یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


پوسترزدگی


پوسترزدگی
چند سالی است كه طراحی پوستر و ارائهٔ آن به نمایشگاه‌های متعدد در میان طراحان جوان واگیر و همه‌گیر شده است‌. و همچنین است در مورد مدیران و برگزاركنندگان جشنواره‌ها و مناسبت‌ها كه این اپیدمی به آن‌ها نیز سرایت كرده و گوشه چشمی به برگزاری نمایشگاه پوستر دارند. و بسیاری نیز به جای تلفظ O آن را با U تلفظ می‌كنند، بر وزن پوست یا دوست‌. این پوسترزدگی حاد كه گریبان جماعت كثیری را گرفته‌، موضوعی است كه باید به آن پرداخته شود.
طراحی آثار گرافیك به شیوهٔ پوستر، برای ارائه به نمایشگاه‌، با موضوعات پیشنهادی سفارش‌دهندگان مانند پوستر پوستر، رنگ پنجم‌، مثبت منفی‌، چهارمیخ‌، ارگ بم و آخرین و بزرگ‌ترین آن‌ها نسل پنج (و بسیاری دیگر كه به خاطر ندارم‌) با جایزه و بی‌جایزه آنچنان شایع شده است كه گویا موضوعاتی مانند طراحی نشانه و صفحه‌آرایی و تصویرسازی و جلد مجله و كتاب اصلاً در ایران موجود نیست و یا تنها از آن كسانی است كه با این‌گونه‌ها فقط معیشت می‌كنند و آن‌ها را با هنرمندان طراح پوسترساز تك‌واحدی كاری نیست‌.
آن‌ها كارگران و مزدبگیران سفارش‌گیرنده و مجریان تاجران سفارش‌دهنده‌اند كه راهی به دیار هنرمندان فرهیخته و از ما بهترِ پوسترساز ندارند. اتفاق عجیب دیگر اختراع گونه‌ای جدید از هنر است كه تایپوگرافی نام دارد; معلوم نیست كه آیا نقاشی است یا مجسمه‌سازی‌، گرافیك است یا عكاسی‌، سینما است یا ویدئو آرت و یا می‌تواند همه را دربر گیرد یا خود مستقل است و متكی به خود با قوانین و راهكارهای خود؟ آیا هر اثری كه با خوش‌نویسی یا دست‌نویسی یا فونت تولید شود در گونهٔ تایپوگرافی جای می‌گیرد؟ چگونه می‌توان فهمید كه اثر در گونهٔ گرافیك یا نقاشی نیست‌؟ این نام‌گذاری بدیع از كدام آئین یا قانون تدوین‌شده‌، یا حتی بگو، تعریف شفاهی پیروی می‌كند؟ مقالهٔ حاضر در پی یافتن تعریف یا توافق تازه‌ای است برای استنباط مشترك‌. رهایی از خلط مبحث و یا شاید آغازی برای طرح بیانیهٔ مشترك دسته‌ای از طراحان پوستر.
● پوسترهای دیجیتال به مثابه اثر هنری
یكی از خصیصه‌های اصلی و یكی از وجوه تمایز پوستر با تابلو نقاشی از آغاز پیدایی آن‌، تكثیر (و حتی گاهی در شیوهٔ طراحی تكثیرپذیر) بوده است‌. پوسترها را اگر مطابق تعریف قدیمی آكادمیك به دو نوع در خدمت فرهنگ و یا در خدمت اقتصاد (تجارت‌) تقسیم كنیم (با این آگاهی كه تمام رفتارهای اقتصادی حتی پوستر نیز تأثیر مستقیم و انكارناپذیری بر فرهنگ دارد)، در هر یك از این تقسیم‌بندی‌ها دو گونه عملكرد به خواست سفارش رخ می‌دهد.
گونهٔ اول كه وجود یا حضور محصول یا كالای خاصی را در زمان و مكان معین اعلام می‌كنند. برای مثال‌، تمام نمایشگاه‌ها، فیلم‌ها، نمایش‌ها یا جشنواره‌هایی كه در زمان و مكان خاص و محدودی واقع می‌شوند و یا كالاها، محصولات یا نمایشگاه‌های تجاری ـ صنعتی كه در زمان و مكان خاصی به فروش می‌رسند یا برگزار می‌شوند.
گونه دوم آن‌ها كه روایت‌شان از موضوع یا محصول‌ْ زمان و مكان خاص یا محدودی را تعیین نمی‌كند. اگرچه این‌گونهٔ بی‌زمان و مكان نیز در اصل گسترهٔ زمانی و مكانی‌، اما وسیع‌تر از گونهٔ اول دارد، چرا كه در قید مكان جغرافیایی زبان یا فرهنگ یا موقعی از محدوده‌ای از جهان و در قید زمانی‌ِ حداكثر فصلی گذرا از تاریخ یا حضور یك نسل یا رخدادی بالاخره گذرا واقع می‌شوند. مثل پوسترهای آگاه‌كننده‌، هشداردهنده‌، تزئینی‌، آموزشی‌، سیاسی‌، مربوط به آئین‌ها و مراسم سنتی‌، رفتارهای فرهنگی یا تبلیغ كالاهایی مصرفی و مشهور كه همگانی و همه‌جایی شده‌اند.
تمام گونه‌هایی كه برشمردیم شرط برقراری ارتباط را با تكثیر یا وقوع كثرت هرچه بیش‌تر خواهان‌اند.
اما اتفاقی كه رخ داده و رو به رشد سریع است‌، حضور هرچه بیش‌تر پوسترهای تك‌واحدی است كه آن‌ها را فقط در نمایشگاه‌ها و سپس در كاتالوگ یا كتاب آن نمایشگاه و یا دیرتر به شكل جلد كتاب یا مجله رؤیت می‌كنیم كه انگیزه‌ای است برای نوشتن این مقاله‌. حضور پوستر در جوامع به دلیل رشد تكنولوژی و سرعت‌یافتن متحرك‌ها كه مردم بر آن سوارند، اتفاق افتاد و از درون تراكت‌ها زاده شد و به تبع همین روند به طرف بزرگتر شدن رفت و به بیلبوردها تبدیل شد. هرچه سرعت متحرك‌ها در شهرها افزون‌تر شدند پوسترها (بخوان بیلبوردها) بزرگتر شدند. پس پوسترهای كوچكتر باید محدودهٔ رفتاری تازه‌ای داشته باشند درخور بینندهٔ كم‌تحرك یا ساكن خود كه آدم‌های پیاده یا نشسته هستند.
در این‌جاست كه موضوعات باید دارای تفكیك رفتاری‌، بیانی یا بهتر است بگوییم دیداری شوند. آن‌هایی كه با تصویر و نوشته آهسته حرف می‌زنند و آن‌هایی كه فریاد می‌كشند. و این حجم صدای تصویری را تنها ابعاد پوستر یا بیلبورد است كه تعریف می‌كنند. (بگذریم از بیلبوردهایی كه با دارا بودن ابعاد بسیار بزرگ حتی ممكن است كه الكن باشند!). با این تغییر بسیار مهم در روند دگرگونی شكل‌، پوسترهای كوچك‌، موضوعات و مخاطبان خاص خود را یافتند; گاهی اوقات حتی به دلیل بنیه اقتصادی سفارش یا سفارش‌دهنده‌.
دیگر حكم دارا بودن نوشته‌های بسیار بزرگ و رنگ‌های مشعشع شرط اصلی نمایش بهتر پوسترها نیستند و این تعریف آكادمیك بسیار كهنه شده و شاید بتوان آن را فقط منتصب به بیلبوردها دانست‌. اگرچه در این مورد نیز شك دارم‌، چرا كه وقتی یك نظام تبلیغ موفق شود كه رنگی‌، نشانه‌ای‌، تصویری یا شعاری را در اذهان جمعیتی خاص در مكان جغرافیایی تعریف‌شده و در زمانی هرچند طولانی اما محدود حك كند، ارائهٔ این كد شناسایی به‌تنهایی عمل می‌كند و اصلاً نیازی به نمایش در ابعاد فیزیكی بزرگ عناصر بصری ندارد. گشودن رمزگان یا كُد رنگی مورد اشاره لزوماً نیاز به مشعشع‌بودن ندارد و كد نشانه یا نوشتهٔ مورد نظر حتماً نباید تمام وسعت فیزیكی اثر را از آن خود كند.
با این تعریف‌، پوسترهای كوچك نجواگرانی برای جمع‌های كوچك‌اند. برای رؤیت از فواصل كوتاه ویترین یا دیوار گالری‌ها، كافی‌شاپ‌ها (چای‌خانه‌ها)، كتاب‌فروشی‌ها، آموزشگاه‌ها، ادارات و... برای نشسته‌ها و پیاده‌ها. برای آن‌ها كه بیش‌تر فرصت دارند بیان تصویری ـ نوشتاری را درك كنند و برای رفتن كمتر عجله دارند.
