دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

اخلاق اسلامی در نظام خانواده


اخلاق اسلامی در نظام خانواده
( قال رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) علیکم بحسن الخـلق فـان حسـن الخـلق فـی الجـنة لا مـحالة ، و ایاکـم و سوء الخلق فان سوء الخلق فـی النـار لا مـحالة )
« وسائل ، ج ۱۶ ، ص ۲۹ ، چاپ آل البیت »
● ارزش اخلاق حسنه
زن و شوهر به خاطر خود و سعادت فرزندانشان، لازم است یک سلسله مسائل اخلاقی را، که قرآن مجید و روایات بر آن تأکید فراوان دارند رعایت نمایند.
رعایت اخلاق حسنه، و خودداری از زشتی های اخلاق کار طاقت فرسائی نیست.
بکارگیری واقعیات اخلاقی، و پرهیز از پلیدیهای اخلاقی در مدتی اندک، ریاضت قابل تحمّلی است، که ره سپردن در این راه الهی را بر انسان آسان، و پیوند زناشوئی را محکم، و محبت به یکدیگر را استوارتر، و درسی عملی برای دیگران بخصوص فرزندان خانواده است.
اجرای حقایق اخلاقی نسبت به یکدیگر، فضائی از صفا و صمیمیت، پاکی و سلامت، راحت و امنیت، عشق و محبت بوجود می آورد و زندگی را در تمام شئون، بر زن و شوهر از عسل شیرین تر می کند.
در رابطه با آراسته بودن به حسنات اخلاقی، و بکارگیری آن، قرآن مجید در آیات متعددی پیامبر بزرگوار را ستوده :
فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لا نفضّوا من حولک . . .[۲۶۵]
جلوه رحمت خداست که بر مردم، نرمخو و مهربانی، اگر تندخوی و سخت دل بودی، مردم از حول محور وجود تو پراکنده می شدند.
و انَّک لعلی خلق عظیم.[۲۶۶]
و همانا تو آراسته به خلق عظیم و بزرگی هستی.
رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
اَلاِْسْلامُ حُسْنُ الْخُلُقِ.[۲۶۷]
اسلام اخلاق نیک است.
حضرت مجتبی (علیه السلام) فرمود :
اِنَّ اَحْسَنَ الْحَسَنِ، اَلْخُلُقُ الْحَسَنُ.[۲۶۸]
خوبترین خوبیها، اخلاق نیک است.
رسول الهی (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
حُسْنُ الْخُلُقِ ذَهَبَ بِخَیْرِ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ.[۲۶۹]
اخلاق نیک خیر دنیا و آخرت را به همراه دارد.
علی (علیه السلام) فرمود :
حُسْنُ الْخُلُقِ رَأْسُ کُلِّ بِرٍّ.[۲۷۰]
اخلاق نیک سر همه خوبیهاست.
امام ششم (علیه السلام) فرمود :
لا عَیْشَ اَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ.[۲۷۱]
زندگی و عیشی گواراتر از اخلاق نیک نیست.
رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
مَنْ حَسُنَ خُلُقُهُ بَلَّغَهُ اللّهُ دَرَجَةَ الصّائِمِ الْقائِمِ.[۲۷۲]
کسی که اخلاقش نیکوست، خداوند او را به پایه روزه دار، و قائم به عبادت در تاریکی شب می رساند.
و نیز آن حضرت فرمود :
اَوَّلَ مایُوضَعُ فی میزانِ الْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیامَةِ حُسْنُ خُلُقِهِ.[۲۷۳]
اول چیزی که در قیامت در ترازوی عبد می گذارند، اخلاق نیک اوست.
و آن حضرت فرمود :
اِنَّ اَحَبَّکُمْ اِلَیَّ وَ اَقْرَبَکُمْ مِنّی یَوْمَ الْقِیامَةِ مَجْلِساً اَحْسَنُکُمْ اَخْلاقاً وَ اَشَدُّکُمْ تَواضُعاً.[۲۷۴]
محبوبترین شما نزد من، و نزدیکترینتان به من در قیامت، خوش خلق ترین شما، و آن کسی است که دارای شدیدترین تواضع باشد.
رسول حق به امیرالمؤمنین فرمود : ترا به شبیه ترینتان به اخلاق خودم خبر دهم؟ عرضه داشت آری ; فرمود :
اَحْسَنُکُمْ خُلُقاً، اَعْظَمُکُمْ حِلْماً، وَ اَبَرُّکُمْ بِقَرابَتِهِ، وَ اَشَدُّکُمْ مِنْ نَفْسِهِ اِنْصافاً.[۲۷۵]
خوش خلق ترین شما، بردبارترین شما، نیکوکارترینتان به نزدیکانش، و شدیدترین شما در انصاف دهی به دیگران از جانب خودش.
مکارم اخلاق و حسن خلق آنچنان باارزش و والاست که رسول باکرامت اسلام آن را علّت بعثت خود اعلام فرموده :
اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاَْخْلاقِ.[۲۷۶]
این است و جز این نیست که مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را کامل کنم.
اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ حُسْنَ الاَْخْلاقِ.[۲۷۷]
مبعوث شدم تا حسن خلق را کامل نمایم.
مکارم و حسنات اخلاقی شعاع صفات حق، و حالات انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) ، و موجب خیر و برکت برای دارنده آن است.
سیئآت اخلاقی، حالاتی ابلیسی و شیطانی، و علت تلخی زندگی و به هم خوردن عیش و عشرت، و باعث ناامنی و تفرقه و جدائی و نفرت مردم از یکدیگر و خرابی دنیا و آخرت است.
