جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خانه آتش‌نگرفته و ساکنان آن!


خانه آتش‌نگرفته و ساکنان آن!
گفته‌اند: روزگاری خانه‌ای آتش گرفت و یکسره در آتش می‌سوخت. اهل خانه به بیرون از خانه گریخته، هر یک برسر دیگری فریاد می‌کشید که تو خانه را آتش زدی. عاقلی رسیده گفت: شما عوض آن که آتش را خاموش کنید، نشسته‌اید و یکدیگر را به آتش زدن خانه متهم می‌کنید؟ عن قریب است که همه چیز بسوزد.
باز هم خدای را هزار بار شکر که خانه و کاشانه ما آتش نگرفته است، اما چه کنیم که گرانی و نگرانی از ابعاد مختلف، کشور ما را که متعلق به همه ماست، در بر گرفته و مسئولان ما عوض آن که آنها را رفع و رجوع کنند، یکدیگر را متهم و دیگری را عامل و مقصر معرفی می‌کنند.
راستی آیا کشورداری این است که ما صرفا مقصر خرابی‌ها را در جبهه مخالف بجوییم و بر سر او بکوبیم و از آن برای پیروزی سیاسی خود در انتخابات بهره ببریم؟
مگر کسی جز این مجموعه افراد که امروز در چند تشکل حضور دارند، کشور را در طول این بیست و اندی سال اداره کرده‌اند؟ هر کدام شما ـ یعنی همین احزاب و رؤسای موجود ـ دوره‌ای و مقطعی مدیریت کشور را داشته‌اید. از روز اول، هر کدام که به قدرت رسیده‌اید، کم و بیش ـ البته با برخی استثناها ـ مدیر قبلی را متهم کردید که خرابی‌ها از اوست و برای ما یک ویرانه بر جای گذاشته است. نفر بعدی هم چنین کرده و تا به امروز این ادبیات رواج یافته است.
جالب آن که برخی هنوز نیامده، می‌گویند خرابی‌های فعلی تا بیست سال دیگر هم درست نخواهد شد. چه بسا به گمان آن که اگر آمدند و نتوانستند کاری از پیش ببرند، مستندی داشته باشند.
با انداختن مسئولیت به دوش این و آن، مشکل گرانی که ناله فقیران و مستضعفان را به اوج رسانده است، حل نمی‌شود. راستش نه مشکل مردم با انکار گرانی حل می‌شود و نه با انداختن مسئولیت آن به دوش دیگری.
اما مشکل سومی هم وجود دارد و آن این که اگر کسی پذیرفت اشتباهاتی روی داده است و عذرخواهی و طلب بخشش کرد، معنایش این نیست که همه بر سرش هجوم بریم و او را منکوب و محکوم کنیم. در درجه اول بپذیریم که او مثل گذشته همه چیز را سفید نمی‌بیند و پذیرفته است که مشکلی وجود دارد. دوم آن که نباید این مطلب سوژه‌ای برای کوبیدن بر سر و صورت او باشد.
حقیقت آن است که در کشور ما ادبیات اعتراف به اشتباه رواج چندانی ندارد، و شاید یک دلیل عمده آن سوءاستفاده دیگران است. بنابراین اگر کسی یک قدم به جلو برداشت و اعتراف کرد که تاکنون اشتباهات فاحشی روی داده است، فقط و فقط به خاطر مصالح مردم و در جهت بهبود اوضاع به او کمک کنیم.
البته می‌پذیریم فرافکنی کار زشت و ناپسندی است؛ چنان که متهم کردن بیجای دیگران کاری است نادرست و صد البته که نگاه توطئه‌آمیز به همه چیز و همه کس هم دردی را دوا نمی‌کند.
در یک کلام سزاوار نیست مردم به خصوص قشر زحمتکش جامعه با تمام مشکلات دست و پنجه نرم کنند و در آن سوی دولت و مجلس و احزاب موافق و مخالف، به خصوص رؤسای آنان که کمتر تجربه فقر و فاقه را طی این سالها می‌چشند، با یکدیگر به نزاع برخیزند.
در این میان تحمل فقر از یک سو و حس این که نوعی نابرابری اجتماعی وجود دارد، می‌تواند سیلی از جمعیت را متحد کرده و به مخالفت با همه چیز و همه کس بکشاند. در آن صورت دیگر نصیحت و موعظه و اعتراف به گناه و طلب بخشش و مقصریابی و چیزهایی از این قبیل، دردی را درمان نخواهد کرد.
مشکل فعلی ما در این زمینه یک مشکل ملی است و راه حل ملی می‌خواهد. روشن است که حل آن کار دو ـ سه نفر معین نیست که همه تصمیمات را بگیرند و دیگران را نه تنها شریک نکنند و مشاور قرار ندهند که بی‌خبر از همه چیز بگذارند.