سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اوبامای امروز، اوبامای فردا


اوبامای امروز، اوبامای فردا
هشت سال ریاست‌جمهوری جورج بوش ما را به دروغ‌ها و اشتباه‌ها و توهم‌های سیاسی زیادی عادت داده اما از شواهد و قرائن اینطور بر می‌آید که این روند رو به تغییر است. واقعیت این است که از سال ۲۰۰۱ میلادی به بعد، گوش‌های ما پر شده از مبارزه جهانی با تروریسم و مقابله با محور شرارت. چه شعارهای تو خالی و خودخواهانه‌ای. حالا خوشبختانه شرایطی فراهم شده تا به دولت جدید آمریکا کمی امیدوار باشیم اما خب نباید انتظارات‌مان را خیلی هم بالا ببریم. ‌ ریشه‌های فرهنگی باراک اوباما - گذشته‌اش و هویت فرهنگی او - کاملا با هویت آدم‌هایی مثل جورج بوش و جان مک کین متفاوت است و به همین جهت درک او از مناسبات داخلی و جهانی کاملا در سطحی متفاوت از رئیس‌جمهور سابق آمریکا قرار خواهد داشت. اما به یاد داریم که کالین پاول وزیر سابق امور خارجه آمریکا در مورد اوباما چه گفته: <او مسلمان نیست، بلکه یک مسیحی سیاه‌پوست است.> حالا اگر باراک اوباما مسلمان بود چه می‌شد؟ چه اشکالی دارد که رئیس‌جمهور آمریکا علاوه‌بر آفریقایی- آسیایی بودن، مسلمان هم باشد؟ ‌
روراست باشیم. هم من و هم شما می‌دانیم که آمریکا تازه در انتخاب همین رئیس‌جمهور آفریقایی - آمریکایی هنر هم کرده. تا چند سال پیش اگر انتخاب او به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا را پیش‌بینی می‌کردیم هیچ کس باورش نمی‌شد. اما مساله اینجا است که در کنار پذیرش اوبامای سیاه‌پوست به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، هنوز در نقاط مختلف دنیا تبعیض‌های زیادی علیه گروه‌های دیگر - مثلا مسلمانان - اعمال می‌شود و همین آمریکا هم پس از وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱ میلادی رویکرد سختگیرانه‌ای را نسبت به مسلمانان در پیش گرفته است. اصلا خیلی از آمریکایی‌ها از مسلمانان هراس دارند. اما آیا می‌توان امیدوار بود که حضور باراک اوباما با آن پیشینه و هویت فرهنگی متفاوت به رفع برخی از تبعیض‌ها کمک کند و او را به شکل رئیس‌جمهور <همه مردم آمریکا> در آورد؟
به نظرم می‌شود به این پرسش، پاسخی نسبتا مثبت داد. اگر اوباما به تبعیض‌های فرهنگی و نژادی <نه> بگوید و جلوی تاثیر تعصبات خاص دینی جامعه آمریکا بر مسائل اجتماعی را بگیرد، شرایط تا حد زیادی تغییر خواهد کرد. در آن صورت او به رئیس‌جمهوری تبدیل خواهد شد که در عرصه داخلی و خارجی به عدالت و برابری همه مردم توجه نشان داده. البته اوباما در این راه درواقع طوری پیش خواهد رفت که مردم آمریکا به خود او هم فارغ از رنگ پوستش یا پیشینه فرهنگی‌اش بنگرند و همین دستاورد بزرگی است.
در سطح بین‌المللی هم اوباما کار بسیار مهمی درپیش رو دارد. دولت جورج بوش تمام تلاشش را کرده بود تا به آمریکایی‌ها اینطور القا کند که بخشی از مردم جهان از ارزش‌ها و تمدن و پیشرفت آمریکا متنفرند و به همین جهت می‌خواهند مردم این کشور را قربانی خشونت خود کنند. حالا اوباما است که باید این تصویر را پاک کند. ‌
در اینکه کشورهای مختلف دنیا تروریسم را محکوم می‌کنند شکی وجود ندارد. اما صدای اعتراض همین کشورها به سیاست‌هایی که دولت آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم در سطح جهان به اجرا درآورده نیز باید در دولت جدید آمریکا شنیده شود. واقعیت این است که برخی از سیاست‌های بوش در این حوزه به شدت باعث بالا گرفتن حساسیت‌ها علیه آمریکا شده است. حالا که اوباما در آمریکا به قدرت رسیده، احتمالا باید اقداماتی نمادین را برای تصحیح چهره کشورش در سطح جهان صورت بدهد و نشان دهد که ارزش جان یک افغانی یا یک عراقی، کمتر از جان یک آمریکایی نیست. اوباما در این راه باید سیاست ایجاد رعب و وحشت در سطح جهان را کنار بگذارد و تکلیف یکی از مهم‌ترین مسائل حقوق بشری جهان - یعنی زندان گوانتانامو - را نیز مشخص کند. از سوی دیگر، اوباما در مقام رئیس‌جمهور آمریکا نمی‌تواند به نام تامین امنیت ملی آمریکا نسبت به کشته شدن بی‌گناهان و غیرنظامیان بی‌تفاوت بماند و شکنجه زندانیان را به این بهانه توجیه کند. جورج بوش تا آنجا که توانست درهای آمریکا را روی جهان بست اما اوباما ماموریتی دیگر دارد.
با وجود تمام این امید و آرزوها می‌دانم که باید واقع‌بین باشیم. همین مساله فلسطین و موضع اوباما را در نظر بگیرید. در شرایطی که تمام دنیا حواس خود را معطوف به مساله غزه و مناقشه اسرائیل و حماس کرده بود اوباما سکوت اختیار کرد و حتی مواضعی نزدیک به اسرائیل هم در سخنانش شنیده می‌شود. آیا اوباما واقعا می‌تواند و می‌خواهد مطابق شعار <تغییر> عمل کند و تدبیری برای سیاست آمریکا در مناقشه خاورمیانه بیندیشد؟ ‌
در مورد سیاست‌های اقتصادی و تلاش برای مهار بحران جهانی اقتصاد هم ظاهرا نباید خیلی به اوباما امیدوار بود. او هم مانند خیلی از رهبران دیگر جهان به فکر نجات اقتصاد کشور خودش است و نه اقتصاد جهان. ظاهرا حل این دو موضوع (یعنی مناقشه خاورمیانه و بحران اقتصادی) با تابوهای بزرگی در داخل آمریکا همراه است و اوباما احتمالا مثل خیلی از رهبران سابق آمریکا جرات تغییر در این تابوهای قدیمی را در خود نمی‌بیند. اما آیا غیر از این است که بدون حل مناقشه خاورمیانه و بحران اقتصادی جهان نمی‌توان کاری در سطح بین‌المللی پیش برد؟
به هر حال ما نباید خود را تسلیم امید مطلق یا ناامیدی مطلق نسبت به آمریکا کنیم. شکی نیست که تغییرات مثبتی در چارچوب دولت جدید آمریکا در سطح جهان اتفاق خواهد افتاد. ما هم از این تغییرات استقبال می‌کنیم اما در عین حال نمی‌خواهیم دیدگاه انتقادی خود را از دست بدهیم؛ اینطوری برای همه بهتر است.
طارق رمضان‌
ترجمه فرزانه سالمی
‌* طارق رمضان استاد دانشگاه آکسفورد است و یکی از مطرح‌ترین روشنفکران دینی امروز در جهان به شمار می‌آید. مجله فارن‌پالسی او را جزو ۱۰۰ روشنفکر اول دنیا قرار داده است. ‌
منبع: پرسپکتیو
منبع : روزنامه اعتماد ملی