من به آنچه رعایتش در خانه از جانب زن و شوهر لازم است، و موجب استحکام زندگی، و تداوم صفا و صمیمیت است در حدی که لازم باشد اشاره می کنم، و از حضرت حق می خواهم که همه ما را به حسنات اخلاقی آراسته، و از سیئات اخلاقی دور بدارد.
● محبت و اعلام آن
اصل محبت و علاقه و عشق را، حضرت حق در قلب زن و شوهر نسبت به یکدیگر قرار داد، و آن را از نشانه های وجود خود دانست، و این حقیقت نمایشگر عظمت و بزرگی مسئله محبت زن و مرد، بخصوص عشق و علاقه مرد به زن است.
و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودَّة و رحمة انَّ فی ذلک لآیات لقوم یتفکّرون.[۲۷۸]
از نشانه های وجود خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید، تا در کنار آنها بیاسائید، و بین زن و مرد دوستی و مهربانی برقرار کرد، در این برنامه نشانه هائی برای مردم اندیشمند است.
این محبت و عشق و علاقه در ابتدای ازدواج، و حتی قبل از عقد، شکوفا می شود، و به نهایت می رسد، بر مرد و زن است، که این نعمت باطنی، و این حالت عالی قلبی که موجب خوشی در زندگی و عیش و عشرت، و صفا و پاکی است، به توسط جانبداری از هم، و گذشت و عفو، و خوش اخلاقی و تعاون، و توقع به اندازه از یکدیگر، و حفظ شخصیت و شئون طرفین، و پرهیز از بگو و مگوهای بی قدر و قیمت حفظ کنند، و از عللی که باعث ضربه خوردن به عشق و محبت است بپرهیزند، که حفظ بنای عشق عبادت، و خراب کردن خانه محبت بدون تردید گناه و معصیت و موجب عقاب الهی در قیامت، و باعث عذاب در زندگی دنیائی است.
حضرت صادق (علیه السلام) برای کسی که هنر جلب محبت دیگران را نسبت به خود دارد دعا کرده :
رَحِمَ اللّهُ عَبْداً اِجْتَرَّ مَوَدَّةَ النّاسِ اِلی نَفْسِهِ . . .[۲۷۹]
خداوند رحمت کند انسانی که دوستی مردم را به جانب خود جلب می کند.
تبدیل محبّت وعشق وعلاقه به کینه ونفرت وبغض ودشمنی در صورتی که ملاک عقلی و شرعی در کار نباشد، تبدیل نعمت حق به ناسپاسی است، و حفظ محبت و اعمال و سرایت دادن آن به یکدیگر سبب خوشحالی در دنیاو آخرت است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود :
وَیْلٌ لِمَنْ یُبَدِّلُ نِعْمَةَ اللّهِ کُفْراً، طُوبی لِلْمُتَحابّینَ فِی اللّهِ.[۲۸۰]
وای بر کسی که نعمت خدا را به ناسپاسی تبدیل کند، و خوشبختی و نیکی باد بر آنان که فی اللّه نسبت به یکدیگر محبت می کنند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
اَفْضَلُ النّاسِ مِنَّةً مَنْ بَدَأَ بِالْمَوَدَّةِ.[۲۸۱]
برترین مردم از نظر احسان و نیکی، کسی است که به دوستی و محبت نسبت به طرف خود پیشی گیرد.
انسان دستور دارد به همه کسانی که مستحق عشق و دوستی و محبت و
علاقه اند محبت داشته باشد چه رسد به نزدیک ترین افراد خودش که همسر و فرزندان او هستند.
در حدیث قدسی آمده :
اَلْخَلْقُ عِیالی فَاَحَبُّهُمْ اِلَیَّ اَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَاَسْعاهُمْ فی حَوائِجِهِمْ.[۲۸۲]
آفریده ها عیال من هستند، محبوبترین آنها نزد من، مهربانترین ایشان به آفریده من است، و آنکه در راه برطرف کردن نیازشان سعی و کوشش بیشتری دارد.
بر اساس مطالب گذشته، محبت در قلب زن نسبت به مرد، و عشق در قلب مرد نسبت به زن از نشانه های وجود خدا، و از نعمت های خاص حضرت حق است، و بهترین علت برای برپائی عیش سالم و تداوم زندگی، و ظهور صفا و صمیمیت در صحنه حیات است، روی این حساب حفظ و ازدیاد آن لازم، و دوری از علل نابودی آن واجب است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود :
مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبِیاءِ حُبُّ النِّساءِ.[۲۸۳]
محبت زنان از اخلاق انبیاء خداوند است.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
جُعِلَ قُرَّةُ عَیْنی فِی الصَّلاةِ، وَ لَذَّتی فِی الدُّنْیَا النِّساءُ، وَ رَیْحانَتی اَلْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ.[۲۸۴]
نور چشمم در نماز، و لذت و خوشیم در دنیا زنان، و گل خوشبویم حسن و حسین است.
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود : مردم لذّتی در دنیا و آخرت بیش از لذّت از زن نمی برند و این است قول حق .
زیّن للنّاس حبّ الشّهوات من النّساء و البنین . . .[۲۸۵]
سپس فرمود :
اهل بهشت به چیزی از بهشت لذیذتر از نکاح لذت نمی برند نه از خوراکی
و نه از آشامیدنی.[۲۸۶]
رسول اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ اِنّی اُحِبُّکِ لا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً.[۲۸۷]
گفتار مرد به همسرش : همانا من ترا دوست دارم، هرگز از قلبش محو نمی گردد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود :
اَلْعَبْدُ کُلَّما ازْدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً اِزْدادَ فِی الاْیمانِ فَضْلاً.[۲۸۸]
هر چه محبت همسر در قلب شوهرش زیادتر شود، ایمانش زیادتر می شود.
