شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا
نوآوری و درد
نمایش "۱۴۱۷" کار سعید آلبو عبادی از ماهشهر در جشنواره یازدهم تئاتر مقاومت-فتح خرمشهر رتبه اول نمایشنامهنویسی و رتبه سوم کارگردانی را به دست آورد. البته دو رتبه بازیگری دوم زن و مرد هم به این جوایز باید افزوده شود.
مطمئناً این جوایز به راحتی در اختیار این گروه خوزستانی قرار نگرفته، بلکه ظرافتها و زیباییهایی در کار بوده تا داوران به اتفاق آرا چنین تصمیمی گرفتهاند. در شبهای اجرا هم تماشاگران و منتقدان نیز درباره این کار نظرات مثبتی را ارائه میکردند، به خصوص در شب اول که این تنها کار برجسته این روز به شمار میآمد. یا دست کم از همه کارهای این روز سرتر به نظر میرسید.
متن زمان آینده را مدنظر قرار داده. این که در سال ۱۴۱۷ مردم ایران درباره جنگ تحمیلی که ۵۰ سال از زمان آن گذشته است، چه میگویند. نمایشنامه با نگاه بلندنظرانهای درصدد است تا یک مسأله و پدیده امروزی را با به درازا کشیدن زمان مورد نقد و بررسی قرار دهد.
همین نکته باعث نوآوری در آفرینش متن "۱۴۱۷" شده است. این که از زمان دورتری یک مسأله امروزی را نگاه کنی. در آنجا زندگی طور دیگری است. مرد ایرانی (بازیگر) با کراوات در خانهاش دیده میشود که با همسرش اختلافات شدیدی دارد. هنوز بنیان خانواده حفظ شده، و البته با کمی ظواهر شیکتر. حالا این دو درباره یک نمایشنامه حرف میزنند که درباره جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران است. این نمایشنامه به سه اپیزود به هم پیوسته تقسیم شده است. در اپیزود اول شاهد رویارویی این زن و شوهر در سال ۱۴۱۷ هستیم که در لابهلای دو اپیزود بعدی هم یک بار دیگر ادامه مییابد، البته فقط با حضور زن. اپیزود دوم باز به اختلافات یک زن و شوهر سیاسی که اقداماتی را به دستور دشمنان جمهوری اسلامی انجام دادهاند، میپردازد. مرد زن خود را مجاب کرده تا با دسیسهای در یک امامزاده، اطلاعاتی علیه جمهوری اسلامی دال بر ترویج خرافهپرستی جمعآوری کند، تا از طریق این اطلاعات بتوانند تبلیغات وسیعی را برای تضعیف جمهوری اسلامی انجام دهند. زن در این کار ناموفق است چون از نزدیک شاهد شفا یافتن یک نابیناست که به امامزادهای آمده است. حالا مرد باید زن خود را از بین ببرد و از عهده این کار برنمیآید. بنابراین به دنبال فرار است که از طریق دستگاههای شنود مسأله لو میرود، و هر دو کشته میشوند.
در اپیزود سوم، همان مرد نابینای شفا یافته را میبینیم. او که در جنگ نابینا شده، پس از شفا یافتن کاملاً مسکوت میماند. حالا خواهرش به دلیل نشر اکاذیب و خرافهپرستی در یک دادگاه بازجویی میشود. خواهر هم صادقانه در صدد دفاع از خود و برادرش با اشاره بر شفا یافتن برادرش در امامزاده است. در صورتی که تبلیغات نادرست علیه جمهوری اسلامی، قاضی دادگاه را وادار به صدور این حکم علیه خواهر و برادر شفا یافته میکند که آنها با این کار درصدد برآمدهاند تا خرافهپرستی را در ایران ترویج دهند.
در اپیزود اول به روابط زن و شوهر (بازیگر) خیلی طولانی پرداخته میشود و کدهایی که ما را به سوی اپیزودهای بعدی رهنمون کند، خیلی دیر بیان میشود. زن معتقد است که شوهرش برای ارائه نقش مرد اپیزود دوم مناسب است. چون این مرد بیرحمانه از زن خود کارهایی را طلب میکند که هیچ مردی با این وقاحت با همسر خود برخورد نمیکند. چون بازیگر هم در زندگی خصوصیاش چنین شباهتهایی با نقش دارد، بهتر از عهده این کار برمیآید. اما بازیگر مثل مرد نابینای شفایافته، خود را فردی معصوم و بیگناه تلقی میکند که همین عاملی است تا بتواند این نقش را انتخاب کند. او در عمل هم چنین چیزی را ثابت میکند. زمانی که در لباس و تن مرد نابینا غرق میشود، بازی در سکوتش بغض برانگیز میشود. به عبارتی او با این بازی گفته همسرش را رد میکند.