اتفاق شگفت دیگر اواخر قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یكم‌، دگرگونی یا رشد درك تصویری افراد جوامع شهری است كه به دلیل فزونی وسایل ارتباط جمعی به‌ناگزیر پیر و جوان را متأثر كرده و رفتار آن‌ها را با ارائهٔ رمزگان عمومی‌شده دگرگون و در اختیار می‌كند. و مهم‌تر، ابزار تكنولوژیك معاصر ــ كه مستقیماً در منش و كنش پوسترها (در هر ابعادی‌) تأثیر گذاشته‌اند ــ رایانه‌ها و چاپگرهاست‌.
بی‌حضور هیچ‌یك از این ابزار امكان این‌همه تغییر شكل وجود نداشت‌. اما این حضور چه رخدادی را موجب شده است كه پوسترها به‌طرف اثر هنری‌شدن گرایش پیدا می‌كنند؟ و طراحان احساس هنرمند بودن را بیش‌تر به رخ می‌كشند؟ مگر ذات تكثیرپذیری پوستر نبود كه آن را هنر شاخص قرن كرد؟ آیا سركوب ذات تكثیرپذیر پوستر به پذیرش حضور تك‌واحدی نقض غرض نیست‌؟
اتفاق اول این‌كه همهٔ آن‌ها كه ذوقی در طراحی گرافیك دارند، با تصویر آشنا یا درگیرند امكان یافته‌اند كه روی میز اتاق كوچك‌شان نرم‌افزارهایی داشته باشند جایگزین چندین دستگاه و اتاق و تاریك‌خانه و مواد شیمیایی و انواع كاغذ و خطكش و چسب و مداد و قلم‌. اتفاق دوم بهبود تكنیك و كاغذهای چاپ‌گرها است‌.
اگر به مدد این امكان تحولی در روند تولید و ارائه پوسترهایی در ابعاد و تعداد بسیار بالا رخ داده‌، موضوع این مقاله نیست‌. مسئلهٔ ما در خصوص امكانات در اختیار پوسترهایی است كه تنها یك عدد از آن‌ها چاپ می‌شود.
افزودن امكانات اسكن و دوربین دیجیتال به این مجموعه تنها كمكی است به تولیدكنندهٔ پوستر در جهت سرعت در تولید وگرنه لزوماً بود و نبودشان تأثیری در بیان تصویری ندارد. روزگاری ژان لوك‌گدار پیش‌بینی روزی را كرد كه دوربین در دست سینماگر به مثابه قلم شود. اگر اكنون به مدد تكنولوژی دیجیتال این اتفاق در شرف وقوع است نشانهٔ حضور رایانه به مثابه قلم را در تمام گونه‌های هنری می‌توان سراغ گرفت‌.
اگر امروز انگشت‌شمار نقاشان ما با رایانه تابلو نقاشی خلق می‌كنند، دیر نیست كه نسل بعدی گرایش خود را در استفاده از ابزار كهن كنار بگذارد و كارگاه نقاشی رایانه‌ای كوچك رومیزی خود را كامل‌تر كند. آنچنان كه فیلم‌سازان و عكاسان سریع‌تر به این عمل دست زدند; هرچند كه پیران حرفه بسیار نصیحت كردند و زاری‌.
توضیح این‌كه در این مقاله سعی می‌كنم از لغت طراح و یا هنرمند پرهیز كنم‌، چون تولید طرح‌های بسیار كسانی هستیم كه لزوماً طراح و یا اصلاً هنرمند نیستند. مجموعهٔ این امكانات به تولیدكنندهٔ پوستر این آزادی عمل را داده است كه به تولید پوسترهای شخصی دست بزند (سفارش از خود)، و یا این‌كه بتواند در تمام فراخوان‌ها حضور عاجل پیدا كند. (شاید حرمت و منش نقاشی‌، در فرهنگ ما هنوز ظرفیت پذیرش این گسترهٔ حضور عموم را نیافته كه گرافیك‌، سینما و عكاسی به آن دست پیدا كرده‌اند!) علاوه بر حضور گسترده و فوری تولیدكنندگان‌، این امكان به گروه‌ها، انجمن‌ها، برنامه‌سازان‌، مدیران دولتی و خصوصی داده شده كه مستقل یا در كنار هر مناسبتی به فراخوان پوستر فكر و اقدام كنند.
این مجموعهٔ رفتاری سبب شده است كه پوسترهای نمایشگاهی به طرف تولید واحد بروند، در بند تكثیر نباشند و خود را به مثابه اثر هنری بینگارند و نمایش دهند. چرا كه فارغ از اعلام تاریخ و مكان‌اند و می‌توانند به مضمون‌هایی همه زمانی و همه مكانی بپردازند، اما آیا این‌كه تمام این تولیدات‌ِ به نمایش درآمده‌، با این همه مضامین گونه‌گون اجتماعی ـ فرهنگی‌، تماماً ظرفیت اطلاق نام اثر هنری را دارند یا خیر محل تردید است‌.
پس می‌توان گفت بی‌آن‌كه بخواهیم خود را به تولید پوستر هنری ملزم كرده باشیم تنها كافی است تعریف و قوانین از پیش آموخته و قدیمی پوستر را كنار بگذاریم و به تعریف تازه‌ای فقط برای لفظ پوستر به مفهوم كلی آن برسیم‌: پوستر لزوماً نباید بلند حرف بزند، می‌تواند عابر را میخكوب هم نكند، بلكه كافی است حرف خود را (مخصوصاً اگر حرف متینی است‌) بسیار آهسته بیان كند (بگو حتی در گوشی‌).
و لزومی هم به مخاطب توده‌ای ندارد. دیدیم كه در رفتارهای افراطی در تولید پوستر حتی ناخوانا و الكن‌بودن نیز بعضی را خوش می‌آید. با رعایت این قواعد یا بهتر است بگوییم با عدم رعایت قواعد تعریف‌شدهٔ قدیمی همه می‌توانند هنرمند پوسترساز شوند.
آیا با این همه پوستر تولید شده‌، آویخته شده به دیوار نمایشگاه‌ها و راه یافته به كاتالوگ‌ها و نیاویخته بر دیوارهای شهر، توانسته‌ایم بخشی از وظیفهٔ بزرگ ارتباط هنرمندانه را كه در نقاشی سراغ داریم به دوش پوستر بگذاریم‌؟ آیا برای اندك درددل خود با اندك همزبانی همنشین شده‌ایم‌؟ آیا در روایت شادی یا اندوه‌مان با شریكی تازه همخوان شده‌ایم‌؟ در نمایش نفرت از جنگ‌طلبان و بیان عشق به صلح‌اندیشان در چه وسعتی پیروزمندانه حضور یافته‌ایم‌؟
مخاطبان محدود حاضر ما در گالری‌ها برای این همه بیان مفاهیم انسانی یا اجتماعی كافی‌اند؟ مگر نه آن‌كه در آغاز قرن بیستم تمام تلاش هنرمندان این بود كه خود را از قید مكان‌های كوچك رها كنند و به میان مردم بروند؟ مگر ذات تكثیرپذیری پوستر نبود كه آن را هنر شاخص قرن كرد؟ آیا سركوب ذات تكثیرپذیر پوستر به پذیرش حضور تك‌واحدی نقض غرض نیست‌؟
پناه‌بردن به تولید آثار واحد چاپی با مخاطب اندك و آشنای نزدیك‌، دال بر كدام نیاز اجتماع است كه از شناخت آن عاجز مانده‌ایم‌؟ یا واگوی كدام چشم‌پوشی از كدام ناتوانی گرافیك معاصر است كه طالب یافتن و بیانش نیستیم‌؟ اگر طالب آنیم كه از جماعت هنرمندان نامیده شویم چرا راه سهل رایانه و نرم‌افزار و چاپگر را پی گرفته‌ایم‌؟
نیاز هنرمند شمرده‌شدن از كجا سرچشمه می‌گیرد؟ عدم موفقیت در طراحی گونه‌های بسیار گرافیك برای سفارش‌های متعدد امروز جامعه شهرنشین سبب این امر است یا ناتوانی در برقراری ارتباط درست با سفارش‌دهنده‌؟ ما در این پوسترها سفارش‌دهنده را كنار می‌گذاریم و خود جای او قرار می‌گیریم‌.
در اتاق‌های كوچك خود با رایانه‌های هرچه كوچك‌تر موضوعات و مفاهیم بسیار بزرگ و انسانی را به پوسترهای بزرگ بدل می‌كنیم و به دیوارهای بلند گالری‌های بزرگ و كوچك می‌آویزیم تا با اندك مخاطب خود درد دلی كرده باشیم كوچك‌، كوچك‌تر از آواز یك پرنده‌.
ابراهیم حقیقی
منبع : مجله رنگ


همچنین مشاهده کنید