یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


برای محبوبه حسین زاده


برای محبوبه حسین زاده
گروه یاران مثبت به خوبی او را می شناسند.محبوبه خودش را چنان درگیر این گروه و مبتلایان به ایدز كرده؛گویی سالهاست با این درد آشناست.
او یكی از منتقدان داروی ایرانی ایدز است.به یاد می آورم آن صبح سرد بارانی ای را كه وقتی وزیر بهداشت خبر كشف داروی ایرانی ایدز را پشت تریبون اعلام كرد؛دندان های محبوبه به هم ساییده شد؛دستم را محكم فشرد و زیر لب از سرنوشت نامعلوم بیمارانی گفت كه تحت آزمایش این دارو،شبح مرگ را بالای سرشان دیدند.
هر وقت درباره "اچ آی وی"مثبت ها حرف می زد صورتش در چنان غمی فرو می رفت كه انگار بزرگ ترین غم جهان بر شانه اش خوابیده است.
محبوبه حسین زاده را به عنوان خبرنگار حوزه اجتماعی می شناسم.همیشه در مصاحبه های مطبوعاتی،تند و تیزی سوال هایش مصاحبه شونده را ناراحت می كند.او در یكی از روزهای بهاری سال گذشته صدای فریاد زهرا طبیب زاده نوری،رییس مركز امور بانوان و خانواده را در آورد.محبوبه از وضعیت خشونت علیه زنان در ایران و آمار زنانی كه به خاطر سنت پدر سالاری دست به خودسوزی می زنند؛از او پرسید و رییس مركز امور زنان در برابر این پرسش برآشفته شد و خیلی فوری آمار خشونت علیه زنان در امریكا را ارائه كرد.
محبوبه با كلامی صریح و رك انتقادهایش را بیان می كند و واكنش های تندش حكایت از روح حساس اش دارد.
الناز راست می گفت كه تو خیلی حساسی. الناز تو را خوب می شناسد:"نگاه محبوبه به دنیا بسیار انسانی است برای همین تحمل زشتی ها و واقعیت های اطراف برایش سخت است.او با ساختن دنیایی ایده آل در ذهنش،می خواست بقبولاند كه دنیای واقعی زشت نیست."
الناز آن چهار روزی را به یاد می آورد كه با محبوبه در بند ۲۰۹ زندانی بودند:"حساسیت بالای محبوبه در زندان هم خودش را نشان داد.تصور او از دنیا آنقدرآنقدر برابر خواهانه است كه نمی توانست كثیفی های دنیا را بفهمد.دنیای او دنیای مهربانی است."
محبوبه از شیوه بازجویی اش در دستگیری ۱۳ اسفند خیلی ناراحت بود.او دراین باره در وبلاگش نوشته:" رفته بودم برای بازجویی. از افرادی بودم که بازجویی ام نه ربطی به دستگیری ام داشت و نه هیچ ربطی به فعالیت هایی که در کمپین یک میلیون امضا دارم. حدود دوساعتی از بازجویی گذشته بود و خسته شده بودم از پاسخ دادن به سوالات....اصرار می کنم که فقط به سوالاتی که در مورد دستگیری ام باشه، جواب میدم و مرد میگه: دستگیری شما هیچ ربطی به حضورتون روبروی دادگاه نداره، و شما در حقیقت به عنوان مطلع اینجا حضور دارید. میگم مطلع رو که زندان نمیندازن تا ازش بازجویی کنند؟!!!"
و از بازجو می نویسد:"می پرسه وقتی آزاد بشی در مورد زندان چی می نویسی؟ میگم: از تهدید، بازجویی، شکنجه روانی، تحقیر و برخورهای بد شما و وضعیت بد زندان .... و مرد میگه حتما می نویسی که مسائلی رو از زندگی ات مطرح کردیم که با شنیدنش، تا مدتی نمی تونستی حرف بزنی...."
آسیه امینی هم حرف های الناز را درباره روحیه حساس محبوبه تایید می كند.محبوبه در ذهن سردبیر سایت كنشگران به عنوان خبرنگاری حك شده كه با كارش زندگی می كند:"محبوبه بیشتر در حوزه آسیب های اجتماعی،كودكان و زنان كار می كرد.بارها دیده ام كه او برای تهیه خبر و گزارش با چشمانی گریان بر می گشت و نمی توانست نگرانی ته چهره اش را پنهان كند."
آسیه زمانی را یادآوری می كند كه محبوبه برگزاری كلاس های آموزشی ایدز را برای خبرنگاران حوزه بهداشت پیشنهاد داد و خودش با پیگیری های مداوم این پیشنهاد را عملی كرد و یا هنوز بعد از حادثه دلخراش زلزله بم با كودكان بم ارتباط دارد و این كودكان او را به خوبی می شناسند."
او اجازه نمی داد نگرانی هایش در این تلخی ها را به یاسی غم انگیز تبدیل شود و با رویای یخ زده اش كشمكش می كرد.
فریده غائب
منبع : کانون زنان ایرانی