیازهای خود برود و در محیط به جست‌وجو بپردازد، از این‌رو برای نیل به این هدف او به همکاری دو عنصر حیاتی نیاز دارد؛ شخصیت و محیط. اگر شخصیت فرد را کنار بگذاریم هرچه در اطراف باقی می‌ماند محیط محسوب می‌شود. محیط هر شخصی با شخص دیگر تفاوت دارد مثلا‌ محیط مدرسه، کار، محل سکونت و ... را می‌توان در این تغییرات نام برد.
عوامل تشکیل‌دهنده محیط کار را به دو دسته تقسیم می‌کنیم: عوامل فیزیکی و عوامل انسانی. منظور از عوامل فیزیکی ابزارها- دستگاه‌ها و وسایل رفت و آمد- گرما، سرما، وسایل ایمنی، سروصدا و محیط آلوده از خطرات ناشی از کار. اما منظور از عوامل انسانی عبارتند از نگرش‌ها، ادراک، اسناد و تعارض‌های بین افراد و گروه‌ها. تردیدی نیست که هر دو عامل می‌توانند بر شخصیت کارکنان در محیط کار اثر مثبت و منفی داشته باشند. مثلا‌ افرادی که برای رفت و آمد به کار اگر با مسئله‌ای مواجه شوند هر آن احتمال دارد که دچار کمی اکسیژن شوند درجه حرارت محیط کار یا پایین است یا خیلی بالا‌ست. حال اگر هر روز فرد در محل کار خود استرس داشته باشد، استرس تاثیر مستقیمی با شخصیت او خواهد داشت یا زنان بارداری که در محیط‌های پراسترس کار می‌کنند اغلب با خطرات و آسیب‌های جنینی مواجه هستند که بعدها موجب اختلا‌ل در یادگیری فرزندان آنها می‌شود. این مسائل همچنین بر رفتارهای خود شخص در خانواده نیز تاثیر می‌گذارد؛ مثل بدخلقی و اجتماع‌گریزی.
بنابراین کارگرانی که در محیط‌های پرسروصدا کار می‌کنند پس از بازگشت از محل کار علا‌قه‌‌ای ندارند که از خانه خارج شوند یا به تفریح بروند یا به میهمانی دعوت شوند و به میهمانی بروند. این افراد در بلندمدت برای اعضای خانواده خود خسته‌کننده می‌شوند، در صورتی که قبل از داشتن این شغل چنین رفتارهایی در خانه نداشتند؛ همچنین در اداراتی مثل دادگستری یا در اداره کار و امور اجتماعی که ارباب رجوع زیادی بدان مراجعه می‌کنند.
معمولا‌ ارباب رجوع اینگونه مراکز اداری دچار چالش‌های فکری و روانی زیاد هستند که این امر موجب می‌شود که رفتارهای آنان به صورت پرخاشگرانه‌ای با کارمندان همان ادارات باشد و این رفتار پرخاشگرانه نیز به نوعی به کارمندان انتقال داده می‌شود، این مسئله باعث می‌شود که کارمندان همین ادارات دچار رفتارهای پرخاشگرانه‌ای شوند یا اینکه این رفتارها برای آنان درونی می‌شود. رفتار پرخاشگرانه درونی شده به عبارتی یعنی اینکه فرد رفتار پرخاشگرانه را در درون خود می‌ریزد و آن را بروز نمی‌دهد که این موضوع بعدها موجب افسردگی و بیماری روانی افراد می‌شود، اما در صورتی که رفتارهای پرخاشگرانه نمایان شود فرد از تعادل رفتاری مناسبی برخوردار خواهد شد. حال اگر مغازه گل‌فروشی را در نظر بگیریم محیطی که گل فروش در آن کار می‌کند پر از لطافت و قشنگی است و افرادی که برای خرید به گل‌فروشی‌ها مراجعه می‌کند نیز اغلب به ‌خاطرات زیبایی که محیط گل‌فروشی دارد فکر می‌کنند، بنابراین اگر این افراد دچار مشکل هم باشند ولی لحظه‌ای رفتارهای مثبت از خود نشان می‌دهند، از این رو صحبت از انواع گل‌ها و گیاهان بر رفتار فروشنده نیز تاثیر مثبت می‌گذارد. بدین ترتیب می‌بینیم که عوامل فیزیکی و روانی محیط شغلی می‌تواند در دامنه وسیعی در زندگی کارکنان، خانواده و اطرافیان آنها تاثیر مثبت و منفی داشته باشد.به واقع کار و شغل تاثیر مستقیمی بر شخصیت افراد جامعه دارد. در حقیقت هر شخصی که وارد محیط کار می‌شود، مجبور می‌شود که رفتارهای مناسب با شغل را از خود بروز دهد در غیر این صورت در آن شغل موفق نخواهد بود.مثلا‌ اگر مدیر شخصی جدی و قدرت‌طلب نباشد هرگز نمی‌تواند یک مدیر موفق باشد یا کارگر وقتی سرکار خود می‌رود انتظاری که از او دارند کار فیزیکی مطلوب است که اگر کار فیزیکی مطلوبی را انجام ندهد در آن کار موفق نخواهد بود.
پس برای موفقیت در شغل نیاز به رفتارهای مناسبی با آن شغل است. این رفتارها بعد از آنکه توسط افراد تکرار شود، جزو شخصیت افراد می‌شود. پس باید در انتخاب شغل دقت زیادی کرد، چرا که بعدها آثار مثبت و منفی آن جزو عناصر اصلی شخصیت ما می‌شود.
منبع : روزنامه کارگزاران