البته باید به این حقیقت توجه کرد، که عشق و محبت به زن جنبه افراط، به خود نگیرد، که محبّت در حدّ افراط انسان را از پیمودن راه حق، و انجام عمل صالح، و خیرات و مبرّات باز می دارد، بخصوص اگر زن از طریق عشق مرد به خودش بخواهد بر مرد حکومت کند، و خواسته های اضافی خود را بر مرد تحمیل نماید.
علاقه و محبت به زن و به هر چیزی باید تابع ایمان انسان به حضرت حق و روز قیامت باشد، و مانع حرکت انسان به سوی کمالات، و انجام اعمال صالحه نشود.
اگر محبت به زن بخواهد بستری برای معصیت و گناه، و اسراف و تبذیر، یا بخل و امساک، یا خودداری از انجام فرائض حق گردد، باید تعدیل شود، که اینگونه محبت، آمیخته با حالت شیطانی، و بدور از رضا و خوشنودی حق است.
● کم توقعی
هر مرد و زنی از نظر جسمی و روحی دارای قوت و قدرتی مخصوص به خود است، درک این قدرت و قوت، بستگی به مدتی معاشرت و برخورد طبیعی و اخلاقی دارد.
زن و شوهر پس از مدتی اندک، یکدیگر را تا اندازه ای درک می کنند، و به موقف بدنی و موقعیت روحی همدیگر آشنا می شوند.
زن و شوهر باید به این حقیقت الهیه توجه داشته باشند، که حضرت حق، در مسئله بسیار مهم ارائه تکلیف به انسان، دو واقعیت را منظور فرموده :
آنچه را که مقدور انسان نبوده، و از تحمل و طاقتش بیرون بوده به انسان
تکلیف ننموده، ثانیاً تکـالیف و مسئولیت های شرعـی و اخلاقـی را با ملاحظه وسع، که به فرموده محققین مرحله ای کمتر از دایره قدرت است بر دوش انسـان قرار داده.
این نیست مگر جلوه رحمت و لطف و عنایت او بر بندگان، و همه انسانها تا روز قیامت.
در سوره بقره آیه ۲۳۳ و ۲۸۶ و انعام آیه ۱۵۲ و اعراف آیه ۴۲ و مؤمنون آیه ۶۲ به این حقیقت اشاره فرمود :
لاَ تُکَلِّفُ نَفْسٌ اِلاّ وُسْعَها.
هیچ کس را تکلیف جز به اندازه وسع نکنند.
لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْساً اِلاّ وُسْعَها.
خداوند احدی را جز به اندازه سعه وجودیش تکلیف ننماید.
روی این حساب زن و شوهر، باید در مسئله درخواستها و توقعاتشان از یکدیگر، این اخلاق کریمانه، و صفت رحیمیه حضرت حق را سرمشق و الگوی خود قرار دهند.
اوّلاً خارج از قدرت و طاقت چه در امور مادی، چه در امور معنوی از یکدیگر چیزی نخواهند، که تحمیل خواسته، بیرون از حدّ قدرت، و درخواست کاری غیر قابل تحمل ظلم است، و ظلم ظلمت روحی، و موجب عقاب الهی است.
ثانیاً قدرت و توان یکدیگر را در خواسته ها ملاحظه ننمایند، بلکه توقعات، و خواسته های خود را به اندازه وسع و طاقت موجود قرار داده، و تکالیف طبیعی و روزمره را در حدی به یکدیگر ارائه دهند، و از هم بخواهند، که به شیرینی، و با شوق و اشتیاق انجام بگیرد.
اگر بتوانند، که می توانند از یکدیگر کم توقع باشند، که کم توقعی اخلاق حق، و خوی انبیاء و امامان، و از ویژگیهای اولیاء الهی است.
پُرتوقعی گاهی همان ارائه تکلیف بیش از حد طاقت است، و بدون شک وقتی خواسته پرتوقع از طرف همسر تحقق پیدا نکند، موجب کدورت، و رنجش دل، و در نهایت کینه و نفرت، و در نتیجه تلخ شدن زندگی، و خرابی ساختمان صفا و صمیمیت، و عشق و محبت است.
پُرتوقعی صفتی ناپسند، و محصول کبر و غرور، و یک بیماری روحی و روانی، و برنامه ای خارج از محدوده انسانیت، و خصیصه ای زشت است.
کم توقعی محصول وقار و ادب، و نتیجه معرفت و کرامت، و میوه شیرین فروتنی و تواضع است.
اگر بخواهید زندگی شیرین تر از عسل گردد، و هیچ گاه اختلاف مورد توجهی پیش نیاید، و همسر شما دچار رنجش نگردد، و تحقیر شخصیت نشود، و این رنجش و تلخی به اطرافیان سرایت نکند، در تمام امور زندگی نسبت به یکدیگر کم توقع باشید، و بدانید کم توقعی چون جلوه رحمت حق در زندگی است، موجب جلب خوشنودی و رضایت حق نسبت به شما می شود.
