جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

افزایش بی اعتمادی در خاور دور


افزایش بی اعتمادی در خاور دور
● نگاهی به روابط چین و كره جنوبی با ژاپن در دوران نخست وزیری آبه؛
چین و ژاپن با وجود روابط گسترده تجاری، نسبت به یكدیگر بدبین هستند و نمی توان نسبت به تعمیق روابط فعلی امیدواری زیادی داشت. رقابت و كینه دو كشور با یكدیگر آنچنان عمیق است كه توكیو با وجود تمام اسناد جنایات خود در چین ( ۴۹-۱۹۳۱) حاضر نشده از پكن عذرخواهی كند. از سوی دیگر، ظهور مجدد ملی گرایی در ژاپن باعث شده چین نتواند حساب بزرگی برای ژاپن باز كند. البته نباید از نظر دور داشت كه جنگ بین چین و ژاپن همان قدر محتمل است كه جنگ بین فرانسه و آلمان؛ با وجودی كه قیاس بین این دو كمی مشكل است. چین شبیه اغلب كشورهای شرق و جنوب شرق آسیا نسبت به ژاپن بیمناك است و این شك و تردید در روابط آتی آن ها تاثیر منفی خواهد گذاشت.
چین سال ها معتقد بوده كه نمی تواند در نظام بین المللی رقابت ژاپن را سرسری بگیرد و به همین دلیل امیدوار بوده تا از طریق تقویت احساسات موافق چین در ژاپن و منزوی ساختن گروه هایی كه ممكن است طرفدار افزایش تسلیحات و شاید سلاح های هسته ای باشند، در سیاست توكیو نفوذ كند.با همه این احوال شینزو آبه ملی گراترین نخست وزیر ژاپن از دهه ۵۰ میلادی به بعد است و ناسیونالیست های دوآتشه ژاپن اكنون پیشاپیش طلوع اقبال خود را پس از ده ها سال جشن گرفته اند. احیای حس ناسیونالیسم در ژاپن موجبات نگرانی قربانیان سیاست های ناسیونالیستی این كشور در گذشته یعنی چین و دو كره را فراهم آورده اما در مقابل با استقبال آمریكا مواجه شده است.
چین و كره جنوبی بیش از سایر كشورها كنجكاوند كه بدانند جانشین كوایزومی در رابطه با مسایل شرق و جنوب شرق آسیا چگونه فكر و عمل می كند. اما آبه بخاطر مواضع جنگ طلبانه اش در زمینه سیاست خارجی بخصوص علیه كره شمالی شناخته شده است. وی همچنین از سوابق تجاوزكارانه و جنگ افروزی كشورش و نیز از بازدیدهای جنجال انگیز كوایزومی از معبد یاسوكونی دفاع كرده است.یك مقام بلندپایه دولت چین با اشاره به این موضوع گفته است:«آبه ممكن است از كوایزومی هم تندروتر باشد. در این صورت ما سخت ترین واكنش را در آن زمان نشان خواهیم داد.»
آبه هر چند بر تحكیم روابط ژاپن با چین و كره جنوبی تاكید دارد، اما در عین حال بر پیشبرد گفتگوهای راهبردی با هند و استرالیا نیز انگشت می گذارد. یكی از اهداف ژاپن در پیشبرد سیاست های راهبردی با هند و استرالیا، كنترل سیاست های منطقه ای چین بشمار می آید ضمن اینكه تاكید آبه بر روابط راهبردی با هند، می تواند به معنای نادیده گرفتن چین و كره جنوبی در آینده مناسبات آسیایی ژاپن باشد.از سوی دیگر آمریكا نسبت به اثرات روی كار آمدن آبه بر دیپلماسی آسیایی ژاپن علاقمند است.
واشنگتن تا بحال سیاست عدم مداخله را در مورد مسئله معبد یاسوكونی در پیش گرفته ، هم اكنون نگران است كه وخامت روابط ژاپن با چین و كره جنوبی به منافع آمریكا در آسیا لطمه زند. آبه پیشتر گفته كه هیچ سازشی با پیونگ یانگ نخواهد كرد و قصد دارد تحریم های مالی جدیدی علیه این رژیم اعمال كند. این موضع آبه خوشایند آمریكاست كه كره شمالی را یكی از «محورهای شرارت» نامیده است.
وی رویكرد سرسختانه خود را در قبال كره شمالی در ماه جولای گذشته به نمایش گذاشت هنگامی كه علناً از فرضیه حمله پیشگیرانه به كره شمالی سخن گفت. آبه معتقد است قدرتمند شدن چین و تهدیدات از جانب كره شمالی، جو روانی صلح جویانه ژاپن را كه پس از جنگ جهانی دوم بر این كشور حاكم بوده، تغییر داده است.وی همچنین تلاش برای تاسیس یك جامعه اقتصادی در منطقه آسیا - اقیانوس آرام از طریق گفت وگوهای آزاد تجاری، مشاركت در برقراری صلح در جهان از طریق كمك های بشردوستانه و تلاش برای منع گسترش سلاح های كشتارجمعی و هسته ای را از دیگر سیاست هایش نام برده است.
آبه تلاش برای تغییر قانون اساسی ضد جنگ ژاپن با هدف تقویت توان دفاعی ژاپن و افزایش نقش آن در عرصه بین الملل، عضویت دایم ژاپن در شورای امنیت و اصلاح سیستم آموزشی ژاپن و ایجاد یك سیستم مناسب امنیت اجتماعی و تمركز زدایی را از دیگر برنامه هایش بیان داشته است. برخی از تحلیل گران سیاسی با توجه به پیشینه سیاسی و دیدگاه های محافظه كارانه و شدیدا ملی گرایانه آبه، چندان خوشبین به بهبود مناسبات ژاپن با چین و كره جنوبی، حداقل در آینده نزدیك، نیستند.با همه این حال، آنچه مسلم است این كه ملاحظات سیاسی و اقتصادی در توسعه مناسبات دو كشور نقش موثری ایفا كرده است.
