شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مدیریت در بحران (تحلیلی از جنگ خندق)


مدیریت در بحران (تحلیلی از جنگ خندق)
● پژوهشی موردی در مدیریت پیامبر اكرم(ص) در غزوه احزاب
زندگی رسول گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نكاتی است كه اگر با نگاهی نو به آن توجه شود، بسیاری از خط مشی‏ها و سیاست‏های اصولی در حوزه‏های مختلف علمی، معرفتی، اجتماعی، سیاسی، دفاعی و... شناسایی خواهد شد. بررسی دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگی این بزرگان، مخصوصا با شیوه‏های جدید و بابهره‏گیری از آخرین دستاوردهای علمی، از ضرورت‏های جوامع اسلامی است.
یكی از حساس‏ترین و سرنوشت‏سازترین حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، این غزوه را بیشتر از آن جهت‏با اهمیت می‏دانند كه آخرین صحنه تهاجم دشمن به نیروهای اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعی مسلمین بود. اما آن‏چه كمتر در منابع تاریخی مورد توجه قرار گرفته، مدیریت این حادثه سرنوشت‏ساز و مهم است.
مدیریت پیامبر اكرم(ص) در جریان این غزوه ابعاد مختلفی دارد. در مقاله حاضر كوشش شده‏است، در حد امكان یكی از اقدامات مدیریتی پیامبراكرم(ص) در جریان یكی از تدابیر آن حضرت یعنی «حفرخندق‏» مورد بحث و بررسی قرار گیرد. البته مقاله حاضر به مدیریتی كه رسول الله(ص) در جریان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمی‏شود، بلكه موضوع اداره و بهره‏گیری كامل از این اقدام دفاعی هم مورد بحث قرار می‏گیرد.
● طرح مسئله
مسلمین پس از اطلاع از آغاز تهاجم قریش، حداكثر هشت روز فرصت داشتند تا نسبت‏به انجام هرگونه اقدام تدافعی تصمیم‏گیری كنند.
تصمیم پیامبر(ص) به حفر خندق یكی از بهترین نمونه‏های تصمیم‏گیری شجاعانه است. خندقی به طول حداقل پنج كیلومتر با عرض تقریبی هفت تا ده متر و عمق حداقل سه‏متر، مستلزم حجم عظیمی از خاكبرداری است، در حالی كه تمام نیرویی كه در اختیار پیامبر(ص)بود به سه هزار نفر نمی‏رسید. حال این سؤال مطرح است كه چه مدیریتی اعمال شد كه توانست‏با وجود همه محدودیت‏ها این اقدام كم نظیر را انجام دهد و به نتیجه مطلوب برساند؟
● تصویر اجمالی حادثه
غزوه احزاب بنابر قول مشهور در شوال سال پنجم هجری (۱) و در ناحیه شمال و غرب مدینهٔ النبی واقع شد. قرآن مجید در چهار سوره و در قریب ۲۲ آیه به مسائل مختلف این جنگ اشاره كرده‏است. (۲)
سپاه مشركین از سه لشكر به ترتیب زیر تشكیل شده‏بود:
- لشكر قریش و هم‏پیمانانش به رهبری ابوسفیان بن حرب، كه فرماندهانی چون خالدبن‏ولید، عكرمهٔ بن ابوجهل، عمروعاص، صفوان‏بن امیه و عمروبن عبدود در آن شركت داشتند. مجموعه نیروهای تحت فرماندهی ابوسفیان - با احتساب بنی‏سلیم - ۴۷۰۰ نفر بودند كه بیش از ۳۰۰ اسب و ۱۵۰۰ شتر به همراه داشتند. (۳) این نیروها پس از نزدیك شدن به مدینه در محلی موسوم به «رومهٔ‏» مستقر شدند.
