چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


ماه‌پیشونی‌گم‌ شده‌ است‌


وقتی‌ وارد اتاق‌ كودك‌ ایرانی‌ می‌شوی‌ به‌ وفور می‌توانی‌ اسباب‌بازی‌ها و كتاب‌ داستان‌هایی‌ را ببینی‌ كه‌ بر اساس‌ داستان‌ها، اسطوره‌ها و افسانه‌های‌ بیگانه‌ ساخته‌ و تولید شده‌اند. و به‌ تلخی‌ در می‌یابیم‌ حالا این‌ بیگانگان‌ برای‌ نسل‌ امروز ایرانی‌ خیلی‌ آشناتر از فرهنگ‌ و اسطوره‌ و داستان‌های‌ خودی‌ است‌.حالا كودك‌ ایرانی‌ بجای‌ گندم‌، شاهدانه‌ و نخودچی‌ كشمش‌، اسنك‌ و چیپس‌ می‌خورد.او ترجیح‌ می‌دهد به‌ جای‌ هفت‌سنگ‌ و الك‌ دولك‌، اسكیت‌ بازی‌ كند یا با دكمه‌های‌ رایانه‌ خانگی‌اش‌ ور برود. او هر چند هنوز به‌ زبان‌ فارسی‌ سخن‌ می‌گوید اما براحتی‌ می‌توانی‌ استیلای‌ لغات‌ بیگانه‌ را در بازی‌ها و گفت‌وگوهای‌ كودكانه‌اش‌ بشنوی‌ و ببینی‌.نوجوان‌ ایرانی‌ حالا ترجیح‌ می‌دهد مدل‌ موهایش‌ را با توجه‌ به‌ آخرین‌ مد اروپایی‌ تزیین‌ كند و مدل‌ و رنگ‌ لباسش‌ را با آخرین‌ مدهای‌ ماهواره‌یی‌ تغییر دهد.اگر ما هنوز خود را در آستانه‌ ورود به‌ دهكده‌ جهانی‌ می‌دانیم‌، او خود را شهروند این‌ دهكده‌ می‌داند و می‌خواهد با جهان‌ پیش‌ رود. اما جوان‌ ایران‌أ او هم‌ می‌خواهد جهانی‌ باشد، جهانی‌ فكر كند و جهانی‌ عمل‌ كند. اما علقه‌هایی‌ هنوز او را به‌ گذشته‌ و تاریخش‌ پیوند می‌زند. او هنوز میان‌ سنت‌ و مدرنیسم‌ دست‌ و پا می‌زند و نمی‌داند چه‌ كند. از سویی‌ می‌خواهد خود را به‌ قافله‌یی‌ كه‌ همه‌ را با خود می‌برد برساند و از سوی‌ دیگر از تاریخش‌، از گذشته‌ اش‌ و از فرهنگی‌ كه‌ مال‌ او است‌ نمی‌تواند دل‌ بكند. هنوز دو دل‌ است‌ و میان‌ این‌ دودلی‌ گرفتار.
او نمی‌داند چه‌ كند. برود، بازگردد یا بماند. سردرگم‌ است‌. می‌گویند دچار بحران‌ هویت‌ شده‌ است‌. زرق‌ و برق‌های‌ زندگی‌ مدرن‌ چشمانش‌ را گرفته‌أ اما دلمشغولی‌های‌ سنتی‌ و خواسته‌های‌ بزرگانش‌ را چه‌ كند. انتخاب‌ برای‌ جوان‌ ایرانی‌ سخت‌ترین‌ كار است‌. چون‌ باید میان‌ دلش‌، عقلش‌ و پدر و مادرش‌ دست‌ به‌ انتخاب‌ بزند.شاید به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ كه‌ بیش‌ از ۶۵ درصد این‌ جوانان‌ در مرحله‌ همسرگزینی‌ دچار بحران‌ هویت‌ و سردرگمی‌ هستند.كم‌ نیستند دختران‌ و پسرانی‌ كه‌ نمی‌دانند میان‌ خواسته‌ دل‌ خود، سلیقه‌ پدر و مادر یا تنهایی‌ ابدی‌ كدام‌ را انتخاب‌ كنند.امید ۲۴ ساله‌ می‌گوید: «نمی‌دانم‌ چه‌ كنم‌ دلبسته‌ دختری‌ شده‌ام‌ كه‌ همیشه‌ آرزویش‌ را داشته‌ام‌. همان‌ چیزی‌ است‌ كه‌ همیشه‌ در رویاهایم‌ دیده‌ام‌ و خواسته‌ام‌ زندگیم‌ را با او بسازم‌. اما می‌دانم‌ غیرممكن‌ است‌ خانواده‌ام‌پذیرای‌ دختری‌ با ویژگی‌های‌ مورد نظر می‌باشند.از سوی‌ دیگر من‌ هم‌ نمی‌توانم‌ همسری‌ را انتخاب‌ كنم‌ كه‌ پدر و مادرم‌ با سلیقه‌ خودشان‌ پسندیده‌اند.البته‌ نمی‌توانم‌ با آنها هم‌ مقابله‌ كنم‌ چون‌ به‌ هر حال‌ بزرگ‌تر هستند. احترامشان‌ هم‌ واجب‌ است‌.