شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کاپیتولاسیون


کاپیتولاسیون
تصویب کاپیتولاسیون در دوره نخست وزیری حسنعلی منصور توسط مجلسین سنا و ملی، اقدام خطرناکی بر ضد اسلام و مملکت بود. دو، سه نفر از نمایندگان مجلس فوق هم به این قانون معترض شده بودند، اما موثر واقع نشد. کشورهایی مانند پاکستان، اندونزی و... چنین قانونی را از ترس مردم خود تصویب نکردند، اما دولتمردان پهلوی بی هیچ توجهی به اعتراض مردم، قانون فوق را تصویب و اجرا کردند.
هدف از تصویب کاپیتولاسیون، تامین آرامش مستشاران امریکایی در ایران بود، تا اعتراض ها و مخالفت های مردم، مانع فعالیت های آنها نشود. رژیم بسیار سعی کرد اخبار مربوط به آن- حتی با اعمال فشار و زور- به گوش مردم نرسد، اما برخی افراد فوراً خبر مربوط به کاپیتولاسیون را به مردم گزارش دادند. امام(ره) با شنیدن این خبر بسیار متاسف و متاثر شد. حتی از سخنان و اعلامیه های ایشان که در این زمان چاپ شد، می توان به عمق ناراحتی معظم له پی برد.
من سخنان و اعلامیه های حضرت امام(ره) در این باره را فصلی مهم در تاریخ انقلاب اسلامی به حساب می آورم. در آن ایام هر کس به منزل ایشان می رفت و پای صحبت ایشان می نشست به آتشفشانی از خشم تبدیل می شد. بیستم جمادی الثانی روز ولادت حضرت زهرا(س) قرار بود امام سخنرانی کنند. جمعیت زیادی در این روز در محل سخنرانی امام اجتماع کردند. به محض بیرون آمدن ایشان از اندرونی جمعیت به گریه افتادند امام سخنان خود را با «انالله و اناالیه راجعون» شروع کردند و کاپیتولاسیون را مادر مصیبت های مردم ایران به شمار آوردند. مردم با این سخنان به درستی به عمق فاجعه پی بردند و شروع به گریستن کردند. رژیم شاه این بار به حیله یی متوسل شد تا آتش مخالفت امام(ره) با کاپیتولاسیون را سرد کند، از این رو کسی را که قدری بین مردم «وجیه المله» بود نزد ایشان فرستاد.
اما حضرت امام(ره) چون می دانست منظور رژیم از این موضوع چیست وی را اصلاً به حضور نپذیرفت. این شخص ناامید نشد و به دیدن فرزند بزرگ امام یعنی مصطفی رفت و شروع به اغراق گویی در مورد اهمیت دولت امریکا و خطرهای درافتادن با آن کشور را گوشزد کرد، اما این سخنان نه فقط تاثیری در امام نگذاشت بلکه بیش از پیش دولت امریکا را در سخنان خود مقصر مشکلات ایرانی معرفی می کرد.
اعلامیه های امام(ره) همیشه تاثیرگذار بوده، یک وقت به ایشان گفتم من ثواب ۳۹ سال عبادت- اگر خداوند ثوابی مقدر کرده باشد- را می دهم و آن را مبادله می کنم با یک اعلامیه شما. چون اعلامیه های شما اسلام را زنده می کند. الان من بر این باورم که هر کس اعلامیه های امام را بخواند و تحت تاثیر قرار نگیرد فردی مرده است. یعنی خفته هم نه بلکه مرده واقعی. من از تجربه زندگی ام چنان سرخوشم که حتی اگر در زمان سیدمرتضی و بزرگان شیعه می زیستم باز به اندازه کافی با امام(ره) بودم یا زمانی که پس از پیروزی انقلاب صرف کرده ام، شاد نمی شدم.
پس از اینکه دستگاه پهلوی دید نمی تواند امام(ره) را تهدید یا تطمیع کند به فکر تبعید ایشان افتاد، چون حضور امام(ره) هر دم به احساسات مذهبی مردم می افزود و در نتیجه ترس دستگاه پهلوی از آن بیشتر می شد. سردمداران حکومت پهلوی چون می دانستند دستگیری امام(ره) در روز روشن موجبات خشم مردم را فراهم خواهد آورد، شبانه با عده زیادی کماندو چترباز به منزل ایشان ریختند. امام در این هنگام مشغول تهجد و تعبد بودند. بنابراین ماموران شروع به ضرب و شتم اطرافیان و کارکنان منزل ایشان کردند. صدای فریاد و ناله که به گوش ایشان رسید، به طرف محل فریاد رفتند، اما متوجه شدند در بسته است و کلید نیز در دسترس نیست بنابراین از در دیگر که به کوچه منتهی می شد خود را به در اصلی رساندند و با صدای بلند فریاد کشیدند با مردم چه کار دارید؟ خمینی من هستم. ایشان را با یک فولکس به خیابان و از آنجا با ماشین دیگری به تهران بردند. در بین راه برخی از ماموران ایشان را تهدید کردند، اما امام(ره) با اینان کاملاً عادی رفتار کردند. در مسیر قم- تهران امام(ره) تیمم کرد و نماز خواند، چون اجازه ندادند ایشان وضو بگیرد. با رسیدن به تهران فوراً امام(ره) را به ترکیه تبعید کردند. پس از تبعید رهبر جنبش اسلامی به ترکیه، فرزند ارشد ایشان در صدد انجام اقداماتی برآمد تا با مراجع تماس حاصل کند بنابراین به منزل آیت الله مرعشی نجفی رفت. در حینی که ایشان با آیت الله مرعشی صحبت می کرد عوامل رژیم به منزل ایشان ریختند و بدون رعایت حرمت منزل این مرجع، مصطفی را دستگیر و به زندان قزل قلعه بردند.
دستگیری فرزند ارشد امام(ره) عکس العمل شدیدی در میان علما پدید آورد. مرحوم آیت الله میلانی نامه یی به ایشان در ترکیه ارسال و از این واقعه اظهار تاسف می کرد و در خلال آن به این معنی اشاره کرد تو هیچ تقصیری نداشتی جز پشتیبانی از اسلام. همچنین آقای حاج آقا قزوینی نیز پیام همدردی فرستادند. همچنین مرحوم آشیخ کاظم دامغانی و پسر مرحوم آقای نوغانی و نیز مرحوم آسیدابوالحسن قزوینی نیز با مجتبی قزوینی نامه های همدردی برای امام فرستادند. مرحوم حاج میرزا عبدالله مجتهد تهرانی نیز- از علمای خارج از کشور- پیامی درباره لزوم مصونیت و صیانت امام(ره) به رئیس جمهور ترکیه نوشتند.
به این ترتیب دستگیری و تبعید امام(ره) به ترکیه موجب خیزش مجدد علما و طبقات دیگر بر ضد دستگاه طاغوت شد. آقای رامهرمزی در اهواز اطلاعیه های مهمی در پشتیبانی از امام(ره) صادر کرد. علمای شیراز نیز در این مورد فعالیت های شایانی از خود نشان دادند. علما مقام های دولتی را تحت فشار گذاشتند و خواستار دریافت خبر سلامت مرجع تقلید شدند. رژیم ناچار شد اجازه دهد داماد مرحوم آیت الله سیداحمد خوانساری به ترکیه سفر کند. ایشان چندبار با امام ملاقات کرد و با آوردن خبر سلامت امام(ره) تا حدودی آرامش را در قم و برخی شهرستان های دیگر برقرار کرد.
رژیم فرزند ارشد امام(ره) را بعد از دو ماه و نیم از زندان قزل قلعه آزاد کرد و به عنوان اینکه شماغمصطفیف باید نزد پدرتان باشید پنج روز به وی مهلت داد تا به ترکیه برود. مصطفی پس از مشورت با علما و مردم به این نتیجه رسید تا تن به این تبعید داوطلبانه ندهد. بنابراین ماموران امنیتی دستگاه به زور ایشان را تبعید کردند. به دنبال این واقعه بسیاری از مغازه های قم و تهران و برخی شهرهای بزرگ تعطیل شد، اما ساواک با اعمال زور، اعتصاب ها و اعتراض ها را سرکوب کرد. رژیم پس از اینکه متوجه امواج اعتراض شد سعی کرد با یک ترفند از شدت آن بکاهد. نخست وزیر حسنعلی منصور در مجلس سنا اعلام کرد با امریکایی ها مساله را غکاپیتولاسیونف در میان گذاشتیم و آنها قبول کردند از بعضی از مستشاران سلب مصونیت کنیم. اما این حیله کارگر نیفتاد و چنان که می دانیم عاقد کاپیتولاسیون، منصور توسط محمد بخارایی به درک واصل شد. روحانیون و وعاظ نیز نقش مهمی در مبارزه بر ضد کاپیتولاسیون داشتند؛ در منابر و نیز هنگام رمضان و محرم با ذکر نام امام خمینی(ره) و علت تبعید وی بر مخالفت های خود بر ضد رژیم می افزودند.
از خاطرات آیت الله ابوالقاسم خزعلی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید