یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نقش امثال و حکم در تعامل تمدن ها


نقش امثال و حکم در تعامل تمدن ها
ادبیات در جوامع بشری نقش به سزایی دارد. پس از تاریخ یک ملت به راحتی می توان از ادبیات یک کشور به فرهنگ مردم آن پی برد. امثال و حکم بخش مهمی از میراث فرهنگی هر ملتی را تشکیل می دهد و آن را از قدیمی ترین آثار ادبی فکر انسان دانسته اند که مبدا و پیدایش آن را نمی توان به وضوح مشخص کرد. از زمان شکل گیری فرهنگ مکتوب، به یقین می توان گفت به ندرت اثری می توان یافت که خالی از بازتاب فرهنگ عامه در جلوه های گوناگون آن و از جمله امثال و حکم باشد.
امثال و حکم، از ارکان اصلی و اساسی هر زبان است که باری از سنت ها و رسوم و آداب و تاریخ و منش و بینش یک ملت را به دوش می کشد. در حقیقت حاصل آزمون ها، ذوق ها، و بینش ها در قالب مثل به کوتاه ترین و فشرده ترین شیوه ارایه می شود. در این مقاله کوشش شده است تا نقش امثال و حکم و بازتاب آن در فرهنگ عمومی و جایگاه آن در فرهنگ جهانی و داد و ستدهای متقابل به منظور ایجاد صلح و دوستی و گشودن باب گفت و گو در میان مردم کشورهای گوناگون از برخی جهات مورد بررسی قرار گیرد. در پایان هم نمونه هایی از امثال و حکم به سه زبان فارسی، عربی، انگلیسی در بارزترین وجوه همسانی مضامین مشترک انسانی آورده شده است.
امروزه گسترش پدیده جهانی شدن مفاهیم نوینی را مطرح می کند که در راستای آن همه چیز به سوی وحدتی ناگزیر می رود. ادبیات به عنوان یکی از ارکان اصلی میراث بشری می تواند نقش موثر و تعیین کننده ای در نزدیکی و ارتباط ملت ها ایفا کند. ادبیات هر ملتی، برگرفته از فرهنگ و تمدن آنهاست که همواره پویا و حرکت پذیر و بر دیگر فرهنگ ها و تمدن ها تاثیرگذار بوده و از آنها هم تاثیر گرفته است. تفحص و جست و جو در ادبیات جهان نشان می دهد که چگونه ملل مختلف در این زمینه از یکدیگر بهره گرفته اند. کنکاش در خصوص مسایل مشترک و متفاوت در ادبیات جهان می توان گامی در راستای تحقق آرمان گفت و گو و تعامل تمدن ها باشد و راه را برای ارتباط بیشتر میان ملت ها هموار سازد.
طی دوران های گذشته دگرگونی اندیشه ها و منبع الهام آنها در جوامع مختلف تنها در پی تغییر و تحول شرایط حاکم بر جامعه به وجود می آمد. و از آنجا که شرایط زندگی هر جامعه با جوامع دیگر اختلاف داشت طرز تفکر و اندیشه ها نیز متفاوت می نمود و به تبع آن تغییر شرایط هر جامعه، دگرگونی و تحولی را به همراه داشت که با جوامع دیگر متفاوت بود. پیامد چنین جریانی، دوری زمانی و مکانی اندیشه ها را در پی داشت که البته در برقراری ارتباط میان جوامع مختلف و نزدیک کردن اندیشه ها و شیوه های تفکر، عواملی چون بازرگانی، کوچ و مهاجرت و جنگ ها را نباید از یاد برد.
اما امروزه، با آغاز مرحله نوین ارتباطات بشری، و به میدان آمدن رسانه های گروهی با فراگیری بالا (ارتباط اینترنتی و ماهواره ای) نزدیکی و یکسانی اندیشه به دور از مرزهای مکانی و جغرافیایی چشمگیرتر شده است. عظیم ترین تاثیر رسانه های گروهی، کوچک و کوچک تر کردن جهان و برداشتن مرزها و حصارها میان کشورها و فرهنگ هاست. این امر می تواند در مبادله فرهنگی که یکی از عوامل اصلی شکوفایی و بالندگی ملل است، موثر واقع شود. چه فرهنگ های گوناگون در سایه ارتباط با یکدیگر، که از راه های متفاوت صورت می گیرد به داد و ستد فرهنگی می پردازند.
فرهنگ رسمی هر کشوری بر گرفته از فرهنگ شفاهی و عامه مردم آن سرزمین است. آنچه امروز به عنوان شاهکارهای ادبی و هنری به ما رسیده است، روزگاری به صورت پراکنده بر زبان نیاکان ما جاری بوده، آنها را نسل به نسل به صورت شفاهی از یکدیگر فرا گرفته و به آیندگان منتقل کرده اند. در حقیقت بزرگان ادب ایران و دیگر کشورهای جهان مانند فردوسی، سعدی، حافظ، هومر و شکسپیر با تاثیرپذیری از همین فرهنگ مردم، توانسته اند آن گنجینه فرهنگ انسانی را فراهم سازند و با ذوق و اندیشه تیزبین خود، شاهکارهایی را به بشریت عرضه کنند.
جلوه های بارز امثال و حکم که بخشی از فرهنگ عامه است گاه به حدی جذاب و دل انگیز است که می تواند تاثیر عمده ای در فرهنگ عمومی و ملی و گاه جهانی داشته باشد و سبب ارتقای فرهنگ جامعه شود زیرا راستی و صمیمیتی که در این گونه آثار است، می تواند چنان اثری در فرهنگ آفرینان به جای گذارد که نتیجه آن خلق شاهکارهای ملی و جهانی است.
به طور کلی فرهنگ عامه بخشی از دانسته ها و یافته های انسان است که بر زبان عامه مردم جاری است و خود شامل دو بخش مادی و معنوی است. در بخش مادی، لباس، مسکن، پیشه ها، خوردنی ها، شیوه زندگی مردم و در بخش معنوی یا ادب شفاهی، افسانه ها و اسطوره ها، امثال و حکم، ترانه ها، باورهای مردم و چیستان ها مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
توجه به کنکاش و تحقیق در فرهنگ عامه و بازتاب آن در فرهنگ عمومی از مسایل بسیار مهم است که می تواند در پی بردن به احوال و آثار و تمدن ملل دیگر و روشن کردن فرهنگ و تمدن اقوام گذشته کمک کند. این که هر چه بیشتر به خویشتن خویش توجه کنیم و به روحیه ها و ذوق مردم گذشته پی ببریم و به بازیابی هویت فرهنگی خود دست یابیم. آری توجه به فرهنگ عامه، گذشته از ارزش فرهنگی ای که دارد، چیزی است که به حیات امروزین ما قوام می بخشد و ریشه و اصالت دیرینه ما را نمایان می سازد و سرمایه ای است که از ما همچون دژی محکم در داد و ستدهای فرهنگی محافظت می کند.
به تعبیر گاندی: «نمی خواهم خانه ام را با دیوارها محصور کنم و پنجره هایش را بر وزش بادها ببندم، می خواهم که فرهنگ های سرزمین ها آزادانه از خانه من گذر کند اما هرگز اجازه نخواهم داد که وزش این بادها صدمه ای به بنیان این خانه، که سخت استوار است، بزند.»● تعریف مثل
پیش از بررسی نقش و تاثیر امثال و حکم در مساله تعامل و گفت و گوی تمدن ها، لازم است مَثَل را تعریف کنیم. از میان تعریف های گوناگون، استاد احمد بهمنیار تعریف نسبتا کاملی از مثل دارد: «مثل جمله ای است مختصر و مشتمل بر تشبیه یا مضمون حکیمانه که به سبب روانی لفظ و روشنی معنی و لطف ترکیب، شهرت عام یافته باشد و همگان آن را بدون تغییر یا با اندک تغییر در محاوره به کار برند.»
ایشان در بیان انواع آن می گوید: «مثل یا منثور است و یا منظوم. مثل منثور آن است که با اوزان شعری هم وزن نباشد و بیشتر امثال متداول از این قسم است و مثل منظوم غالبا یک مصراع یا یک بیت کامل از شعر است که بین عامه، رایج و متداول است. همچنین مثل ممکن است تمثیلی و یا حکمی باشد. مثل تمثیلی ممکن است مبتنی بر واقعه ای تاریخی یا حکایتی واقعی یا افسانه ای باشد مانند: «از ماست که بر ماست» یا «خدا از سلطان محمود بزرگ تر است». مثل حکمی هم عبارت است از جمله ای حکیمانه که مقبول عام و مشهور شده و بیشتر مردم آن را در یاد دارند و در موقع مناسب ایراد می کنند، مانند: «نیش عقرب نه از ره کین است، اقتضای طبیعتش این است».
● اهمیت امثال و حکم
و اینک اهمیت امثال و حکم به عنوان نمای افکار و روحیات و آداب و عادات یک جامعه و جایگاه آن در فرهنگ جهانی:
۱) ضرب المثل های ملل مختلف نشان دهنده افکار و روحیات آنان است و جامعه شناسان می توانند از آن ها در شناخت ویژگی های روحی آن جامعه بهره گیرند. در حقیقت ضرب المثل می تواند وسیله ای برای کالبد شکافی سلوک اجتماعی و عقاید جاری در جوامع و شناخت آن بر اساس نشانه های فرهنگی و علایم خارجی به کار گرفته شود.
به عنوان مثال در این میان امثال و حکمی که انسان را از گفت و گو و انجام کارها با یکدیگر دور می کند و مروج همزیستی غیر مسالمت آمیز است و این که در حقیقت مشارکت و همکاری با دیگران را شرط توفیق اجتماعی نمی داند؛ بلکه دردسرزا و اخلالگر امور انسانی جلوه می دهد، شناسایی و در مقابل، ضرب المثل هایی که مشوق اقدام ها و کارهای مشارکتی در جامعه است به اذهان و افکار مردم تزریق شود. ضرب المثل های: «همکار، همکار را نمی تواند دید»؛ «هم پیشه هم پیشه را دشمن دارد»؛ «دیگ شراکت به جوش نیاید»؛ می تواند جای خود را به امثال دیگری بدهد از جمله: «آری باتفاق جهان می توان گرفت»؛ «ید الله مع الجماعه»؛ «یک دست صدا ندارد».
۲) آنچه از فرهنگ و ادب در سینه و اذهان خود مردم وجود دارد، کمتر از آن نیست که در کتب و نوشته ها نقل و ضبط می شود. از این رو می توان با تحقیق در اقسام فرهنگ عامه و بازتاب آن در فرهنگ عمومی به احوال و آثار ملل دیگر پی برد. همان گونه که کشف کتیبه ها، اسناد تاریخی، اشیای عتیقه، کتب خطی و دست نوشته های قرون گذشته، فرهنگ و تمدن پیشینیان را آشکار می سازد، فرهنگ عامه که شاید پیدایش آن با پیدایش اولین انسان بوده باشد می تواند در بازیافتن و به خویشتن خویش بازگشتن راهگشا باشد. زیر کنکاش در احوال و افکار و ذوق و سلیقه و روحیات مردم سده های پیشین یکی از راه های بازیابی هویت ملی و فرهنگی ملت ها است.
۳) فرهنگ عامه ابزار آموزش مسایل عمومی در زمینه اخلاق و تعلیم و تربیت به مردم عامه است. گذشته از این مضامین ارزنده امثال و حکم که از ذوق و تجربه و طرز تفکر و اندیشه مردم نشات گرفته همواره دست مایه فرهیختگان و اندیشمندان در خلق برخی از آثار بوده است و بازتاب آن در جلوه های گوناگون مشاهده می شود.
۴) تاثیر امثال و حکم در اذهان عامه بیش از دیگر انواع سخن است و شاید بارها اتفاق افتاده باشد که به ایراد یک مثل اختلاف ها و کدورت ها از میان رفته و مرتکبین خطاها به یک ضرب المثل؛ دست از خطاکاری برداشته اند.
۵) امثال و حکم جملات کوتاهی است که هر جا پای استدلال در مذاکرات عمومی سست و چوبین شود به یاری متکلم می شتابد و مقصود و منظور گوینده را در یک جمله کوتاه و مستدل، روشن و مدلل می سازد، فی المثل برای سخنران و گوینده وقت کافی و مستمع لازم است تا پیرامون احسان و انفاق مطلق بحث کند و به تواند ثابت کند که بذل و بخشش مذهب و ملت نمی شناسد و محتاج، محتاج است چه مسلمان باشد چه غیر مسلمان، چه موحد باشد چه غیر موحد. ولی این گفته ابوالحسن خرقانی عارف عالی قدر ایران که بر سردر مهمانسرایش نوشت: «نانش بده، ایمانش مپرس» همه چیز را در خود جمع کرده و گوینده را از هرگونه اطاله کلام و بیان سخن خلاصی می بخشد.
۶) گاهی امثال و حکم مانند مصلحان اجتماعی عمل می کنند و به بیان مفاسد اجتماعی و هنجار ها و نا هنجاری های جامعه می پردازند. دزدی پی دیوار خانه ای را به آرامی می کند. صاحب خانه سر از بام بر کرده پرسید، چه می کنی؟ گفت دهل می زنم. سئوال کرد بدین آهستگی چرا؟ جواب داد: «صبح آوازش بلند می شود». این مثل به هوشیاری و آگاهی شخصی و یا جامعه ای غافل از پیامد های کارهای خویش اشاره دارد که زمانی از خسارت و مصیبت وارده آگاه می شوند که کار از کار گذشته باشد.
۷) با مطالعه مثل ها و شناخت مورد استعمال آن می توان به قدرت تفکر و اصالت فرهنگی و حتی خصوصیات روانی آن ملت پی برد و از آن در مطالعات جامعه شناسی و روان شناسی استفاده کرد.
۸) فرهنگ اصیل و واقعی ملت ها را باید در امثال و اصطلاحات عامیانه مردم جست و جو کرد. مجموعه این اصطلاحات و تعبیرات نماینده طرز تفکر و آداب و رسوم و خصوصیات اجتماعی آن قوم است. و در واقع و نفس الامر فرهنگ عوام آیینه ایست که واقعیات زندگی آن قوم را به خوبی منعکس می کند. این امر می تواند در شناخت هر چه بهتر ملل از یکدیگر موثر واقع شود.۹) تحلیل امثال و حکم به روش های کمی و توصیفی، می تواند در شناخت بهتر فرهنگ تربیتی و اجتماعی و سیاسی جامعه یاری دهد. ضرب المثل «هرکه در خردیش ادب نکنند در بزرگی فلاح از او برخاست» به تربیت کودک در سال های نخستین اشاره دارد وگرنه کودک استعداد تربیت را از دست خواهد داد و بعدها تاثیر تربیت و امکان تغییر و اصلاح در او کم می شود و احیانا به کلی زایل می شود. این مثل به نقش و تاثیر زمان در تعلیم و تربیت اشاره دارد.
۱۰) تحقیق و تفحص در امثال و فرهنگ عامه ملل مختلف این امر را روشن می سازد که اساس و پایه فرهنگ های جهانی و عناصر مهم تشکیل دهنده آن اغلب مفاهیم و مضامین مشترکی است نظیر: عدالت خواهی، راستی و درستی، محبت و دوستی، فراغ و وصال، خردمندی، شجاعت و ... . طرح مشابهت های اصلی فرهنگی های ملل مختلف کره خاکی به این قبیل از آثار، جنبه جهانی می بخشد و فرهنگ یک ملت را با فرهنگ دیگر ممالک همچون حلقه های یک زنجیر پیوند می دهد.
● مضامین مشترک انسانی در امثال و حکم
نمونه های همسانی مضامین مشترک انسانی در امثال و حکم که می تواند نقش کلیدی و حایز اهمیتی در تعامل و گفت وگوی تمدن ها داشته باشد، بسیارند که ذکر همه آنها مثنوی را هفتاد من کاغذ کند، اما برای روشن شدن مطلب به آوردن چند نمونه اکتفا می کنیم:
۱) محبت و دوستی:
بی شک آغاز کلام مشترک درتمامی ادیان از «پند محبت» شروع می شود؛ اگر محبت به «خود» داری و بقای خویش را می خواهی، این ندا را پیوسته یه یاد داشته باش:
«آنچه به خود نپسندی به دیگران مپسند»، دهخدا . ۱| ۴۸
«أحب للناس ما تحبّ لنفسک» Do as you would be done by everyman dictionary of quotations and proverbs. P.۴۵۵
۲) راستی و صداقت:
صراحت و صداقت، بزرگ ترین صفات یک انسان دین دار و متمدن است:
«راستی موجب رضای خداست کس ندیدم که گم شد از ره راست» دهخدا: ۲/۸۵۹
«من صَدَقَ الله نَجا»، قاموس الامثال العربیهٔ: ص ۴۳۱
" Truth is God daughter " ,. E.D, p. ۵۱۵
۳) کار و تلاش و توکل به خدا:
توکل و اعتماد بر فیوضات و تاییدات ارهی همراه با تلاش و کوشش و تمسک به اسباب و وسایل، مطمئن ترین راه رسیدن به اهداف مثبت: «از تو حرکت از خدا برکت»، دهخدا: ۱/۱۱۴
«الحرکهُٔ بَرَکهٔ»، معجم کنوز الامثال، ص ۳۲۰
" Use the means and God will give the blessing ", E.D, p. ۵۱۶
۴) اهمیت علم و دانش:
جامعه حقیقی، جامعه ایست که همه اعضای آن در تمام عمر یاد می گیرند و می آموزند. «چنین گفت پیغمبر راستگوی زگهواره تا گور دانش بجوی» «اُطلُبوا العِلمَ مِن المهدِ الی اللّحد»، معجم کنوز الامثال: ص ۹۰
" Live and learn ", E.D, p. ۴۸۲
۵) علم و عمل:
علم باید همراه با عمل باشد وگرنه وجود عالم بی عمل سودمند نخواهد بود و محضر درس او نیز بی حاصل و عاری از تاثیر خواهد بود. «عالم بی عمل زنبور بی عسل است»، دهخدا: ۲/۱.۸۸
«علم بلا عمل ٍ کشَجَر ٍ بلا ثَمَر»، معجم کنوز الامثال؛ ص. ۹
Knowledge without practice makes but half an artist: E.D, p. ۴۸۰
۶) قناعت:
«قناعت توانگر کند مرد را»، دهخدا: ۲/۱۱۶۷
«القناعهُٔ کنزٌ لا یَفنَی»، معجم کنوز الامثال: ص ۶۹
" He is rich enough that wants nothing ", E.D, p. ۴۶۴
۷) مشورت:
مشورت در تمام امور فردی و اجتماعی به عنوان زیربنای همه امور:
«عقل ها را عقل ها یاری دهد»، دهخدا: ۲/۱۱۰۸
«امرُهُم شوری بینهم»، قرآن کریم. س ۴۲. آیه ۳۶
" Two wits are better than one "، فرهنگ مثل های فارسی و انگلیسی: ص ۱۳۲
۸)امیدواری:
«آدم به امید زنده است»، دهخدا: ۱/۲۲
«لا تَخرُجُ النّفسُ مِن الامل ِ حَتّی تَدخلَ فی الاجل»، معجم کنوز الامثال: ص. ۱۶
" While there is life there is hope ", E.D, p. ۵۲۱
۹) تواضع و فروتنی:
«تواضع سر رفعت افرازدت»، دهخدا: ۱/۵۵۵
«مَن تَواضَعَ لله رَفَعَه»، معجم کنوز الامثال: ص ۱۵۱
" Before honour is humility "، فرهنگ مثل های فارسی و انگلیسی: ص ۱۳۱
۱۰) عفو و بخشش:
«در عفو لذتیست که در انتقال نیست»، دهخدا: ۱/۷۹۳
«العفو عندَ المَقدِرَهٔ»، معجم کنوز الامثال: ص ۹۶
" The noblest vengeance is to forgive ", E.D, p. ۵۰۵
پی بردن به آبشخور ادبیات توده مردم از قبیل امثال و حکم، اسطوره ها و قصه ها یکی از راه های موثر در ایجاد تفاهم و حس نوع دوستی و همدلی میان ملل مختلف جهان و تحقق آرمان گفت و گوی تمدن ها است. بررسی این گونه آثار می تواند نیازهای اولیه جسمانی و عاطفی بشر را تبیین کند و بی شک تلاش در راه تامین این نیازها به پرورش حس برادری و اخوت کمک خواهد کرد. و اینجاست که انسان ها یکدیگر را بهتر خواهند شناخت، و هر یک خود را عضوی از خانواده بزرگ انسانی در این کره خاکی خواهند دید. اندیشه جهان وطنی رفته رفته شکل خواهد گرفت و همه به دور از خودخواهی و نژادپرستی و تعصبات کورکورانه مذهبی و بدون تقید به ملک و مرز معین با محمد اقبال شاعر پرآوازه پاکستانی هم صدا خواهند بود :
نه افغانیم و نی ترک و تتاریم چمن زادیم و از یک شاخساریم
تمیز رنگ و بو بر ما حرام است که ما پرورده یک نو بهاریم
به مفهوم دیگر، واکنش انسان در برابر آثار هنری، از جمله ادبیات و در مفهوم اخص آن امثال و حکم یکی از ابزارهای موثر انفعال فکری و عاطفی انسان است که موجب پالایش روان می شود.
All that inhabit this great earth,
Whatever be their rank or worth,
Are kindred and allied by birth,
And made by the same clay.
همه کسانی که ساکن این زمین بزرگند
صرف نظر از شان و مرتبتشان
جملگی خویشاوند و فامیل
و از یک خاک سرشته شده اند.
پانوشت ها:
۱ _ امینی، امیر قلی، داستان های امثال، شرکت سهامی چاپ، ۱۳۲۴، ۱/۹.
۲ _ بخشی از فرهنگ مردم است که تخیل، احساس، آرزو و اندیشه های گوناگون آنها را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کند و نشان دهنده معیارهای زیبایی شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی هر قوم است. ادبیات عامه را هنر زبانی و هنر کلامی عامه نیز نامیده اند، زیرا ادبیات عامه میراث معنوی نسل های گذشته است که به صورت شفاهی در قالب آثاری ذوقی در میان آیندگان رواج یافته است و گونه های مختلف آن ادبیات داستانی، غیر داستانی و نمایشی ... مهم ترین بخش آثار داستانی، قصه ها یا افسانه های تاریخی، نیمه تاریخی، قهرمانی، عاشقانه، اخلاقی و پندآموز، رمزی، تمثیلی، طنزآمیز و تخیلی است که بیشتر به نثر و گاهی به نظم یافت می شود. آثار غیر داستانی، مانند متل ها، چیستان ها، لطیفه ها، شوخی ها و دعاها به نثر و نظم، هر دو پیدا می شود؛ فرهنگ نامه ادبی فارسی، با سرپرستی حسن انوشه، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص ۵۷.
۳ _ جمشید بهنام و رامین جهانبگلو، تمدن و تجدد، نشر مرکز، چاپ اول، ۱۳۸۲، ص ۵۳.
۴ _ بهمنیار، احمد، داستان نامه بهمنیار، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۹، مقدمه.
۵ _ رنه ولک (و دیگران)، چشم اندازی از ادبیات و هنر، ترجمه غلامحسین یوسفی و محمد تقی (امیر) صدقیانی، معین، ۱۳۷۰، ص ۱۳۸.
۶ _ مجله یغما، س ۲، ش ۱، صص ۶ _ ۷.
۷ _ پرتوی آملی، مهدی، ریشه های تاریخی امثال و حکم، انتشارات سنایی، چاپ اول، ۱۳۶۹، مقدمه ص ۱۸.
۸ _ دهخدا، علی اکبر، امثال و حکم، چاپخانه سپهر، چاپ پنجم، ۱۳۶۱، ۲/۱۰۵۰.
۹ _ محتشم، حسن، فرهنگواره تحلیلی امثال و حکم (ضرب المثل های سبزواری)، دانشگاه آزاد اسلامی، معاونت پژوهشی، ۱۳۷۸، مقدمه: ص ۱۱.
۱۰ _ امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام یا تفسیر امثال و اصطلاحات زبان پارسی، انتشارات دانشگاه اصفهان، مقدمه.
۱۱ _ کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری، با مقدمه احمد سروش، انتشارات سنایی، چاپ ششم، ۱۳۷۳، ص ۲۰۳.
۱۲ – Long fellow s, Long fellow s poems, New York: E.P. DUTTON & CO ING, ۱۹۶۰ p.۴۶۳.
دیگر منابع:
_ ابریشمی، احمد، فرهنگ مثل های فارسی و انگلیسی، انتشارات زیور، چاپ اول، ۱۳۷۶.
_ خلایلی، کمال، معجم کنوز الامثال و الحکمهٔ العربیهٔ، مکتبهٔ لبنان ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۸.
_ عبدالرحمن، عفیف، مکتبهٔ لبنان ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۸.
دکتر سندس کردآبادی
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی


همچنین مشاهده کنید