دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


فولاد کاغذی


فولاد کاغذی
سال‌های آغازین قرن بیستم، تولید فولاد یکی از شاخص‌های مهم قدرت در عرصه بین‌المللی به شمار می‌رفت. در واقع، تولید فولاد نشان‌دهنده قدرت کشورهای تولیدکننده بود. در حال حاضر نیز با وجودی که بیشتر توجهات به سمت صنایع دانش‌محور نظیر صنایع مهندسی و نرم‌افزارهای رایانه‌ای معطوف شده است، ولی هنوز هم هر نوع تغییر و تحول در بازار فولاد، باعث خبرسازی در جهان اقتصاد می‌شود. البته دنیای امروز فولاد بیشتر تحت تأثیر انفجار اقتصادی چین قرار دارد، زیرا این کشور هم‌اکنون به تنهایی یک‌چهارم کل فولاد تولیدی جهان را مصرف می‌کند. در حقیقت، افزایش چشمگیر تقاضای مصرف فولاد این کشور در اواخر سال ۲۰۰۳، باعث خروج این صنعت از کسادی شد. این در حالی بود که در همان زمان آمریکا برای جلوگیری از ورشکستگی سریالی کارخانجات فولادسازی خود، اقدام به وضع تعرفه واردات بر فولاد کرده بود، ولی مصرف فولاد در چین در این فاصله زمانی آنچنان بالا ‌رفت که در نوع خود موجب افزایش قیمت فولاد در سراسر جهان گردید. برای مثال، ورق فولادی مورد استفاده در ساخت خودرو و یخچال از ۲۰۰ دلار در هر تن به بیش از ۶۰۰ دلار افزایش پیدا کرد.
همین امر باعث شد تا کارخانجات فولادسازی در برخی موارد به یک حاشیه سود ۳۰ درصدی دست پیدا کنند که سود آنها را در هر تن ۱۵۰ تا ۲۵۰ دلار افزایش می‌داد. در این میان، ظرفیت تولید فولاد چین از ۱۱ درصد کل تولید جهانی این کالای استراتژیک در سال ۱۹۹۴، به ۲۵ درصد در سال ۲۰۰۵ بالغ شده است. همچنین میزان تولید فولاد چین از سال ۲۰۰۰ تاکنون ۳ برابر شده است. این در حالی است که میزان مصرف فولاد این کشور نیز در این فاصله زمانی دو برابر شده است، لذا با هر موج افزایش تقاضای مصرف در چین، بازارهای مصرف جهان دچار تنش فولادی می‌شوند. تابستان سال گذشته چین در مجموع یک صادرکننده محض فولاد به بازارهای مصرف خارجی بود. به همین دلیل، بهای هر تن سیم فولادی از ۶۰۰ دلار در ماه مارس به ۴۴۰ دلار در هر تن در اوایل تابستان کاهش پیدا کرد. در واقع، با وجودی که در طول تابستان سال گذشته مقداری قیمت‌ها افزایش پیدا کرده بود، ولی کاهش چشمگیر قیمت‌ها نشان داد که چین تا چه اندازه می‌تواند بر سایر بازارهای فولاد در گوشه و کنار جهان تأثیر بگذارد.
● تهدید چین
در این میان، نگرانی که ذهن اکثر فولادسازان جهان را به خود مشغول کرده، این است که هر چقدر افزایش تقاضا برای مصرف فولاد از میزان روزهای اوج خود کمتر شود، افزایش چشمگیر و قابل ملاحظه در ظرفیت تولید فولاد چین به سمت صادرات به بازارهای مصرف خارج گرایش پیدا خواهد کرد. حتی افزایش ظرفیت بازار داخلی، قیمت‌های محلی فولاد در چین را به کمتر از ۳۰۰ دلار در هر تن ورق فولاد کاهش داده است که به مراتب کمتر از سطح قیمت آن در سایر بازارهای خارجی نظیر آمریکا می‌باشد. به همین دلیل، صادرات تنها راه مبارزه با کاهش بیش از حد قیمت فولاد در چین خواهد بود.
لازم به ذکر است، در نیمه اول سال ۲۰۰۵، میزان کل صادرات فولاد چین ۱۸۵ درصد افزایش پیدا کرد که در نوع خود موجب گردید تا رتبه این کشور از مقام هشتم به مقام سوم در بین لیگ فولادسازان جهان ارتقاء پیدا کند. با این حساب، تنها ژاپن و روسیه در حال حاضر در زمینه صادرات فولاد از چین جلوتر هستند. شواهد موجود نشان می‌دهند که میزان ظرفیت تولید فولاد چین به سرعت در حال افزایش است. جالب آنکه، چین چند سال پیاپی است که هر سال ۳۵ میلیارد دلار بر روی صنعت فولاد خود سرمایه‌گذاری می‌کند. مضاف بر این، پکن در نظر دارد در آینده نزدیک چهار کارخانه بزرگ فولادسازی دیگر را هم راه‌اندازی نماید. به گفته پیتر مارکوس، از خبرگان صنعت فولادسازی و مدیرعامل کارخانه فولادسازی نیویورک، چین تا سال ۲۰۱۰ میزان ظرفیت تولید فولاد خود را تا ۶۳ میلیون تن در سال افزایش خواهد داد که به مراتب فراتر از پیش‌بینی‌های صورت گرفته در این زمینه می‌باشد.
بدین ترتیب، بعید به نظر می‌رسد که در سال‌های آتی کشوری در دنیا بتواند به رکورد چین دست پیدا کرده و یا حتی توانایی رقابت با این کشور را داشته باشد. البته یک نکته را نباید از نظر دور نگه داشت و آن اینکه، تهدید فولادی چین برای سایر فولادسازان بین‌المللی، همه‌جانبه نیست. برای مثال، این کشور ذخایر کنسانتره آهن کمی در اختیار دارد. به علاوه، کیفیت کنسانتره فولاد تولیدی چین نسبت به سایر غول‌های فولادسازی منطقه آسیا نظیر هند، بسیار پایین است. همین امر موجب شده تا چین برای جبران این وضعیت دست به واردات پرهزینه و گران کنسانتره آهن با کیفیت از کشورهای استرالیا و برزیل بزند که در نوع خود فولاد تولیدی این کشور را مقداری به لحاظ رقابتی تنزل داده است. بهای بالای انرژی و وجود زیرساخت‌های ضعیف برای جابه‌جایی فولاد در چین، از دیگر کاستی‌های این کشور در زمینه تولید فولاد می‌باشد. به این جمع، یکپارچه نبودن و عدم انسجام میان واحدهای تولید فولاد این کشور را نیز باید اضافه کرد، در حالی که دولت چین تلاش فراوانی برای ایجاد انسجام میان آنها به عمل آورده است. با این توضیحات می‌توان به راحتی نتیجه‌گیری کرد که بازارهای بین‌المللی نباید خطر صادرات فولاد چینی را خیلی جدی بگیرند، زیرا خطر اصلی به ساخت کالاهای دیگری نظیر خودرو مربوط می‌شود که چین با استفاده از فولاد، آنها را تولید و روانه بازارهای مصرف خارجی می‌کند.
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران