جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


محصول خوب دیدن و خوب خواندن


محصول خوب دیدن و خوب خواندن
نویسنده خوب، كسی است كه خوب نوشتن را بلد باشد.گراهام گرین
اینكه شما سوژه خوبی داشته باشید برای نوشتن و اینكه بتوانید آن را خوب بنویسید، چیزی فراتر از استعداد و قریحه را طلب می كند خاصه برای آنهایی كه منتقدان نگاهی مثبت به آثارشان دارند. كمتر نویسنده ای را می شود پیدا كرد كه در كارنامه حرفه ای اش گلچینی از آثار دل چسب وجود داشته باشد. بدون شك یكی همین «زادی اسمیت» نویسنده توانمند و باشعور انگلیسی است. كسی كه در عین جوانی، خالق رمانی شد كه منتقدان نیویورك تایمز و گاردین از آن به عنوان یكی از ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان قرن بیستم نام بردند. در كنار رمان هایی نوستالژیك چون رگتایم، گتسبی بزرگ، مرشد و مارگریتا، لولیتا، ناتور دشت و چند تایی دیگر.
زادی اسمیت متولد ۲۷ اكتبر ۱۹۷۵ در «نورث وست» لندن است. پدرش نام «سادی اسمیت» را برایش انتخاب كرد ولی بعداً به دلایلی در ۱۴سالگی نام دخترش را به زادی تغییر داد. زادی از مادری جامائیكایی زاده شد و وجود رگه هایی از فرهنگ این كشور در رمان هایش به این دلیل است (پدرش انگلیسی بود). مادر كه در ۱۹۶۹ به انگلیس مهاجرت كرده بود، در اوقات فراغت برای زادی از فرهنگ این كشور می گفت. پدرش برای دومین بار بود كه ازدواج می كرد و حاصل این وصلت چهار فرزند شد. بعدها این وصلت نیز به متاركه انجامید!
زادی اما در طول دوران تحصیل به هر چیزی فكر می كرد جز عالم نوشتن. اول می خواست یك هنرپیشه خوب شود و در فیلمی موزیكال بازی كند. بعدها دلش خواست به گروه های موسیقی بپیوندد و آخر سر هم متوجه شد اگر روزنامه نگار شود، به هدفش رسیده است! اگرچه خواندن و نوشتن های گاه و بی گاه را هرگز ترك نمی كرد.
بعد از دوران دبیرستان به «كمبریج» می رود تا ادبیات انگلیسی بخواند. از این زمان به بعد است كه منتقدان شاهد تبلور استعداد نهفته این نویسنده مستعد شدند. او در این سال ها چندتایی داستان كوتاه نوشت و منتشر كرد و نامشان را گذاشت گلچین جوانی. ناشری كه هرگز زادی نامش را فاش نكرد، این گلچین نه چندان خوب را روانه بازار كرد و همین امر سبب شد تا زادی برای نوشتن كتاب های بعدی اش مصمم تر شود. اسمیت در این باره به روزنامه گاردین گفت: «مجبور بودم داستان هایم را برای دوستانم بخوانم. فضای دانشگاه با كالج كاملاً متفاوت بود و آنقدر داستان هایم در بوته نقد قرار می گرفت كه لذت می بردم. همیشه به هوش و درایت پنج نفر از دوستانم اعتماد داشتم و حتماً می پرسید كه داستان هایم را كجا می نوشتم و كی؟ باید بگویم در اتاقی دنگال و بدون نور طبیعی، شخصیت هایم را خلق می كردم.»
نوشتن مستمر داستان های كوتاه، قلم زادی را تراش داد و از نویسنده ای متوسط به نویسنده ای با افق های بی انتها تبدیل شد. در ۱۹۹۷ بود كه سرانجام مزد سال ها نوشتن را گرفت و شروع كرد به نوشتن «دندان سفید»؛ كتابی كه بدون شك یكی از آثار به یاد ماندنی ادبیات انگلستان و حتی جهان خواهد بود. در همان سال انتشارات «همیش همیلتون» - ناشر دندان سفید- به زادی پیشنهاد كرد كتاب را در سال های بعد منتشر كند. پیشنهادی كه منجر به ویرایش دوباره كتاب شد و كاری شد غیرمتعارف. كتاب در ویرایش نهایی به شكل و بنیان اصلی اش رسید و در سال ۲۰۰۰ روانه بازار شد. تنها یك هفته از انتشار این كتاب گذشته بود كه روزنامه نیویورك تایمز آن را در صدر پرفروش هایش معرفی كرد. سرازیر شدن سیل جوایز ادبی و تعریف و تمجیدها، اسمیت را سر زبان ها انداخت.
