شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


شانس داران بی شانس!


شانس داران بی شانس!
فزون تر از ۴ ماه تا برگزاری و توزیع دوره جدید جوایز سینمایی اسکار که هشتادمین دوره آن است، مانده، اما از حالا اهالی شاخص سینما و آنهایی که خود را در این رقابت بدون شانس نمی دانند، با جدیت به آن فکر می کنند. برخی این را به صراحت می گویند و آنهایی هم که وانمود می کنند مسأله برایشان جدی نیست، از لابه لای حرف شان اهمیت قضیه می بارد و نیت درونی شان را لو می دهند.
اما اسکار ۲۰۰۷ که در سومین ماه از سال ۲۰۰۸ (دهه اول اسفند ۸۶) توزیع می شود ده ها مدعی دارد و در عین حال هیچ مدعی مطلقی ندارد که کاملاً بر سایرین بچربد و لااقل تا اینجای کار هیچ غولی در ملاحظات اسکار سر برنیاورده است. کیت بلنچت بازیگر زن استرالیایی که برای بازی در «هوانورد» اپیک سال ۲۰۰۴ مارتین اسکورسیزی اسکار نقش دوم زن را برد و در سال ۱۹۹۸ برای بازی در فیلم تاریخی «الیزابت» ساخته شکار کاپور هندی نخستین کاندیدایی اسکار خود را تجربه کرده بود، ممکن است امسال برای قسمت دوم آن فیلم (با نام جنبی «عصر طلایی») از نو کاندیدا شود، اما خودش حاضر نیست احساسات درونی و افکار اصلی اش را در این خصوص بیرون بریزد. او هفته پیش در مواجهه با خبرنگاران در لندن، وقتی با این سؤال روبه رو شد که شانس هایش در این خصوص چقدر است، صرفاً گفت: «از این موضوع بگذرید» و سپس نگاهی جدی به اطرافیانش انداخت و رفت.
طبیعی است کسانی که برخلاف بلنچت در گذشته این جایزه را نبرده اند، دلشان بیشتر از او از شوق ها و امیدهای منطقی و غیرمنطقی آکنده باشد. یکی از آنها براد پیت معروف است. بازیگری که در ابتدای ظهورش با رابرت ردفورد مشهور قیاس شد و قبلاً برای بازی در فیلم غیرمتعارف «۱۲ میمون» کاندیدا شده است و احتمال دارد امسال برای بازی در فیلم وسترن غیرعادی «قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد احمق» دوباره نامزد شود. وقتی با همان سؤالی مواجه شد که از بلنچت پرسیده شده بود، گفت: «نه، من شانسی ندارم. یعنی نمی دانم که دارم یا ندارم! روزنامه ها را هم نمی خوانم تا بدانم اقبالم در این خصوص چقدر است.» اگر اینها که گفتیم مشخص نیست، این نکته محرز است که فصل یورش به سمت اسکار و بهتر بگوییم سیزون عرضه فیلم هایی که برای تصاحب مهم ترین و تبلیغاتی ترین جوایز سینمایی سال اقبال فزون تری دارند از حدود ۱۰ شهریور شروع می شود و تا آخرین مهلت ارائه فیلم های مدعی (حدود ۱۰ دی) ادامه می یابد. استودیوها طبق یک رسم قدیمی فیلم های سنگین و رنگین تر و بهتر خود و آنهایی را که گمان می کنند برای شکار اسکار شانس بیشتری دارند، در همین مقطع زمانی رو می کنند. به همین منوال انتهای زمستان و ماه اول بهار، زمان عرضه فیلم هایی است که استودیوها هم خوب می پندارند و هم شاهکار نمی دانند و ماه دوم بهار تا ۱۰ شهریور فصل فیلم های پرفروش و مخصوص تعطیلات و تابستان و کارهایی است که معمولاً دراماتیک نیستند و بیشتر به ژانرهای کمیک، اکشن و اجتماعی تعلق دارند. ۲ فیلمی که نامشان را آوردیم و کیت بلنچت و برادپیت در آنها بازی کرده اند، در فصل کارهای اسکاری رو شده اند و حتی جشنواره های بزرگ بین المللی این ایام مانند ونیز، تورنتو و نیویورک، بیشتر محل اکران و تخمین زدن شانس های این گونه فیلم ها است و اکثر این فیلم ها ابتدا راه این فستیوال ها را طی می کنند و سپس به اکران عمومی درمی آیند.
کاندیداهای «اسکار ۸۰» در روز ۲ بهمن امسال اعلام می شوند و در هر شاخه نام ۵ نامزد می آید و سپس در صبح روز دوشنبه ۶ اسفند در مراسمی ۴ ساعته در تالار کداک شهر لس آنجلس اسکارهای سال ۲۰۰۷ برنده های خود را خواهند شناخت. این که از میان ده ها فیلمی که تا به حال در سیزون اسکار عرضه شده اند و در ۲ ماه بعدی به نمایش در می آیند، واقعاً کدام یک نام شان در روز ۲ بهمن ماه در میان کاندیداها می آید روشن نیست، اما از حالا مشخص است که تعدادی اندک از کارهای پائیز امسال بیشتر به قصد فروش و با تم اکشن رو شده اند تا تماشاگران در لابه لای دیدن فیلم های پرشمار سنگین و دراماتیک، قدری نفس بکشند و خفه نشوند!
برای استودیوها فرقی نمی کند، آنها وقت برای فکر کردن و تفکیک دو نوع آثار مذکور از یکدیگر را ندارند و فقط باید فیلم های پرشمار ساخته و ذخیره شده برای این ایام را یکی به یکی اکران کنند، برنامه های تبلیغاتی برای معرفی آن آثار بگذارند، ستاره ها را ردیف کنند، با شرکت آنها عکس های یادگاری بگیرند و بهتر بگوییم، شلوغ کنند! امید آنها به این است که روزنامه ها و منتقدان بانفوذ و معروف پس از دیدن این فیلم های پرتعداد در رسانه ها و نشریات خود بگویند و بنویسند که آن آثار و هنرمندان حاضر در آنها، در اندازه های فتح اسکار هستند. آنگاه چرخه کار تبلیغاتی این استودیوها برای جا انداختن این فرضیه سرعت و شدت بیشتری می گیرد و همه چیز متمرکز بر همین موضوع ها می شود و تبلیغات روزهای آخر که پس از اعلام اسامی کاندیداها شکل می گیرد و با اجاره تک صفحات روزنامه های پرتیراژ و دقایقی از وقت شبکه های تلویزیونی پرتماشاگر صورت می پذیرد، چنان وسیع و پردامنه و گران قیمت است که نه به وصف می آید و نه می توانید از حیطه تأثیرگذاری آن مصون بمانید. آنچه اینک می توان گفت: این است که شماری از فیلم های اکران شده تا این مقطع از پائیز همانقدر شانس برای کاندیدایی اسکار دارند که ندارند(!) زیرا رسانه ها در مورد این کارها نظراتی به کلی متفاوت ارائه داده اند و هیأت رئیسه آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری که کاندیداهای اسکار را تعیین می کند، سال ها است که ثابت کرده به آرای رسانه ها وقع کامل نمی نهد و ایده ها و ضوابط خاص خودش را دارد و به چیزهایی ارادت دارد که افراد موسوم به منتقدان روشنفکر آن را دقیقاً ارزش های کهن و منسوخ می نامند.
از فیلم هایی که در چنین برزخی گرفتار آمده اند و معلوم نیست کاندیدا می شوند یا خیر، یکی «مایکل کلیتون» است که به ژانر جنایی و با تم دادگاه و کارهای دراماتیک غیرقابل پیش بینی تعلق دارد و بازیگر رل اول آن جورج کلونی است که در سال ۲۰۰۵ با بازی در فیلم سیاسی «سیریانا» اسکار نقش دوم مرد را برد. دیگر فیلم قرار گرفته در وضع فوق، کار جدید و وسترن وار شون پن به نام «درون دنیای وحشی» است که زندگی یک فرد مستقل و سرسخت و پایان تراژیک و محتوم او را در سرمای کشنده آلاسکا به تصویر می کشد.
آنگاه به «شجاع» می رسیم که از پرفروش ترین فیلم های ۲ ماه شهریور و مهر در سطح جهان بوده است. این هم یک کار پلیسی تکان دهنده است و در آن جودی فاستر یک بار دیگر بازی تأثیرگذاری را در رل یک زن منطقی و در عین حال بی رحم ارائه داده و تنها ایراد قضیه این است که فاستر قبلاً ۲ بار اسکار را در سال های ۱۹۸۸ و ۹۱ برای فیلم های پرسروصدای «متهم شده» و «سکوت بره ها» برده است و معمولاً «آکادمی» حاضر نیست مردم را بدون دلیلی بسیار قوی ۳ اسکاره کند. فاستر در این فیلم و بر اثر وقایعی که برای او روی می دهد تبدیل به آدم تندرو و قاتلی می شود که همیشه در مذمت آن صحبت می کرده است اما کارگردان به ما می گوید ماجرایی خشونت بار او را به این سمت وسو کشانده است. یکی از فیلم های سنگین و جالب پائیز امسال بازسازی «Sleuth» یک فیلم سال ۱۹۷۲ است که در آن لارنس اولیویه افسانه ای و مایکل کین با کلاس ایفای نقش می کردند و جالب تر این که در بازسازی جدید و ۳۵ سال پس از اکران اثر اوری ژینال، رل اولیویه را به مایکل کین سپرده اند تا او که در جوانی مقابل اولیویه پیر بازی کرده بود، حالا خودش «پیر ماجرا» باشد و رل ایام جوانی او از آن جود لاو شده است. در سال ۱۹۷۲ هر ۲ بازیگر مشهور و کلاسیک مورد بحث برای بازی در «Sleuth» نامزد اسکار شدند و باید دید شانس کین برای تکرار موفقیت ۳۵ سال پیش اش و اقبال لاو برای چنین چیزی چقدر است.
به فیلم «در دره الا» نیز باید اشاره کرد که به تم جنگ در عراق می پردازد و بهتر بگوییم یک معمای قتل را در میان سربازان آمریکایی مستقر در عراق مطرح می کند و بازیگران اصلی آن ( تامی لی جونز، چارلیز ترون و سوزان ساراندون) جملگی سابقه فتح اسکار را در ۱۵ سال گذشته دارند.
همان طور که قبلاً نوشتیم با هر بازیگری که صحبت کنید، به دروغ به شما خواهد گفت که اصلاً به اسکار فکر نمی کند و برایش مهم نیست، حال آن که دائماً فکر می کند و برایش بسیار هم مهم است!
جورج کلونی یکی از معدود کسانی است که به این امر اعتراف می کند. «هر هنرپیشه ای را دیدید که کارش در اندازه های کاندیداشدن بوده و به شما گفت که به اسکار نمی اندیشد دارد به شما دروغ می گوید. به حرف هایش اهمیت ندهید. خواست همیشگی و رویای شان فتح همین جایزه است و برای من نیز چنین بوده است. وقتی هم که جایزه را می برید، دو جور به قضیه نگاه می کنید.
جور اول این است که به خودتان اعتراف می کنید که انتظار فتح آن را نداشته اید و در آن اندازه ها نبوده اید و جور دوم این است که بلافاصله آرزو می کنید: ای کاش دوباره آن را ببرم! خود من این مجسمه طلایی (اشاره به اسکار) را در خانه ام دارم و تا چشمم به آن می افتد، همان فکر هایی به سرم می زند که گفتم. البته چون یک بار اسکار را برده ام آکادمی در دادن دومی خست به خرج می دهد، دیگر فکر و ذهنم اسکار نیست زیرا انرژی ام را به هدر خواهد داد و نوعی تلاش بی نتیجه است. به این خاطر کارم را می کنم و آن چه را که باید انجام بدهم، می دهم و اگر در پایان سال خواستند از آن تقدیر و کاندیدایش کنند، چه بهتر، اما این که زندگی ام را حول این محور و هدف بگذارم، خیر. این باید دستور کار هر بازیگری باشد که مثل من یک بار اسکار را برده است.»
سال پیش از ماه ها قبل مشخص و محرز بود که چه کسانی اسکارهای نقش اول مرد و زن را می برند و بقیه فقط برای افتخار کاندیدا شدن می کوشیدند و سرکار بودند! بازی هلن میرن بازیگر زن پیر بریتانیایی در رل ملکه الیزابت در فیلم «ملکه» و فارست ویتی کر در نقش ایدی امین دیکتاتور سابق اوگاندا در« آخرین پادشاه اسکاتلند» به قدری قوی بود که هیچ بازیگر دیگری نمی توانست به گرد آنها برسد و به همین خاطر اعلام اسامی ۴ کاندیدای دیگر آن رده ها فرمالیته ای بیش نبود.
امسال (لااقل تا این لحظه) چنین وضعی اصلاً برقرار نبوده و هیچ بازیگری در این شاخه ها چنان بر سایرین سنگینی نمی کند که بقیه فقط یک دکور باشند و نامشان تنها برای پر کردن لیست به کار آید. البته یکی از دلایلی که امسال وضع این چنین به نظر نمی رسد، این است که هنوز تعداد زیادی از فیلم هایی که بازیگرانش می توانند کاندیداهای بالقوه اسکار و در این زمینه صاحب شانس باشند هنوز اکران نشده اند و این کار ظرف روزهای پیش رو صورت می گیرد و آن موقع بهتر می توان مدعیان این رده ها را شناخت و البته احتمال این که شانس دارانی به قوت میرن و ویتی کر ظهور کنند، بسیار اندک و نزدیک به صفر است تا اینجای کار، بازی جولی کریستی پیر و بریتانیایی در فیلم «دور از او» بسیار جالب بوده و احتمال دارد او که سابقه فتح اسکار را دارد، دوباره در شاخه برترین بازیگر زن سال نامزد شود.
از فیلم های در راه اکران که پاسخ بخشی از سؤال فوق را می دهند، می توان به «جنگ چارلی ویلسون» که یک فیلم سیاسی و دراماتیک است اشاره کرد، در این فیلم سه بازیگر معروف حضور دارند که هر سه قبلاً اسکار را برده اند و نام آنها تام هنکس، جولیا رابرتز و فیلیپ سیمور هافمن است و مهمتر این که کارگردانی با مایک نیکولز بوده است که تقریباً قدم به ششمین دهه کارهای هنری اش گذاشته و ۷۵ سالگی را هم رد کرده است. منتظر اقتباس جدید سینمایی از روی «نمایش موزیکال «سویینی تاد» هم باشید با این فرق که این یکی را تیم برتون سلطان سازندگان قصه های غیر عادی ساخته و دید او را نزد هیچ کس دیگر نمی توان سراغ کرد و یک بار دیگر جانی دپ بازیگر محبوب او رل اول مرد را ایفا کرده و ایفاگر نقش اول زن «هله نابونهام کارتر» بریتانیایی است.