در هر صورتی زن و شوهر باید نرمخو، باصفا، منبع عشق و محبت، و نسبت به یکدیگر امور زندگی را آسان بگیرند، که این آسان گرفتن بابی از ابواب معروف است، و آنان که اهل معروف، و پاک و پاکیزه از منکرات روحی و اخلاقی هستند، مورد توجه حق، و مستحق اجر و جزای جمیل از جانب پروردگارند.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
اَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ الْمَعْرُوفُ وَ اَهْلُهُ وَ اَوَّلُ مَنْ یَرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضَ.[۲۸۹]
معروف و اهـلش اول وارد بهشت و اوّل وارد بر من در کـنار حـوض کوثـر هستند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود :
اِنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُقالُ لَهُ : اَلْمَعْرُوفُ، لا یَدْخُلُهُ إِلاّ اَهْلُ الْمَعْرُوفِ، وَ اَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی الدُّنْیا هُمْ اَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی الاْخَرَةِ.[۲۹۰]
برای بهشت دری هست به نام معروف، از آن در جز اهل معروف وارد نمی شوند، و اهل معروف در دنیا، اهل معروف در آخرتند.
رسول خدا فرمود :
کُلُّ مَعْرُوف صَدَقَةٌ . . .[۲۹۱]
هر معروفی صدقه است.
قرآن مجید مزد هر معروف و انجام هر حسنه ای را ده برابر اعلام نموده است :
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثالِها.[۲۹۲]
کم توقعی نوعی معروف، حسنه ای از حسنات روحی، و صدقه ای از صدقات اسلامی، و دارای ده برابر مزد است، چرا زن و شوهر در این تجارت پرسود شرکت نکنند، و تا پایان عمر خود، از این حقیقت الهیه بهره مند نگردند، که ممنوع نمودن خویش از عنایت حق و رحمت دوست ظلمی سنگین و گناهی بزرگ و خسارتی غیرقابل جبران است.
● گذشت و عفو
زن و شوهر ممکن است گاهی نسبت به یکدیگر مرتکب خطا و اشتباه شوند، زن امکان دارد در مسئله خانه داری، پخت و پز، توجه به فرزندان، رعایت حق شوهر دچار خطا گردد، مرد نیز ممکن است در رفتار و کردار، اخلاق و روش، کارگردانی نسبت به منزل، قضاوت در حق زن دچار اشتباه شود، اشتباه و خطائی که از هر دو طرف قابل گذشت و اغماض و عفو است، که جای گذشت و عفو هم در همین مورد است، در مواردی که زندگی مسیر طبیعی خودش را طی می کند، موردی برای عفو وجود ندارد، بر مرد لازم اخلاقی و شرعی است که از همسر خود در موارد لازم گذشت کند، بر زن هم لازم اخلاقی و شرعی است که از شوهر خود عفو کند، در این زمینه کبر و سخت گیری و خودپسندی و بی توجهی به شخصیت طرف، و روی گردانی از دستورات حق و انبیا و ائمه در مسئله گذشت و عفو امری ناپسند، و در بعضی از موارد حرام و موجب عقاب الهی است.
عفو و گذشت از موارد احسان، و آراسته به احسان به فرموده قرآن محبوب خدا است :
و العافین عن النّاس و الله یحبّ المحسنین.[۲۹۳]
عفو وگذشت به اندازه ای مهم است که قرآن مجید اجر عفوکننده را بر خدا می داند :
فمن عفا و اصلح فاجره علی اللّه.[۲۹۴]
کسی که گذشت کند و اصلاح نماید، اجرش بر خداست.
امام صادق (علیه السلام) فرمود :
ثَلاثٌ مِنْ مَکارِمِ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ : تَعْفُوا عَمَّنْ ظَلَمَکَ، وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ، وَ تَحْلُمُ اِذا جُهِلَ عَلَیْکَ.[۲۹۵]
سه چیز از مکرمت های دنیا و آخرت است : گذشت از کسی که بر تو ستم کرده، صله رحم با رحمی که با تو بریده، بردباری نسبت به آنکه در حق تو به نادانی رفتار کرده.
رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
اِنَّ اللّهَ عَفُوٌ یُحِبُّ الْعَفْوَ.[۲۹۶]
همانا خدا گذشت کننده است و گذشت را دوست دارد.
و نیز فرمود :
مَنْ اَقالَ مُسْلِماً عَثْرَتَهُ اَقالَ اللّهُ عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ.[۲۹۷]
کسـی که از لغـزش مسـلمانی بگـذرد، خـداوند در قـیامت از لـغزش او خواهد گذشت.
امام صادق (علیه السلام) فرمود :
اِنّا اَهْلُ بَیْت مُرُوَّتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا.[۲۹۸]
ما اهل بیتی هستیم که جوانمردی ما، گذشت از کسـی است که بـر مـا سـتم روا داشته.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
تَجاوَزُوا عَنْ ذُنُوبِ النّاسِ یَدْفَعِ اللّهُ عَنْکُمْ بِذلِکَ عَذابَ النّارِ.[۲۹۹]
از خطاهای مردم گذشت کنید، خداوند به این خاطر عـذاب جهنم را از شـما دفع می کند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
قِلَّةُ الْعَفْوِ اَقْبَحُ الْعُیُوبِ، وَ التَّسَرُّعُ اِلَی الاِْنْتِقامِ اَعْظَمُ الذُّنُوبِ.[۳۰۰]
کم گذشتی زشت ترین عیب، و عجله در انتقام از بزرگترین گناهان است.