«الكس كلارك» منتقد بنام گاردین در ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۲ بار دیگر پرونده این رمان خوب را مرور كرد و درباره اش نوشت: «در هر زاویه این رمان می توان به نظاره زمان نشست.» بدون شك توالی رویدادهای این رمان از اسمیت نویسنده ای ارائه كرد با ذهنی زیبا.
پس از دندان سفید زادی نگارش دومین رمانش را شروع كرد. در پسین روزهای سال ۲۰۰۲ بود كه طی یك مصاحبه اعلام كرد مشغول نوشتن رمان «دست خط مرد» است. این رمان در سال ۲۰۰۳ به بازار آمد اما منتقدان هیچ وقت آن را در كنار دندان سفید قرار ندادند. اسمیت درباره اینكه یك داستان چه زمانی شكل می گیرد می گوید: «یك رمان یا یك داستان وقتی شكل نهایی خود را پیدا می كند كه بتوان آن را به صورت كامل تشریح كرد. این كار برای من _حداقل- یك شروع مناسب است. داستان های كوتاهم هر یك عمدتاً ۲۰ صفحه را در بر می گرفتند اما باز هم فكر می كردم برای بسط و تشریح آنچه در ذهنم بیتوته كرده كافی نیست! من همیشه از «كارور» و نگاهش به جامعه اطراف لذت می برم. بنابراین فكر می كنم اگر نگاه كارور را در قالب یك رمان ارائه بدهم موفق می شوم. دندان سفید شاید با چنین بن مایه ای شكل گرفته است!»
اسمیت اما هرگز تحت تاثیر بی چون و چرای كارور نبود و نیست. پس از نوشتن دومین رمانش به انستیتو «راد كلیف» در دانشگاه هاروارد می رود تا كارهایی تحقیقاتی روی ادبیات جهان انجام دهد.جان آپدایك نویسنده و منتقد سرشناس، بر این باور است كه اسمیت در هاروارد به تولدی دوباره دست یافت. آپدایك پربیراه نمی گوید چه تائید حرف او خلق رمان قدرتمند دیگری است با نام «در باب زیبایی». كتاب در سپتامبر ۲۰۰۵ روانه بازار شد درحالی كه یك سال از ازدواج اسمیت با «نیك لیرد» گذشته بود. (همان قدر كه زوج كارور و گالاگر در آمریكا مشهورند این زوج نیز در انگلستان از شهرت زیادی برخوردارند.) «در باب زیبایی» رمانی است كه درباره حس درونی آدم ها حرف می زند و نگاهی متفاوت به سیر رویدادهای اجتماعی دارد و البته عاشقانه. اسمیت با همسرش كه موزیسین و شاعر است، كار تازه ای را دست گرفتند كه اثری است موزیكال بر مبنای یكی از آثار فرانتس كافكا. (نیك لیرد نیز مجموعه ای از اشعارش را با نام «یك گناه» منتشر كرده است و به اتفاق همسرش در شمال لندن زندگی می كند.)
• منتقدان چه می گویند
آرتور نومن منتقد «بوك ریویو» درباره دندان سفید می نویسد: «بیایید این طور تصور كنیم كه اسمیت مثل یك ماهی آزاد است. ماهی های آزاد عادت دارند برخلاف جریان آب حركت كنند حتی اگر زخمی شوند. اسمیت این كار را كرد. از ادبیات رایج انگلستان فاصله گرفت و آنقدر خواند تا لبریز از واژه شد. رمانش یك دست و كم نقص است. دلم می خواست می توانستم از واژه بی نقص استفاده كنم اما نقد امری است ابتدا سلیقه ای و بعد تكنیكی.»الكس كلارك در گاردین می نویسد: «رمان «دست خط مرد» اگرچه كمی تاریك است اما بسیار زیركانه نوشته شده. اسمیت توانایی بالقوه ای در شرح و بسط ترحم و غم دارد و این خصلتی است كه انگار جوانی می خواهد مادرش او را به خاطر خطایی كه انجام داده، ببخشد!»
• جوایز اسمیت
نگاهی گذرا بر كارنامه موفق اسمیت شامل داستان های كوتاهی چون پسر خانم بیگام، مارتا مارتا، هانول در جهنم و همین طور رمان های دندان سفید دست خط مرد و در باب زیبایی و نیز نوشتن مقالاتی در وصف كافكا از او نویسنده ای پركار ارائه كرد. اما این پركاری هرگز زادی را تا حد یك نویسنده سخیف پایین نیاورد تا آنجا كه جوایز متعدد ادبی و هنری از اسمیت نامی ماندگار بر جای گذارده است.
در سال ۲۰۰۰ جایزه منتقدان ادبی انگلستان را برای دندان سفید از آن خود می كند و در همان سال جایزه ای را از همین انجمن به عنوان بهترین نویسنده زن به خود اختصاص می دهد. بعد نوبت به گاردین می رسد تا جایزه كتاب سال خود را به اسمیت بدهد؛ باز هم به خاطر دندان سفید. تا پایان سال ۲۰۰۰ سه جایزه دیگر چون جایزه جیمز تیت، جان لویلین و وید برید را در كارنامه اش ثبت می كند. در ۲۰۰۱ جایزه باشگاه نویسندگان را به خود اختصاص می دهد و در همان سال جوایزی چون بهترین كتاب كشورهای مشترك المنافع، اورنج (جایزه ادبی سلطنتی بریتانیا) را تنها به خاطر دندان سفید به خانه می برد.رمان دست خط مرد از ایرلند جایزه كتاب سال را به اسمیت هدیه كرده (۲۰۰۳) و باردیگر در همین حال جایزه اورنج را به خاطر همین رمان دریافت می كند. در سال ۲۰۰۵ به خاطر رمان درباره زیبایی در فهرست كاندیداهای دریافت جایزه «من بوكر» قرار می گیرد اما «جان بانویل» با رمان دریا این جایزه را می برد. اسمیت به تازگی نیز برای دومین بار جایزه كتاب سال كشورهای مشترك المنافع را در رقابتی تنگاتنگ با «كازوئو ایشی گورو» از آن خود كرده است.
● از زبان زادی اسمیت
اسمیت نویسنده ای است همیشه آماده برای مصاحبه، لازم نیست زیاد به خودتان زحمت بدهید تا عكسی یا گفت وگویی از وی در سایت های اینترنتی پیدا كنید (این جور موقع ها آدم یاد جی دی سالینجر می افتد!!) آنچه برایتان نقل می كنیم، گوشه هایی از گفت وگوی وی با گاردین است:
●نویسندگان زیادی محبوبم بوده و هستند اما دیوید فاستر والاس، ولادیمیر ناباكوف، چارلز دیكنز، فرانتس كافكا، جورج الیوت، ریموند كارور و چندتایی دیگر را بیشتر می پسندم.
●من فقط می خواهم راوی ارتباطات مردم در زندگی روزمره آنها باشم. چیزی كه به شدت گاهی غم بار به نظر می رسد و مردم خود مسبب آن هستند.
●دوست دارم الگوی نویسنده هایی باشم كه در نیمه شب برای تعالی ذهن مردم تلاش می كنند.
●سه آیتم جذاب برای مردم وجود دارد: اینترنت، سینما و كتابخانه ها. دوست دارم مردم مدام از كتاب بگویند. كتاب، كتاب، كتاب. دوستی دارم كه نود و هشت سال از عمرش می گذرد مادربزرگی دوست داشتنی كه یك ایرلندی باهوش است. همیشه از او درباره جنگ جهانی اول می پرسم و او می گوید تنها زن هایی می توانستند زندگی خود را بگذرانند كه در طبخ خرگوش متبحر بودند. این تنها یك خاطره نیست. رویدادی است اجتماعی كه می تواند بستری باشد برای روایت یك تاریخ!
●داستان كوتاه «تعقیب یك فنچ» را خیلی دوست دارم. در این داستان چهره ای از زنی ترسیم كردم كه با اتفاقی در گذشته زندگی اش همچنان دست و پنجه نرم می كند و مرگ دو فرزند خانواده را زمانی كه كودك بوده (منظور مرگ دو خواهر یا برادر این زن كه به دست او كشته شده اند) رقم زده است. این داستان را «بن گرین من» در نیویوركر مورد آنالیز قرار داد.
●آثار اسمیت
گفت وگو با فرشته (۲۰۰۰)،دندان سفید (۲۰۰۰)،تكه ای از نور (۲۰۰۱)،دست خط مرد (۲۰۰۰۱)،درباره زیبایی (۲۰۰۵)و چندتایی داستان كوتاه كارنامه درخشان اسمیت را رقم زده اند. اسمیت در زندگی شخصی اش تجارب زیادی به دست آورده و شاید این تجربیات مرهون خوب دیدن بوده. «مانگو» فیلسوف بزرگ می گوید: «نیمی از هنر در خوب دیدن است» و اسمیت ثابت كرده كه خوب می بیند، خوب می نویسد و خوب می خواند.
علیرضا كیوانی نژاد
منبع : روزنامه شرق