یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نقدی بر حرفه طراحی داخلی و پیامدهای ظهور آن


نقدی بر حرفه طراحی داخلی و پیامدهای ظهور آن
مطلبی که در ادامه می آید حاصل نگاهی تحلیلی به روند شکل گیری هنر - حرفه ای است به نام طراحی داخلی. روندی که نسبتی با شکل گیری طبقه متوسط و زیبایی شناسی خاص این طبقه پیدا می کند و در نتیجه بیش از هر مکان در منازل شخصی این شهروندان خود را نمودار می سازد و ماحصل، شکل گیری نوعی نگاه خاص به اشیا و عناصر طراحی است که زیبایی شناسی آنها اساساً با ارزش های قطعی و جاودانه زیبایی شناسی کهن متفاوت است.
در برخورد با یک پدیده فارغ از اینکه تا چه حد بدان پرداخته شده باشد، می توان همواره آن را از زاویه دیگری نگریست و نقد کرد. می شود آن پدیده را مستقل از زمان و مکان دید و به خواص ماهیتی آن نظر داشت یا آن را به بستر زمانی و مکانی اش تقلیل داد و سپس آن وجوه را مطالعه کرد.
همچنین می توان ظهور آن پدیده را دال بر وجود علتی خارج از خود آن دانست و آن علت را جست وجو کرد و فهمید. از این راه فهم بهتر آن پدیده نیز ممکن می شود و یافتن راه آینده آن هم هموار می شود. برای نمونه می توان به ظهور پرسپکتیو که امروز به ابزار ناگزیر طراحان و هنرمندان بدل شده اشاره کرد و آن را نشانه آغاز عصر جدیدی دانست که در آن سوژه اصالت می یابد و تمام هستی به درک سوژه از آن تقلیل داده می شود یا می شود از نظریات والتر بنیامین درباره نوول ادبی و عکاسی سخن گفت که ظهور اولی را ناشی از افزایش سواد خواندن و نوشتن میان شهروندان می داند و با اعلام پایان عمر داستان خوانی جمعی و نقالی، چنین سرنوشتی را برای سایر هنرهای جمعی نیز پیشگویی می کند.
در مورد دوم نیز که بی ارتباط با بحث ما نیست، اختراع عکاسی را ناشی از میل طبقه متوسط به مصرف همه چیز حتی خاطرات و مکان ها می داند. در این نمونه ها به یافتن علتی ورای آن پدیده ها اشاره داریم؛ علتی که در صورت فراموشی ما را با حسرت غمباری از گذشته تنها می گذارد.
وصف حرفه طراحان داخلی نیز چنین است یا لااقل چنین نیز می تواند خوانده شود. یعنی می توان از ورای این پدیده به جست وجوی علت یا علل آن هم پرداخت. برای این مقصود باید مرور گذرایی بر تاریخ و جغرافیای شکل گیری آن و همچنین مسیری که تا به امروز طی کرده، داشته باشیم.
اگر معماری را حرفه ای با هزاران سال قدمت بدانیم، شاید وسوسه شویم طراحی داخلی را نیز تا همان زمان کهن دنبال کنیم؛ صرفاً به خاطر اینکه اغلب ابنیه معماری فضای سربسته و محفوظی را خلق کرده و دربرمی گیرند.
اما جالب آن است که واژه انگلیسی Interior تنها از اوایل قرن نوزدهم برای توصیف فضاهای داخلی ابنیه به کار رفته است. فرهنگ آکسفورد برای اولین مرتبه در همین سال ها، «فضای درونی بناها» را به جمع معانی واژه Interior می افزاید یا یکی از نخستین کسانی که این کلمه را با چنین معنایی به کار می برد، جورج الیوت نویسنده انگلیسی است که به سال ۱۸۵۸ در دفترچه خاطرات روزانه اش این گونه می نویسد؛ «نقاش های فضای داخلی آرامگاه «وست مینستر» اثر انمولر را بسیار می پسندم.