- لشكر غطفان و هم‏پیمانان آن‏ها از قبایل نجد، به فرماندهی «عیینهٔ بن حصن فزاری‏» و مسعود بن رخیله و حارث بن عوف جمعا به استعداد ۱۸۰۰ نفر، كه در نزدیكی «احد» اردو زدند و تعداد ۳۰۰ اسب همراه این لشكر بود. (۴)
- بنی اسد به فرماندهی طلیحه‏بن خویلد اسدی، هم‏چنین یهودیان بنی‏نضیر كه قریش را همراهی می‏كردند و نقش آن‏ها بیشتر تقویت فكری و روحی این حركت نظامی بود. یهودیان بنی‏قریظه هم با شكستن پیمان، متحد احزاب محسوب می‏شدند. اكثر مورخان تعداد نفرات احزاب را مجموعا ده هزار نفر گفته‏اند. (۵) اما این عدد به نظر اندكی اغراق‏آمیز می‏رسد. احتمالا مجموع سپاه قریش و متحدانش از حدود ۸۰۰۰ نفر متجاوز نبوده‏است.
امتیاز عمده سپاه احزاب كه تا آن زمان در منطقه حجاز كم نظیر بود، برخورداری از سواره نظامی با حداقل ۶۰۰ اسب بود كه برتری كامل آنان بر نیروهای اسلام را تضمین می‏كرد. به احتمال قریب به یقین، نگرانی عمده مسلمین از همین بخش سپاه احزاب بوده است. طبعا اولین اقدام مؤثر سپاه اسلام هم باید به نحوی طراحی می‏شد كه بتواند سواره نظام دشمن را زمین گیر و بی‏اثر كند.
● موقعیت مسلمانان
بنا به روایت ابن اسحاق، تعداد نفرات سپاه اسلام در جریان غزوه خندق ۳۰۰۰ نفر بوده‏است. (۶) به نظر می‏رسد كه این قول اندكی خوش‏بینانه و همراه با اغراق باشد. احتمالا این رقم با احتساب نوجوانان و جوانان و هم‏چنین همراهی كراهت‏آمیز برخی از منافقین است. لازم به ذكر است كه تعداد اسب‏های مسلمین در غزوه خندق سی و چند اسب بوده‏است. (۷)
بنا به گفته واقدی چهار روز پس از حركت قریش از مكه، سواران خزاعه خبر حركت احزاب را به پیامبراكرم(ص) رساندند. (۸) فاصله میان مكه و مدینه برای سپاهی كه با ساز و برگ جنگی حركت می‏كرد، ده تا دوازده روز راه بوده‏است. بنابراین پیامبر اكرم(ص) و مسلمین تنها شش تا هشت روز برای اتخاذ هرگونه تدبیر و تصمیمی فرصت داشته‏اند.
● وضعیت عمومی مدینه و روحیه مسلمین
در هر اقدام اجتماعی، سیاسی و نظامی، علاوه بر رهبری، باید به دو ركن دیگر توجه شود:
- وضعیت و شرایط عمومی جامعه: شرایط ساختاری هر جامعه و نحوه ارتباط و مناسبات افراد و كانون‏های مختلف اجتماعی متناسب با شرایط هر جامعه، در روند تحولات اجتماعی نقش تعیین كننده‏ای دارد. گسستگی یا همبستگی اجتماعی، كه در جامعه آن روز مدینه به كیفیت تعامل قدرت‏های قبیله‏ای حاضر در شهر بستگی داشت، از جمله عوامل مؤثر در همبستگی یا گسستگی نیروهای درونی شهر به حساب می‏آمد. تدابیری كه از قبل اندیشیده شده بود، شرایط مطلوب این همبستگی را فراهم كرده‏بود. انعقاد پیمان‏نامه عمومی مدینه، عقد اخوت، و بنای مسجد جهت ایجاد انسجام در فعالیت‏های مختلف جامعه از جمله اقداماتی بود كه پیامبراكرم(ص) جهت تحقق شرایط وحدت اجتماعی اندیشیده‏بودند.
- وضعیت نیروی انسانی: نیروی انسانی ركن اصلی در هر اقدام مدیریتی است. عواملی چون كمیت و آمار نیروهای در اختیار، شرایط روحی نیروها، ارتباط درونی نیروها، نحوه و چگونگی تنظیم رابطه مدیران ستادی و نیروهای در صف، عواملی هستند كه می‏توانند در زمینه‏سازی موفقیت‏یا عدم موفقیت‏یك اقدام اجتماعی یا نظامی تاثیر گذار باشد. در صورت تحقق شرایط مطلوب نسبت‏به دو عامل فوق، نفش رهبری و مدیریت‏به عنوان عامل هماهنگی و بهره‏برداری از شرایط اجتماعی مناسب و نیروی انسانی آماده، موضوعیت‏خواهدیافت.
پس از انتشار خبر حركت احزاب در مدینه، جو عمومی شهر دستخوش تلاطم گردید. بهترین تصویر از شرایط عمومی مدینه، و دسته‏بندی گروه‏های حاضر در شهر را قرآن مجید طی ۱۷ آیه در سوره احزاب ارائه كرده‏است. دراین آیات با دقت‏شگفت‏انگیز و روانكاوانه‏ای از روحیات و مواضع گروه‏های مختلف، در جریان غزوه احزاب، پرده برداشته است. از نظر قرآن این گروه‏ها به سه دسته كلی تقسیم می‏شوند:
الف - مؤمنین: مطابق آیات قرآن، كسانی كه در این گروه جای می‏گیرند بسیار معدودند. اینان یاران خالص و فداكار پیامبر اكرم(ص) بوده‏اند كه در هر شرایطی هیچ‏گونه تردیدی در اعتمادشان به خدا و رسول ایجاد نمی‏شد. این آیه از سوره‏احزاب در حق این گروه نازل شده‏است:
و لما رءالمؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و مازادهم الا ایمانا و تسلیما; (۹)
و چون مؤمنان دسته‏های دشمن را دیدند، گفتند: «این همان است كه خدا و فرستاده‏اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده‏اش راست گفتند»، و جز بر ایمان و فرمانبرداری آنان نیفزود.
ب - نافقین: كسانی‏كه با اجبار و اكراه اسلام را پذیرفته بودند و در دل كینه رسول خدا(ص) را می‏پروراندند، در موقعیت‏های مناسب از ضربه زدن و خدمت‏به دشمنان اسلام دریغ نمی‏كردند. قرآن مجید این گروه را معرفی و باطن آنان را آشكار كرده‏است:
و اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض ما وعدنا الله و رسوله الا غرورا × و اذ قالت طائفهٔ منهم یا اهل یثرب لا مقام لكم فارجعوا...; (۱۰)
و هنگامی كه منافقان و كسانی كه در دل‏هایشان بیماری است می‏گفتند: «خدا و فرستاده‏اش جز فریب به ما وعده‏ای ندادند». × و چون گروهی از آنان گفتند: «ای مردم مدینه، دیگر شما را جای درنگ نیست، برگردید».
ج - معوقین و مرددین: اینان مسلمانانی بودند كه به خاطر ضعف شخصیت‏یا ضعف ایمان، معمولا در شرایط حساس و در جریان حوادث، گرفتار تردید و ترس می‏شدند و علاوه بر آن، این روحیه را به دیگران هم منتقل می‏كردند.
قرآن كریم در مواضع مختلف ضمن بررسی نهضت انبیا به این گروه اجتماعی اشاره كرده، و حتی گاهی در كنار منافقین و تحت عنوان «الذین فی قلوبهم مرض‏» از آن‏ها یاد كرده‏است. در سوره احزاب هم خداوند ویژگی‏های روانی و شخصیتی این گروه را آشكار كرده‏است:
قد یعلم الله المعوقین منكم و القائلین لاخوانهم هلم الینا و لا تاتون الباس الا قلیلا; (۱۱)
خداوند كارشكنان [و مانع شوندگان] شما و آن كسانی را كه به برادرانشان می‏گفتند: «نزد ما بیایید» و جز اندكی روی به جنگ نمی‏آورند [خوب] می‏شناسد.
معمولا این گروه در سختی و شرایط بحرانی، با منافقین احساس همراهی و همگامی بیشتر می‏كنند. گاهی با عذر و بهانه‏های به ظاهر موجه، موضع ماموریت و مسئولیت‏خود را ترك كرده و چون باطنا منافق نیستند، یا به جهت آینده‏نگری و توجیه خود و دیگران، سعی می‏كنند خودشان را با رهبری هماهنگ نشان دهند. قرآن مجید این حالات و روحیات را افشا می‏فرماید:
... و یستاذن فریق منهم النبی یقولون ان بیوتنا عورهٔ وما هی بعورهٔ ان یریدون الا فرارا; (۱۲)
و گروهی از آنان از پیامبر اجازه می‏خواستند و می‏گفتند: «خانه‏های ما بی‏حفاظ است‏» و[لی خانه‏هایشان] بی‏حفاظ نبود، [آنان] جز گریز [از جهاد] چیزی نمی‏خواستند.