چین برای تحقق برنامه های نوسازی و تداوم اصلاحات و سیاست درهای باز كه عاملی تعیین كننده در تداوم ثبات و توسعه اقتصادی این كشور است، به جذب مستمر سرمایه و تكنولوژی پیشرفته ژاپن علاقمند است. در مقابل، چین نیز بخش مهمی از احتیاجات ژاپن را به مواد خام، محصولات كشاورزی و نیروی كار ارزان برآورده ساخته است.پیوند صنایع و تكنولوژی ژاپن با مواد خام و نیروی كار ارزان و بازار وسیع چین تنها عامل در رونق روابط نبوده است.
برخی از تحلیلگران بر این باورند كه ژاپن چاره ای به جز كمك به چین ندارد. آن ها معتقدند كه سیاست توكیو در قبال پكن باید بر پایه كمك به چین برای پیشرفت و كاهش هر گونه ضعف و بی ثباتی، نه جلوگیری از قوی تر شدن آن ، باشد. ژاپنی ها چینی با ثبات و با رشد اقتصادی متوسط را كه اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز را به تدریج پیش برد بر چینی بی ثبات و عقب مانده و طرفدار نظام اقتصادی بازار آزاد ترجیح می دهند؛ زیرا بی ثباتی چین علاوه بر نیازهای اقتصادی، هجوم ده ها میلیون آواره چینی گریزان از ناامنی و فقر را به كشورهایی چون ژاپن باعث می گردد كه امنیت و ثبات این كشور را نیز در معرض خطر قرار می دهد.به گزارش ایسنا ژاپن به دنبال تحولات شگرف جهانی به سیاست خارجی متناسب با قدرت اقتصادی خود می اندیشد و برای حضور قدرتمند در نظام جدید بین المللی تلاش می كند.
در حال حاضر صدای غالب در ژاپن این است كه ژاپن باید و نیاز دارد كه مجددا به صورت دولتی نرمال در آید. از نظر آنها دولت نرمال مترادف با داشتن یك ارتش مشروع است. ژاپن در حال حاضر نیروی دفاع از خود قابل توجهی دارد و حامیان نرمال بودن خواهان شناسایی قانونی حق ژاپن برای ورود به اقدامات امنیت جمعی فراسوی مرزهای سرزمینی ژاپن است. امروز در ژاپن در رابطه با چین دو نوع رفتار وجود دارد. در بعد اول شاهد این واقعیت هستیم كه روابط اقتصادی دو طرف در حال رشد است. چین اكنون به مهمترین مكان سرمایه گذاری ژاپن و بزرگترین شریك تجاری آن تبدیل شده است به طوری كه یك پنجم كل تجارت خارجی ژاپن با چین صورت می گیرد. رشد قابل توجه اقتصادی چین نقش موثری در بهبود وضعیت اقتصاد راكد ژاپن داشته است.
بر این موضوع اتفاق نظر وجود دارد كه اقتصاد در حال توسعه چین و اقتصاد پخته و كامل ژاپن علیرغم روابط سرد دیپلماتیك دو كشور، مكمل هستند. بعد دوم حكایت از دیدگاهی دارد كه در میان نخبگان امنیت ملی ژاپن غالب می باشد. از نظر آنها چین به صرف اینكه چین است تهدید محسوب می گردد. در ژاپن نگرانی عمیقی در خصوص رشد مضاعف در هزینه های نظامی چین وجود دارد. این در حالی است كه ژاپن در سال ۲۰۰۵ به عنوان بخشی از طرح كاهش بار مالی خود هزینه های دفاعی و نظامی خود را كم كرد.با این حال، نگرش به چین هم در میان نخبگان و هم در میان مردم ژاپن نگرشی یكسان نیست بلكه از نوعی عدم توازن برخورداراست. هر كس كه با تاریخ ژاپن مدرن آشنایی داشته باشد به این واقعیت اذعان می كند كه نوع نگرش ژاپنی ها به چین تركیبی از احترام و فخر فروشی است.
بین سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۴ میزان انزجار و عدم انزجار ژاپنی ها نسبت به چین تقریبا برابر بود و نمی توان به طور قطع گفت كه اكثر مردم ژاپن از چین متنفرند. در دوره نخست وزیری كوایزومی روابط دیپلماتیك ژاپن و چین به صورت قابل توجهی بدتر شد. مهمترین عامل این بدتر شدن اصرار كوایزومی برای دیدار سالانه از معبد یاسوكونی (معبدی در مركز توكیو كه نمادی است از ارواح ۵/۲ میلیون قربانی ژاپنی در جنگ جهانی دوم .
از جمله این قربانیان می توان به ۱۴ محكوم به جنایات جنگی به وسیله دول متحد در جنگ جهانی دوم اشاره كرد).تنها تعداد اندكی از نخست وزیران ملی گرای ژاپن سعی داشتند كه خاطره كشته شدگان ژاپنی را با دیدار از یاسوكونی احیا كنند اما همواره با اعتراض شدید مردم چین و پكن عقب نشستند.نظرسنجی ها در ژاپن نشان می دهند كه افكار عمومی در رابطه با دیدارهای كوایزومی از یاسوكونی به دو دسته مخالف و موافق تقسیم شده است. موافقان معتقدند كه چین نمی تواند دیكته كند كه كوایزومی چه باید می كرد اما مخالفان می گویند كه كوایزومی نمی بایست خشم چین را برامی انگیخت.
منبع : روزنامه ابرار