دیگر فیلم سیاسی فصل که هم در ونیز و هم در جشنواره تورنتو اکران شده و حال نوبت پخش عمومی آن رسیده و باز به موضوع جنگ طلبی و زیاده خواهی های دولت جنایتکار آمریکا مربوط می شود و قرار است به موضوع تروریسم بپردازد، کار جدید رابرت ردفورد مشهور به نام «شیرها به جای بره ها» با بازی تام کروز و مریل استریپ در رل های اصلی است. فیلم جدید ریدلی اسکات نیز در آستانه اکران عمومی و اسم آن «گنگستر آمریکایی» است و دنزل واشینگتن و راسل کرو در آن نقش های اصلی را بازی کرده اند. از آنها پر سر و صداتر نخستین فیلم بلند فرانسیس فورد کاپولای معروف طی ۱۰ سال اخیر به نام «جوانی، بدون جوانی» است. این فیلم در سبک تریلر (دلهره آور) است و وقایع آن، درست قبل از شروع جنگ جهانی دوم رخ می دهد. نخستین برداشت سینمایی از روی رمان معروف «عشق در سال های وبا»ی گابریل گارسیا مارکز هم با بازی خاوی یر باردم، فرناندا مونته نگرو و کاتالینا سانیدینو موره نو در راه است و همین طور کاری دراماتیک به نام «چیز هایی که در آتش از دست دادیم.»
با بازی فاتحان پیشین اسکار، هاله بری و بنی چیو دل تورو.
باردم اسپانیایی که حالا مثل هموطن سرشناس ترش آنتونیو باندراس (اما نه به اندازه او) مورد توجه هالیوود هم قرار گرفته است، اضافه بر «عشق در سال های وبا» در فیلم جدید برادران کوئن هم بازی کرده و آنجا هم درخشیده است. این فیلم یک کار جنایی و بیرحمانه است و «هیچ محلی برای مردان پیر نیست» نام دارد و باردم در آن رل یک قاتل توقف ناپذیر را ایفا می کند که در راه شکار جدید ترین هدف خود و بازیابی ثروت کوچک از دست رفته اش از هر سدی عبور می کند.
با این همه تا زمانی که تمام این فیلم ها اکران و با دقت دیده نشوند نمی توان درباره شانس هایشان برای اسکار حرف قاطعی زد. چه بسیار فیلم ها و هنرمندانی که ماه ها نام شان به عنوان فاتحان بالقوه اسکار می آید، اما با پخش فیلم هایشان ناگهان از صحنه خارج می شوند زیرا فیلم هایشان خوب از آب در نیامده و کارشناسان از دیدن آنها نا امید شده اند و آرای لازم را جمع آوری نمی کنند. جودی فاستر کهنه کار که نخستین کاندیدایی اش را با فقط ۱۶ سال سن (و بازی در رل یک دختر ۱۴ ساله) به سال ۱۹۷۶ در «راننده تاکسی»، کالت کلاسیک دیگری از مارتین اسکورسیزی به دست آورد، می گوید: «مشکل این است که براثر سروصداها و تبلیغات و انتظارهای قبلی نام یک سری فیلم و هنرپیشه ها در میان شانس داران می آید، اما به محض اکران فیلم ها مجبورند آنها را کنار بگذارند زیرا کار ارائه شده اصلاً آنقدر خوب و تأثیر گذار نبوده که گفته می شد.
به همین خاطر است که من نیز تا زمان اکران فیلم ها و دیدن عکس العمل مردم و رأی دهندگان نسبت به آنها هیچ توقعی را نزد خودم به وجود نمی آورم و حتی به آن فکر هم نمی کنم.»
اما اگر حرف های جورج کلونی که پیشتر گفتیم صحت داشته باشد ( که حتماً دارد) فاستر هم حقیقت را نمی گوید. او باز هم فکر می کند، به جایزه ای که به او تعلق نمی گیرد، اما اگر بگیرد، فوق العاده خواهد بود! او هم از عداد «شانس داران بدون شانس» و هنرمندان غیرقابل تخمین زنی پائیز است. بازیگرانی که ۴ ماه قبل از توزیع اسکار نمی دانند چه خواهد شد و در حالت تعلیق کامل بسر می برند. درست مثل کاراکتر اول فیلم «شجاع»!
ترجمه: وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید