جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کتاب های آبی و قهوه ای


کتاب های آبی و قهوه ای
▪ لودویک ویتگنشتاین
▪ ترجمه؛ ایرج قانونی
▪ ناشر؛ نی
▪ چاپ اول؛ ۱۳۸۵
▪ ۱۶۵۰ نسخه،۳۱۲ صفحه.
لودویک ویتگنشتاین را باید یکی از بخت آورترین فیلسوفان در زبان فارسی دانست. چه، عموم آثار وی با ترجمه های مناسبی به مخاطبان عرضه شده است. اکنون نیز یکی دیگر از مهمترین آثار وی منتشر شده است؛ کتاب های آبی و قهوه ای. این کتاب، کتابی است در راه «پژوهش ها». به تعبیر دیگر این کتاب گذشته «پژوهش ها»ست.
«پژوهش ها» از «پژوهش ها» شروع نشد. مسئله فقط این نبود که آن کتاب هیچ شباهتی به کتاب دیگری نداشت بلکه این هم بود که آغاز آن کتاب هم غیر از همه کتاب ها بود. آن کتاب برخلاف رسم معمول همه کتاب ها از خودش آغاز نشد بلکه از این کتاب شروع شد.
غربیان که ابتدا به اول و آغاز هر چیز رو می کنند و سپس خود آن چیز و از این حیث به ما چندان شباهتی ندارند به این «آغاز»، این «تمهیدات» بیش از آن «پس از آغاز» اهمیت داده اند. کتاب های آبی و قهوه ای در آن جا تاکنون هفده بار یعنی تقریبا و برابر «پژوهش ها» به چاپ رسیده است. ابهام بیش از اندازه «پژوهش ها» باعث شده تا به این کتاب ها بیش تر اقبال کنند تا شاید از درهم برهم گوترین فیلسوف جهان چیزی دریابند.شاید بسیاری از شما این تجربه را داشته باشید که نیچه آن را در دانش طربناک بیان می کند؛ «دخترکی از مادرش پرسید؛ آیا راست است که خدای مهربان در همه جا هست؟ من این را خلاف ادب می دانم؟»
درهرحال شما می خواهید به کودک خود بگویید آخر این دیگر چه سوالی است. مثل این است که به چیزی مانند اخلاق سوال کردن یا تقوای پرسیدن قائل هستید. در برخورد با ویتگنشتاین به ویژه در این کتاب بارها می خواهید به چیزی مثل اخلاق یا هنجارهای پرسیدن متوسل شوید. می خواهید بگویید آخر این دیگر چه جور سوال کردنی است. بالاخره فیلسوفان پیشین در یک چیز با هم مشترک بودند و آن این بود که سوالات آنها معهود بود.
مهم بود و اهمیت آن ها به اجماع کل رسیده بود. ویتگنشتاین این بند را پاره کرده است و از همه چیز می پرسد. همچون کودکان هیچ حد و مرزی را نگاه نمی دارد. از این حیث او به هیچ فیلسوفی شبیه نیست. او در این کتاب که می توان آن را یک پرسش نامه خواند به وسواس پرسیدن دچار است. یکریز می پرسد. نفس گیر می پرسد. بی ملاحظه چاله می کند و درعین حال ما را سردرگم می کند همان طور که آن کودک.
ما بر اثر پرسش کودک ناگهان به گردابی کشیده می شویم زیرا اولا خود را ملزم به پاسخ می یابیم که معلوم نیست این الزام از کجا آورده است و چه کسی گفته ویتگنشتاین ایده های خود را در قالب موارد نمونه واقعی و ساختگی طرح می کند و چون مدعا در زمینه موارد نمونه اثبات می شود همیشه این وسوسه وجود دارد که چنین چیزی اثبات کردن نیست چه که به نظر می رسد بتوان موارد به نفع خود تغییر داد و نتایج دیگر گرفت. اما این کاری است که به نظر من انجامش بسیار دشوار است.
ظاهرا او با هرگونه اتخاذ نظر کلی مخالف است و آن چه در قالب بدفهمی های زبانی اظهار می دارد در درجه نخست عبارت از تحذیر ما از اتخاذ رای و نظر کلی در باب مسئله ای است. به نظر می رسد ذات چیزها در کاربرد چیزهاست و فرمان او پیش به سوی کاربرد است. او شدیدا عملگراست. می دانیم که تا چه اندازه در قرن بیستم مقولات ذات و جوهر بی اعتبار شد و حتی جز در نزد هایدگر بی اعتباری آن ها قبول عام یافت اما شاید هیچ کس به اندازه ویتگنشتاین در انکار این امر همگون تر و منسجم تر عمل نکرده باشد. او دائما درحال نشان دادن بی وجه بودن مقولاتی چون ذات، زیرساخت، پنهان، فرآیند مکتوم ذهنی و ... است.
منبع : روزنامه کارگزاران