پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آموزه‏های اخلاقی در دعای حضرت مهدی(عج)


آموزه‏های اخلاقی در دعای حضرت مهدی(عج)
●رعایت حریم‏ها و مرزهای قوانین و اخلاق
▪اهمیت حریم‏ها و مرزهای قوانین و اخلاق
در پنجمین فراز از دعای امام عصر(عج) با تعبیر «و عرفان الحرمهٔ؛ خدایا توفیق شناخت حرمت‏ها و حریم‏ها را به من عنایت كن.» سخن از احترام به حریم‏ها، و شناخت آنها، و نگهبانی از مرزها و خط قرمزها به میان آمده است كه در جای خود از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است.
برای توضیح این مطلب لازم است اموری در این راستا مورد بررسی قرار گیرد، كه در ذیل تحت چند عنوان تبیین می‏گردد:
۱ـ مسأله شناخت
مسأله معرفت و شناخت، به ویژه معرفت دینی و شناخت قوانین و حریم‏ها و مرزها، و به اصطلاح شناخت خط قرمزها، از امور بسیار مهمی است كه باید در سرلوحه برنامه‏ها و ارزش‏ها قرار گیرد، چرا كه موجب نگهداری دین و جامعه و انضباط اجتماعی شده، و از انحرافات و كژی‏ها و هرج و مرج جلوگیری می‏نماید. و فرد فرد انسان‏ها را از حرمت شكنی، و تحریم حریم كه عامل بزرگترین خسارت دینی و اجتماعی است باز می‏دارد. از اهمیت شناخت همین بس كه پیامبر(ص) فرمود: «انّ لكلّ شی‏ءٍ دعامهًٔ، و دعامهٔ هذا الدّین الفقه، و الفقیه الواحد اشدّ علی الشیطان من الف عابدٍ؛(۱) هر چیزی دارای زیر بنا و پایه است، زیربنا و پایه اسلام، علم و شناخت است، به طوری كه یك فرد دارای شناخت در ضدّیت با شیطان (الگوی هر بدی) از هزار عابد(انسان خداپرست ولی بی‏شناخت) خطرناك‏تر است.» و نیز فرمود:«من عمل علی غیر علمٍ كان ما یفسد اكثر ممّا یصلح؛(۲) كسی كه بدون شناخت كاری انجام دهد فساد و تباهی او بیش از اصلاح و سامان دهی او خواهد بود.» اهمیت شناخت از نظر اسلام در درجه‏ای است كه امام صادق(ع) در ضمن گفتاری فرمود: «هرگاه قاضی بدون آگاهی حتی قضاوت بر حق كند، اهل دوزخ است.»(۳)
برای دریافت اهمیت كاربردی شناخت كافی است كه آن مثال معروف مولانا را در مثنوی یادآور شویم كه می‏گوید: در هندوستان شبانه در تاریكی فیلی را به روستایی آوردند، و در اصطبل تاریكی جای دادند، مردم آن روستا اصلاً نمی‏دانستند كه فیل چه شكلی دارد، در همان شب می‏خواستند بدانند كه فیل چگونه است، كنار آن اصطبل اجتماع كردند و در تاریكی هر كدام داخل اصطبل می‏شدند، تا بیرون بیاید و شكل فیل را برای حاضران تعریف كنند. یكی به داخل رفت دستش به پشت فیل رسید، سپس بیرون آمد و گفت: فیل مثل تخت است. دومی رفت و دستش به دم فیل رسید و بیرون آمد و گفت فیل مانند ریسمان ضخیم است، سومی رفت و دستش به خرطوم فیل رسید و بیرون آمد و گفت: فیل مانند ناودان است، چهارمی رفت و دستش به گوش‏های فیل رسید و بیرون آمد و گفت: فیل مانند بادبزن است، پنجمی رفت و دستش به پای فیل رسید و بیرون آمد و گفت فیل مانند ستون است. و چون چراغ شناخت در دستشان نبود، اختلاف نظرشان به اوج رسید و همه به اشتباه افتادند، آنها اگر با چراغ وارد اصطبل می‏شدند می‏دانستند كه فیل آن‏گونه نیست كه آنها می‏گویند، بلكه مجموعه‏ای از اعضاء جوارح با شكل‏های مختلف به هم پیوسته است:
از نظرگه گفتشان بد مختلف آن یكی دالش لقب داد، آن الف
در كف هر كس اگر شمعی بُدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی
چشم حس همچون كف دست است و بس نیست كف را بر همه آن دست رس
چشم دریا دیگر است و كف دگر كف بِهِل وزدیده در دریا نگر(۴)
۲ـ احترام به حریم‏ها پس از آگاهی از آنها
در جمله «عرفان الحرمهٔ» كه در دعای مورد بحث آمده، امام عصر(عج) سفارش كرده كه ما حرمت‏ها را بشناسیم، یعنی هم از جهت نظری حریم‏ها و حدود و مرزها و خط قرمزها را بشناسیم، و هم در عمل آن را رعایت كنیم، یعنی چنان كه جهل به حریم‏ها و ناآگاهی از حرمت‏ها، گناه است، آگاهی به آنها بدون عمل به آنها كه احترام حریم‏ها باشد نیز گناه است.
به عنوان مثال مرز بین ذلّت و تواضع، و بین عزّت و تكبّر، و بین سیاست و دنیاپرستی، و بین قناعت و بخل، و بین سخاوت و اسراف، و بین سكوت و كنترل زبان، و بین شجاعت و بی‏باكی، و بین عفّت و تعطیل خواست‏های غرائز و بین زهد و ترك دنیای خوب و... مرزهای نزدیكی ـ البته به نظر سطحی ـ وجود دارد، كه بسیاری بر اثر عدم شناخت به اشتباه خطرناكی می‏افتند. مثلاً به عنوان حفظ عزّت، تكبر می‏ورزند، و یا به عنوان قناعت، بخل می‏ورزند، و یا به عنوان تواضع دچار ذلّت و تملّق می‏گردند. چنین انحراف خطرناك بر اثر عدم شناخت حریم‏ها و مرزها پدید می‏آید. بنابراین باید ضابطه‏ها، معیارها، و حریم‏ها را شناخت تا ناخواسته به دره هولناك گناه و صفات زشت اخلاقی نیفتاده، و كار نیك را به عنوان كار بد ترك نكرد، و یا كار زشت را به عنوان كار نیك انجام نداد.
و نیز باید توجه داشت كه در راستای شناسایی ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها، و در مرحله عمل، باید به استثناها و تبصره‏ها توجه كرد، چرا كه در بسیاری از موارد انجام گناهان كبیره در بعضی از موارد بصورت استثنا جایز بلكه واجب است و یا بعضی از واجبات و امور مباح در مواردی حرام یا مكروه می‏باشند، در این بخش نیز اگر استثناءها و تبصره‏ها شناخته نشوند، ممكن است انسان مؤمن به طور ناخودآگاه، واجبی را به عنوان حرام ترك كند، و یا حرامی را به تصور واجب انجام دهد، به عنوان مثال سوگند دروغ از گناهان كبیره است، ولی اگر حفظ جان مظلومی از دست ظالم. بستگی به آن داشته باشد، در این مورد سوگند دروغ واجب است، و یا مثلاً غیبت و بدگویی در پشت سر افراد از گناهان كبیره است، ولی در بعضی از موارد ـ به صورت استثناء ـ غیبت كردن جایز بلكه واجب است. چنان كه فقیه بزرگ شیخ انصاری بیش از ده مورد از استثنائات غیبت را برمی‏شمرد، یكی از آنها غیبت از بدعت گذار است، كه برای آگاهی بخشی و جلوگیری از فریب او واجب خواهد بود.(۵)
بنابراین باید حریم‏ها و خط قرمزها را شناخت، ولی به استثنائات و تبصره‏ها نیز توجه داشت كه در این موارد، حرمتی وجود ندارد، و یا اگر حرمتی هست، به دلایل مهم‏تر، شكستن آن جایز و یا لازم است، چنان كه امام معصوم(ع) فرمود: «سه شخص حرمت و احترامی ندارد:
۱ـ هوی پرست بدعت گذار
۲ـ حاكم ستمگر
۳ـ فاسقی كه آشكارا گناه می‏كند.»(۶)
مطلب مهم دیگر در راستای شناخت حرمت‏ها این است كه درشناخت عناوین باید به همه ارزش‏ها و جوانب توجه عمیق داشت. و بر اساس قانون اهم و مهم، مسأله عنوان اولی و ثانوی مطرح می‏شود، كه دامنه وسیعی در فقه اسلامی دارد، مثلاً گاهی كار نیكی آن چنان مهم است كه كارهای ناشایسته دیگر را تحت الشّعاع قرار داده و به ورطه فراموشی می‏سپارد. در صورتی كه باید به آن كارهای ناشایسته نیز توجه كرد و آن را ترك نمود، و گرنه آثار درخشان كار نیك را خنثی خواهند ساخت، در جنگ احد یكی از یاران پیامبر(ص) با كمال دلاوری در ركاب پیامبر(ص) با دشمنان نبرد قهرمانانه كرد تا به شهادت رسید، مادرش به بالینش آمد، خاك از چهره شهیدش پاك كرده و به او گفت: «فرزندم بهشت برتو گوارا باد» رسول اكرم(ص) به آن مادر فرمود: «چه می‏دانی كه بهشت برای او گوارا است؟ شاید او سخنان بیهوده می‏گفته، و یا در مورد چیزی كه باعث كمبودش نمی‏شد، بخل ورزیده باشد.»(۷) و نیز روایت شده پیامبر(ص) پس از جنگ خیبر، در یكی از سفرهای نظامی، همراه یاران برای جلوگیری از اشرار به منطقه جنگ رفتند، یكی از یاران آن حضرت به نام مِرعَم، وسائل جنگی را از پشت شتری گرفت و به زمین گذاشت، تا آماده برای جنگ شود، در این هنگام ناگهان از ناحیه دشمن، تیری به بدن او اصابت كرد، و او در خون خود غلطید و به شهادت رسید. حاضران فریاد زدند: «خوشا به حالش، بهشت بر او گوارا باد» پیامبر(ص) كه با شناخت حرمت‏ها و حریم‏ها، به همه جوانب توجه داشت به یاران خطاب كرد و فرمود: «سوگند به كسی كه جان محمّد(ص) در دست او است، اكنون لباسی كه در تن مِرعَم است از آتش شعله‏ور است، همان لباسی كه در ماجرای پیروزی در جنگ خیبر از غنائم مسلمین به خیانت برده است.» اصحاب تعجب كردند و تحت تأثیر شدید گفتار پیامبر(ص) قرار گرفتند، یكی از یاران از پیامبر(ص) پرسید: «من دو بند كفش از غنائم برداشته‏ام، آیا من نیز مسؤولم؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:«برای تو همانند آن دو بند كفش، در آتش دوزخ بریده می‏شود.»(۸)
آری مسؤولیت حریم شكنی این گونه خطیر است كه حتی شهید راه خدا، از این رو كه حریم حفظ بیت المال را به اندازه یك لباس، شكسته آن گونه كیفر می‏گردد. و حتی مقام شهادت با آن همه عظمت، نمی‏تواند از كیفر آن جلوگیری نماید.
نیز در روایات آمده:روزی پیامبر اكرم(ص) پس از اقامه نماز جماعت، به مسلمانان رو كرد و فرمود: آیا از طایفه بنی‏النجّار كسی در اینجا هست؟ كه یكی از افراد برجسته آنها شهید شده و به خاطر بدهكاری سه درهم حق‏النّاس، (مراحل را طی كرده تا به كنار بهشت رسیده ولی) پشت در بهشت مانده، و در را به روی او باز نمی‏كنند. برای آن كه آن در به روی او باز شود، آیا كسی هست كه این حق‏الناس را از طرف او بپردازد؟(۹) شخصی برای ادای این حق‏الناس داوطلب شد،و در نتیجه در بهشت برای آن شهید گشوده گردید. چنان كه ملاحظه می‏كنید حریم شكنی در رابطه با حق‏الناس باعث شد، كه حتی شهید راه خدا، پس از گذر از همه مراحل، مانند پل صراط، اعراف و...تا به در بهشت رسید، ولی در بهشت به رویش باز نشد، اما شفاعت پیامبر(ص) و ادای حق‏النّاس به نیابت از او، باعث نجات او گردید.۳ـ اقسام حرمت‏ها و حریم‏ها
به طور كلی حدود الهی، و مرزهایی كه خداوند برای برنامه‏های عملی انسان قرار داده همان حرمت‏ها و حریم‏ها هستند، به ویژه محرّمات و اموری كه به عنوان حرام شناخته شده، مشخص كننده همان خط قرمزهای اسلام است كه باید از آن حفاظت كرد، و حرمت آن را نشكست، بهترین تعبیر این است كه بگوییم قانون الهی، همان حریم است كه باید حرمت و احترام آن را هم از نظر فكری، و هم از نظر عملی نگه داشت. و از نظر دیگر می‏توان حریم را تقسیم كرد، مانند: حریم الهی، حریم نبوت، حریم ولایت و امامت، حریم دستورهای الهی از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فردی، و در این راستا باید توجه داشت همان‏گونه كه گناهان گوناگون هستند و به گناهان بزرگ و كوچك و هر كدام به مراحل شدت و ضعف تقسیم می‏شوند، حریم‏ها نیز گوناگون است، باید همه را به ویژه حریم‏های مهم را شناخت و رعایت كرد. به عنوان مثال شراب خواری از گناهان كبیره است و باید نزدیك آن نرفت، ولی از آن بزرگ‏تر شرابخوری در ماه رمضان است، و از آن بزرگ‏تر شرابخوری در ماه رمضان در مسجد است، و از آن بزرگ‏تر شرابخواری در ماه رمضان در مسجد الحرام در كنار كعبه است. و به همین ترتیب، حریم‏ها دارای مراحل شدیدتر خواهند بود، و قطعاً آن كه شدیدتر است، باید بیشتر رعایت شود. یا مثلاً انسان‏ها دارای حرمت و كرامت هستند، ولی حرمت مؤمن بیشتر است، و حرمت دانشمند مؤمن از آن بیشتر می‏باشد، و حرمت همسایه دانشمند مؤمن از آن نیز بیشتر است، مثلاً در مورد رعایت حرمت انسان مؤمن، امام صادق(ع) می‏فرماید: «من استخفّ مؤمناً فبنا استخفّ، وضیّع حرمهٔ اللّه عزّ و جلّ؛(۱۰) كسی كه مؤمنی را تحقیر كند و حرمت او را سبك بشمرد، ما را تحقیر كرده و حرمت ما را سبك شمرده، و حرمت الهی را تباه ساخته است.»
۴ـ سفارش قرآن به حفظ حریم‏ها
قرآن در مورد احترام به قوانین الهی، و حدود و مرزهای آن تأكید فراوان كرده، از جمله می‏فرماید: «تلك حدود اللّه فلاتقربوها؛(۱۱) این دستورها، مرزهای الهی است، پس (برای شكستن آن) به آن نزدیك نشوید.»و در مورد دیگر می‏فرماید: «تلك حدود اللّه فلا تعتدوها و من یتعد حدود اللّه فاولئك هم الظّالمون؛(۱۲) این‏ها حدود و مرزهای الهی است، از آن تجاوز نكنید(آنها را نشكنید) و هر كس از آن تجاوز كند ستمگر است.»
قرآن در موارد دیگر قانون شكنان را به عنوان كافر، ظالم و فاسق معرفی كرده و می‏فرماید: «آنان كه بر طبق قانون الهی حكم نمی‏كنند، كافرند و... ظالمند و... فاسق می‏باشند.»(۱۳) وقتی كه ما پذیرفتیم حاكمیت مطلق از آن خدا است، پس باید چهارچوب قانون ما فراتر از حدود الهی نباشد و گرنه سر از انحراف و ستم بیرون می‏آورد. چنان كه خداوند می‏فرماید: «تلك حدود اللّه و من یتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه؛(۱۴) این حدود خداست و هر كس از حدود خدا تجاوز كند به خود ستم كرده است.»
برای روشن شدن بیشتر در مورد شدت كیفر قانون شكنان و مخالفت با حریم‏های الهی نظر شما را به داستان اصحاب سبت، كه قرآن به آن اشاره كرده (۱۵) جلب می‏كنم.
