جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


کدام ترانه یادت هست؟


کدام ترانه یادت هست؟
امروز با کودکی سال‌ها فاصله دارم اما دفتر خاطرات کودکانه‌ام، در یاد و خاطرم همچنان باز است و مرور آنها شور کودکی را در وجودم زنده می‌کند. هرگاه که بخواهم لالایی‌ها، ترانه‌ها و اشعاری که آن روزها شنیده و یا از برکرده‌ام در گوشم نجوا می‌کند و در این روزگار پرهیاهو، آرامشی را که دیگر هیچ کجا نشانی از آن پیدا نمی‌شود برایم به ارمغان می‌آورند.
شاید اولین و ساده‌ترین شعری که هر کودکی یادمی‌گیرد همان «یه توپ دارم قلقلیه» معروف و دیرآشنا باشد که هیچکس هم نمی‌داند کی، کجا و توسط کدام شاعر سروده شده است. اما این شعر به قدری ساده و روان و کودکانه است که با وجود هزاران هزار بار شنیده شدن، باز هم از زبان هر کودکی، زیبایی و شیرینی دیگری پیدا می‌کند. بسیاری از اشعار هستند که انگار هیچوقت کهنه نمی‌شوند و هرچه بر عمرشان افزوده می‌شود، ماندگارتر می‌شوند و گاه بهانه سروده شدن اشعار دیگری نیز می‌شوند. مثل قالی کرمان که هرچه پا می‌خورد، زیباتر و قیمتی‌تر می‌شود. بی‌شک کلمات این اشعار از دل برآمده‌اند که همچنان بر دل می‌نشینند، وگرنه تا به حال باید با گذشت زمان و بیشتر و بیشتر شدن اشعار کودکانه، از یاد و خاطره‌ها محو و به دست فراموشی سپرده می‌شدند. چنین اشعاری در ذهن سراینده آن همچون چشمه‌ای می‌جوشد و راه خود را در دل خاک و سنگ باز می‌کند و پیش می‌رود. اغلب اشعاری که از جوشش ذوق و قریحه شاعر پدید می‌آیند، ماندگارتر و دلنشین‌تر از اشعاری می‌شوند که شاعر می‌کوشد تا آنها را بسراید.
امروزه استفاده از شعر و موسیقی در برنامه‌های مخصوص کودکان رشد چشمگیری داشته و جایگاه ویژه‌ای هم پیدا کرده است. تجربه هم نشان داده چنین برنامه‌هایی، پرمخاطب‌تر، جذاب‌تر و تاثیرگذارتر از سایر برنامه‌ها هستند. بسیاری از برنامه‌ها و برنامه‌سازان در این راه موفق بوده‌اند و بعضی هم نه. شعر و کلام آهنگین همیشه دلنشین بوده و هست، اما استفاده درست و بجا از آن هم، مقوله بسیار مهمی است.
هر روز شعرهای بسیاری سروده می‌شود و موسیقی‌های بسیاری هم برای آنها ساخته می‌شود اما چه تعداد از این ترانه‌ها واقعا کودکانه هستند؟ چه تعداد از آنها ماندگار و دوست‌داشتنی می‌شوند؟ هر کودکی چند تا از این ترانه‌ها را به خاطر می‌سپارد و به زبان کودکانه خود می‌خواند؟ بار آموزشی و عاطفی‌ این ترانه‌ها چقدر است؟ و ... تازه همه این چراها، در مورد آن دسته از ترانه‌هایی است که شعرهایشان، شعر هستند نه کلمات و واژه‌هایی که به ضرب موسیقی آهنگین شده و به‌خورد کودکان داده می‌شوند.
بعضی تصور می‌کنند که کار برای کودکان بسیار سهل و راحت است اما واقعیت خلاف این تصور است. یادمان نرود کودکان، کوچک هستند اما دنیای ذهن و خیالشان بسیار بزرگ و پیچیده است. در هر فعالیتی که به‌گونه‌ای با کودکان در ارتباط باشد، فعالان آن حوزه در مسیر کاری خود، روی لبه بسیار باریکی در حال حرکتند که لحظه‌ای غفلت می‌تواند باعث افتادن خودشان و رسیدن آسیب به روح حساس کودکان شود و اینجاست که کار برای کودک، دشوار می‌شود. سرودن شعر برای کودکان و ساخت و تنظیم موسیقی برای اشعار کودکانه هم، کاری است دشوار که نیازمند عشق، ذوق، تجربه، تخصص و مهارت است. انگار ما آشپزهایی هستیم که به‌جای غذای جسم برای کودکان غذای ذهن و روح می‌پزیم و وای و افسوس به‌حالمان اگر غذایی که می‌پزیم، آب و دان جدا، بی‌مزه و بی‌رنگ و لعاب شود. آن روز است که باید به بچه‌ها حق بدهیم رغبتی برای خوردن دستپخت ما نداشته باشند. اما سعی و تلاش همه این است که چنین روزی هرگز نرسد.
شاید وقتش رسیده که به خودمان بیشتر سخت بگیریم و اگرچه وسواس اصلا خوب نیست، اما با وسواس و دقت بیشتری برای کودکان، قصه و شعر بنویسیم و ترانه بسازیم. مگر نه اینکه یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است؟! گاهی اوقات یک ترانه خوب و تاثیرگذار بهتر از صدها ترانه قشنگ و سرگرم‌کننده، اما بی‌تاثیر است. خوشی و شادمانی لحظه لحظه زندگی بچه‌های این مرز و بوم مهم است، ولی کافی نیست. زندگی زوایای ساده و پیچیده دیگری هم دارد که باید به آنها پرداخت و پرورششان داد.
حقیقت این است که دنیای امروز همه چیزش با دنیای دیروز فرق دارد و کودکانش هم از این قاعده مستثنی نیستند. هرچه علم و هنر و تکنولوژی پیشرفت می‌کند، ذهن کودکان هم جستجوگرتر و مشکل‌پسند‌تر می‌شود و مسئولیت، سنگین‌تر و کارمان هم سخت‌تر.
هر شعری که سروده می‌شود، هر ترانه‌ای که خوانده می‌شود، هر قصه‌ای که نوشته می‌شود و هرگامی که برای کودکان برداشته می‌شود، نقشی است که بر لوح سپید ذهنشان به یادگار می‌ماند و آینده‌شان را رقم می‌زند. هرچه نقش و نگار این لوح سپید، چشم‌نوازتر و پسندیده‌تر شود، فردایی که قرار است به دست کودکان امروز ساخته شود هم روشن‌تر و پربارتر خواهد شد.
فراموش نکنیم بچه‌های ما عشق، محبت، مهربانی،‌ دوستی، بردباری، استقامت، گذشت، فداکاری و راه و رسم زندگی را از خود ما می‌آموزند و به‌خاطر بسپاریم که وقتی قرار است قدمی برای کودکان برداریم و نقاش لوح سپید ذهن آنها شویم، باید دیدنی‌ها را با چشم‌های آنها ببینیم، شنیدنی‌ها را با گوش‌های آنها بشنویم، گفتنی‌ها را با زبان آنها بگوئیم و زندگی را مثل خودشان لمس و تجربه کنیم.
ساغرمختاری
نویسنده و شاعر کودک
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی