دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

سینمای ما نقد را تحمل نمی‌کند


سینمای ما نقد را تحمل نمی‌کند
۱) -جور دیگر هم می‌شود دید، یک جور دیگری هم می‌شود انتخاب کرد. این، انتظاری طبیعی از منتقدان سینمای ایران است. اما در جشن منتقدان آنها به سیاق مالوف و رسمی، چه در انتخاب‌های جشنواره فجر ۲۶ و چه در انتخاب‌های ۳۰ ‌ساله‌شان، همان‌ها را برگزیدند که نگاه رسمی می‌طلبید. اصولا منتقد که باید طرفدار بالندگی فضای فرهنگی جامعه‌اش باشد، به طور طبیعی از این فضای تنگ سینمایی ایران باید دلگیر باشد. باید دلگیر باشد از اینکه ما مجبوریم در حیطه‌های محدودی فیلم‌بسازیم.
۲) در چند سال اخیر سینمای ما به شدت افت کرده و عقب رفته است. این ماجرا البته تقصیر فیلمساز نیست، شرایطی است که دارد به او تحمیل می‌شود. همه مجبورند از استاندارهایشان عقب بنشینند. به طرز عجیبی فیلمسازها سوق داده می‌شوند به سمت کمدی‌های بی‌خاصیت. این را جریان کنونی سینمای ایران می‌خواهد و به فیلمسازان هم این را می‌گوید. نتیجه ناگزیر این شرایط این است که منتقد تصور کند مخاطب ندارد و برای خودش ـ دلش ـ می‌نویسد. اتفاق بدی که افتاده این است که بیشتر نقدهای جدی در روزنامه‌ها چاپ می‌شود نه نشریات تخصصی. این بی‌انگیزگی منتقد را بروز می‌دهد.
۳) جامعه سینمای ما نقد را تحمل نمی‌کند. کماکان این فکر عقب افتاده وجود دارد که منتقدان را فیلمسازان شکست خورده می‌داند. منتقد را نق‌زن و پنبه‌زن معرفی کرده‌اند. از سوی دیگر مدیریت فرهنگی کشور هم علاقه‌ای هم به منتقدان ندارد. در سال‌های اول انقلاب به صراحت گفته می‌شد نقد نکنید، چون مجوز این فیلم‌ها را ما داده‌ایم. خیلی طول کشید که بعضی از مسوولان قانع شدند که نقد فیلم، نتیجه خطای آنها نیست. این یک فرآیند طبیعی در تمام دنیاست. این یک بحث فرهنگی است در جامعه سینمایی. پذیرفتند که وقتی اثری نقد می‌شود همه زوایایش باز می‌شود، حسن‌هایش عیان می‌شود و ضعف‌هایش هم.
۴) شرایط حال حاضر با خودش نوعی بی‌اعتقادی آورده است. وقتی منتقد تند و تیزی مثل خسرو دهقان که در دوره‌ای ما را جذب می‌کرد که مطالبش را بخوانیم، یا نقد نمی‌نویسد، یا اگر چیزی می‌نویسد زده است به متلک و شوخی، یعنی دیگر اعتقادی به نقشش به‌عنوان منتقد ندارد در نتیجه متلک می‌گوید. بی‌اعتقادی در منتقدان موج می‌زند.
۵) در دوره‌ای بین سال‌های میانی دهه ۶۰ تا میانه دهه ۷۰ در ماهنامه فیلم نسلی رشد کرد که حامل نگاه تازه‌ای بود، نگاهی معطوف به سینمای روز دنیا ـ حالا دیگر می‌شد درباره جار موش و هارتلی و تیم برتن خواند. پرونده‌های مجله فیلم بسیار خواندنی بود. پرونده‌های لینچ و هارتلی و گدار. در دوره دیگری که همان منتقدان جذب دنیای تصویر شدند (که امیدوارم مجددا به عرصه بیاید)، در نیمه دوم دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۸۰ همان شور و شوق را در این مجله هم می‌دیدیم. نقد شور و شوق می‌خواهد. منتقد باید از نوع نگاهش دفاع کند. مثل آغاز موج نوی که با این شور و شوق همراه بود. این شور و شوق در دوره‌ای که مسعود فراستی سردبیر نقد سینما هم بود دیده می‌شد. من البته مجله سروش را هم در دهه ۶۰ و ۷۰ دوست داشتم.
۶) محافظه‌کاری عجیبی در منتقد این دوران به چشم می‌خورد. این محافظه‌کاری مانع رشد نقد در حال حاضر است. منتقدان می‌خواهند به یک تعداد فیلم جایزه بدهند. خب بگذارید بدهند. این همه آدم سیاسی و دولتی چرا وارد ماجرا می‌شوند؟
۷) نکته دیگر این است که منتقدان ما به گرایش‌های من در آوردی در سینما که از مسوولان ما نشأت می‌گیرد ـ مثل سینمای معناگرا که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد ـ رسمیت می‌دهند. وقتی منتقدان می‌پذیرند یک‌چنین گرایشی در سینما وجود دارد، و من که خودم کارگردان یکی از این فیلم‌ها هستم قبول ندارم که فیلم من معناگرا است (من می‌گویم فیلم درام ماورایی ساخته‌ام) آن وقت منتقد که باید ستیزنده‌تر و جلوتر از من کارگردان باشد این را می‌پذیرد که در ژانر معناگرا جایزه بدهد. چیزی به‌عنوان معنویت‌گرایی در سینما وجود دارد، اما ژانر نیست. فیلم‌های مختلف در ژانرهای مختلف این گرایش ساخته می‌شوند. فیلم سولاریی تار کوفسکی این‌گونه است. راجع به این معنویت‌گرایی می‌شود حرف زد. آن وقت پای خیلی از فیلمسازان به این بحث باز می‌شود. از برگمن تا آنجلوپولس، از کسی که کمی بینش مذهبی دارد تا یک کمونیست. اما معناگرایی ژانر نیست. منتقد اتفاقا باید مسوول فرهنگی را قانع کند که از این واژه استفاده نکند.
۸) منتقدان می‌بایست بیانیه صادر می‌کردند، در بیانیه از کمبود حضور ژانر‌ها در سینمای ایران می‌گفتند. می‌بایست خواستار گسترده شدن حیطه داستانگویی در سینمای ایران می‌شدند. می‌بایست خواستار ورود فیلمسازان به حیطه‌های کمتر تجربه شده می‌شدند. می‌بایست...، جای اینجور انتخاب‌ها در این جشن بود، نه در جشن خانه سینما و جشنواره فجر. منتقدان از مسوولان و مردم خیلی باید جلوتر و غیررسمی‌تر باشند.

فرزاد مؤتمن
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید