یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


هانیبال و الخاصیسم


هانیبال و الخاصیسم
اتفاقات گوناگونی نقاشی معاصر ایران را تحت الشعاع خودشان قرار دادند. مشروطه خواهی، تاسیس مدرسه صنایع مستظرفه و دانشگاه تهران، تشکیل گروه خروس جنگی و ظهور ضیاپور، بروز انقلاب و خیلی اتفاق دیگر.
حضور هانیبال الخاص در نقاشی معاصر ایران دست کمی از این دست رخدادها ندارد. الخاص تاثیری ژرف بر نقاشی معاصر ایران گذاشت که به دو بخش تعلیمی و تربیتی تقسیم می شود. نگاهی بیندازیم به قبل از حضور الخاص در دانشکده هنرهای زیبای تهران و همچنین هنرهای تزیینی، چه چیزی می بینیم؟ تقریباً هیچ. سنت نقاشی کمال الملک توسط شاگردانش همچنان زنده است و لنگ لنگان به حیات خویش ادامه می دهد.
از طرف دیگر نقاشان پاریس رونده دارند جان می گیرند و مینی مالیسم و فرمالیسم دارد از گالری ها سرریز می شود، بنیاد پهلوی هم چندان بدش نمی آید که حمایت شان کند. در نهایت چنین می شود که بوم سفید یعنی حرکت به جلو و نو شدن و کمال الملکی ها سر از خیابان لاله زار درمی آورند و نشانه تحجر می شوند. البته به عقیده من این دو گرایش در یک چیز مشترک هستند؛ هر دو طرف طراحی نمی دانند. اولی ندانستگی اش را پنهان می کند و دومی آشکار می سازد.
البته در این میان تعدادی نقاش وجود دارند که به هیچ کدام از این دو دسته تعلق ندارند و راه شخصی شان را می پیمایند مثل بهمن محصص.
جلال آل احمد شروع کرده است به نوشتن درباره نقاشی، گویی در سفری که به امریکا می رود با هانیبال آشنا می شود و در بازگشت از رئیس دانشگاه تهران می خواهد که الخاص را به ایران دعوت کنند. الخاص به ایران می آید. به اسامی زیادی برمی خوریم که هر کدامشان نامی هستند برای خودشان و برای یک بار هم که شده از زیر سایه الخاص رد شده اند.
البته در این میان باید به محسن وزیری مقدم اشاره کرد که او هم در گرایش خودش به اهمیت الخاص است، این دو گرایش در کنار یکدیگر به زندگی نه چندان مسالمت آمیزشان ادامه می دهند. فضای نقاشی ایران بعد از دهه چهل دستخوش تحولات اساسی می شود. هر چند که بعضی ها معتقدند شکوفایی نوجویی در نقاشی ایران در دهه چهل رخ داد و تمام شد اما به عقیده من چنین نیست. حضور هانیبال الخاص و کاشت بذر طراحی، امروز خودش را نشان می دهد و به بار نشسته است.
با ورود الخاص به مراکز آموزشی هنرهای تجسمی، طراحی اهمیت ویژه ای یافت. تا قبل از آن، همان گونه که اشاره کردم یا طبیعت بی جان مدل هنرجویان بود یا بروشورهای فرنگی سرمشق مسافران دیار متمدن.
پافشاری الخاص بر طراحی از اندام آدمی باعث شد نقاشانی پدید آیند که بعدها ادامه دهنده راهش باشند و البته سریع در تقابل با هنر رسمی بی دردی که از طرف دربار حمایت می شد، قرار گرفتند. نگاه به انسان در آثار شاگردان الخاص با مفاهیمی همچون برابرسازی، عدالت خواهی، ایستادگی در مقابل ظلم و جامعه ای بدون فاصله طبقاتی، گره خورده بود.
البته باید این نکته را گوشزد کنم که انتظار ما از طراحی در دهه هشتاد و با رشد روزافزون مراکز آموزشی به مراتب سخت گیرانه تر از دهه پنجاه شمسی است ولی با نگاهی به شرایط آن روز هنرهای تجسمی درمی یابیم که چه تلاش جانکاهی توسط الخاص و شاگردانش صورت گرفته است.
اهمیت الخاص در درک درست طراحی مثال نازدنی است اما در بخش دوم یعنی تربیتی باید به الخاص با دقت بیشتری نگاه کرد. به عقیده من اقلیت مذهبی بودن الخاص مساله ای است که بسیار اهمیت دارد. نشانه های تصویری مذهبی در آثار الخاص از چنین تفاوتی نشأت می گیرند، نمادهایی که بعدها در کار «واهیک هارطونیان» و «باسم رسام» دیدم، از قوم آشور می آیند. به نظرم در اقلیت بودن، الخاص را وادار کرد - در آن سال های پرآشوب اما به ظاهر آرام سال های آخر سلسله پهلوی - رفتاری رهبرگونه از خویش بروز دهد و شاگردانش هم همچون حواری به گردش حلقه زنند و به شلوغ بازی بپردازند. البته به نظرم چندان هم بد نبوده است چرا که باعث بحث و جدل می شده، هر چند آسیب هایی هم به همراه داشته مثل رد و انکار هر چیزی که با سلیقه شان همخوان نبوده است.
الخاص با روشی به نقاشی پرداخت که ریشه هایش در ادبیات ما یافت می شود یعنی همچون پیری دوره گرد روایت کرد و پرده ای بر دوش به نقالی پرداخت. شباهت خیره کننده ای میان الخاص و نقاشی قهوه خانه ای وجود دارد و می توان گفت الخاص ادامه منطقی نقاشی قهوه خانه ای است با این تفاوت که نقاشی قهوه خانه حماسه سرایی است و در نقاشی الخاص انسان زمینی سوژه می شود اما هر دو روایت گر هستند و می خواهند مخاطب را در قصه شان شریک کنند.
الخاص نقالی را در شاگردانش زنده کرد. همچنان که می توان در کارهای منوچهر صفرزاده (مش صفر) این پرده خوانی ها را تشخیص داد. پرده ای پر از صورتک ها و اندام ها و روایت و قصه ها که در نگاه نخست هر کدام ساز خودشان را کوک می کنند اما همانند پرده های مذهبی، تمام این داستانک ها زیر چتر یک روایت اصلی قرار می گیرند و داستانی واحد را تعریف می کنند.
الخاص همچون آل احمد، کاریزمایی برای خودش به وجود آورد که تا چند سال پیش هم ادامه داشت. البته معلمی، آن هم در عالم هنر، خود به خود این ماجرا را در درون اش دارد. کنتراست شخصیتی الخاص همانند رنگ های تند و درخشان نقاشی هایش هستند.
به گمانم تفکر الخاص و انقلاب در یک جا تلاقی می کنند و آن هم تحمیل امر ادبی است بر نقاشی. الخاص نتوانست در کوران انقلاب میان فرم و مضمون توازنی به وجود آورد و محتوای نقاشی را بر این اساس شکل دهد. توجه بیش از حد به مضامین باعث شد اکثر آثاری که توسط شاگردانش به وجود آمدند امروز خام دستانه به نظر برسد.
نگاه به نقاشی دیواری مکزیک از ویژگی الخاص و شاگردانش بود. اگر آنقدر بر الخاص و شاگردانش تاکید می کنم به این خاطر است که دو طرف ماجرا در پیوند با یکدیگر معنا می یابند. الخاص نسلی را پرورش داد که همگی، انسان جزء لاینفک نقاشی هایشان شد و از طرف دیگر همین شاگردان بعد از انقلاب به بازسازی دستگاه فکری شان پرداختند ولی شالوده اصلی کارشان از الخاص نشان می گیرد و همین مساله باعث شد که آنها به راحتی در رودخانه پرتلاطم مدگرایی غرق نشوند.
الخاص برایم بسیار قابل احترام است چرا که دوام آورد و کارکرد و کار کردن مستمر را به شاگردانش آموخت. الخاص خودش می داند که به نوچه پروری متهم شد و البته می شد حدس زد روش و منش اش چنین نتیجه ای به بار می آورد.
هانیبال در تاریخ نقاشی ایران نامی ماندگار خواهد بود اما دوران الخاصیسم در نقاشی معاصر ایران به پایان رسیده است. هر چند که ای کاش همچنان کسانی بودند که این شخصیت را داشته باشند که همانند الخاص بتوانند شاگردان جوانی را به دور خود حلقه کنند. بعد از گذشت سال ها از دوران اوج الخاص، آرمان خواهی با جهانی شدن جایشان را عوض کردند.
جامعه نقاشی ایران آرمانش را در ارتباط با جهان می بیند و البته جهان یعنی اروپا و امریکا، آرمان خواهی الخاص که نزدیک به سه دهه در نقاشی ایران به حیات خویش ادامه داد، کم کم کم رنگ می شود و گویی به روزهای پایانی اش نزدیک می شود. الخاصیسم پایان می یابد.
محمدرضا شاهرخی نژاد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید