دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


ارتباط گرایش جوانان به نماز با هنجارهای ذهنی


ارتباط گرایش جوانان به نماز با هنجارهای ذهنی
● گرایش
گرایش۱ عبارت است از ارزشیابی های مثبت و منفی یا احكام ارزشی مطلوب یا نامطلوب درباره اشیا، اشخاص و وقایع. گرایش ها چگونگی احساس هر كسی را نسبت به چیزی نشان می دهند.۲ كسی كه نسبت به موضوعی گرایش مثبت یا منفی دارد در برابر آن، واكنش مثبت یا منفی نشان می دهد. بخشی از این واكنش، به صورت اظهار عقیده درباره موضوع و بخش دیگر ممكن است در رفتار او نسبت به آن موضوع جلوه گر شود.
وقتی می گوییم: «خدا را دوست داریم» در واقع، گرایش خود را درباره خداوند اظهار داشته ایم. پس گرایش، «احساس» ویژه و ارزیابی كننده ای است كه براساس عقاید و باورها صورت می گیرد. به عبارت دیگر، وقتی كسی نسبت به موضوعی، ارزیابی یا احساس خود را بیان می كند، در واقع، گرایش خود را نسبت به آن موضوع بروز داده است.۳
چند فرض عمده وجود دارد كه در رابطه با مفهوم «گرایش» باید همواره مورد ملاحظه قرار گیرد:
۱) گرایش سازه ای فرضی است.۴ از این رو، با آن كه پیامدها و نتایج آن قابل مشاهده می باشد، خود گرایش ها ملموس و قابل رؤیت نیستند. بنابراین، می توان گرایش های افراد را از اظهارات یا بیانات و رفتارهای آن ها استنباط نمود.
۲) گرایش ساختی چندبعدی دارد كه مهم ترین بند آن با احساس شخص نسبت به یك شیء وابسته است. لذا، می توان آن را بر روی یك پیوستار مثبت تا منفی نمایش داد.
روان شناسان اجتماعی معمولاً گرایش ها را به عنوان یكی از اجزای یك نظام سه جزئی مطالعه می كنند كه «اعتقادات» جزء شناختی، «گرایش ها» جزء عاطفی و «اعمال» جزء رفتاری آن را تشكیل می دهند.۵ مردم بیش تر از نظر شناختی، گرایش های درهمی دارند، ولی گرایش ها همچون عقاید ویژه شخصی، متمایل هستند كه در اطراف بعد عاطفی یا ارزش گذار متشكل گردند و از نظر ارزش گذاری نیز ساده باشند. در یكی از الگوهای پیشنهادی برای نشان دادن رابطه میان ابعاد سه گانه گرایش، گفته شده كه اعتقادات و باورداشت های افراد نسبت به اشیا و موضوعات، اساس و پایه گرایش های آنان را فراهم می آورد.
احساسات شخص نسبت به اشیا و موضوعات (جزء عاطفی) در واقع، اصل گرایش یا همان گرایش است. قصد یا نیّت رفتاری یا عمل شخص (جزء رفتاری) نیز جهت رفتار او را نشان می دهد و مشخص می سازد كه در رابطه با آن شیء یا پدیده چه عملی را انجام خواهد داد.۶ بر این اساس، می توان گفت كه گرایش، متغیری تك بعدی است و به احساس شخص نسبت به یك شیء وابسته است. آن احساس ویژه از نوع التفات، علاقه و یا كشش و جاذبه است; یعنی: درجه ای كه چیزی مورد علاقه است (یك احساس خوشایند) یا مورد علاقه نیست (یك احساس ناخوشایند).۷
۳) گرایش همواره متوجه شیء یا موضوعی است كه شخص نسبت به آن دارای احساسات و عقاید خاصی است. گرایش های هر كس غالباً حاضر، اما راكد است و تنها در صورت برخورد با موضوع گرایش، در بیان یا رفتار تجلی می كند.۸ بر این مبناست كه معمولاً گرایش ها بر حسب موضوع یا مصادیق خود نام گذاری می شوند; مثل گرایش سیاسی، گرایش مذهبی، نژادپرستی و سلطه جویی.
۴) گرایش ها، احساس ها و ارزشیابی های پایدار اشخاص نسبت به اشیا و موضوعات می باشند. بنابراین، احساس و واكنش موقتی و زودگذر شخص نسبت به یك موضوع را نمی توان گرایش وی محسوب كرد.
۵) گرایش ها حالت آموخته دارند یا به عبارت دیگر، نتیجه تكوین و رشد شخصیت هستند. در واقع، نحوه شكل گیری گرایش های ویژه هركس صرفاً براساس تاریخچه زندگی شخصی وی تعیین خواهد شد. اندیشه بنیادینی كه در سراسر فرایند شكل گیری گرایش ما جریان دارد این است كه این احساسات آموخته می شوند. انسان این احساسات را از رهگذر تجربه با محیط پیرامون خویش كسب می كند. ملازمه چنین اندیشه ای آن است كه برای هرچیز، گرایشی وجود دارد و شخص نسبت به هرچیز احساساتی دارد كه ممكن است دامنه اش از مثبت تا منفی تغییر كند.
● گرایش و رفتار
در مطالعات اجتماعی، بدان دلیل به گرایش توجه بسیار شده كه پژوهشگران آن را زمینه رفتار می دانند. مفهوم گرایش از آن نظر مفید و بلكه ضروری است كه جهت گیری میان حالات روانی پایدار فرد و اشیا و موضوعات پایدار و در دنیای فردی، نوعی ارتباط مفهومی برقرار می سازد. از این نظر، شناخت چگونگی شكل یابی، دوام و دگرگونی گرایش ها معادل با درك شرایطی است كه بسیاری از رفتارها در آن پدید می آیند.۹ پرسشی كه معمولاً پس از بررسی همه مطالب به تعریف گرایش و فهمیدن مفهوم آن به عمل می آید این است كه آیا گرایش با آنچه كه افراد واقعاً انجام می دهند رابطه ای دارد؟ آیا می توان آن را برای پیش بینی رفتار (مثلاً نمازخواندن) به كار برد؟
كورت لوین براساس نظریه «میدان اجتماعی»، قاعده مشهوری برای تبیین رفتار ارائه نموده است. طبق این نظریه، رفتار تابعی است از شخصیت و محیط.۱۰ در واقع، «رفتار» عبارت از حركتی است كه از برخورد میان تمامی تعیین كننده های درونی فرد (شخصیت) و تمامی تعیین كننده های بیرونی یا عوامل محیطی (به گونه ای كه فرد آن ها را درك كرده) ناشی می شود. در صورتی كه اطلاعات ما از همه اجزای این قاعده به جز یكی كامل باشد، می توانیم متغیری را كه ناشناخته است پیش بینی كنیم.۱۱
وقتی به گرایش ها به عنوان تركیبات ویژه ای از باورها، ترجیحات و قصدها نگریسته شود، مجموعه سازمان یافته ای از گرایش ها «شخصیت» فرد را تشكیل می دهند. در واقع، گرایش های هركس منعكس كننده شخصیت او هستند.۱۲
بنابراین، اگر اطلاعات كاملی از تأثیر تعیین كننده های محیطی در اختیار داشته باشیم و سازمان گرایش های فرد (شخصیت) را نیز بشناسیم، می توانیم رفتار فرد را پیش بینی كنیم. به عبارت دیگر، ممكن است از شناخت گرایش ها انتظار داشته باشیم كه در شرایط مساوی، سایر چیزها پیش بینی بهتری از رفتارهای قابل مشاهده به عمل آورند، البته در صورتی كه تعیین كننده های محیطی را بتوان برای همه پاسخ گویان، ثابت یا تقریباً ثابت نگه داشت.
برای تعیین رابطه بین گرایش و رفتار بهتر است از گرایش های خاص و رفتارهای ویژه استفاده كرد. برای این كه بتوان نشان داد بین گرایش و رفتار، رابطه مستحكمی وجود دارد، باید گرایش های خاصی را اندازه گیری كرد و به رفتارهای خاصی در آن رابطه توجه نمود; زیرا با بررسی گرایش های كلی و عام، تنها می توان به رفتارهای كلی و عام دست یافت و شناخت رفتارهای اختصاصی و جزئی مستلزم مطالعه گرایش ها به گونه ای اختصاسی و جزئی است. پس هر قدر گرایشی كه سنجیده می شود مشخص تر باشد، احتمال رابطه آن با رفتار بیش تر است. به عنوان مثال، گرایش مثبت به خداوند یا دین اسلام پیش بینی ضعیفی برای نمازخواندن فرد خواهد بود. ولی اگر گرایش فرد را نسبت به نماز بسنجیم احتمالاً ارتباط بین این گرایش و نمازخواندن او افزایش قابل توجهی پیدا خواهد كرد. در پژوهشی تجربی كه انجام پذیرفت، ضریب همبستگی میان «پای بندی به نماز» و «اعتقادات دینی» معادل ۳۹% + محاسبه شد ولی وقتی همین متغیر (پای بندی به نماز) با متغیر «گرایش نسبت به نماز» در ارتباط قرار گرفت، ضریب همبستگی به ۶۵% + افزایش یافت.۱۳
از سوی دیگر، متغیرهای موقعیتی و هنجارها اغلب میان گرایش و رفتار مداخله می كنند. بنابراین، یكی دیگر از عوامل تعدیل كننده، محدودیت ها و فشارهای اجتماعی بر رفتار است. تفاوت بین گرایش و رفتار هركس ممكن است از آن جهت به وجود آید كه فشارهای اجتماعی او را وادار كند نوع ویژه ای از رفتار را در پیش گیرد.
به هرحال، تشخیص اهمیت و پیچیدگی ارتباط میان گرایش و رفتار به دلایل عملی و كاربردی نیز ضرورت دارد; چون در بیش تر موارد، آنچه از دیدگاه عملی بدان تمایل داریم تغییر گرایش های افراد و به دنبال آن، دگرگونی در رفتار آنان است. گرایش ها در واقع، با رفتار رابطه دارند. آن ها حاكی از آمادگی روانی برای پاسخگویی به شكلی ویژه اند. این گرایش ها بر فرد فشار می آورند، هرچند نیروهای دیگر (سایر تمایلات و عادات و عوامل محیطی) می توانند این فشار را تحت الشعاع قرار دهند و یا خنثی سازند.
گاهی مقتضیات موقعیتی یا هنجارهای اجتماعی ما را از رفتار به طریق دلخواهمان باز می دارند. اما نكته مهم این است كه اگر دیگر نیروهای بیرونی وجود داشتند، فرد احتمالاً متناسب با گرایش خویش رفتار می كرد; مثلاً، اگر نماز را یك رفتار مذهبی بدانیم، گرایش مثبت به آن مبیّن آمادگی روانی مساعد در انجام این فریضه الهی است و اگر موانع محیطی و موقعیتی از میان بروند، به احتمال زیاد، چنین شخصی نماز خواهد خواند. بنابراین، اگر بتوان در تشكّل یا تغییر گرایش فرد سهمی داشت،معمولاً می توان رفتار او را هم تحت تأثیر قرار داد.
● نظریه كنش بخردانه۱۴
مشهورترین و مهم ترین نظر، در زمینه گرایش توسط آقایان آیزن۱۵ و فیش باین۱۶ ارائه شده است. مطالعات این دو پژوهشگر منجر به امكان پیش بینی دقیق تر رفتارها از طریق گرایش ها شده است. به عبارت دیگر، آنان نشان داده اند كه چه وقت و چگونه گرایش ها بر رفتار مؤثر واقع می شوند. اصطلاح «كنش بخردانه» به این معناست كه بیش تر رفتارها به این دلیل صورت می گیرد كه مردم به نتایج اعمال خود فكر می كنند و برای حصول برخی نتایج و پرهیز از برخی دیگر دست به انتخاب منطقی می زنند. به نظر این دو نظریه پرداز، رفتار در پی زنجیره ای از عوامل به وجود می آید. حلقه ما قبل بروز رفتار (قصد و نیّت) برای انجام یك رفتار یا رفتار بالقوّه است. بهوجود آمدن قصد و نیّت به نوبه خود، تابع دو متغیر دیگر است:
۱) گرایش به سوی آن رفتار;
۲) هنجار ذهنی.
متغیر گرایش به رفتاری خاص یك متغیر فردی و شخصی است كه طی آن، فرد انجام یك رفتار (یا یك پدیده) را از نظر خودش ارزیابی می كند كه آیا خوب است یا بد.
عنصر دوم نظریه مزبور ـ یعنی:
هنجارهای ذهنی ـ حاوی عنصر اجتماعی است; یعنی: اعتقادات شخص درباره طرز تفكر دیگران در مورد اعمالی كه انجام می دهند. به عبارت دیگر، متغیر هنجار ذهنی منعكس كننده نفوذ و فشار اجتماعی است كه شخص آن را برای انجام كاری (رفتاری) احساس و ادراك می كند; بدین معنا كه شخص توجه دارد كه تا چه حد رفتارش مورد تأیید یا توبیح افراد یا گروه های خاصی قرار خواهد گرفت. این افراد یا گروه ها در واقع، نقش یك مرجع هدایت كننده رفتار را دارند كه ممكن است پدر و مادر، دوستان نزدیك، همكاران یا معلمان باشند.
میزان تأثیر هریك از این دو متغیر (گرایش و هنجار ذهنی) در به وجودآمدن قصد و نیّت، همیشه یكسان نیست و بستگی به شخصیت فرد و شرایط اجتماعی دارد. لذا، گاه ممكن است تأثیر گرایش بیش تر باشد و گاه تأثیر هنجار ذهنی. در شرایطی كه گرایش ها و هنجارها ـ هردو ـ در رابطه با رفتار مثبت باشند، قصد انجام كار در جهت معیّنی زیاد خواهد بود. اما در صورتی كه گرایش ها و رفتارها با یكدیگر در تضاد باشند، قدرت نسبی آن ها می تواند تعیین كننده مقاصد بعدی و رفتار متعاقب آن باشد.
در این نظریه، گرایش به نوبه خود، تابع دو عامل «انتظار فایده» و «ارزیابی فایده» در نظر گرفته شده است. «انتظار فایده» به معنای آن است كه یك شخص تا چه حد از یك پدیده انتظار فایده دارد. «ارزیابی فایده» یعنی: شخص ارزیابی می كند كه آیا آن پدیده به نظر او فایده داشته است (یا دارد) یا خیر.
«هنجار ذهنی» نیز به نوبه خود، به دو عامل تجزیه می شود:
الف ) انتظار آن كه یك رفتار خاص از سوی افراد مهم گروه یا دیگر افراد مهم۱۷ چگونه ارزیابی می شود.
ب ) انگیزه فرد برای پیروی از «انتظارات دیگران»; یعنی: آیا اصلاً برای شخص، حرف مردم مهم است یا مهم نیست كه دیگران درباره او چه می گویند. نمودار ذیل، نظریه فیش باین ـ آیزن را نشان می دهد:
همان گونه كه ملاحظه می شود، در این نظریه، «رفتار» و احتمال تغییر آن، كه با قصد و نیّت شروع می شود، به عنوان متغیر وابسته و هسته اصلی نظریه «كنش بخردانه» مطرح شده و گرایش فقط یكی از متغیرهای مستقل و از عوامل مؤثر رفتار است. اما در این پژوهش، گرایش هسته اصلی مطالعه و متغیر است و سایر متغیرها می توانند در صورت لزوم و فقط تا آن جا كه برای اهداف تحقیق و تبیین گرایش نسبت به نماز مفید می باشند، مورد استفاده قرار گیرند. لذا، در این تحقیق، از نظریه مزبور تنها «هنجار ذهنی» به عنوان متغیر مستقل و مؤثر بر گرایش استخراج گردید.● تصریح و سنجش متغیرها
۱) گرایش نسبت به نماز
متغیر وابسته این تحقیق، گرایش نسبت به نماز است. این مفهوم بیان كننده ارزشیابی های مثبت و منفی یا چگونگی احساس فرد نسبت به نماز است.
▪ سنجش گرایش نسبت به نماز:
نماز یكی از شاخص های اصلی بُعد عبادی دین اسلام محسوب می شود، تا جایی كه برخی از دانشمندان مثل كلودسوكلیف در اندازه گیری دینداری هر مسلمان، تنها نماز را اصل قرار داده و از آن به دفعاتی كه انسان عادتاً در شبانه روز نماز می گذارد، تعبیر می كنند.۱۸ تذكر این نكته حایز اهمیت است كه اجرای فرایض مذهبی (مثل نماز، روزه، مناجات و مناسك گوناگون دینی) به وسیله مشاهدات عملی آشكار خواهد شد. ولی برخی از جامعه شناسان اعتقاد دارند كه در گروه سنّی جوانان (۱۵ ـ ۲۰ سال) به جای مرجع قراردادن فرایض دینی برای سنجش تجربی، می توان به گرایش های فرد نسبت به آن فرایض اكتفا كرد.۱۹
معمولی ترین و پراستعمال ترین ابزار سنجش گرایش، مقیاس هایی هستند كه از پاسخگو می خواهد متعلق گرایش را مستقیماً ارزیابی كند یا به برخی از باورهای مربوط به متعلق گرایش به طور مثبت یا منفی پاسخ دهد. پاسخ های افراد به این جملات كه «گویه»۲۰ نامیده می شوند، ارزشیابی نسبتاً خوبی از موضع روانی یا گرایش آنان را نسبت به مسأله مورد بررسی ارائه می دهند. «مقیاس»۲۱ اندازه ای تركیبی برای یك مفهوم است; اندازه ای مركّب از داده های برآمده از چند گویه كه خود معرّف ابعاد و شاخص های مفهوم مورد نظر است. برای اندازه گیری و سنجش گرایش، به طور كلی، از دو روش عمده به صورت مقیاس تك گویه ای و چندگویه ای استفاده می شود.
ـ در روش اول ـ یعنی: روش كلی تك گویه ای ـ از پاسخگو خواسته می شود مخالفت و موافقت خود را در پاسخ به یك گویه یا یك سؤال روشن سازد.
ـ در روش دوم ـ یعنی: مقیاس چندگویه ای ـ معمولاً از طریق طرح تعدادی گویه یا سؤال، آزمودنی مورد سنجش قرار می گیرد. با آن كه هدف همه مقیاس های سنجش گرایش این است كه روی یك محور یا خط مدرّجی كه در میان دو قطب موافق و مخالف قرار دارد، موقعیت شخص را از نظر گرایش تعیین كنیم، با این حال، روش مقیاس چندگویه ای به دلایل ذیل، رجحان دارد:۲۲
۱) استفاده از مقیاس چندگویه ای به دریافت پیچیدگی مفهوم كمك می كند. دریافت پیچیدگی بیش تر مفاهیم مستلزم استفاده از معرّف های متعدد است، مگر آن كه مفهوم به گونه ای بسیار محدود تعریف شده باشد.
۲) با كمك مقیاس های چندگویه ای، می توان از برخی تحریف ها و طبقه بندی های غلط، كه ممكن است در استفاده صرف از سنجش های تك گویه ای مفاهیم پیچیده پیش آید، پرهیز كرد.
ثالثاً، به افزایش اعتبار۲۳ كمك می كند. اگر صرفاً به یك گویه اتكا كنیم، چه بسا پاسخ افراد عمدتاً تابع عبارت پردازی گویه باشد. استفاده از چند گویه باید اثر گویه ای را كه جمله بندی نامناسبی دارد به حداقل برساند.
۳) مقیاس چندگویه ای دقت سنجش را بالا می برد. با یك گویه نمی توان به طور دقیق، به تفاوت های افراد پی برد.
برای ساختن مقیاس چندگویه ای گرایش نسبت به نماز در مرحله اول، براساس مطالعات اكتشافی و مروری بر پژوهش های انجام شده در این خصوص، تعداد ۱۷ گویه، كه از لحاظ مفهومی مناسب و مرتبط دیده شد، انتخاب گردید. سپس این مقیاس به صورت مقدماتی روی ۱۱۵ نفر جوان دانش آموز (۵۶ نفر پایه اول دبیرستان، ۲۲ نفر پایه دوم و ۳۷ نفر پایه سوم) ـ كه احتمال داده می شد شبیه پاسخگویان نهایی باشند ولی جزو نمونه تحقیق قرار نگرفته بودند ـ اجرا گردید و نمره هر پاسخگو محاسبه شد.
در مرحله بعد، برای پالایش مقیاس و حذف گویه های نامناسب، تحلیل گویه۲۴ براساس دو وجه تك بعدی بودن۲۵ و اعتبار۲۶صورت پذیرفت. آزمون تك بعدی بودن مقیاس براساس ضریب همبستگی نمره پاسخگویان در هر گویه با نمره آن ها در بقیه مقیاس انجام پذیرفت.
طبق قاعده تجربی، چنانچه این ضرایب كم تر از ۳۰% باشد، آن گویه از مقیاس حذف می شود.۲۷ در مطالعه مقدماتی، نتایج همبستگی نشان داد كه تنها یكی از گویه های مقیاس واجد ضریب همبستگی پایین تر از ۳۰% با مقیاس كل بوده است. (۲۴/۰ = ۳) با حذف این گویه، به مقیاس تك بعدی به ۱۶ گویه رسیدیم كه ضریب همبستگی هریك از آن ها با مقیاس كل، بالای ۳۵% بوده است.
برای آزمون اعتبار، از شیوه بررسی همسانی پاسخ فرد به یك گویه در مقایسه با هریك از گویه های دیگر مقیاس استفاده شد. شاخص اعتبار كل مقیاس، آماره ای به نام آلفای كرونباخ بوده كه دامنه آن از صفر تا یك است. ضریب اعتبار آلفای كرنباخ به دست آمده چون بستگی به میزان هماهنگی كاركرد آزمودنی ها از یك گویه به گویه دیگر دارد، «شاخص ثبات» یا «هماهنگی درونی» مقیاس و در واقع، معرّف میزان همپوشی گویه های متفاوت آن از لحاظ سنجش یك ویژگی مشترك است. ضریب آلفای كرونباخ یكی از روش های تك وجهی برآورد اعتبار ابزار اندازه گیری است كه هرقدر به یك (۱) نزدیك تر باشد، اعتبار مقیاس بیش تر خواهد بود. طبق قاعده تجربی، مقدار آلفا دست كم، باید Nباشد تا بتوان مقیاس را دارای اعتبار خواند.۲۸
در مطالعه مقدماتی و پس از حذف گویه مزبور، ضریب اعتبار آلفای كرونباخ مقیاس ۱۶ گویه ای توسط نرم افزار آماری Spssمعادل ۷۹% محاسبه گردید (۱۱۵ = n) كه برای معتبردانستن مقیاس كافی بود. قابل ذكر است كه مقیاس ۱۶ گویه ای گرایش نسبت به نماز در پژوهش نهایی (۷۳۳ = n) واجد ضریب اعتبار آلفای كرونباخ معادل ۸۵% شد كه در حد بسیار بالا ارزیابی می شود.
۲) هنجار ذهنی
هنجار ذهنی منعكس كننده نفوذ و فشار اجتماعی است كه شخص آن را برای انجام كاری (رفتاری) احساس می كند. اشخاص معمولاً توجه دارند كه تا چه حد رفتارهایشان مورد تأیید یا توبیخ افراد یا گروه های خاصی قرار خواهد گرفت. این افراد یا گروه ها در واقع، نقش مرجع هدایت كننده رفتار را دارند كه ممكن است پدر و مادر، دوستان نزدیك، همكاران، اهالی یك محل یا مردم ـ به طور كلی ـ باشند. هنجارهای ذهنی بیان كننده آن است كه یك شخص برای انجام یك رفتار تا چه اندازه به نظر و تأیید مردمی كه با او سروكار دارد توجه می كند.
▪ سنجش هنجار ذهنی: در نظریه «كنش بخردانه»، هنجار ذهنی به دو عامل تجزیه شده است:
الف ) انتظار آن كه یك رفتار خاص از سوی «دیگران مهم» چگونه ارزیابی می شود. «دیگران مهم» عبارتند از اشخاصی كه بر رویكردهای دیگران نفوذ زیادی دارند. بیش تر انسان ها می كوشند تا «دیگران مهم» را خشنود سازند و به راهنمایی و نصیحت آنان گوش فرا می دهند.۲۹ «دیگران مهم» كسانی هستند كه تأثیر عمده ای بر گرایش ها و رفتارهای افراد اعمال می كنند.
ب ) انگیزه فرد برای پیروی از انتظارات دیگران; یعنی: برای شخص اصلاً حرف دیگران تا چه حد اهمیت دارد و آیا برای او مهم است كه دیگران درباره اش چه می گویند یا خیر؟
فیش باین و آیزن برای سنجش متغیر هنجارهای ذهنی براساس دو عامل مزبور، از دو معرّف «نظر اولیا» و «نظر دوستان» استفاده نموده اند.
هارود۳۰ و ساپ۳۱ با قبول این دو متغیر، متغیر مستقل دیگری را به نام «پذیرش اجتماعی» مد نظر قرار دادند. آنان معتقد بودند كه انتظارات اجتماعی در گرایش اشخاص كاملاً مؤثر است و در این راستا، به نظریه «گروه مرجع كلی» مراجعه می كردند. «گروه مرجع كلی» گروهی است كه نقش چارچوب مرجع را ایفا می كند. و عقاید نظام اجتماعی وسیع تر از خانواده و گروه دوستان را منعكس می سازد. «گروه مرجع كلی» می تواند هر مجموعه وسیعی از مردم (مثلاً، محله، سهر، روستا یا كشور) باشد.۳۲
اسمیت۳۳ اصطلاح «دیگران مرجع»۳۴ را به جای «گروه مرجع»۳۵ به كار برد. وی معتقد بود كه «دیگران مرجع» گروه دیگری است كه افراد را تحت تأثیر خود قرار می دهد. «دیگران مرجع» ممكن است واقعی باشد; مثل اشخاص دیگر یا شبه واقعی۳۶ مانند یك هنجار یا گاهی خیالی و تصوری۳۷ باشد; همانند اسطوره ها. فرد همواره خود را با «دیگران مرجع» مقایسه می نماید.۳۸
دقت در تعاریف ارائه شده نشان می دهد كه این مفاهیم مرز روشنی با مفهوم «دیگران مهم» ندارند و به نظر نمی رسد فرقی میان آن ها وجود داشته باشد. «پذیرش اجتماعی» متغیری مستقل از «دیگران مهم» نیست، بلكه باید آن را یكی از ابعاد و اجزای متغیر «دیگران مهم» محسوب داشت.۳۹
متغیر «دیگران مهم» واجد غنای مفهومی خاصی است و مصادیق متعددی در سطوح خرد و كلان دارد. مرز «دیگران مهم» ممكن است از پدر و مادر و دوستان نزدیك به همسایگان، همكاران، همشهریان یا عنوان كلی «مردم» گسترش یابد و تمام افرادی را كه برای شخص «مهم» تلقی می شوند و او به گونه ای باید ملاحظه آن ها را بكند تحت پوشش قرار دهد.
لازم به توضیح است كه اصطلاح «مردم» به عنوان عنصر اصلی متغیر پذیرش اجتماعی، ممكن است هیچ اشاره خاصی به اشخاص حقیقی نداشته باشد، بلكه فقط نماینده استنباط شخص از ضوابط اخلاقی انتزاعی باشد.
در این پژوهش نیز سه معرّف هنجارهای ذهنی ـ یعنی: نظر اولیا، نظر دوستان و پذیرش اجتماعی ـ هریك توسط دوگویه (مورد استعمال فیش باین ـ آیزن و ساپ ـ هارود) با محتوای موضوعی نماز مورد سنجش قرار گرفته است. جدا از این سه معرّف، با توجه به ویژگی خاص جامعه آماری این پژوهش (دانش آموزان دبیرستان) و فعالیت های متنوع مدارس در خصوص نماز، یك معرّف دیگری برای متغیر هنجارهای ذهنی به نام «نظر مدرسه» در نظر گرفته شده است.
معرّف «نظر مدرسه» بر اساس شاخص هایی همچون برگزاری مرتب نماز جماعت در مدرسه، آموزش و تبلیغات مدرسه در خصوص نماز، و جوّ مساعد مدرسه برای نمازخوانان ساخته شده است.
این چهار معرّف تشكیل دهنده متغیر هنجار ذهنی ـ هریك ـ به طور مساوی، واجد دامنه نمراتی از حداقل صفر تا حداكثر ۸ بودند.
● روش شناسی
این تحقیق به روش «پیمایشی»۴۰ انجام پذیرفته است. نوع پژوهش «پیمایشی» به توصیف یك جامعه آماری در زمینه توزیع صفات و یا پدیده های معیّن و تحصیل روابط بین متغیرهای دستكاری نشده توجه دارد. این نوع پژوهش غیر از روش آزمایشی یا تجربی است كه در آن، متغیرها با ملاحظه پژوهشگر به دقت، تنظیم و دستكاری می شوند.
جامعه آماری مورد مطالعه این تحقیق را كلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه های اول و دوم و سوم دبیرستان های روزانه دولتی، نمونه مردمی و غیر انتفاعی منطقه ۵ تهران در سال تحصیلی ۷۷ ـ ۷۶ تشكیل داده اند.
چون جامعه آماری این پژوهش واجد حجمی وسیع (حدود سی هزار نفر) و ساختاری ناهمگون بود، برای انتخاب نمونه مورد نیاز و حصول اطمینان از انعكاس دقیق ویژگی های مختلف جامعه در گروه نمونه، استفاده از شیوه نمونه گیری طبقه بندی چندمرحله ای، مناسب تشخیص داده شد. براین اساس، ابتدا جامعه آماری برحسب طبقاتی همچون جنس (دختر و پسر)، نوع مدرسه (دولتی، نمونه مردمی و غیر انتفاعی)، پایه تحصیلی (اول، دوم و سوم متوسطه) و رشته تحصیلی (ریاضی، تجربی و علوم انسانی) تقسیم شد و سپس بر اساس قاعده برآورد حجم نمونه، در مجموع، تعداد ۷۳۳ نفر از طبقات برای تحقیق به صورت تصادفی روشمند انتخاب شدند.
دامنه سن نمونه تحقیق بین سال های ۱۴ ـ ۱۸ سال در نوسان بود.