و آن حضرت فرمود :
شَرُّ النّاسِ مَنْ لا یَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَ لا یَسْتُرُ الْعَوْرَةَ.[۳۰۱]
بدترین مردم کسی است که از لغزش طرف خود گذشت نکند، و عیب را نپوشاند.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید :
عَفْواً مِنْ غَیْرِ عُقُوبَة، وَ لا تَعْنیف، وَ لا عَتَب.[۳۰۲]
عفو باید بدون جریمه و خشونت و نکوهش و سرزنش انجام بگیرد.
بر اساس آیات قرآن و روایات : عفو محبوب خدا، اجر عفوکننده بر خدا، از مکارم دنیا و آخرت، موجب نجات از جهنم، و همرنگی با اهل بیت، و کم گذشتی نشان بیماری و عیب باطن، و شرارت نفس انسان است.
چرا زن و مرد در زندگی خود، به هنگام پیش آمدن خطا از یکدیگر گذشت نکنند، تا محبوب خدا شده، از اجر الهی بهره مند گشته، و منبع مکارم دنیا و آخرت شناخته شوند، و با امامان معصوم همرنگی نشان داده، و جزء آنان محسوب گردند، این همه محصول یک تجارت الهی و معنوی است که از دست دادنش عاقلانه نیست، و آراسته شدن به آن کاری سهل و آسان، و عملی ساده و بی زحمت است.
مرد و زن اگر به وقت خطا عفو و گذشت را شیوه خود کنند، و این حقیقت عرشی را مدتی کوتاه به تمرین بگذارند، در آنان قوّت می گیرد، و پس از اندک زمانی به این صفت ملکوتی آراسته می شوند.
● تغافل یا خود به فراموشی زدن
از صفات بسیار پسندیده و والا و باارزش، که آراسته به آن در میان مردم بسیار کم است تغافل می باشد.
دیدن خطا و تقصیر، مشاهده عیب و نقص، و خود را به فراموشی زدن، به شکلی که طرف مقابل یقین کند، انسان از مسئله به هیچ عنوان مطلع و آگاه نشد، از عالیترین حالات روحی و پرقیمت ترین صفات انسانی است.
این نهایت مکرمت و بزرگواری و شخصیت است که مرد از زن خود خطائی ببیند، و زن از شوهر خود اشتباهی ملاحظه کند، و خود را در کمال جوانمردی و آقائی و کرامت، عمداً به فراموشی بزند، و این به فراموشی زدن را در تمام پیش آمدهای آینده حفظ کند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
اِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ، وَ نِصْفُهُ تَغافُلٌ.[۳۰۳]
نیمی از وجود عاقل و خردمند تحمل و صبر و بردباری، و نیم دیگرش خود به فراموشی زدن است.
و فرمود :
اَشْرَفُ اَخْلاقِ الْکَریمِ کَثْرَةُ تَغافُلِهِ عَمّا یَعْلَمُ.[۳۰۴]
شریفترین اخلاق انسان باکرامت، کثرت تغافل او از چیزی است که می داند.
و نیز آن حضرت فرمود :
لا عَقْلَ کَالتَّجاهُلِ، لا حِلْمَ کَالتَّغافُلِ.[۳۰۵]
تدبیری مانند خود را به بیخبری زدن، و حلمی همچون خود را به فراموشی زدن نیست.
ذره بینی، ذره به حساب آوردن، توقع عصمت همه جانبه داشتن، بی گذشتی، به رخ کشیدن خطا، و به قول معروف متّه در خشخاش گذاشتن همه و همه خلاف اخلاق، و به قول امیرالمؤمنین (علیه السلام) باعث ناگواری زندگی است.[۳۰۶]
عفو و گذشت، و از آن بالاتر تغافل و خود را به فراموشی زدن، برای زن و شوهر امری لازم و واجب است، و با این گونه صفات پسندیده، و اخلاق حمیده عیش و زندگی همراه با لذت و خوشی برقرار، و اعصاب در آرامش کامل، و جسم و جان در مصونیت همه جانبه در مقابل هجوم بسیاری از امراض و بیماریهاست.
عفو و گذشت و تجاهل و تغافل میوه شیرین فروخوردن خشم و به فرموده قرآن مجید کظم غیظ، و دوری از خشم و غضب و فرار از عصبانیت و از کوره در رفتن است.
خشم و غضب و ممارات و لجبازی، و بگو و مگو کردن طولانی و بیجا، مورد نفرت حق، و نشانه ای از شعله های جهنم، و صفتی ناپسند، و خوئی ددمنشانه، و موجبی برای در هم ریختن بنای زندگی و در نهایت علّت طلاق و جدائی، و غرق شدن در منجلاب بسیاری از معاصی و گناهان، و آلوده شدن به هر شرّ و شرارت است.
در زشتی بگو مگو کردن، و لجبازی با یکدیگر در روایت بسیار مهمی آمده : مردی به حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) با لحنی زننده گفت : بیا بنشین تا در مسئله دین با هم مناظره و مجادله کنیم، حضرت فرمود : ای مرد، من نسبت به دینم آگاهم، و هدایت حق برای من، مانند روز روشن و معلوم است، تو اگر در این زمینه دچار جهلی برو و جهل خود را علاج کن.
مالی وَ لِلْمُماراةِ.
مرا چه نسبت با بگو مگو کردن و جدال و جار و جنجال، که این نیست مگر وسوسه شیطان[۳۰۷]، برای انداختن انسان در گناه و معصیت!!
بگو و مگو و جدال و دعوای لفظی اگر برای اثبات حق باشد، و از مصادیق جدال احسن، بدون تردید مانعی ندارد، بلکه زمینه پیشرفت علم و دانش، و کشف حق و حقیقت است و امری عقلی و علمی و شرعی است، ولی اگر از باب لجبازی، و کوبیدن یکدیگر، و ضربه زدن به شخصیت، و به هم ریختن آرامش باشد، بدون شک حرام، و مرتکب آن عاصی و مستحق عقاب است.
حضرت رضا (علیه السلام) به عبدالعظیم حسنی فرمود :
دوستانم را از طرف من سلام برسان، و به آنان بگو، برای شیطان نسبت به وجود خود راهی قرار ندهید، آنان را به راستی در گفتار، و اداء امانت، و رعایت سکوت، و ترک مجادله و بگو مگو در آنچه که برای آنان سودی ندارد امر کن.[۳۰۸]
● خشم و غضب
روایات و معارف اسلامی، به دنبال آیات قرآن، همگان را از خشم و غضب، و عصبانیت و از کوره در رفتن برحذر می دارند، و غضب را عاملی نابودکننده، نشانه سبک مغزی، علت هلاکت، و آتشی از سوی شیطان، و نوعی جنون و دیوانگی می دانند، و آن را منشأ تمام شرور معرفی می کنند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جملاتی حکیمانه به این معانی اشاره دارند :
اَلْغَضَبُ شَرٌّ اِنْ اَطْلَقْتَهُ دَمَّرَ.[۳۰۹]
خشم و عصبانیت شرّی است که اگر آن را در وجودت آزاد بگذاری نابودت می کند.
اَلْغَضَبُ مَرْکَبُ الطَّیْشِ.[۳۱۰]
خشم، مرکب سبک مغزان است.
اَلْغَضَبُ یُثیرُ کَوامِنَ الْحِقْدِ.[۳۱۱]
خشم و غضب آتش پنهانی های کینه را شعلهور می سازد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود :
اَلْغَضَبُ مِفْتاحُ کُلَّ شَرٍّ.[۳۱۲]
خشم کلید هر زیانی است.
آری خشمگین دچار هر نوع اشتباه می شود، به شخصیت طرف مقابل حمله می کند، به اعصاب و قلبش فشار وارد می آید، چهره اش سرخ و خونین رنگ می گردد، می زند، خراب می کند، آتش می زند، طلاق می دهد، ضربه وارد می نماید، خسارت به بار می آورد و . . .
رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
الْغَضَبُ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّیْطانِ.[۳۱۳]
خشم آتشی از شیطان است.
علی (علیه السلام) فرمود :
اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لاَِنَّ صاحِبَها یَنْدَمُ فَاِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکَمٌ.[۳۱۴]
خشم و غضب نوعی از دیوانگی است، همانا دارنده این حالت، پشیمان می شود، اگر نادم نشد دیوانگی او قوی و محکم است.
و آن حضرت فرمود :
اَلْغَضَبُ یُفْسِدُ الاَْلْبابَ وَ یُبْعِدُ مِنَ الصَّوابِ.[۳۱۵]
خشم فاسدکننده مغزها و دورکننده انسان از حق و درستی است.
و در حمله شدیدی به این حالت شیطانی فرمود :
لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یَمْلِکْ غَضَبَهُ.[۳۱۶]
آنکس که جلودار غضب و خشمش نباشد از ما نیست.
و فرمود :
مَنْ غَلَبَ عَلَیْهِ غَضَبُهُ وَ شَهْوَتُهُ فَهُوَ فی حَیِّزِ الْبَهائِمِ.[۳۱۷]
کسی که خشم و شهوت بر او غلبه دارد در جرگه حیوانات است.
حضرت باقر (علیه السلام) در رابطه با فروخوردن خشم، و خودداری از عصبانیت فرمود:
مَنْ کَظَمَ غَیْظاً وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلی اِمْضائِهِ حَشَا اللّهُ قَلْبَهُ اَمْناً وَ ایماناً یَوْمَ الْقِیامَةِ.[۳۱۸]
کسی که خشم خود را فرو خورد، در صورتی که قدرت خرج کردن آن را دارد، خداوند در قیامت قلبش را از آرامش و ایمان پر می کند.
علی (علیه السلام) فرمود :
مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ سَتَرَ اللّهُ عَوْرَتَهُ.[۳۱۹]
کسی که غضب خود را نگاهدارد، خداوند عیب او را می پوشاند.
به حارث همدانی یار وفادارش نوشت :
وَ اکْظِمِ الْغَیْظَ، وَ تَجاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدِرَةِ، وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ، وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ، تَکُنْ لَکَ الْعاقِبَةُ.[۳۲۰]
غیظ و غضب را فروخور، به وقت قدرت گذشت کن، به هنگام خشم بردبار باش، با داشتن تـوان و نـیرو بر خطاکار بپوشان، تا بـرای تو عاقبت بـخیری میّسر گردد.
در روایات زیادی در کتاب شریف کافی، وسائل، بحار الانوار آمده که مزد فروخوردن خشم نسبت به همگان، ایمن شدن از غضب حق در قیامت، و اتصال به رحمت حق در محشر است.
از حضرت مسیح علت غضب را پرسیدند فرمود :
اَلْکِبْرُ، وَ التَّجَبُّرُ، وَ مَحْقَرَةُ النّاسِ.
علت و ریشه و شروع غضب از سه چیز است : کبر و خود بزرگ بینی، خودخواهی، بی ارزش دانستن مردم.
