دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

بانوان حکومت جهانی - صیانهٔ الماشطهٔ


صیانهٔ الماشطهٔ، آرایشگر دختر فرعون و همسر خربیل، زنی كه در قرآن كریم از او به «مؤمن آل فرعون‏» یاد شده، می‏باشد. (۱)
این بانو، در ثبات ایمان و صبر و تحمل، كاری كرد كه نظیر آن در تاریخ كمتر دیده شده است و در كتاب «خصائص الفاطمیه‏» روایت‏شده كه در دولت‏حقه‏ی امام زمان علیه السلام سیزده زن برای معالجه‏ی مجروحان به دنیا رجعت می‏كنند كه یكی از آن‏ها همین «صیانهٔ الماشطهٔ‏» است.
از ابن عباس - صحابی پیامبر - روایت‏شده كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«وقتی در معراج بودم، رایحه و بوی بسیار خوش و نیكویی به مشامم رسید، به جبرییل گفتم: این چه بویی است؟ جبرییل گفت: این رایحه و بوی خوب، مربوط به آرایشگر آل فرعون و فرزندان اوست.»
روزی «صیانه‏» مشغول آرایش و شانه كردن موی دختر فرعون بود، ناگاه شانه از دست او افتاد، آن را برداشت و گفت: «بسم الله‏» دختر فرعون به او گفت: آیا پدر مرا می‏گویی؟ صیانه گفت: خیر، بلكه كسی را می‏گویم كه پروردگار من و پروردگار تو و پدر توست. دختر فرعون گفت: حتما این حرف تو را به پدرم خواهم گفت. صیانه هم گفت: بگو، من هیچ ترسی ندارم. دختر فرعون این جریان را به پدرش گفت. فرعون آتش خشمش مشتعل گشت و دستور داد صیانه و فرزندانش را حاضر كردند. به او گفت: پروردگار تو كیست؟ صیانه گفت: پروردگار من و پروردگار تو الله است.
هر چه فرعون خواست او را از این عقیده منصرف كند، نتوانست. به او گفت: اگر از این عقیده‏ات دست‏برنداری، تو را و فرزندانت را در آتش می‏سوزانم. صیانه گفت: بسوزان، مرا باكی نیست. فقط از تو می‏خواهم كه پس از سوزاندن، استخوان‏هایمان را جمع كنی و آن‏ها را دفن نمایی. فرعون گفت: این خواسته‏ات را به خاطر حقی كه بر ما داری اجابت می‏كنم.
دستور داد تنوری از مس ساختند و در آن آتش افروختند. یك پسر او را در آتش انداختند تا پاك بسوخت و آن زن نظاره می‏كرد و یك یك، بقیه‏ی فرزندانش را نیز در آتش انداختند تا این كه نوبت‏به طفل شیرخواره رسید. حال صیانه منقلب گردید; در آن حال كودك شیرخواره به زبان آمد و گفت:
«ای مادر! صبر كن كه تو بر حق هستی و بین تو و بهشت‏یك گام بیشتر نیست.»
پس طفل را با مادرش در تنور انداخت و سوزانید.
گر ببینی یك نفس حسن ودود
اندر آتش افكنی جان و وجود (۲)
در آن حال «آسیه‏» همسر فرعون دید كه ملایكه روح صیانه را به آسمان می‏برند، چون این صحنه را دید، یقین و اخلاص و تصدیق او زیادتر گشت. در همین هنگام، فرعون بر آسیه وارد شد و از آن چه با صیانه كرده بود، خبر داد.
آسیه گفت: وای بر تو ای فرعون! چه چیز تو را بر خداوند جل و علا جرات داده و جسور نموده؟ !
فرعون گفت: شاید تو هم به جنونی كه دوستت مبتلا شده بود، گرفتار شده‏ای!
آسیه پاسخ داد: من به جنون مبتلا نشده‏ام، ولیكن به خداوند جل و علا كه پروردگار من و پروردگار تو و پروردگار عالمیان است، ایمان آوردم.
فرعون مادر آسیه را حاضر كرد و به او گفت: دخترت دیوانه شده، به او بگو به خدای موسی كافر شود و گرنه قسم می‏خورم كه مرگ را به او بچشانم. مادر با دخترش خلوت كرد و از او خواست تا با خواسته‏ی فرعون همراه شود و امرش را در كفر به خدای موسی بپذیرد، اما آسیه نپذیرفت و گفت: آیا به پروردگار متعال كافر شوم! به خدا قسم هرگز چنین كاری را نخواهم كرد.
فرعون دستور داد تا دست‏ها و پاهای آسیه را به چهار میخ كشیدند و آسیه هم چنان در عذاب و رنج‏بود تا روحش به اعلی علیین و به نزد خداوند پرواز كرد. (۳)
داستان خربیل، همسر صیانه
خربیل، پسر عموی فرعون و خزانه‏دار گنجینه‏های فرعون بوده است و بنابر روایت علی بن ابراهیم در تفسیر قمی، وی ششصد سال خداوند را پرستید و در پنهانی او را عبادت می‏كرد، اما روزی كه حضرت موسی علیه السلام بر سحره پیروز شد، ایمانش را ظاهر كرد و همراه آنان به صلیب كشیده شد و به شهادت رسید. (۴)
بنابر تفسیر امام حسن عسگری علیه السلام، خربیل، قوم خود را به توحید و یگانگی خداوند و پیامبری موسی و برتری محمد رسول الله صلی الله علیه و آله بر جمیع رسولان و خلق خدا و برتری علی بن ابی طالب علیه السلام و سایر ائمه بر بقیه‏ی اوصیاء پیامبران و به برائت و بیزاری از ربوبیت فرعون دعوت می‏كرد، تا این كه خبرچینان و بد گویان، ماجرا را به فرعون گزارش دادند و گفتند كه خربیل مردم را به مخالفت تو دعوت می‏كند و دشمنانت را بر دشمنی تو كمك می‏كند.
فرعون به آن‏ها گفت: او پسر عم من و جانشین من بر ملكم و ولی عهد من است. اگر آن چه می‏گویید راست‏باشد، مستحق شدیدترین و سخت‏ترین عذاب به خاطر كفران نعمت من است و اگر دروغ باشد، شما مستحق شدیدترین عذاب و شكنجه می‏باشید.
سپس دستور داد خربیل و همه‏ی آن بدگویان حاضر شدند.
خربیل گفت: ای پادشاه! آیا تاكنون دروغی از من شنیده‏ای؟ گفت: نه. خربیل گفت: از آنان بپرس پروردگار شما كیست؟ گفتند: فرعون. گفت: بگو خالق شما كیست؟ گفتند: فرعون. گفت: از ایشان بپرس روزی دهنده‏ی آن‏ها كیست؟ و چه كسی بلاها را از آنان دفع می‏كند؟ گفتند: این فرعون است.
آن‏گاه خربیل گفت: ای فرعون! من گواه می‏گیرم تو را و هر كه را نزد تو حاضر است كه پروردگار ایشان پروردگار من است و خالق ایشان خالق من است و رازق ایشان رازق من است و اصلاح كننده‏ی معیشت آن‏ها، اصلاح كننده‏ی معیشت من است و من هیچ پروردگاری و هیچ خالقی و رازقی غیر پروردگار و خالق و رازق آن‏ها ندارم. خربیل این جملات را گفت، در حالی كه غرض او، پروردگار و خالق و رازق واقعی آن‏ها بود و این معنی بر فرعون و حاضرین پوشیده ماند و گمان كردند كه او فرعون را می‏گوید. در این جا فرعون به آن‏ها گفت: ای مردان بدكردار و ای كسانی كه در ملك من فساد می‏كنید و می‏خواهید بین من و پسر عمویم كه یاور من و ولی عهد من است، فتنه به وجود آورید و در پادشاهی من رخنه بیندازید; شما مستحق شدیدترین عذاب من هستید. پس امر كرد كه میخ‏ها آوردند و بر ساق‏ها و سینه‏های آنان كوبیدند و گوشت‏بدنشان را از استخوان جدا كردند. (۵)
خداوند متعال در هر حالی خربیل را حفظ می‏كرد و خدا پرستی او هم‏چنان بر فرعون و اطرافیانش پوشیده ماند، اما زمانی كه حضرت موسی علیه السلام به پیامبری مبعوث شد و با آوردن معجزات، سحر ساحران را باطل نمود، ایمانش را ظاهر كرد و همراه آنان به صلیب كشیده شد و سرانجام به شهادت رسید.
در تفسیر قمی روایت‏شده كه مؤمن آل فرعون در حالی كه دستان و انگشتانش بر اثر صلیب، خشك و فلج‏شده بود، با همان دستان به قومش اشاره می‏كرد و می‏گفت:
«یا قوم اتبعون اهدكم سبیل الرشاد» (۶) ; «ای قوم، مرا اطاعت كنید تا شما را به راه رشد و كمال هدایت كنم‏» و در ادامه‏ی آن خداوند متعال می‏فرماید: «فوقیه الله سیئات ما مكروا» (۷) ; «پس خداوند او را از نقشه‏های سوء آنان نگاه داشت.»
امام صادق علیه السلام می‏فرماید: «و الله لقد قطعوه اربا اربا ولكن وقیه الله ان یفتنوه فی دینه‏» ; (۸) به خدا قسم كه او را تكه تكه كردند و لكن خداوند او را از این كه در دینش بلغزد حفظ كرد و نگاه داشت.
و هم چنین احادیث‏بسیاری از طریق خاصه (شیعه) و عامه (سنی) وارد شده است كه «صدیقان (بسیار تصدیق كنندگان پیامبران) سه كس هستند; مومن آل فرعون، مومن آل یاسین و علی بن ابی طالب علیه السلام كه بهترین آن‏هاست‏» . (۹)
پی‏نوشت‏ها:
۱) سوره‏ی مؤمن، آیه‏ی ۲۸ «و قال رجل مؤمن من آل فرعون...» .
۲) دفتر چهارم مثنوی.
۳) بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۶۳و ۱۶۴; حیاهٔ القلوب، ج ۱، ص ۲۴۳.
۴) ریاحین الشریعهٔ، ج ۵، ص ۱۵۳.
۵) تفسیر امام حسن عسگری علیه السلام، ص ۳۵۷.
۶) سوره‏ی مؤمن، آیه‏ی ۳۸.
۷) سوره‏ی مؤمن، آیه‏ی ۴۵.
۸) تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۵۸; بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۶۲.
۹) خصال صدوق، ج ۱، ص ۱۸۴; تفسیر فخر رازی، ج ۳، ص ۵۷.


فاطمه كاووسی‏فر
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید