پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عرفان چیست؟


عرفان چیست؟
مولاناالمعظّم حضرت صلاح­الدّین علی نادرشاه عنقا،پیر اویسی شاه­مقصودی استاد کنونی مکتب طریقت اویسی شاه مقصودی، مکتب عرفان اسلامی، در کتاب Sufism (عرفان) فرمایند: ”عرفان، جوهره تعالیم پیامبران است و از ابتدای تاریخ بشریّت موجود بوده، زیرا که بذر معرفت در درون قلب همهٔ انسانها نهفته است و در هر زمانی خداوند پیامبرانی مُرسَل چون زرتشت، بودا، موسی، عیسی و حضرت محمّد(ص) را جهت رهبری و بشارت افراد برای دریافت علم الهی مکنون در این بذر معرفت روانه نموده است. هریک از پیامبران، تعلیم و دستورالعملی خاص را به همراه آورده تا جویندگان حقیقت را در سیر درونی آنان رهنمون گردند.“۱
عارف عالیقدر قرن نهم، بایزید بسطامی، تاریخ وجودی عرفان را چنین بیان نماید: ”بذر عرفان در زمان حضرت آدم کاشته شد و در زمان حضرت نوح جوانه زد و تحت نظارت حضرت ابراهیم به گُل نشست. در عصر حضرت موسی میوۀ آن یعنی انگور ظاهر گردید و در عهد حضرت عیسی انگورها رسیده گشت و در زمان حضرت محمّد(ص) به شرابی پاک و طهور تبدیل گردید.“
عرفان بطور کلی بعنوان بُعد باطنی و علم مکنون در اسلام پذیرفته شده است. در واقع می­توان گفت عرفان، جوهرۀ اصلی اسلام است.
عرفا را میتوان مسلمانانی پایبند توصیف کرد؛ نمازهای پنجگانه را برپا می­دارند، انفاق می­کنند، روزه می­گیرند، ... و شدیداً مسائل ظاهری اسلام را رعایت می­کنند. امّا وجه مشخّصۀ آنها در تربیت ابعاد روحانی خود و دیگران است.
در طول تاریخ غالباً از نام صوفی شخصی متبادر به ذهن میشود که عالم دینی و در طلب قرب به الله است. همانگونه که حضرت محمّد(ص) اعلام نموده است امر شهادت به یگانگی خداوند در شهادت لا اله الاّ الله متجلّی است. حصول چنین مرتبه ای نمایانگراین معنی است که فقط خداوند در قلب انسان است و آن نفس معنی کلمه صفا می­باشد.
چنین روش و متد شناخت که از طریق تزکیه و صفای قلب و تسلیم به دانش ذاتی حاصل می­گردد معرفت نامیده می­شود. کلمۀ مناسبتری که تصوّف را وصف می­کند عرفان می­باشد که از معرفت (شناخت) مشتق شده است. معرفت به معنای حصول مرتبه­ای از شناخت می­باشد که هیچ زاویه­ای از زوایا در مورد موضوع مورد تحقیق و تجسّس یعنی انسان ناشناخته نمانده باشد و نهایتاً انسان با شناخت واقعیت خود به شناخت پروردگار و دریافت علم مکنون و اسرار هستی دست یابد. معلّم مکتب عرفان، عارف نامیده می­شود. عارف، حقیقت وجودی خویش را از طریق فنا در ذات خداوندی و ثبات در حقیقت هستی کشف نموده است.
حضرت صلاح­الدّین علی نادرشاه عنقا در کتاب عرفان واقعیّت دین عرفان را بدین صورت توصیف می­نمایند:
”عرفان بطور کلّی بعنوان بُعد مکنونه اسلام شناخته شده است. اگرچه ریشه عرفان بصور مختلف تعریف و تعبیرشده است، من می­خواهم آنچنان که من آنرا تجربه نموده ام معرّفی و عرضه نمایم. عرفان، واقعیّت دین است و مقصود من از این کلام، شناخت خداوند در درون خویش و تسلیم شدن به او و عشق ورزیدن به او با عقل و دل و جان می­باشد، تا جائیکه دیگر غیر در میان نبوده و فقط معشوق باقی باشد. این واقعیّت دین است بدانگونه که من دانم.“۳
عرفان اساساً، یک نظام و یک سیستم آموزش و پرورش است که سفر خود شناسی را میسّر می­سازد، سفری که انسان را به کشف واقعیّت ثابت وجودی خود و نهایتاً واقعیّت دین رهنمون می­گردد.
مراجع:
۱) Molana Salaheddin Ali Nader Shah Angha, Sufism, (Washington D.C: M.T.O. Shahmaghsoudi Publication, ۱۹۹۴) p. ۹
۲) Quoted in the preface to al-Muqaddisi, Sheikh Izzidin. Revelation of the Secrets of the Birds and Flowers. (London: Octagon Press, ۱۹۸۰)
۳) Molana Salaheddin Ali Nader Shah Angha, Sufism, The Reality of Religion, (Riverside, CA: M.T.O. Shahmaghsoudi Publication, ۱۹۹۸) pp.۳-۴
منبع : مکتب طریقت اویسی