در سفارشات رسول حق به امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده :
لاَتَغْضَبْ، فَاِذا غَضِبْتَ فَاقْعُدْ، وَ تَفَکَّرْ فی قُدْرَةِ الرَّبِّ عَلَی الْعِبادِ وَ حِلْمِهِ عَنْهُمْ، وَ اِذا قیلَ لَکَ اِتَّقِ اللّهَ فَانْبُذْ غَضَبَکَ وَ راجِعْ حِلْمَکَ.
غضب مکن، چون غضب کردی بنشین، و در قدرت و تسلط حق نسبت به بندگان و بردباری آن وجود مقدس در برابر آنان فکر کن، و چون در حال غضب داشتنت به تو گفتند : از خدا پروا کن غضب را دور انداز، و به حلم و بردباری و عادی شدن حال برگرد.
● فخر فروشی
از زشتی های اخلاق فخرفروشی به دیگران است، فخر فروشی در فرهنگ اسلام به عنوان گناه و معصیت شناخته شده، و آلوده به این حالت شیطانی مستوجب عقاب الهی است، مگر اینکه توبه کند و به ادب و وقار و خضوع و فروتنی بازگردد.
زن و شوهری که نسبت به یکدیگر تعهد شرعی و اخلاقی دارند، و با دیدن یکدیگر قبل از ازدواج مورد پسند هم واقع شدند، و با وضعی که از نظر خانواده و مال و جمال و قوم و قبیله هر یک داشتند و مورد قبول واقع شدند، و اکنون با یکدیگر زندگی می کنند، اگر موردی پیش آمد باید از به رخ کشیدن خانواده، و حسب و نسب و مال و ثروت و جوانی و زیبائی و علم و دانش، نسبت به یکدیگر سخت بپرهیزند، که فخرفروشی ایجاد آزار روحی و سوز درون می کند، و گاهی شرمندگی، و زمینه خشم و نفرت، و کینه و دشمنی و نشان دادن عکس العمل در طرف مقابل ببار می آورد، و چه بسا که به جنگ و دعوا، و کشمکش و نزاع و تفرقه و طلاق منجر شود، در این صورت بار سنگین این همه تبعات زشت فخرفروشی به گردن فخرفروش است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
لا حُمْقَ اَعْظَمُ مِنَ الْفَخْرِ.[۳۲۱]
حماقتی بزرگ تر از فخرفروشی به دیگران نیست.
و در کلامی حکیمانه فرمود :
ضَعْ فَخْرَکَ، وَ احْطُطْ کِبْرَکَ، وَ اذْکُرْ قَبْرَکَ.[۳۲۲]
فخرفروشی را بگذار، و کبر را ترک کن، و بیاد قبرت باش.
آنقدر فخرفروشی زشت و ناباب است که حضرت سجاد در دعای نوزدهم صحیفه به پیشگاه حق عرضه می دارد :
وَاعْصِمْنی مِنَ الْفَخْرِ.
از اینکه نسبت به دیگران به وضع خود افتخار کنم مرا حفظ کن.
علی (علیه السلام) فرمود :
ما لاِبْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرَ، اَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جیفَةٌ، لا یَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لا یَدْفَعُ حَتْفَهُ.[۳۲۳]
فرزند آدم را به فخر فروشی چه، ابتدای او نطفه و پایانش مرداری بدبو است، روزی او در اختیار دیگری است، و قدرت دفع مرگ خویش را ندارد.
کتاب خدا در آیات متعددی متذکر این معناست، که حضرت حق مردم متکبر و فخرفروش را دوست ندارد.
اِنَّ الله لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتال فَخُور.[۳۲۴]
در هر صورت زن و شوهر باید نسبت به یکدیگر از افتخار به خانواده، جمال، مال و منال، اندوخته و ثروت، علم و دانش، بپرهیزند که همه اینها از بین رفتنی است، و این اخلاق ابلیسی مایه درد سر و زحمت و رنجش خاطر، و موجب از بین رفتن عشق و علاقه، و باعث دعوا و نزاع، و افتادن از نظر رحمت حضرت حق است.
● رفتار
حرکات زن و شوهر نسبت به یکدیگر باید محصول ادب و وقار، دوستی و رفاقت، تعاون و همکاری، عشق و علاقه، و تواضع و فروتنی باشد.
کردار زن و شوهر نسبت به هم باید بر اساس احترام متقابل، و ارج نهادن به شخصیت یکدیگر باشد.
مرد باید بداند زن از نظر خلقت و آفرینش ظریف، لطیف، کانون مهر و عاطفه، و منبع عشق و علاقه و حیا و شرم است، در رفتار با او لازم است تمام این خصوصیات را لحاظ کند.
زن باید بداند مرد از نظر خلقت موجودی است قوی، مقاوم، و دارای حالات و احوالاتی سنگین تر از زن، وخلاصه ساختمانی که قوام زندگی متکی بهوجوداوست.
الرّجال قوّامون علی النّساء بما فضّل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم.[۳۲۵]
مردان قوام زندگی زنانند، به واسطه برتری، که خدا بعضی را بر بعض دیگر مقرّر داشته و به خاطر آنکه از اموال و ثروت خود برای زندگی خانواده و گذران امور همسر و فرزندان خرج می کنند.
روی این حساب همسران باکرامت، و زنان بزرگوار، باید در رفتار خود نسبت به شوهران این معانی را رعایت نمایند، که تحقق اصل عالی توافق و همزیستی مسالمت آمیز در سایه رعایت این واقعیات از جانب دو طرف امکان پذیر است.
سعی کنیم عمل و کردار و رفتار هر یک نسبت به دیگری مصداق حقیقی عمل صالح و کردار شایسته باشد، تا هم امور زندگی را بگذرانیم، و هم از اجر و ثواب اخروی به خاطر عمل صالح و جلب رضایت یکدیگر بهره مند شویم.
● گفتار
زن و شوهر سخن و کلامشان با یکدیگر باید آمیخته به عشق و محبت و بیان عاطفه و احساس، و جلوه شعور و عقل، و وجدان و انصاف باشد.
باید در سخن گفتن با یکدیگر از قول عدل[۳۲۶]، قول حسن[۳۲۷]، قول لیّن[۳۲۸]، قول میسور[۳۲۹]، قول احسن[۳۳۰]، استفاده نمایند.
سخن وقتی رنگ خدائی داشته باشد، قضاوت وقتی صحیح باشد، کلام وقتی نرم و ساده و سهل باشد، گفتار وقتی ریشه در عدالت و انصاف داشته باشد، به زندگی، گرمی، استحکام، عشق و سلامت می بخشد.
سخن وقتی سخن حق باشد، و لحن آن لحنی گرم و همراه با عاطفه و محبت باشد، مزدش باز شدن چشم بصیرت، و شنیدن آوای حق است.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
لَوْ لا تَکْثیرٌ فی کَلامِکُمْ وَ تَمْریجٌ فی قُلُوبِکُمْ لَسَمِعْتُمْ ما اَسْمَعُ وَ لَرَأَیْتُمْ ما اَری.[۳۳۱]
اگر کثرت کلام شما نبود، و سرزمین قلب شما چراگاه شیطان قرار نمی گرفت هر آینه می شنیدید آنچه را من می شنوم، و می دیدید آنچه را من می بینم!
از سخن زیاد و کثرت کلام و اضافه گفتن، و بیان آنچه که سود دنیائی و آخرتی ندارد بپرهیزید.
رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
مِنْ حُسْنِ اِسْلامِ الْمَرْءِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لا یَعْنیهِ.[۳۳۲]
از نیکوئی اسلام مرد، ترک سخن در چیزی است که برای او فایده ندارد.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر مردی پرگو گذشت به او فرمود: ای مرد پرونده ای را بدست حافظان عمل از سخن اضافی پر می کنی، که آن پرونده به حق عرضه می شود، سخن در امور فایده دار بگو، و از بیان آنچه سودمند نیست بپرهیز.
ابوذر فرمود :
اِجْعَلِ الدُّنْیا کَلِمَتَیْنِ : کَلِمَةً فی طَلَبِ الْحَلالِ، وَ کَلِمَةً لِلاْخِرَةِ وَ الثّالِثَةُ تَضُرُّ وَ لا تَنْفَعُ فَلا تَرِدْها.[۳۳۳]
دنیا را دو کلمه قرار بده، سخنی در طلب حلال در تمام زمینه ها، و سخنی در طلب آخرت، سخن سوم زیانبار و بی منفعت است، در آن وارد مشو.
رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
کُلُّ کَلامِ اِبْنِ آدَمَ عَلَیْهِ لا لَهُ اِلاّ اَمْرٌ بِمَعْرُوف اَوْ نَهْیٌ عَنْ مُنْکَر، اَوْ ذِکْرُ اللّهِ.[۳۳۴]
تمام سخن فرزند آدم به زیان اوست نه به سودش، مگر امر به معروف یا نهی از منکر، یا ذکر خدا.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
مَنْ کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطاؤُهُ، وَ مَنْ کَثُرَ خَطاؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ، وَ مَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَ مَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّارَ.[۳۳۵]
کسی که سخن و کلامش زیاد شود، خطا و اشتباهش فراوان می شود، و آنکه خطایش زیاد گردد، حیا و شرمش اندک می گردد، و آنکه حیاءاش اندک شود، پارسائی اش کم می شود، و هر که پارسائی اش و ورعش کم شود دلش می میرد، و آنکه دلش بمیرد وارد آتش جهنم می شود!!
زن و شوهر در خانه با هم سخن از آهنگ زندگی بگویند، از مایحتاج خانه و نیاز یکدیگر و فرزندان حرف بزنند، نسبت به هم اظهار علاقه و محبت کنند، یکدیگر را به حق و صبر توصیه نمایند، اسرار یکدیگر را حفظ کرده و حرف خانه را به خانه پدر و مادر و اقوام و دوستان نبرند، خانه را محل کلام حق، نماز، قرآن و پرهیز از دروغ، غیبت، و فحش و ناسزا، و تحقیر یکدیگر قرار دهند، که از آیات قرآن و روایات استفاده می شود دروغ، غیبت، تهمت، ناسزا و فحش و تمسخر و تحقیر، انسان را از رحمت خدا دور، و مستحق عقاب الهی می کند.
مرد از آوردن اهل گناه به خانه، و تشکیل مجالس خلاف حق در منزل بپرهیزد که ابتدا زیان و ضررش به خود و زن و بچه اش باز می گردد، آنگاه آخرت او و اهل بیت وی را به باد می دهد.
زن از اسراف در امور حیات، و مخارج بیهوده، و خرج اضافی به بار آوردن که گاهی محصول تلخ چشم همچشمی است بپرهیزد، که هر دینار آن در قیامت حساب دارد.
مرد و زن با روش و اخلاق و گفتار و کردار خود، وقار و ادب، و دینداری، و سلامت نفس را عملاً به فرزندان و اطرافیان خود سرایت دهند، که ثواب هدایت یک انسان گرچه فرزند خود آدم باشد بمانند هدایت تمام انسانهای آفریده شده است.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی تبیان زنجان


همچنین مشاهده کنید