ضمن نوآوری، دردهایی در نمایش "۱۴۱۷" مطرح میشود که هر یک بدون شعارگرایی قابلیت اجرا را بالاتر میبرد. در هر سه اپیزود مسألهای هست که احساس چالشمندی صحنه را مضاعف میکند. همین نکات دست در دست هم میدهند، تا شکل خطی تبدیل به شکل غیرخطی شود و ما یک فضای کلی را در جابهجایی اپیزودها و بر هم ریختن زمان گذشته و حال پیش رویمان داشته باشیم.
صندلی مهمترین رکن را در فضاسازی و میزانسنهای صحنه دارد. بنابر فاصله آدمها چیدمان صندلیها هم شکل بیرونی به خود گرفته است. در اپیزود اول صندلی مرد و زن خیلی زیاد است. در اپیزود دوم زن روی صندلی مینشیند و مرد مدام دور و برش راه میرود، و پرخاش میکند. در اپیزود سوم خواهر و برادر در کنار هم نشستهاند و مرد با سکوت و خواهر با داد و هوار به دفاع از خود میپردازند. نگرش جزیینگارانه در القای روابط، فضاسازی و چیدمان صحنه، نوعی مینی مالیست اجرایی را به ما گوشزد میشود. در این فضای موجز، بازی بازیگران برجستهتر میشود تا با ردیف کردن پاساژهای حسی بتوانند جولاندهی خود در صحنه را تبدیل به ضرباهنگی صریح و جذاب کنند. بازیگر در این فضا کارش سختتر میشود، چون اوست که باید همه چیز را پیش روی مخاطب با دستان خالی قرار دهد. ارزش یک کار هم در چنین حالتی به اقتدار حسی و فکری بازیگران برمیگردد که بهترین ارتباط ممکن را با تماشاگران برقرار کنند. البته در ۱۴۱۷ چنین چیزی نمود عینی مییابد و بازیگران قدرت خود را به رخ میکشند، هر چند که در برخی از موارد هنوز نیاز به اصلاح و تقویت احساسات درونی نقشهاست.
در نمایش ۱۴۱۷ ضمن رعایت اصول مشخصه، نوعی هنجارگریزی و آشناییزدایی نیز در ساختار آن لحاظ شده است. البته این هم بنابر ضرورت ساختاری اثر بوده است تا نوعی نمایش در نمایش شکل بگیرد. همین بافت در هم تنیده و چند تکه جست و جوی ذهنی را در تماشاگر تشدید میکند. هدف از این بازی پیچیده، افزودن لذتی است که ذهن و روان آدمی را به مکاشفه دقیقتر دعوت میکند.
رضا آشفته
منبع : ایران تئاتر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس ایران انتخابات مجلس شورای اسلامی انتخابات مجلس دوازدهم مجلس دوازدهم مجلس ستاد انتخابات کشور وزارت کشور رئیس جمهور دولت دولت سیزدهم
تهران هواشناسی سیل زلزله شهرداری تهران وزارت بهداشت فضای مجازی پلیس سازمان هواشناسی قتل بارش باران آموزش و پرورش
قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو گاز خودرو بورس بانک مرکزی ایران خودرو مالیات نمایشگاه نفت بازار خودرو دلار
نمایشگاه کتاب کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون سینمای ایران رضا عطاران دفاع مقدس میراث فرهنگی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سریال نمایشگاه بین المللی کتاب تهران مهران مدیری
فناوری
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه حماس سازمان ملل رفح اوکراین نوار غزه ترکیه
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر رئال مادرید سپاهان لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ بازی
هوش مصنوعی ایلان ماسک اپل مایکروسافت اینترنت ناسا گوگل فیبرنوری ماهواره نخبگان
فشار خون چاقی استرس سیستم ایمنی آسم کبد چرب زوال عقل