● معرفی الگوی آماری
الگوی ارائه شده برای تعیین چگونگی ارتباط میزان گرایش جوانان به نماز با معرّف های هنجار ذهنی، یك الگوی رگرسیون چندمتغیره است كه در آن، تغییرات متغیر وابسته به صورت تابعی از تغییرات متغیرهای مستقل ۱X تا n Xنشان داده شده است:
+ en xn + ... + b۲ x۲ + b۱ x۱Y = a + b
در الگوی مزبور، شاخص های a ، ۱b تا nb ضرایب الگو هستند كه از طریق حل آن برآورد می شوند. مقادیر ۱b تا n bدر صورت معنادار بودن آماری، بیانگر میزان تأثیر هریك از متغیرهای مستقل روی متغیر وابسته است. علامت این شاخص ها جهت تأثیر تغییرات آن ها را روی Y نشان می دهد; مثلاً، اگر مقدار ۱b معنادار و عددی مثبت باشد بدین معناست كه اگر متغیر ۱x یك واحد افزایش یا كاهش یابد، مقدار متوسط Yبه اندازه ۱b واحد افزایش یا كاهش خواهد یافت (به شرط ثابت بودن سایر متغیرها.)
مقدار a یا عدد ثابت، «عرض از مبدأ» نامیده می شود و بیانگر مقدار متوسط Y است، وقتی كه مقادیر متغیرهای مستقل همگی صفر باشد.
لازم به ذكر است كه در عالم واقع، هیچ گاه تمام تغییرات متغیر وابسته Y به وسیله متغیرهای مستقل موجود الگو توضیح داده نمی شوند. بنابراین، متغیرهای مستقل دیگری هستند كه به طور مشخص، در الگو تعبیر نشده اند، بلكه همه آن ها درون یك كلمه به نام «خطا»، كه در معادله با نماد eمشخص گردیده، جمع شده اند. در الگوی رگرسیون، eاثر عوامل ناشناخته (عواملی غیر از متغیرهای الگو) است كه به آن «مقدار خطا» اطلاق می شود.
اما این كه چه میزان از تغییرات متغیر وابسته Y به وسیله متغیرهای مستقل موجود در الگو توضیح داده می شوند، به وسیله معیاری (آماره ای) به نام ضریب تعیین، كه با نماد ۲ Rنشان داده می شود، مشخص می گردد. مقدار ۲R بین صفر و یك می باشد. لذا، عددی است مثبت. هرقدر مقدار ۲R حاصل از حل الگو به عدد یك نزدیك تر باشد، قدرت توضیح دهندگی متغیرهای مستقل بیش تر است و بالعكس، هرقدر مقدار ۲R به صفر نزدیك تر باشد، متغیرهای مستقل در توضیح تغییرات متغیر وابسته ضعیف تر خواهد بود.
در مطالعات مقطعی (مانند تحقیق حاضر)، مقدار ۲R كم و در مطالعات طولی و مجموعه های زمانی، مقدار ۲ Rزیاد می باشد.● نتایج
الف ) گرایش جوانان نسبت به نماز
مقیاس گرایش نسبت به نماز شامل ۱۶ گویه با پاسخ های سه گزینه ای (بله ـ خیر ـ نمی دانم) بود كه دامنه نمرات پاسخگو برای هرگویه بین صفر تا ۲ و در مقیاس كل، كه حاصل جمع نمرات ۱۶ گویه است، بین صفر تا ۳۲ نمره در نوسان بود. بنابراین، نمره حداقل (به معنای گرایش كاملاً منفی نسبت به نماز) معادل نمره صفر و حداكثر نمره (به معنای گرایش كاملاً مثبت نسبت به نماز) معادل نمره ۳۲ و حدّ متوسط نظری، این مقیاس معادل نمره ۱۶ بود. اگر شدت گرایش نسبت به نماز را در میان دو قطب كاملاً موافق (كاملاً مثبت) و كاملاً مخالف (كاملاً منفی) به شكل مقیاس لیكرت به ۵ بخش كاملاً موافق، موافق، خنثی، مخالف و كاملاً مخالف تقسیم نماییم، طیفی مدرّج به شكل ذیل خواهیم داشت:
۳۲ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ۲۴ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ۱۶ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ۸ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ صفر
گرایش گرایش گرایش گرایش گرایش
كاملاً مثبت مثبت خنثی منفی كاملاً منفی
یافته های مربوط به گرایش جوانان نسبت به نماز مبیّن میانگین معادل ۹/۲۵ (با انحراف معیار معادل ۶/۵) بود. میانه و نمای گرایش نسبت به نماز پاسخگویان به ترتیب، معادل ۲۸ و ۳۰ بود. میانگین، میانه و نمای به دست آمده بسیار بالاتر از حد متوسط مقیاس بوده و حتی از نمره پایه گرایش مثبت به نماز ـ یعنی: نمره ۲۴ ـ نیز بیش تر بود كه نمایانگر گرایش بسیار مثبت جوانان پاسخگو (۷۳۳ نفر) نسبت به نماز است.
برای درك بهتر وضعیت گرایش جوانان نسبت به نماز، شكل تقلیل یافته ای از مقیاس درست شد و كل نمرات به سه بخش مساوی تقسیم گردید، به نحوی كه نمرات یك سوم اول به عنوان «گرایش منفی»، یك سوم دوم به عنوان «گرایش خنثی یا بی تفاوت» و یك سوم آخر به عنوان «گرایش مثبت» محسوب شود.
یافته های جدول نشان می دهد كه تعداد ۶۰۱ نفر ـ یعنی: ۸۲ درصد پاسخگویان ـ گرایش مثبتی نسبت به نماز داشته و تنها ۱۹ نفر (معادل ۶/۲ درصد جوانان دانش آموز) گرایش منفی نسبت به نماز داشته اند.
از میان كل جمعیت نمونه تحقیق، دختران به میزان ۷۷ درصد (۳۰۳ نفر) و پسران به میزان ۸۸ درصد (۲۹۸ نفر) گرایش مثبت به نماز داشته اند و تنها ۸/۳ درصد دختران (۱۵ نفر) و ۲/۱ درصد پسران (۴ نفر) گرایششان به نماز منفی بوده است.
به هرحال، نتایج این پژوهش نشان می دهد كه اقلیت بسیار ناچیزی از جوانان نمونه تحقیق گرایش منفی نسبت به نماز داشته اند، در صورتی كه تعداد قابل توجه از پاسخگویان (۸۲ درصد) واجد گرایش مثبت به نماز بوده اند.
ب) تحلیل داده ها:
دیدگاه سنّتی درباره پژوهش در این خلاصه می شد كه براساس چهار معرّف متغیر هنجارهای ذهنی، چهار فرضیه جداگانه ارائه داد كه گرایش نسبت به نماز متغیر وابسته و هریك از معرّف ها (نظر اولیا، نظر دوستان، نظر مدرسه و پذیرش اجتماعی) متغیر مستقل باشد و ارتباط هریك از معرّف ها (به عنوان متغیر مستقل) با متغیر وابسته به تفكیك مطالعه شود و سرانجام، یافته ها در كنار هم چیده و مقایسه گردند. چنین كاری نه تنها عبث است، بلكه محكوم به شكست نیز می باشد; چون معرّف های چهارگانه هنجارهای ذهنی با یكدیگر تعامل دارند و نمی توان مسأله یادشده را فقط با تك تك معرّف های چهارگانه هنجار ذهنی و بدون ملاحظه سه معرّف دیگر بررسی كرد.
اهمیت اصلی روش رگرسیون چند متغیری در امكان به كارگیری آن، برای تبیین همزمان روابط چندین متغیر مستقل با متغیر وابسته است تا سهم هر متغیر مستقل در توضیح متغیر وابسته، مشخص گردد. به عبارت دیگر، رگرسیون چندمتغیری ترتیب و شدت تأثیر یكایك متغیرهای مستقل را همزمان و در رابطه با هم تعیین می نماید و هر چهار فرضیه این تحقیق را یكجا مورد آزمون قرار می دهد.
لذا، در این تحقیق، كلیه معرّف های ذهنی به عنوان متغیرهای مستقل وارد تحلیل رگرسیون با متغیر گرایش نسبت به نماز گردید. این معرّف های چهارگانه همبسته با گرایش نسبت به نماز، براساس دیدگاه نظری انتخاب شده، عبارتند از: «نظر اولیا»، «نظر دوستان»، «نظر مدرسه» و «پذیرش اجتماعی».
نتایج مندرج در جدول نشان می دهد كه ضریب همبستگی چندگانه معادل ۵۷/۰ محاسبه گردیده كه مبیّن این مطلب است كه چهار متغیر مستقل تشكیل دهنده هنجار ذهنی به طول همزمان ۵۷/۰ با گرایش جوانان نسبت به نماز همبستگی و ارتباط دارند.
ضریب تعیین ۲R معادل ۳۲/۰ محاسبه گردیده است; یعنی: ۳۲ درصد (حدود یك سوم) از تغییرات گرایش نسبت به نماز جمعیت نمونه تحقیق توسط تركیبی خطی از چهار معرّف هنجار ذهنی مزبور توضیح داده می شود و ۶۸ درصد باقیمانده متعلق به عوامل دیگر است.
نسبت F مشاهده شده مبنی بر آزمون معناداری ضریب تعیین ۲R معادل ۵/۸۶ محاسبه شده كه از لحاظ آماری، بسیار معنادار است. (۰۰۰۰/۱۲۰ P)
به منظور تشخیص این موضوع كه مقدار ارتباط مشاهده شده (۳۲ درصد) عمدتاً مربوط به كدام یك از معرّف های هنجار ذهنی است، باید به جدول معادله رگرسیون، كه دربردارنده ضرایب رگرسیونی (خام و استاندارد) و نتایج آزمون T برای آزمون معناداری هریك از ضرایب رگرسیونی است مراجعه شود تا مشخص گردد مشاركت كدام یك از معرّف ها به لحاظ آماری معنادار و سهم كدام یك در تبیین در تبیین و پیش بینی گرایش نسبت به نماز بیش تر است.
قابل ذكر است كه نمونه آماری رگرسیون چندمتغیری، استعمال آزمون F زمانی صورت می گیرد كه بخواهیم فرض صفربودن تمامی ضرایب رگرسیون را یكجا آزمایش كنیم. در حالتی كه آزمون F را برای آزمون تك تك ضرایب رگرسیون به كار بریم، آزمون Fتبدیل به آزمون T می شود.
معادله رگرسیون چندمتغیری ساده (غیر استاندارد) برای براورد نمره گرایش جوانان پاسخگو نسبت به نماز توسط برنامه نرم افزاری Spss به این شرح به دست آمد:
(پذیرش اجتماعی) ۶۴/۰ + (نظر مدرسه) ۱۱/۰ + (نظر دوستان) ۲۳/۰ + (نظر اولیا) ۳۵/۱ + ۹/۱۲ = گرایش نسبت به نماز.
علامت مثبت وزن های رگرسیون (اعم از ضرایب ساده و استاندارد) نشان دهنده تأثیر مستقیم و مثبت معرّف های هنجار ذهنی در گرایش جوانان نسبت به نماز است. مقدار ثابت به دست آمده (۹/۱۲)، كه «عرض از مبدأ» نیز خوانده می شود، بیانگر مقدار متوسط گرایش جوانان نسبت به نماز است، وقتی كه مقادیر معرّف های هنجار ذهنی همگی صفر باشد و نظر اولیا، نظر دوستان، نظر مدرسه و پذیرش اجتماعی در خصوص نماز هیچ اهمیتی برای فرد نداشته باشد. همان گونه كه ملاحظه می شود مقدار «عرض از مبدأ» نمایانگر گرایش نسبتاً منفی به نماز است; یعنی: اگر اولیا، دوستان، مدرسه و مردم اهمیت و تأكید مثبتی به نماز نداشته باشند، گرایش پاسخگویان نسبت به نماز نیز منفی خواهد بود.
ضرایب رگرسیون نشان می دهد كه متغیر نظر اولیا نسبت به نماز قوی ترین پیش بینی كننده و مؤثرترین متغیر از میان چهار معرّف هنجار ذهنی بر گرایش نسبت به نماز جوانان دانش آموز است، به نحوی كه این متغیر نسبت به متغیر «پذیرش اجتماعی» سهمی دوبرابر (۳۵/۱ در مقابل ۰۶۴/)، نسبت به متغیر «نظر دوستان» سهمی شش برابر (۳۵/۱ در مقابل ۲۳/۰) و نسبت به متغیر «نظر مدرسه» سهمی دوازده برابر (۳۵/۱ در مقابل ۱۱/۰) در توضیح و پیش بینی گرایش جوانان نسبت به نماز داشته است. مقایسه ضرایب استاندارد نیز مؤیّد همین نتایج است.
نتایج آزمون T مربوط به آزمون معناداری ارتباط تك تك معرّف های هنجار ذهنی با گرایش نسبت به نماز نشان می دهد كه تنها معرّف «نظر مدرسه» اثری بر گرایش جوانان دانش آموز نسبت به نماز نداشته است; زیرا مقدار مشاهده شده نسبت T(۰۲/۱) در سطح قابل قبول آماری (۰۵/۰P <) قرار نگرفته و در منطقه بحرانی نیست.(۳۱/۰ = P)
پس فرضیه مربوط به تأثیر «نظر مدرسه» در گرایش جوانان دانش آموز نسبت به نماز مورد تأیید تجربی قرار نگرفته است. یا به عبارت دقیق تر، «فرض صفر» مبنی بر عدم تأثیر نظر مدرسه بر گرایش جوانان دانش آموز نسبت به نماز تأیید می گردد.
در مجموع، می توان گفت كه در گرایش جوانان نسبت به نماز، وقتی چهار معرّف «نظر اولیا»، «نظر دوستان»، «نظر مدرسه» و «پذیرش اجتماعی» با هم در نظر گرفته شود، مدرسه تأثیر معناداری ندارد و اثر واقعی به ترتیب اهمیت و مشاركت و سهم، بیش تر مربوط است به اولیا، پذیرش اجتماعی (هنجارهای عام برای پذیرش بیشتر در میان مردم) و دوستان. لذا، با وجود این سه معرّف (متغیرهای سنجیده شده توسط فیش باین ـ آیزن و ساپ ـ هارود) نیازی به معرّف جدید «نظر مدرسه» نمی باشد.
البته این نتیجه ممكن است ناشی از نحوه اندازه گیری و مفهوم سازی متغیر «نظر مدرسه» باشد. تحلیل های تجربی بعدی می تواند در مورد صحت یا ستم این ادعا داوری نماید. مطالعات تحقیقی را باید همواره در جاهای گوناگون و با نمونه های متفاوت آزمایش كرد; زیرا به روابط، معرّف ها و شاخص هایی كه در مطالعات مجدد هم تأیید شود بیش تر از روابط و شاخص های آماری به دست آمده فقط از یك مطالعه می توان اعتماد نمود، به خصوص اگر نمونه مورد مطالعه مجدد مشتمل بر انواع متفاوتی از آزمودنی ها باشد. n
محمدرضا طالبان
پی نوشت ها
۱- attitude.
۲- Robbins, Stephan, Organizatial Behavior, sixth edition, Prentice, Hall, international edition (۱۹۹۳), P. ۱۷۷.
۳- Berkowitz, A Survay of Social Psychology, ۳rd., ed. by: Hilsdale, Pryden (۱۹۸۶), P. ۱۶۸.
۴ـ ترنس میچل، مردم در سازمانها، ترجمه حین شكرشكن، تهران، رشد،
۵ـ ۱۳۷۳ ص ۱۹۲.اتكینسون و هیلگارد، زمینه روانشناسی، ترجمه محمدنقی، برهانی و دیگران، چاپ سوم، تهران، رشد، ۱۳۷۰، ج ۲، ۳۴۴.
۶ـ محمود ساعتچی، روان شناسی كاربردی برای مدیران، تهران، ویرایش، ۱۳۷۴، ص ۱۴۱
۷ـ ترنس میچل، پیشین، ص ۱۹
۸ـ ان. اوپنهایم، طرح پرسشنامه و سنجش نگرشها، ترجمه مرضیه كریم نیا، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۹، ص ۱۴۴
۹ـ گولدوكولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه گروه مترجمان، مازیار، ۱۳۷۶، ص ۱۶۳
۱۰ـ گی روشه، كنش اجتماعی، ترجمه هما زنجانی زاده، مشهد، دانشگاه فردوسی، ۱۳۶۷، ص ۳۴
۱۱ـ ان. اوپنهایم، پیشین، ص ۱۷۷
۱۲ـ یوسف كریمی، روان شناسی اجتماعی، بعثت، ۱۳۷۳، ص ۳۱۳
۱۳ـ نگارنده، سنجش دینداری جوانان دانش آموز، اداره آموزش و پرورش منطقه ۵ تهران، ۱۳۷۷، ص ۱۰۴
۱۴ـ مطالب این بخش از دو منبع ذیل اخذ شده است:
ـ فرامرز رفیع پور، سنجش گرایش روستاییان نسبت به جهاد سازندگی، مركز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، ۱۳۷۲
ـ منوچهر محسنی، بررسی آگاهی ها، نگرش ها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در ایران، معاونت پژوهشی و آموزشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵
۱۵- L. Ajzen.
۱۶- N. Fishbien.
۱۷- signifecant others
۱۸ـ كمال المنوفی، اسلام و توسعه، ترجمه مؤسسه پژوهشهای اجتماعی، بینش، ۱۳۷۵، ص ۱۹
۱۹ـ كیوی و كامپنهود، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه عبدالحسین نیك گهر، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۰، ص ۱۵۸
۲۰- item.
۲۱- scale
۲۲ـ دی. ان. دواس، پیمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۶، ص ۲۴۶
۲۳- reliability.
۲۴- item analysis.
۲۵- unidimensionality.
۲۶- reliability.
۲۷ و۲۸ـ همان، ص ۲۵۲ ـ ۲۵۳
۲۹ـ بروس كوئن، درآمدی بر جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۰، ص ۷۸
۳۰- Harrod.
۳۱- Sapp.
۳۲ـ فرامرز رفیع پور، پیشین، ۱۱
۳۳- Smith.
۳۴- reference others.
۳۵- reference group.
۳۶- quasi - real.
۳۷- imaginary.
۳۸ـ علی ساعی، بررسی تأثیر عوامل اكتسابی و محلی روی موفقیت آموزش افراد در آزمون ورودی دانشگاه و دوران دانشگاه، پایان نامه كارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشگاه تربیت مدرّس، ۱۳۷۴، ص ۶۳
۳۹ـ فرامرز رفیع پور، پیشین، ۱۵
۴۰- survey.
منبع : مجله معرفت