تا آخر عمر هم‌ كه‌ نمی‌توانم‌ تنها زندگی‌ كنم‌.»دختران‌ و پسران‌ مانند امید اصلا كم‌ نیستند و هر روز هم‌ به‌ تعدادشان‌ افزوده‌ می‌شود.كارشناسان‌ علوم‌ اجتماعی‌ معتقدند با ورود رسانه‌های‌ جمعی‌ به‌ جامعه‌ و بالا رفتن‌ سطح‌ تحصیلات‌ در میان‌ جوانان‌، میزان‌ آگاهی‌ آنها از حقوق‌، خواسته‌ و دنیای‌ اطرافشان‌ بالاتر رفته‌ است‌.حالا آنها با شیوه‌های‌ متفاوتی‌ از زندگی‌ آشنا شده‌اند و طبیعتا می‌خواهند شیوه‌ زندگی‌شان‌ را خودشان‌ انتخاب‌ كنند.دختر امروزی‌ دیگر با رضایت‌ در منزل‌ منتظر نمی‌نشیند تا شاهزاده‌ قصه‌ها با اسب‌ سفید پیدایش‌ شود.پسر امروز نیز دیگر به‌ انتخاب‌ پدر و مادرش‌ اعتقادی‌ ندارد.آنها ترجیح‌ می‌دهند خود شریك‌ یك‌ عمر زندگی‌شان‌ را پیدا كرده‌ و انتخاب‌ كنند.از سوی‌ دیگر بعد از ازدواج‌ نیز دختران‌ ایرانی‌ برخلاف‌ مادرانشان‌ دیگر اعتقادی‌ به‌ این‌ ندارند كه‌ با لباس‌ سفید بخت‌ رفته‌اند باید با كفن‌ سفید بازگردند.آنها حالا می‌دانند چه‌ حقوقی‌ دارند و چگونه‌ می‌توانند از این‌ حقوق‌ استفاده‌ كنند.آنها دیگر دلیلی‌ برای‌ سوختن‌ و ساختن‌ ندارند.هرچند هنوز هم‌ ترجیح‌ می‌دهند مهریه‌های‌ سنگین‌ را طلب‌ كنند.پسران‌ ایرانی‌ نیز دیگر اعتقادی‌ ندارند جای‌ زن‌ تنها در خانه‌ است‌.آنها پذیرفته‌اند همسرانشان‌ حق‌ دارند در اجتماع‌ باشند، به‌ تحصیل‌ خود ادامه‌ دهند و مدارج‌ عالی‌ را طی‌ كنند.اما هنوز هم‌ بسیاری‌ از آنها فكر می‌كنند همسر آنها موظف‌ است‌ تمامی‌ كارهای‌ خانه‌ را به‌ تنهایی‌ و بی‌نقا انجام‌ دهد.پسران‌ و دختران‌ امروز ایران‌، هنوز گرفتار سردرگمی‌ هستند.هنوز نمی‌دانند میان‌ سنت‌ و مدرنیسم‌ كدام‌ را برگزینند.هنوز جایگاه‌ خود را نیافته‌اند.در نتیجه‌ شاهدیم‌ كه‌ چگونه‌ آمار طلاق‌ هر روز بالاتر می‌رود. پرخاشگری‌ بیشتر می‌شود و جامعه‌ متزلزل‌تر به‌ نظر می‌رسد.در اینجاست‌ كه‌ جوان‌ ایرانی‌ كه‌ هنوز نمی‌داند ریشه‌اش‌ را در كدامین‌ خاك‌ بیابد نگاهش‌ را به‌ جوامع‌ دیگر می‌دوزد.جوامع‌ پیشرفته‌ صنعتی‌ براحتی‌ او را جذب‌ می‌كنند.چون‌ او دیگر از همین‌ تناقض‌ درونی‌ خسته‌شده‌ است‌.او به‌ دنبال‌ ؤبات‌ می‌گردد ثباتی‌ كه‌ اینجا برایش‌ فراهم‌ نكرده‌اند.جامعه‌ شناسان‌ معتقدند این‌ بی‌ثباتی‌ ناشی‌ از قطع‌ ریشه‌های‌ جوان‌ ایرانی‌ با گذشته‌ است‌.او راحت‌تر جذب‌ فرهنگ‌ غربی‌ می‌شود، چون‌ كودكی‌ او آكنده‌ از شنل‌قرمزی‌ها و رابین‌هودها است‌.درون‌ او غرب‌ را بهتر از سرزمین‌مادری‌اش‌ می‌شناسد.آنها بهتر توانسته‌اند ظواهر فرهنگی‌شان‌ را به‌ جوان‌ ما بشناسانند.به‌ همین‌ دلیل‌ او راحت‌تر و سریع‌تر به‌ این‌ فرهنگ‌ جذب‌ می‌شود.او راحت‌تر از فرهنگ‌ ایرانی‌ چشم‌ می‌پوشد، چون‌ سال‌هااست‌ فراموش‌ كرده‌ ماه‌ پیشونی‌ و رستمی‌ نیز وجود داشته‌ اند و چه‌ بسا كودكانی‌ كه‌ هنوز هم‌ نمی‌دانند ماه‌ پیشونی‌ كیست‌؟
منبع : روزنامه اعتماد