این گروه همواره در معرض بازگشت‏به كفر قرار دارند، زیرا قدرت برای آنان اصالت دارد. به همین دلیل بسیار غیر قابل اعتمادند:
و لو دخلت علیهم من اقطارها ثم سئلوا الفتنهٔ لاتوها و ماتلبثوا بها الا یسیرا; (۱۳)
و اگر از اطراف [مدینه] مورد هجوم واقع می‏شدند و آنگاه آنان را به ارتداد می‏خواندند، قطعا آن را می‏پذیرفتند و جز اندكی در این [كار] درنگ نمی‏كردند.
در عین حال این گروه اجتماعی گروهی پر مدعا، متوقع و طلبكارند. به تعبیر قرآن، هرچند در شرایط خطر چشمانشان از ترس، حالت چشمان مشرف به مرگ را دارد، اما وقتی شرایط عادی شود زبان دراز، گستاخ، مدعی و طلبكار می‏شوند:
اشحهٔ علیكم فاذا جاء الخوف رایتهم ینظرون الیك تدور اعینهم كالذی یغشی علیه من الموت فاذا ذهب الخوف سلقوكم بالسنهٔ حداد اشحهٔ علی الخیر...; (۱۴)
بر شما بخیلانند، و چون خطر فرارسد آنان را می‏بینی كه مانند كسی كه مرگ او را فرو گرفته، چشمانشان در حدقه می‏چرخد [و] به سوی تو می‏نگرنند; و چون ترس برطرف شود شما را با زبان‏هایی تند نیش می‏زنند; بر مال حریصند.
در مجموع می‏توان گفت كه با توجه به شرایطی كه اشاره شد و نیز وضعیت كمی و كیفی نیروهای اسلام، رهبری پیامبر اكرم(ص) در جنگ احزاب یكی از دشوارترین مدیریت‏ها در شرایط نامناسب بوده‏است.
جهت‏شناسایی روش مدیریت پیامبر(ص) ضروری است ابعاد برنامه‏ریزی، تعیین استراتژی، سازماندهی، مدیریت نیروی انسانی، كسب اطلاع و خبر رسانی و نظارت و كنترل، در مدیریت و رهبری رسول خدا(ص) مورد دقت و بررسی قرار گیرد.
● برنامه ریزی و تعیین استراتژی
با بررسی جزئیات غزوه خندق به راحتی می‏توان به این واقعیت رسید كه پس از وصول خبر حركت احزاب، پیامبراكرم(ص) سیاستی دفاعی را اتخاذ كردند. جهت تحقق این هدف، بهترین تدبیر ماندن در شهر و بهره برداری از كلیه امكانات و توانایی‏های درون شهری بود. ماندن در شهر می‏توانست‏سپاه اسلام را به لحاظ پشتیبانی و تداركات در یك جنگ دفاعی طولانی یاری دهد. با توجه به برتری كمی سپاه دشمن و برخورداری آنان از بیش از ۶۰۰ اسب كه به آن‏ها تحرك فوق‏العادهٔ‏ای می‏بخشید، مهم‏ترین اقدام، جلوگیری از تهاجم اولیه دشمن و بی‏اثر كردن نقش سواره نظام بود.موفقیت‏سپاهی چون سپاه احزاب، به تهاجم اولیه بستگی داشت. بنابراین، جلوگیری از كسب موفقیت در تهاجم اولیه سپاه مشركین می‏توانست‏یكی از اهداف اولیه پیامبر اكرم(ص) باشد.
پیامبر اكرم(ص) ضمن اتخاذ سیاست تدافعی، به حفر خندق فرمان دادند كه می‏توانست هدف یادشده را تامین كند. از آن‏جا كه همه تصمیمات را در نهایت پیامبراكرم(ص) می‏گرفتند، سرعت عمل آن حضرت در پذیرش و پیاده كردن این پیشنهاد قابل توجه است.
● اهمیت و عظمت این تصمیم
از مجموع اطلاعاتی كه مورخان به دست می‏دهند، چنین برمی‏آید كه خندق دارای ابعاد زیر بوده‏است:
طول آن حداقل پنج و حداكثر شش كیلومتر بوده‏است. خندق در شمال شرق مدینه از ناحیه برج‏های شیخان شروع شده و تا غرب مدینه یعنی تا كوه بنی‏عبید و از آن‏جا به طرف جنوب تا محلی كه اكنون مسجد فتح قرار دارد، كشیده می‏شده‏است (۱۵) و از این نقطه هم تا مصلی امتداد داشته است.
هر چند مسیر دقیق خندق مشخص نیست و این احتمال وجود دارد كه در مسیر، وجود موانع طبیعی و مصنوعی می‏توانست مسلمین را از حفر خندق بی‏نیاز كند، اما در مجموع با توجه به فاصله مناطق یادشده و هم‏چنین با توجه به تقسیم كاری كه انجام گرفت، مسلما طول خندق از پنج‏كیلومتر كمتر نبوده‏است.
اگر قول مشهور مورخان را كه می‏گویند تعداد حفر كنندگان خندق ۳۰۰۰ نفر بوده‏است‏بپذیریم - چون هر ده نفر مامور حفر چهل ذراع(بیست متر) از خندق بوده‏اند - بنابراین، طول خندق باید در حدود شش كیلومتر برآورد شود.
مورخین مسیر خندق را چنین تشریح كرده‏اند: مبدا آن راتج و قلعه شیخان بود، و از آن‏جا تا تپه ذباب در شمال مدینه كشیده‏شده و سپس به طرف غرب تا كوه بنی‏عبید و از آن‏جا تا محلی كه هم‏اكنون مسجد فتح قرار دارد كشیده می‏شده‏است. در مغرب هم جهت احتیاط، به رغم وجود موانع طبیعی، چون نخلستان‏ها و حرات، خندق تا مصلی امتداد پیدا كرده‏است.
عرض و عمق خندق نباید كمتر از ده متر باشد، چرا كه به هر حال باید طوری طراحی می‏شد كه یك چابك سوار با اسب نتواند از آن عبور كند. اما در مورد عمق خندق، همین قدر كه پیاده‏نظام دشمن نتواند از یك طرف وارد، و از طرف دیگر خندق خارج شود، می‏توانست پاسخ‏گوی هدف پیامبر اكرم(ص) باشد. بنابراین احتمالا عمق خندق در حدود سه یا چهار متر بوده‏است. دكتر آیتی معتقد است كه طول خندق ۵/۵ كیلومتر، عرض آن ده متر و عمق آن پنج متر بوده‏است. (۱۶)
با توجه به فاصله میان مكه و مدینه (ده تا دوازده روز راه) و تصریح مورخان به این‏كه سواران خزاعه پس از حركت قریش به سرعت و ظرف مدت چهار روز خود را به پیامبر اكرم(ص) رسانیده و موضوع را اطلاع داده‏اند، مسلما مدت حفر خندق از ده روز كمتر بوده‏است.
● سازماندهی
پس از تعیین مسیر خندق كه توسط شخص پیامبر(ص)، به همراه گروهی از مشاوران ایشان، افرادی چون سلمان فارسی، سعد معاذ و سعدبن عباده انجام شد، نخستین اقدام رسول‏خدا(ص) ایجاد سازمان لازم برای نیل به هدف نزدیك یعنی حفر خندق بود. این كار به سرعت اما با دقت و ظرافت تمام انجام گرفت. كل نیروهای موجود، مجموعا نزدیك به سیصد گروه عمل كننده، تحت مدیریت‏یكی از بزرگان اصحاب (مهاجر و انصار) هماهنگ شدند. ارتباط پیامبر اكرم(ص) با همه مسلمین از طریق سرپرستان انجام می‏شد. هر چند ارتباط آن حضرت با همه مسلمین ارتباطی صمیمی و مستقیم بود اما در امور محوله، فقط سرپرستان با رسول خدا ارتباط و تماس داشته‏اند. این نكته تلویحا از اشارات منابع تاریخی بر می‏آید. چنان‏كه در ماجرای مواجه شدن گروه سلمان فارسی با سنگ سختی، افراد گروه از سلمان می‏خواهند موضوع را به اطلاع پیامبراكرم(ص) برساند. (۱۷)
● مدیریت نیروی انسانی
چنان‏كه از نقشه برمی‏آید پیامبر اكرم (ص) جهت ایجاد انگیزه و تشدید فعالیت مسلمین قسمتی از ماموریت‏حفر خندق را به مهاجرین و بخش بزرگ‏تری از آن را به انصار سپردند. برای آن‏كه میان انصار هم نوعی رقابت‏به‏وجود آید آنان را به سه گروه تقسیم كردند. این تقسیم بندی برمبنای نزدیكی قومی و قبیله‏ای انجام شد، زیرا هر تقسیم بندی دیگری ممكن بود با توجه به اختلافات فكری، فرهنگی و قومی مسلمین كه بسیاری از آن‏ها تازه به اسلام گرویده بودند، سرمنشا بروز مشكلات و مسائلی باشد. بروز اختلاف بر سر سلمان كه نه از انصار بود و نه وابسته به مهاجرین، نمونه خوبی برای اثبات این مدعا است. (۱۸)
پیامبر اكرم(ص) آگاهانه، از رقابت میان قبایل جهت تسریع كار استفاده كردند. این تدبیر تا حد گروه‏های عمل كننده هم ادامه یافت. رسول‏الله(ص) با اعمال تقسیم كاری حساب شده میان افراد، هر چهل ذراع از مسیر خط كشی شده را به ده نفر محول كردند. بدین ترتیب نه فقط قبایل و طوایف با هم رقابت می‏كردند، بلكه در درون هر گروه میان افراد آن گروه هم رقابت ایجاد می‏شد. ضمن این‏كه حوزه كار هر گروه كاملا مشخص بود و تداخلی در مسئولیت‏ها هم پیش نمی‏آمد.
● اقدامات انگیزشی پیامبر(ص)
یكی از تدابیر پیامبراكرم(ص) جهت پیشبرد هر چه سریع‏تر حفر خندق، توجه دادن مسلمین به اصول اعتقادی و مخصوصا آخرت بود. با تعلیم این اصل سازنده كه زندگی حقیقی حیات اخروی است و زندگی دنیوی گذرا و بی‏اعتبار است، شور و نشاط كار در مسلمین زیادتر می‏شد. نكته در خور توجه این‏كه به خاطر محدودیت زمانی و ضرورت تاثیر فوری سخن، رسول‏خدا(ص) از زبان شعر كه مؤثرترین زبان آن روز بود، استفاده می‏كردند.
به عنوان نمونه ابن سعد در «طبقات‏» می‏گوید پیامبراكرم(ص) در جریان حفر خندق این بیت را تكرار می‏كردند:
اللهم ان الخیر الآخره
فاغفر للانصار و المهاجره (۱۹)
و یا به قولی:
لاعیش الا عیش الاخره
فاغفر للانصار و المهاجره
و یا:
اللهم لو لا انت ما اهتدینا
و لاتصدقنا و لاصلینا (۲۰)
برای آن‏كه مسلمین هدف اصلی را گم نكنند و بدانند كه زحماتشان در چه جهت و برای چیست، با این روش بر اصول تاكید می‏كردند. شاید از همین نكته بتوان به این نتیجه رسید كه در هر اقدام مدیریتی لازم است مدیر دائما رهروان خود را با هدف یا اهداف آشنا و آنان را توجیه نماید. پیامبراكرم(ص) از بهترین روش ممكن جهت انجام این مهم استفاده كرده‏اند; از روش آموزش غیر مستقیم و با بهره‏گیری از زبان شعر كه تاثیری فوری و ماندگار داشت.
جهت تقویت روحیه مسلمین و فعال‏تر كردن آنان، موارد زیر از شیوه مدیریت پیامبر(ص) قابل استنباط است:
الف - مشاركت مستقیم و جدی و همه جانبه شخص رسول الله(ص) در كار حفر خندق، به‏طوری‏كه به گفته بسیاری از مورخان، نیروهای عادی مجاز بودند شب‏ها محل كارشان را ترك كنند اما پیامبراكرم(ص) به اتفاق گروهی از اصحاب مؤمن و مخلص در كنار خندق می‏ماندند. (۲۱) نكته قابل توجه این‏كه، این مشاركت‏به رهبری و هدایت مسلمین محدود نبود، بلكه آن حضرت خود خاك حمل می‏كردند و هر جا مسلمین در حفر خندق گرفتار مشكل می‏شدند از آن جناب استمداد می‏كردند.
ب - حضور شاد و با نشاط پیامبر اكرم(ص) این روحیه را به نیروها هم منتقل می‏كرد. روحیه با نشاط پیامبر چنان بر اصحاب تاثیر گذاشته بود كه آنان حتی بیش از مواقع عادی با یكدیگر شوخی و مزاح می‏كردند. پیامبر اكرم(ص) هم تا آن‏جا كه این شوخی‏ها برخوردی با ارزش‏های الهی و اسلامی و شخصیت افراد و اداره امور نداشت، آن را منع نمی‏كردند. (۲۲)
ج - خواندن سرودهای دسته جمعی یكی دیگر از اقداماتی بود كه ضمن جلوگیری از پرداختن مسلمین به بحث‏های تضعیف كننده روحیات و ایجاد كننده اضطراب عمومی، موجب شادی و نشاط و تقویت روحیه مسلمانان می‏شد. تمامی این سرودها دارای بار ارزشی و تاثیرات تربیتی بسیار خوبی بود. (۲۳)
یكی از سرودهایی كه مسلمین می‏خواندند، به مرد نیكوكاری مربوط می‏شد به نام جعیل كه به گفته واقدی، زشت روی و مبتلا به بیماری پوستی بود اما در جریان حفر خندق همكاری می‏كرد. پیامبر اكرم(ص) نام او را از جعیل به عمرو تغییر دادند و به همین مناسبت مسلمین این بیت را سروده و دسته جمعی تكرار می‏كردند:
سماه من بعد جعیل عمرا
و كان للباس یوما ظهرا
گفته‏اند پیامبر اكرم(ص) هم با تكرار آخرین كلمات هر مصرع با آنان همراهی می‏كرد. (۲۴)
د - یكی دیگر از تدابیر پیامبر اكرم(ص) در مدیریت نیروی انسانی، استفاده مؤثر از همه نیروهای درگیر در حفر خندق بود، به‏طوری‏كه از سست ایمانان و حتی منافقین هم در حد مطلوب بهره‏برداری و استفاده می‏شد. برخلاف روش‏های تنبیهی و انضباطی موجود در جوامع مختلف، مخصوصا در شرایط جنگی، در جریان غزوه احزاب، توبیخ و تنبیه مستقیم افراد خاطی و قاصر در انجام وظیفه توسط پیامبر دیده نشده‏است. پیامبر اكرم(ص) نظامی را طراحی كرده بودند كه در آن فرد خاطی خود به‏خود سرشكسته و شرمسار می‏شد. به نقل واقدی در جریان حفر خفدق اگر از كسی سستی می‏دیدند به او می‏خندیدند. (۲۵)
چنین بود كه افراد سست ایمان و منافق هم از ترس ریشخند دیگران، ناگزیر از كاركردن بودند. البته چنان‏كه قرآن به صراحت فرموده‏است، این گروه‏ها به بهانه‏های مختلف از زیر كار شانه خالی می‏كردند. (۲۶) اما این شیوه عمل پیامبراكرم(ص) و مؤمنان باعث‏شده بود كه آنان گستاخ نشوند، ضمنا برای آنان حقی در همراهی با مؤمنان ایجاد نشده و در حد امكان از توانایی‏های آن‏ها هم بهره‏برداری می‏شد.
● ارتباطات
ارتباط پیامبر اكرم(ص) در جریان غزوه خندق با نیروهای اسلام، مستقیم و بی‏واسطه‏بود. كسانی‏كه مسئولیت‏خبررسانی و ابلاغ فرامین رسول خدا(ص) را به واحدهای مختلف و گزارش مسائل و مشكلات واحدها را به آن حضرت عهده‏دار بودند، به‏طور مستقیم با آن حضرت دیدار می‏كردند. مسلمین قریب به ۳۵ اسب در اختیار داشتند كه در جریان حفر خندق و نیز پس از آن در جریان محافظت از خندق جهت هماهنگی وایجاد ارتباط و خبر رسانی سریع، استفاده می‏شد. پس از حفر خندق، مسلمین برای خندق درهایی قرار دادند (احتمالا هشت در)، هر یك از این درها نگهبانانی داشت و زبیر بن عوام به عنوان فرمانده كل، بر آنان نظارت می‏كرد. (۲۷) ارتباط میان این دروازه‏ها كه در نقاط حساس و استراتژیك خندق تعبیه شده‏بود توسط عبادبن‏بشر، سرپرست نگهبانان چادر فرماندهی كه پیامبراكرم(ص) در آن مستقر بودند، با سرعت تمام و با استفاده از اسب انجام می‏شد.
هم‏چنین پس از اتمام كار حفر خندق و استقرار نیروها در دو طرف آن، پیامبر اكرم(ص) كلمات یا عباراتی را تعیین فرموده بودند كه هم به منزله اسم رمز تلقی می‏شد و واسطه شناسایی بود و هم جهت‏خبررسانی سریع مورد استفاده قرار می‏گرفت. هم‏چنین شعارهای ویژه‏ای جهت‏برقراری ارتباط مسلمین با یكدیگر و با چادر فرماندهی كه در دامنه كوه سلع مستقر بود، از سوی حضرت تعیین شده بود. به مجرد برخورد با موقعیت ویژه، افرادی كه مستقیما با آن موقعیت رویاروی می‏شدند، موظف بودند شعار خاصی - مثلا الله اكبر - را تكرار و دیگر نیروها را از موقعیت‏خود آگاه سازند. از طریق همین شبكه ارتباط سریع، مسلمین چند بار از رخنه و نفوذ نیروهای دشمن آگاه شده، به موقع آن را دفع كردند. (۲۸)
نكته در خور توجه این كه، همه این اسامی رمز و واژگان ارتباطی بار ارزشی داشت. گاهی هم از شعاردادن دسته‏جمعی برای تدارك جنگ روانی علیه دشمن استفاده می‏شد.
● نظارت و كنترل
چنان‏كه قبلا هم اشاره شد، نظارت پیامبر اكرم(ص) بر عملكرد افراد در جریان حفر خندق نظارتی غیر مستقیم بود. طراحی نظام تقسیم كار دقیق و رقابت ایجاد شده میان گروه‏های عمل كننده، موجب ایجاد نظام نظارت و كنترل همگانی و عمومی شده‏بود، به گونه‏ای كه می‏توان گفت همه افراد خندق بركار یكدیگر نظارت و كنترل داشتند. در عین حال نوعی حضور و غیاب غیر مستقیم هم نسبت‏به شاغلین در حفر خندق اعمال می‏شد، بدین ترتیب كه هر كس ناگزیر از ترك موضع ماموریت‏بود از شخص رسول اكرم(ص) اجازه می‏گرفت و این به عنوان یك روحیه عمومی كه جنبه ارزشی هم داشت، در آمده‏بود. چنان‏كه قرآن مجید هم در سوره احزاب اشاره فرموده‏است، یكی از ملاك‏ها و مشخصه‏های تعیین اعتقاد و ایمان افرا، اجازه گرفتن از پیامبر اكرم(ص) جهت غیبت موقت‏بود.
بنابراین، وجه بارز نظام نظارتی پیامبر اكرم(ص) طراحی نظامی بود كه براساس آن نوعی نظارت همگانی و خودجوش در میان نیروهای اسلامی ایجاد شده بود. این نظام نظارتی كه بر مبنای اعتماد كامل میان رهبر و رهروان طراحی شده‏بود می‏توانست موجب تقویت اعتماد به نفس و باروری شخصیت افراد شود.
با توجه به مجموعه عوامل فوق بود كه پیامبر اكرم(ص) موفق شدند كار عظیم و شگفت‏انگیز حفر خندق را در مدت كوتاه (كمتر از ده روز) به انجام رسانند. سرانجام، در این غزوه قدرت رهبری و مدیریت رسول‏الله(ص) توانست احزاب را شكست دهد و آخرین تهاجم سپاه متحد شرك و كفر را ناكام كند.
منبع : وبلاگ کربلای ایران
منبع : سایت پیامبر اعظم


همچنین مشاهده کنید