عصر حضرت داود(ع) بود، در ساحل دریای سرخ واقع در خاورمیانه، شهری به نام ایله وجود داشت كه دهها هزار نفر در آن سكونت داشتند. خداوند توسط پیامبرش به آنها فرمان داده بود كه در روزهای شنبه صید ماهی نكنند. مدتی به این قانون الهی عمل شد، و همین باعث شده بود كه ماهیان در روزهای شنبه احساس امنیت می‏كردند، و در كناره‏های دریا ظاهر می‏شدند، ولی در روزهای دیگر به قعر دریا می‏رفتند. دنیاپرستان از خدا بی خبر حیله و ترفندی پیش خود طرح كردند، كه در حقیقت قانون شكنی بود، ولی در ظاهر یك نوع كلاه شرعی و نیرنگ بود، و می‏خواستند وانمود كنند كه قانون شكنی نمی‏كنند. ترفند آنها چنین بود كه حوضچه‏ها و جدول‏هایی در كنار دریا درست كردند، و راه‏هایی برای ارتباط بین دریا و آن حوضچه‏ها و جدول‏ها ساختند، به طوری كه ماهی‏ها در روزهای شنبه وارد آن حوضچه‏ها و جدول‏ها شده، هنگام غروب كه می‏خواستند به دریا بازگردند، راه‏ها را می‏بستند و در نتیجه ماهی‏ها در آن حوضچه‏ها و جدول‏ها حبس می‏شدند، آنگاه در روزهای دیگر (كه صید ماهی حرام نبود) آنها را صید می‏كردند، و از این راه نامشروع ثروت‏های كلانی به دست می‏آوردند. و مدتی زندگی را با مخالفت حریم الهی، و قانون شكنی گذراندند. و به نهی از منكر ناصحان و پیام‏های پیامبران گوش نكردند، و با شكستن خط قرمزها، به گناه بزرگ خود ادامه دادند. مطابق بعضی از روایات، هشتاد و چند هزار نفر در شهر ایله سكونت داشتند، و آنها در رابطه با این قانون شكنی سه دسته بودند، حدود هفتاد هزار نفر آنها به این نیرنگ خشنود بودند، و به آن دست زدند، ولی حدود ده هزار نفر از آنها دو قسمت شدند یك قسمت آنها نهی از منكر می‏كردند، و با نصایح خود، حریم شكنان را از این كار حرام نهی می‏كردند، ولی یك قسمت از آنها خاموش بودند و راه سكوت را برگزیدند، و حتی به ناصحان می‏گفتند: «چرا این قوم قانون شكن را نصیحت می‏كنید؟ چكار به آنها دارید؟ خداوند خودش به موقع آنها را عذاب شدید خواهد كرد.» ناصحان در پاسخ می‏گفتند: «ما از این رو كه در پیشگاه خداوند معذور باشیم، آنها را نصیحت و نهی از منكر می‏كنیم.» كوتاه سخن آنكه سخن ناصحان در آنها اثر نكرد، حتی ناصحان با خود گفتند اینك كه چنین است خوب است از شهر ایله خارج شویم و به جای دیگر كوچ كنیم زیرا هر لحظه ممكن است عذاب عمومی سختی بر این قوم قانون شكن وارد شود. آنها از شهر خارج شدند، طولی نكشید كه عذاب سختی بر مردم ایله وارد شد، و آنها بر اثر آن به صورت میمون‏های گوناگون مسخ شدند و پس از سه روز با كمال ذلّت تسلیم مرگ شده و نابود گشتند، آری چنانكه قرآن می‏فرماید: «فلمّا عتوا عن مانهوا عنه قلنا لهم كونوا قردهًٔ خاسئین؛(۱۶) هنگامی كه در برابر آنچه از آن نهی شده بودند سركشی كردند، به آنها گفتیم به شكل میمون‏های طرد شده درآیید.»
عجیب این كه شیطان آن چنان این قانون شكنان را به وادی نیرنگ و تزویر افكنده بود كه بعضی از آنها روز شنبه ماهی می‏گرفت و نخی به دم سوراخ شده ماهی می‏بست، و طرف دیگر نخ را در بیرون آب به میخی بند می‏كرد، و ماهی را در میان آب رها می‏ساخت، ماهی در میان همان قسمت آب، زندانی می‏شد، فردای آن روز، او می‏آمد و ماهی را صید می‏كرد و می‏گفت من در روز شنبه ماهی را صید نكرده‏ام.(۱۷) روایت شده امام سجّاد (ع) فرمود: پس از آن كه آنها به صورت میمون مسخ شدند، اهالی روستاهای اطراف كنار قلعه ایله آمدند، و از دیوار آن بالا رفتند دیدند همه اهل ایله از زن و مرد، میمون شده‏اند، اهالی روستا، خویشان و دوستان خود را می‏شناختند، نزد آنها رفته و از تك تك آنها می‏پرسیدند، كه آیا تو فلانی نیستی. او گریه می‏كرد و با سرش اشاره می‏كرد و می‏گفت: آری. آنها سه روز به همین شكل ماندند، و روز سوم طوفان شدیدی برخاست و همه آنها را به دریای سرخ افكند، و به این ترتیب همه آنها نابود شدند.(۱۸) آری همان‏ها كه مدت‏ها ماهیان حرام را می‏خوردند، و با ارتزاق از راه قانون شكنی، زندگیشان را آلوده كرده بودند، سرانجام خوراك ماهیان شدند، و كیفر شكستن خط قرمز الهی را چشیدند. باید بدانیم مسأله قانون و حرمت آن از نظر اسلام در رأس ارزش‏ها است، موجب نظم و عدالت و امنیت و حفظ حریم‏های مختلف شده و جامعه را به صلح و صفا و مدینه فاضله و ایده‏آل تبدیل می‏سازد.
همه ما وظیفه داریم كه قانون مدار باشیم، هم قانون را به خوبی بشناسیم و هم به آن عمل كنیم. حضرت امام خمینی (قدّس‏سرّه) به حفظ حریم قانون بسیار حساس بود، و در همه جا می‏فرمود: «باید طبق مقررات رفتار شود.» یكی از علمای مورد اطمینان می‏گفت: از امام اجازه خصوصی خواستم تا گاهی كه از ماشین‏های دولتی استفاده كنم جایز باشد امام فرمود: «طبق مقررات رفتار شود.» نیز می‏گفت: آنگاه كه امام در پاریس بود، بعضی از دوستان گوسفندی تهیه كرده و به حیاط خانه استیجاری امام آوردند، تا هم گوشت حلال با ذبح اسلامی فراهم شود، و هم به خاطر سلامتی امام به اصطلاح خونی ریخته گردد، پس از آن كه گوسفند ذبح شد، و با گوشت آن غذا تهیه گردید، امام از آن غذا نخوردند از علت آن سؤال شد فرمود: «شما برخلاف قانون فرانسه كه برای حفظ بهداشت محیط زیست نباید گوسفند را در اینجا ذبح نمود، چرا خلاف قانون رفتار نمودید؟!»
آخرین سخن این كه یكی از طرفداران حضرت علی(ع) به نام نجاشی كه شاعری دلیر بود و در جنگ‏ها در ركاب علی(ع) اشعارش را به صورت شعار می‏خواند و با دشمن می‏جنگید، در ماه رمضان، حریم شكنی كرد و شراب خورد،این موضوع برای علی(ع) ثابت شد، به عنوان اجرای حد شرابخواری هشتاد ضربه به او شلّاق زد، سپس دستور داد تا او را یك شب زندانی كنند و فردا نزدش بیاورند، فردا او را نزد حضرت علی(ع) آوردند، آن حضرت بیست ضربه دیگر به او شلاق زد. او پرسید: دیروز شلاق مرا زدی، پس این بیست ضربه برای چیست؟ در پاسخ فرمود:هذا لتجرّیك علی شرب الخمر فی شهر رمضان؛(۱۹) این بیست ضربه برای آن است كه با كمال گستاخی حریم قداست رمضان را شكستی و در ماه رمضان شراب خوردی.»
آری قداست حرمت‏ها را باید شناخت، و كمال احترام را در حفظ آن‏ها كرد، و دانست كه گستاخی و بی‏باكی در شكستن حریم آن‏ها از نظر اسلام، مجازات بسیار سخت دارد.
۱. نهج الفصاحهٔ، حدیث ۹۰.
۲. اصول كافی، ج ۱، ص ۴۴.
۳. فروع كافی، ج ۷، ص ۴۰۷.
۴. دیوان مثنوی، دفتر سوم، به خط میرخانی، ص ۲۳۳.
۵. مكاسب، ص ۴۴ و ۴۶.
۶. همان .
۷. المحجّهٔ‏البیضاء، ج ۵، ص ۲۰۰.
۸. سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۳۵۳.
۹. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۹۵.
۱۰. وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۹۲.
۱۱. سوره بقره، آیه ۱۸۷.
۱۲. سوره بقره، آیه ۲۲۹.
۱۳. «و من لم یحكم بما انزل اللّه فاولئك هم الكافرون ـ هم الظّالمون ـ هم الفاسقون» (سوره مائده، آیات ۴۴ و ۴۵ و ۴۷.)
۱۴. سوره طلاق، آیه ۱.
۱۵. آیات ۱۶۳ تا ۱۶۶ سوره اعراف.
۱۶. سوره اعراف، آیه ۱۶۶.
۱۷. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۶۲.
۱۸. همان، ص ۵۸.
۱۹. فروغ كافی، ج ۷، ص ۲۱۶.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام