پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا
شهید مصطفی چمران از مرحوم علی شریعتی می گوید
ای علی! همیشه فکر می کردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متاثرم که اکنون من بر تو مرثیه می خوانم ! ای علی! من آمده ام که بر حال زار خود گریه کنم، زیرا تو بزرگتر از آنی که به گریه و لابه ما احتیاج داشته باشی!...خوش داشتم که وجود غم آلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نی وجودم را با هنرمندی خود بنوازی و از لابلای زیر و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آوای تنهایی و آواز بیابان و موسیقی آسمان بشنوی.
می خواستم که غم های دلم را بر تو بگشایم و تو «اکسیر صفت» غم های کثیفم را به زیبایی مبدل کنی و سوزوگداز دلم را تسکین بخشی.
می خواستم که پرده های جدیدی از ظلم وستم را که بر شیعیان علی(ع) و حسین(ع) می گذرد، بر تو نشان دهم و کینه ها و حقه ها و تهمت ها و دسیسه بازی های کثیفی را که از زمان ابوسفیان تا به امروز بر همه جا ظلمت افکنده است بنمایانم.
ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته و ناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن خود را تنها می دیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم می کردم; اما هنگامی که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو هم راز و همنشین شدم.
ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمی دانستم. تو دریچه ای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتی ها و زیبایی های آن را به من نشان دادی.
ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم و چند روزی را در سنگرهای متقدم «تل مسعود» در میان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود; کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمان ها می برد و ازلیت و ابدیت را متصل می کرد; کویری که در آن ندای عدم را می شنیدم، از فشار وجود می آرمیدم، به ملکوت آسمان ها پرواز می کردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت می رسیدم; کویری که گوهر وجود مرا، لخت و عریان، در برابر آفتاب سوزان حقیقت قرار داده، می گداخت و همه ناخالصی ها را دود و خاکستر می کرد و مرا در قربانگاه عشق، فدای پروردگار عالم می نمود...
ای علی! همراه تو به کویر می روم; کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفان های سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بی انتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما می تازد.
ای علی! همراه تو به حج می روم; در میان شور و شوق، در مقابل ابهت وجلال، محو می شوم، اندامم می لرزد و خدا را از دریچه چشم تو می بینم و همراه روح بلند تو به پرواز در می آیم و با خدا به درجه وحدت می رسم.
منبع : روزنامه مردمسالاری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب دولت دولت سیزدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی حجاب انتخابات مجلس مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران وزارت بهداشت بارش باران آموزش و پرورش سلامت فضای مجازی قوه قضاییه شهرداری
گاز خودرو مالیات قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا مسکن حقوق بازنشستگان بازار خودرو ایران خودرو بانک مرکزی سایپا
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون کتاب محمدمهدی اسماعیلی سریال سینمای ایران دفاع مقدس سینما تئاتر موسیقی رسانه ملی
دانشجویان دانش بنیان اینوتکس
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل جنگ غزه فلسطین آمریکا رفح روسیه حماس حمله به رفح نوار غزه ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر بایرن مونیخ ذوب آهن بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران
تبلیغات اینترنت اپل سامسونگ ناسا عیسی زارع پور آب گوگل مایکروسافت
سرطان هندوانه آسم سنگ کلیه بیماران خاص کمردرد ناباروری بیمه سبزیجات اعتماد به نفس