گویی تا پیش از آن هیچ فضای داخلی توجه هیچ انسانی را به خود جلب نکرده بود. شاید هم هیچ فضای داخلی، مستقل از معماری آن بنا درخور عنایت جداگانه نبوده است. پس باید به دنبال تغییری، اتفاقی، چیزی بگردیم. تغییری که این علاقه نورس را تفسیر کند. ناگفته نماند که چنین تغییری باید شکل گیری حرفه ای با این نام را نیز توجیه کند.
وقتی صحبت از حرفه به میان می آید، صحبت از امرار معاش است نه وقت گذرانی دلخواه عصرانه. شرط تداوم معاش نیز یافتن بازاری از مصرف کنندگان است پس این تغییر مورد بحث ما لابد بازار مصرف جذاب و پررونق و بادوامی را دست کم تا امروز پدید آورده است. یعنی فضای داخلی، جاذبه ای بسان یک کالا یافته که قابل خرید و فروش است و نیازی از خریدار را برطرف می کند. نیازی که تا دیروز یا وجود نداشت یا اگر هم موجود بود، طراحی داخلی چاره ای برای رفع آن در چنته نداشت.
صحبت از روزگار سیطره اشرافیت است؛ قشری که با دردست داشتن ابزار قدرت، تولید و نیروی کار «تشخص» را در همه زمینه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از آن خود کرده است و رقیبی نیز برای خود نمی یابد. ارزش های این طبقه فصل الخطاب رعایاست و حقیقت می نامندش. زیبایی، خوبی و... همه در انحصار آنان است. آنان چنین حقی را از گذشته های دور به ارث برده اند و به نظر نیز نمی رسد خللی در این بنای مستحکم وارد شود.
این برتری در نسل بعد نیز به ارث خواهد رسید. بدون آنکه برای آن زحمتی بکشد. اصلاً این برتری از جنس امور دست یافتنی نیست. هنوز پول عصاره اقتصاد عصر جدید نشده است که با آن بتوان همه چیز حتی القاب اشرافی را خرید و فروخت. طبقه ای حاکم است و ارزش های گوناگون جامعه حتی زیبایی شناختی را تعریف و از آن محافظت می کند. بناهای معظم اعم از کاخ ها و کلیساها با اصول زیبایی شناختی محکم و قطعی ساخته می شوند. اصولی که تغییر تدریجی شان در طول عمر یک یا دو نسل محسوس نیست.
ساخت این بناها، نه آنقدر سریع است به دلایل تکنولوژیک و نه تعداد آنها آنقدر زیاد است، به دلایل جمعیتی. بنابراین حضور مستمر چند معمار درباری، تمام نیازها را برطرف می کند. دیگر مجالی برای شکل گیری یک حرفه نیست. طراحی داخلی هم که هنوز اختراع نشده است. حال زمان شهرنشینی از راه می رسد.
تولید انبوه فواید خود را می نمایاند. کارگران به امید این سراب صنعتی زمین های ملاکان را رها می کنند و به شهرها می آیند تا به امید زندگی بهتری در کارخانه های نساجی مشغول به کار شوند. شهرها روزبه روز بزرگتر می شوند و تا مدت ها در جست وجوی یافتن آن زیبایی جاودانه به ارث رسیده از اربابان کهن، هر روز زشت تر می شوند. در این شهرها صدها هزار نفر تبدیل به کارگران ساده ای می شوند که به راحتی تغییر یک پیچ یا مهره، در خط تولید کارخانه قابل تعویض اند. در ازای این کار ساده و انتزاع یافته، پول دریافت می کنند و روزها را می گذرانند.
به تحولات مهمی اشاره داریم، نخست تقلیل تخصص مورد نیاز کارگرها از طریق تولید انبوه و دوم رواج پول به عنوان شاخص ثروت و نتیجتاً قدرت. مورد اول تمام کارگران را به سطح عاملی ساده تقلیل داد که ارتباط آنها را با ابراز تولید به حداقل رساند یا کاملاً از بین برد و به این ترتیب تماسی میان آنها و محصول کار از میان رفت و این پیچیدگی محصولات را به اشیایی نشانه وار بدل ساخت که خود به سان زبانی، مفاهیم جدیدی را شکل دادند.
این فاصله گیری میان انسان و محصول کارش در همان زمان هم واکنش هایی برانگیخت. طراحی به نام ویلیام موریس از دوستان خانوادگی مارکس، با اعتقاد به پیوند دادن دوباره میان این دو، جنبش Arts & Crafts را راه اندازی کرد که در آن تمام قطعات مبلمان داخلی با دست و بدون استفاده از ماشین های پیشرفته و به دور از تولید انبوه ساخته می شدند. در حالی که این جنبش به عنوان نقطه عطفی در میان جنبش های هنری قرن اخیر شناخته می شود، اما شکست تجاری آن که ناشی از عدم توانایی رقابت با حریفان به خاطر گرانی قیمت نیروی کار متخصص بود، خود بر گریزناپذیری این دوران جدید تاکید می کرد.
و اما مورد دوم رواج پول در عرصه اقتصاد به عنوان معیار ثروت بود، چرا که تا پیش از آن ملاکان با مقدار زمین ها و تعداد رعایا، قدرت خود را به رخ هم می کشیدند. به عبارتی سخن از متعلقاتی بود که هماره در دست عده ای به طور ثابت و انحصاری می ماند. اما با رواج پول، امکان ثروتمند شدن و نتیجتاً قدرت یافتن همه افراد فراهم می شود؛ افراد شهرنشینی که حتی نسب خود را به یاد نداشتند و موقعیت خود در این جامعه جدید را با پول می جستند و اتفاقاً همه چیز حتی «تشخص» را می توانستند بخرند. صحبت از طبقه متوسط شهرنشینی است که با به ارث بردن میراث فرهنگی از دوران فئودالیسم، کمال خود را نیز در آن می جست.
یکی از عرصه های ابراز تشخص این جماعت نوپا از قضا فضاهای داخلی خانه هایشان بود. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که نخستین بناهایی که در این دوران به دکوراسیون داخلی آراسته شدند، بناهای منومنتال همچون کلیساها و کاخ ها نبودند.
بلکه برعکس منازل شخصی شهروندان متوسط بود. یعنی عرصه تاخت و تاز این قشر جدید. بورژواهای منچستری با آراستن اتاق های پذیرایی و نشیمن شان، مشق اشرافیت می کردند؛ با به کارگیری زنگ های مورد پسند و «سنگین» که در خانه های اشرافی دیده بودند یا مصالح طبیعی و برش خورده یادگار عصر پیوند انسان با طبیعت و حتی اشیای گران قیمتی که تا دیروز همه ارزش آنها در غیرقابل خریداری بودن، نهفته بود.
اما با گذر سال ها و از میان رفتن کامل اشرافیت کهن، مجالی برای تردید در همان ارزش های زیبایی شناختی جاودانه نیز پیش آمد. خاصه با پیشگامی جامعه امریکا پس از جنگ دوم، یعنی جامعه ای که از آغاز هم سرسازگاری با آن تفرعن اشرافی اروپایی نداشت، سیر تغییر و تعریف مجدد ارزش ها نیز تسریع شد. طبقه جدیدی قدرت یافته است، پس طبیعی است که زیبایی شناسی خود را نیز تحمیل کند.
این طبقه زیبایی را در جاودانگی نمی بیند، بلکه آن را در لذت روزمره از اوقات فراغت می جوید. بیشتر وقت خود را نیز در مکان های جمعی شهرها می گذراند. یعنی نه در کلیساها، کافه ها و بناهای معظم حکومتی که در کاخ ها، سینماها و رستوران ها. دیری است که ارزش های قطعی و جاودانه زیبایی شناختی فراموش شده اند.
بقایای آنها نیز با جنبش های متاخر زبان شناسی تدفین شدند. در اینجا طبقه متوسطی می ماند که به دنبال الگو و معیاری برای درک و تشخیص زیبایی می گردد؛ طبقه ای که چنین معیارهایی را به ارث نبرده است، اما جسارت آزمودن و تجربه های جدید را دارد و البته چنین انتظاری را نیز از معماران و طراحان طلب می کند؛ تعریف زیبایی شناسی طبقه متوسط.
شهاب الدین قندهاری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید