یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا


شمس در اوکراین غروب کرد


شمس در اوکراین غروب کرد
● درباره اجرای گروه شمس و ارکستر فیلارمونیک اوکراین
چند روزی می شود که جشنواره موسیقی فجر پایان یافته است ولی هنوز حرف ها، نظرها، تحلیل ها و نقدهای این جشنواره نقل مجلس نشریات و اهالی موسیقی است. پس احتمالاً باز هم جشنواره بر سر زبان ها می ماند. از این رو در ذهنمان دوباره به اجرای چند گروه موسیقی اصیل ایرانی گوش می دهیم و نگاهی به آثارشان در جشنواره فجر می اندازیم.
ابتدا در مورد پرهیاهوترین برنامه موسیقی فجر می نویسیم؛ گروه شمس به همراه ارکستر فیلارمونیک اوکراین. قبل از هرگونه نقدی هر کدام از این دو ارکستر را به طور مختصر معرفی می کنیم.
گروه شمس در سال ۱۳۵۹ با حضور زنده یاد خلیل عالی نژاد تاسیس شد و پس از فراز و نشیب های فراوان، سرانجام کیخسرو پورناظری بر مسند سرپرستی این گروه صاحب نام تکیه زد و آثاری چون صدای سخن عشق و مطرب مهتاب رو (با صدای شهرام ناظری) را به بازار عرضه کرد و جزء اولین گروه هایی بود که با ساز اصیل تنبور و اشعار مولانا، «موسیقی عرفانی» تولید می کرد. در ادامه این گروه رنگ و بویی شهری به خود گرفت و با اضافه شدن سازهای دیگر علاوه بر موسیقی عرفانی، موسیقی فارسی و کردی نیز تولید کرد. از دیگر افتخارات این گروه همکاری های مستمر با خانواده هنری کامکار است.
اما از ارکستر فیلارمونیک اوکراین همین بس که این ارکستر از ارکسترهای درجه دو و سه اوکراین است و گزینش نوازندگان این ارکستر نیز چندان کارشناسانه نبوده است. چرا که حقوق کم و شرایط سختی که مسوولان جشنواره فجر برای میهمانان خارجی در نظر می گیرند باعث می شود تا کمتر نوازنده حرفه یی حاضر به همکاری و سفر به ایران شود. هر چند یوسیپ استپانوویچ فرانتس رهبر فعلی ارکستر فیلارمونیک اوکراین از تحصیلات بالایی در موسیقی برخوردار است و به همراه ارکستر سمفونیک «رنسانس» اجراهای موفقی در اوکراین داشته است. گفتنی است که ارکستر «رنسانس» را خود او تاسیس کرده است.
همکاری این دو گروه را باید در انواع موسیقی دانست. آنچه در هرگونه تلفیق به ویژه دو جنس موسیقی مختلف لازم است شناخت کامل از هر دو طرف است که باید در هنر آهنگساز متجلی شود و او بیانی مشترک برای هر دو طرف پیدا کند. ساده تر بگوییم کسی که می خواهد موسیقی تلفیقی بسازد، باید از هر دو نوع موسیقی سررشته داشته باشد و عدم حضور چنین متخصصی می شود همین کنسرت اخیر گروه شمس، چرا که گروه ایرانی کار خود را به خوبی انجام داد و گروه اوکراینی نیز کار خود را به خوبی انجام داد ولی این دو گروه هیچ ربطی به یکدیگر نداشتند.
در حالی که با مراجعه به رپرتوار (کارگان) موسیقی ایرانی می توان تلفیق های درست و سالمی را مشاهده کرد که از میان آنها می توان از آثار حسین علیزاده، فرهاد فخرالدینی، کیهان کلهر، هوشنگ کامکار و...یاد کرد. البته این اولین بار بود که تنبور نوازان به همراه نوازندگان موسیقی کلاسیک اروپا کنسرت برگزار می کردند و گویی این ساز باستانی سر سازش با هیچ ساز بیگانه یی ندارد و خوی دریدگی و شوریدگی اش مهارناپذیر است. برای همین هیچ گفتمان منطقی و سوال و جواب کاملی بین موسیقی ایرانی و اوکراین انجام نگرفت.
کنسرت گروه شمس با بیرون کردن خبرنگاران و یک ساعت تاخیر شروع شد. ۴۰ دقیقه تنفس اعلام شد و در شروع هر قسمت زمان کوک تا ۱۵ دقیقه به درازا می کشید و همین موضوع باعث شد شنوندگان تا حدود ساعت ۱ بامداد در سالن بمانند. البته مردم نیز این عدم برنامه ریزی را بی جواب نگذاشتند و در حالی که نوازندگان مشغول کوک یا مشغول استراحت در پشت صحنه بودند با دست زدن اعتراض خود را بیان کردند. البته به قشنگ ترین شکل ممکن.
در قسمت اول گروه ایرانی تنبور می نواخت و ارکستر اوکراین کاملاً بی ربط همراهی می کرد. هر چند که قطعات می توانست بهتر باشد، ولی تکنوازان تنبور در عین اصالت برای مخاطب شهری دارای مطبوعیت بود و مطالب و جملات موسیقی در تکنوازی ها بسیار هوشمندانه انتخاب شده بود. البته هیچ کدام از سه تکنواز تنبور نتوانستند با این ساز جواب آواز بدهند و گویی این ساز چنین قابلیتی ندارد.
