چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


پراکنده از تله‌تئاتر


پراکنده از تله‌تئاتر
۱) تله‌تئاتر بیش از آنکه یک ژانر یا شکل نمایشی باشد گونه‌ای از برنامه‌سازی تلویزیونی است و وجوه گوناگون آن ریشه در مقتضیات و کارکردهای زیبایی‌شناسانه رسانه تلویزیون دارد. در حقیقت تئاتر و محدودیت‌های هویت‌دهنده به آن به عنوان بستر اولیه زیبایی‌شناسانه شکلی از برنامه‌سازی تلویزیونی قلمداد می‌شود که همزمان در دو محور جریان دارد:
▪ نخست نوستالژی تماشای تئاتر و تعامل زنده میان «تماشاگر - بازیگر»
▪ دوم شکلی از برنامه داستانی سرگرم‌کننده در رده سریال‌های هفتگی و یا حتی سریال‌های هر روزه آبکی (Soap operas) که در جایگاهی متفاوت با تئاتر صحنه‌ای قرار می‌گیرد. از این رو مخاطب تله‌تئاتر لزوما هیچگاه نباید مخاطب تئاتر صحنه‌ای نیز باشد. او در حالی که روی کاناپه‌اش لم داده و لباس رسمی به تن ندارد از بین صدها برنامه‌ای که توسط شبکه‌های مختلف در حال پخش است، یکی را انتخاب کرده است. از این رو مواجهه با این چنین برنامه‌ای شمایلی مطلقا متفاوت با حضور در سالن تئاتر و مناسک آیینی تماشای آن دارد. تئاتر، هنری زمان‌مند و مکان‌مند است. از این رو عمل تماشاگری در آن مبتنی بر حضور در فضایی است که به عنوان یک نشانه اصیل تماشاگر را نیز در شبکه معنایی خویش مورد هضم می‌کند. خنده، گریه، پچ پچ یا هر نوع واکنش تماشاگر در برابر آنچه در صحنه در حال وقوع است می‌تواند تاثیر مستقیم بر ارکان یک اجرای نمایشی داشته باشد و سرنوشت هر اجرا را با اجرای دیگر را تغییر دهد. اما در برابر پدیده‌ای همچون تله‌تئاتر این فاصله رسانه‌ای امکان هرگونه تاثیر و تعامل متقابل را نفی می‌کند. چرا که تله‌تئاتر همچون بسته‌ای مجازی است که تنها امکان نظاره‌گی را به مخاطبینش می‌بخشد اما در برابر آن تئاتر صحنه‌ای همچون مجموعه‌ای از اجزا عمل می‌کند که با حضور تماشاگر به یک کلیت و در نهایت یک ساختار منحصر بدل می‌شود و تا پایان زمان اجرا می‌تواند دگرگونی‌های متفاوتی بر خود ببیند. از این رو هر بحثی پیرامون تله‌تئاتر می‌بایست از زاویه‌ای طرح شود که کارکردهای رسانه تلویزیون را بر کارکردهای رسانه تئاتر ارجح بشمارد.
۲) نگارش متن برای تله‌تئاتر از یک سو مبتنی است بر اصول کلی نگارش نمایشنامه و از سوی دیگر برآمده از قواعد موجود در تلویزیون یا نظام ِ بیانی ِ دیداری و شنیداری آن است. شیوه‌های گوناگونی در برنامه‌های تلویزیونی برای داستان‌گویی مورد استفاده قرار می‌گیرد که تفاوت‌های چشمگیری با روایتگری در سالن تئاتر دارد. رسانه تلویزیون به دلیل گستردگی زمینه‌های ارتباطی‌اش زبان ساده‌تری نسبت به تئاتر دارد. از سوی دیگر عنصر جذابیت در تلویزیون جایگاه متفاوتی با تئاتر پیدا می‌کند. تماشاگر تئاتر خودآگاهانه تماشای تئاتر را آن هم با صرف هزینه‌ای نسبتا بالا انتخاب می‌کند و در حقیقت تن به آیین و مناسک تماشای تئاتر می‌دهد، در صورتی که تله‌تئاتر همچون پخش مستقیم یک مسابقه ورزشی، بخش خبری و یا حتی یک فیلم تلویزیونی پرحادثه باید بتواند مخاطبین خودش را به دست آورد و از این رو با دشواری‌های فراوانی روبه‌روست. جالب اینجاست که اغلب تله‌تئاترهای ساخته شده در کشور ما به دلیل ضعف مفرط و غیرقابل انکار کارگردانی تلویزیونی هیچ جذابیت بصری برای مخاطب ندارد.
شاید سود یا بهره‌گیری از حضور محمدرضا فروتن و نیکی کریمی در جدیدترین تله‌تئاتر فرهاد آئیش ریشه در همین تلاش برای ایجاد جذابیت داشته باشد. هر چقدر شیوه داستان‌گویی جذابی را در یک تله‌تئاتر برای روایت برگزیده باشیم باز هم فقدان جزئیات در آن در قیاس با یک فیلم داستانی که از فضاهای متفاوت و نیز جلوه‌های گوناگون ویرایش و پردازش تصویر استفاده می‌کند جبران‌ناپذیر است. این اصل مهم را فراموش نکنیم که اتفاقا همین فقدان و فضاهای خالی در صحنه تئاتر به مثابه عنصری هویت‌بخش و رسانه‌ای در تئاتر عمل می‌کند و امکان حضور بیشتری در ساختار تاویلی آن اثر به مخاطب تئاتر می‌دهد. یک کارگردانی تلویزیونی حساب‌شده و خلاقانه می‌تواند به خوبی قابلیت‌ها، ظرافت‌ها و انسجام فضایی یک اجرای تئاتری را به زبان رسانه تلویزیون ترجمه کند اما هیچگاه نمی‌تواند صددرصد در این راه موفقیتی به دست آورد، چرا که اساسا با دو امکان بیانی متفاوت روبه‌رو هستیم.
تلویزیون را در ابتدا «رادیوی مصور (Vision Radio)» نامیدند. این رسانه با توسل به ابزار دیداری‌اش به سرعت بر کیفیت شنیداری رادیو پیشی گرفت اما هیچگاه نتوانست جادوی تئاتر و تاثیری که حضور در یک سالن نمایشی بر مخاطبش باقی می‌گذارد را برای تماشاگران تلویزیون بیافریند. اما تلویزیون دست از سر تئاتر بر نداشت و به چهار شیوه تلاش کرد تئاتر را به اصطلاح در وجود خویش بومی کند. شیوه‌هایی که می‌توان آنها را به عنوان انواع شیوه‌های ارائه تئاتر در تلویزیون نیز برشمرد:
الف) گزارش یک اجرای صحنه‌ای:
در این شکل، یک اجرای صحنه‌ای در همان مکان اجرا توسط یک یا چند دوربین ثابت، تصویر‌برداری و پخش می‌شود. می‌توان نام دیگر این شیوه را «تئاتر تصویربرداری شده» نیز نامید، چرا که این یک همکاری مشترک میان تئاتر صحنه‌ای و تلویزیون محسوب می‌شود. تله‌تئاترهای «خانواده تت» به کارگردانی فرهاد آئیش و «خرس و خواستگاری» به کارگردانی محمد حسن معجونی که در چندماه اخیر از شبکه چهار سیما پخش شده‌اند در این دسته جای می‌گیرند.
ب) اجرای زنده در برابر دوربین:
شکل دیگری از ارائه تئاتر در تلویزیون، اجرای قطعات نمایشی کوتاه و بلند به صورت زنده در برابر دوربین تلویزیونی است. علی نصیریان در سال ۱۳۳۸ برای اولین بار در تلویزیون ملی ایران به این کار دست زد. در سال‌های اخیر نیز این رویکرد بیشتر در برنامه‌های هرشبه تلویزیونی، مناسبت‌های مذهبی و... مورد استفاده قرار گرفته است. گسترش و نفوذ این شیوه حتی در شکل تعامل مجری یا مجریان این برنامه‌ها با یکدیگر قابل مشاهده است.
ج) اقتباس تلویزیونی:
اکثر تله‌تئاترهایی که در سال‌های اخیر از شبکه‌های گوناگون سیما در ایران پخش شده است در این دسته قرار می‌گیرد. در این شکل یک نمایشنامه بر اساس زبان تصویر و قواعد دکوپاژ در استودیوها تصویربرداری می‌شود. تئاتر تلویزیونی بدین شکل، شباهت‌های فراوانی با ساختار سریال‌های تلویزیونی دارد. کارگردان تلویزیونی عنصر حذف ناشدنی از این دسته است که بر مبنای همکاری مشترک با کارگردان هنری به تولید یک تئاتر تلویزیونی دست می‌زنند.
د) تئاتر منحصرا تلویزیونی:
این شیوه در حقیقت نوعی تلاش برای رسیدن به ساخت مجموعه‌های داستانی کم خرج است. در این شکل نویسنده موظف می‌شود بر اساس زیبایی‌شناسی تئاتر و محدودیت مکان در آن از یک سو و کیفیت تولید یک اثر نمایشی در استودیوی تلویزیونی از سوی دیگر اثری خلق کند. «رابرت بالت» فیلمنامه‌نویس معروف انگلیسی در سال ۱۹۵۵ نمایشنامه‌ای برای رادیو به نام‌ «مردی برای تمام فصول» نوشت. این نمایشنامه با موفقیت چشمگیری در شبکه‌ای رادیویی اجرا شد. مسوولان تلویزیون بی‌بی سی هنگامی که از موفق بودن این نمایشنامه در تلویزیون نیز مطمئن شدند، به «بالت» پیشنهاد دادند اقتباسی تلویزیونی از این نمایشنامه بنویسد. این اثر سرآغاز این شکل بود. ناگفته نماند که بعدها این نمایشنامه توسط فرد زینه مان به اثر سینمایی درخشانی بدل شد. اما نمایشنامه‌ای که منحصرا برای تلویزیون و بر اساس امکانات، محدودیت‌ها و زیبایی‌شناسی اجرای تئاتر در تلویزیون نوشته شود در این دسته قرار می‌گیرد. امروزه می‌توان سریال‌های ۹۰ قسمتی را تا حدودی در این دسته قرار داد. به‌طور مثال تجربیات مهران مدیری در مجموعه‌های پاورچین، ۷۷، نقطه‌چین و... در این دسته قرار می‌گیرند که شاید کمترین بهره‌ای از جادوی صحنه داشته باشند چراکه تله‌تئاتر هیچگاه نمی‌تواند ذره‌ای از تاثیری که مخاطب یک اجرای زنده در وجود خود احساس می‌کند بازآفرینی کند.
امین عظیمی
منبع : روزنامه کارگزاران