در ادامه همین قسمت صدای گروه ساز های کوبه یی چند دقیقه یی در سالن طنین انداز شد و فقط این را بگوییم که نوازندگان سازهای کوبه یی بسیار قوی بودند و علاوه بر تکنوازی با یکدیگر نیز هماهنگ نواختند، البته در تمام طول کنسرت این چهار نوازنده ساز های کوبه یی بهترین و تاثیرگذارترین نوازندگان بودند و با درک و احساس بالا ملودی ها را همراهی می کردند. حقیقتاً ارکستر فیلارمونیک و گروه شمس بدون ساز های کوبه یی اگر نگوییم هیچ جاذبه یی نداشت، باید بگوییم که کمترین جاذبه را داشت.
البته باید به این موضوع اشاره کنیم که گروه شمس همواره به ریتم و سازهای ریتمیک توجه ویژه داشته است و این موضوع عرصه مطلوب و انرژی و انگیزه خوبی به نوازندگان این سازها می دهد. در ضمن نباید از شناخت بالای طهمورث پورناظری (آهنگساز و نوازنده ساز های مضرابی) از ساز های کوبه یی غافل باشیم چرا که او از بهترین دف نوازان حاضر ایران نیز هست.
از دیگر نکات برجسته بخش اول حضور نوازنده قانون سحر ابراهیم بود. وی که تحصیلات خود را در هنرستان موسیقی تا مقطع لیسانس ادامه داده است با تکنیک و کوک خوب ساز نواخت و کورسوهای امید را در موسیقی بانوان روشن نگاه داشت.
اما در قسمت دوم رنگ گروه ایرانی کاملاً عوض شد و سازهای کمانچه، عود، قانون، سنتور و... جای تنبورها را گرفت. همانطور که از نام سازها مشخص است، صدای ارکستر شهری شد و همین موضوع باعث شد تا شاهد تلفیق بهتری باشیم (البته نسبت به قسمت اول) یا اینکه حداقل گروه ایرانی توانست با ارکستر اوکراین هم کوک شود.
در این قسمت کیخسرو پورناظری (سرپرست گروه) تار نواخت. او فقط ساز تار را به دست گرفت ولی صدای تنبور از آن مترنم می شد. به طور کلی بداهه نوازی ها و نغمه نوازی های وی (انتخاب ملودی ها) و تکنیک دست چپش بسیار شبیه به تنبورنوازی است، ولی به هر حال این هم سبک و سلیقه یی است.
نوازنده عود که اهل کردستان عراق است و ساکن هلند از چهره های موفق شب جشن موسیقی ایران و اوکراین بود.
در قسمت دوم برادران پورناظری، طهمورث و سهراب تار و کمانچه نواختند. طهمورث در این بخش برخلاف پدرش تار را مثل تار زد و سهراب با تکنیک بالا و سونورینه (صدای تولید از ساز توسط نوازنده) سالم به اجرای برنامه پرداخت. هرچند که او در تکنوازی هایش موفق نبود و گویی فقط می خواست مهارت و تکنیکش را به رخ بکشد (که جا دارد با این مهارت کمی عاقلانه تر بنوازد) ولی در گروه نوازی ها بی شک بهترین عضو گروه در قسمت دوم بود. اما بد نیست به ضعیف ترین عضو گروه نیز اشاره کنیم؛ خواننده. آری خواننده نام آشنای گروه، استاد حمیدرضا نوربخش که ابتدا تا انتها نغمات را خارج (فالش) خواند و گویی تا انتهای کنسرت هنوز ادراک درستی از مایه اصلی نداشت.
او که در سالیان گذشته چشم و چراغ و امید آواز ایران بود بسیار کم فروغ ظاهر شد. وی که از چندی پیش مسوولیت ریاست خانه موسیقی را بر عهده گرفته است گویی کمتر به تمرین آواز می رسد. او در ادای شعر چندان موفق نبود و هیچ کدام از شنوندگان کلمات را درست نمی شنیدند، البته این موضوع به صدابرداری بد نیز مربوط می شود. عدم کوک و هماهنگی نغمگی تا جایی بود که گاهی خنده را بر لب شنوندگان می آورد.
چه ملال آور و دردناک است که هنرمندی با آن توانایی های بالا که اکثر اساتید فن وی را یکی از میراث داران آواز ایران می دانستند، پس از سال ها این چنین در صحنه ظاهر شود و اجازه درج چنین انتقادهایی را به ما بدهد. چه حیف...
اما باید گفت در این کنسرت بیشتر از آنکه به کیفیت رسیدگی شود به طراحی پوستر، لباس، صحنه و از همه مهم تر تبلیغات بیلبوردی توجه شده بود که البته در این حوزه ها بسیار خوب عمل شد. اما حضور ارکستر اوکراین در کنار گروه شمس نیز همه را به سالن کشاند تا شاهد موسیقی عظیمی باشند، ولی متاسفانه این چنین نبود.
به جرات می توان گفت که اگر گروه شمس به تنهایی و با همان تشکیلات سال های قبل به روی صحنه می رفت موسیقی بهتری می شنیدیم. گروه شمس در اجرای موسیقی های فارسی، کردی و مقامی کردستان بسیار موفق و صاحب سبک است و از محبوبیت بالایی در بین اهالی موسیقی برخوردار است و دیگر احتیاجی به چنین هیاهوهای تبلیغاتی ندارد.
جان کلام، آنچه از هر مقوله دیگری مهمتر است حضور پرشمار مردم در سالن است و این نشان می دهد که اگر تبلیغات و اطلاع رسانی ها درست و البته صادقانه باشد مردم ایران و موسیقی و متولیان آن را هیچ موقع تنها نگذاشته و نمی گذارند.
پوریا پارسا
منبع : روزنامه اعتماد