دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

غربت سرزمین شرقی


غربت سرزمین شرقی
حمایت آمریكا از جنگ سالاران از جمله مسائلی است كه مردم و حتی دولت مركزی در كابل با آن مخالف است. نشستن زلمی خلیل زاد بر صندلی سفیر آمریكا در عراق موجب شد تا كرزای یكی از مشاوران مهم خود را از دست بدهد. انتصاب رونالد نویمن به سفارت آمریكا در كابل نتوانسته جای وی را پر كند. رواج قاچاق مواد مخدر هنوز امنیت كشور را به مخاطره می اندازد. در عرصه خارجی هم كابل با دشواری هایی روبه رو است. روابط با اسلام آباد مطلوب نیست و به علاوه كشورهای سازمان همكاری شانگهای خواهان تدوین جدول خروج نیروهای غربی از افغانستان شده اند. مجموعه این تحولات باعث دلسردی گروهی از افغانها شده است، هرچند كه هنوز بسیاری با امیدواری به آینده می نگرند.در روزگار جدید كمتر كشوری به اندازه افغانستان مجبور شده است برای فرا رسیدن روزهای بهتر منتظر بماند. در سال ۲۰۰۱ كه آمریكا حكومت طالبان را ساقط كرد، به نظر می رسید آینده ای روشن به زودی فرا می رسد، اما دور انداختن گذشته در افغانستان دشوار است. پیامدهای تهاجم شوروی به این كشور در سال ۱۹۷۹ و تصمیم آمریكا برای كمك به مجاهدین برای به راه انداختن جهاد علیه كمونیسم شوروی هنوز دامنگیر افغانستان است.
دو دهه جنگ جان بیش از یك میلیون افغانی را گرفت و علاوه بر ویرانی بخش اعظم زیرساخت كشور شامل سدها، پل ها و شبكه های آبیاری، حدود شش میلیون نفر آواره شدند. تعداد بی شماری مین هنوز در افغانستان وجود دارد. مدت كوتاهی پس از خروج شوروی از افغانستان در سال ،۱۹۸۹ آمریكا به این كشور بی علاقه شد، در حالی كه افغانی ها همچنان بهای گزافی را برای میزبانی یكی از خونین ترین نبردهای جنگ سرد پرداختند. در اواخر سال ،۲۰۰۱ آمریكا با مسئولیتهای جدیدی در افغانستان روبه رو شد. نه فقط ناچار شد به ملت سازی بپردازد، بلكه وظیفه فراهم آوری امنیت را برای ۲۵ میلیون نفر جمعیت این كشور برعهده گرفت كه به اندازه تگزاس است. همان طور كه بعداً معلوم شد، روش اداره جنگ توسط دولت بوش و بعد از آن، هر دو وظیفه را دشوار كرده است.به غیر از آمریكائیان مستقر در پایگاه های كشورهای نزدیك افغانستان و كسانی كه در بمباران هوایی نقش داشتند، آمریكا فقط ۱۱۰ مأمور سیا و ۳۱۶ سرباز نیروهای ویژه را برای سرنگونی طالبان به كار گرفت. شاید دولت بوش از گرفتاری در افغانستان می ترسید یعنی جایی كه ارتش های امپراتوری انگلیس و اتحاد شوروی عملكرد ضعیفی داشتند. یا شاید قصد داشت نیروهای زمینی را برای عملیات نظامی بعدی در عراق حفظ كند. در هر صورت رامسفلد وزیر دفاع آمریكا استفاده از نیروهای كوچك و با قدرت جابجایی بالا را با حمایت هوایی ترجیح داد. این راهبرد واشنگتن را ناچار كرد تا شتابزده دست به عضو گیری از نیروهای موجود در منطقه بزند. در دسترس ترین این نیروها، جنگ سالاران ضد طالبان در ائتلاف شمال بودند كه عمدتاً از تاجیكها، هزاره ها، ازبكها و تركمن ها تشكیل شده بود. طالبان كه به طور عمده از پشتونها تشكیل شده بود، بارها آنها را شكست داده بود. سیا در زمان جهاد ضد شوروی به تسلیح بسیاری از این جنگ سالاران كمك كرده بود، یعنی در دوره ای كه برای اولین بار مردان دارای سلاح قدرت بیشتری از رهبران مذهبی یا قبیله ای سنتی در افغانستان پیدا كردند. پس از خروج شوروی، مجاهدین كوشیدند با زور، حاكمیت خود را در مناطق تحت تصرف خود اعمال كنند.
در اوایل دهه ۱۹۹۰؛ كشت خشخاش زیر نظر جنگ سالاران گسترش یافت. خشخاش محصولی است كه حتی در مناطق كم آب به راحتی رشد می كند و درآمد آن ۲۵ برابر كشت گندم، برنج و پنبه است. برای بسیاری از كشاورزان كشت خشخاش تنها منبع قابل اطمینان درآمد در اقتصاد جنگ زده كشور بود. فرماندهان مجاهدین محلی نیز با برپا كردن مكانهای ایست بازرسی عوارض می گرفتند. در این دوره اخاذی، بازداشتهای سرخود، كشتن، آدم ربایی و تجاوز در بسیاری قسمتهای افغانستان عادی بود. تعجب آور نیست كه وقتی در سال ۱۹۹۴ كه طالبان در استانهای پشتون نشین جنوب و شرق افغانستان سربرآوردند، بسیاری از افغانها از جمله حامد كرزای رئیس جمهوری فعلی از آنها حمایت كردند. آنان توانستند ظرف دو سال تمام جنگ سالاران را سركوب كنند.در پاییز سال ،۲۰۰۱ با آغاز عملیات آزادی ماندگار بسیاری از این مجاهدین از تبعید و بازنشستگی بیرون آمدند. سیا و فرماندهان نیروهای ویژه حدود ۷۰ میلیون دلار اسكناس صد دلاری به فرماندهان منطقه ای شبه نظامیان خصوصی مانند اسماعیل خان در غرب، ژنرال عبدالرشید دوستم، ژنرال محمد فهیم و استاد عطا محمد در شمال و علی در شرق دادند. بوش از این كار به عنوان یكی از بزرگترین معاملات تاریخ یاد كرد. در نوامبر ،۲۰۰۱ سربازان ائتلاف شمال با خروج طالبان از كابل وارد آن شدند و ساختمانهای دولتی مهم را به تصرف درآوردند، هرچند كه حامیان آمریكایی به آنان گفته بودند منتظر انتقال قدرت با نظم و ترتیب باشند. مجاهدین به سرعت قدرت و نفوذ را از طالبان بازپس گرفتند. اسماعیل خان خود را فرماندار استان هرات اعلام و بر واردات از ایران عوارض وضع كرد كه به ۹ میلیون دلار در ماه می رسید. به علاوه بسیاری از محدودیتهای دوران طالبان را در مورد زنان به اجرا گذاشت.جنگ سالاران در استانهای مرزی مانند ننگرهار، قندهار، خوست و بلخ نبرد برای سیطره بر كشت و قاچاق پرسود خشخاش را از سر گرفتند. جنگ بین شبه نظامیان دوستم و عطامحمد در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ جان دهها غیرنظامی را در بلخ گرفت. آنان به زودی دست به اعمالی زدند كه باعث شده بود طالبان مدت كوتاهی مورد علاقه بسیاری باشد، یعنی قتل های بدون محاكمه، آدم ربایی، شكنجه، تجاوز و قاچاق انسان. جنگ سالاران همكار نیروهای ویژه آمریكا دست به جنایتهایی زدند كه هنوز بدون مجازات است. مثلاً نیروهای دوستم در استان شمالی شبرغان حدود سه هزار نفر زندانی طالبان را داخل كانتینرها بار كردند و باعث مرگ آنان شدند.
در دسامبر ،۲۰۰۱ براساس موافقت نامه بن كه رهبران شبه نظامی هم پیمان آمریكا در جنگ با طالبان امضا كردند، قرار شد سازمان ملل در كابل نیروی حافظ صلح بین المللی مستقر كند و تمام شبه نظامیان پیش از رسیدن آنان شهر را ترك كنند. اما وقتی در اواخر سال ۲۰۰۱ حامد كرزای به عنوان رئیس جمهور با حمایت آمریكا وارد كابل شد، نه فقط ناچار شد ژنرال فهیم و دهها هزار جنگجوی شبه نظامی وی را تحمل كند بلكه شاهد فعالیت جنگ سالاران جدید در دیگر نقاط كشور باشد.
جنگ سالاران
علی با ۱۸۰۰۰ نفر مرد مسلح یكی از قدرتمندترین جنگ سالاران است. وی در اواخر سال ۲۰۰۱ به شهرت رسید، یعنی زمانی كه نیروهای ویژه آمریكایی وی را برای به دام انداختن بن لادن در غارهای توره بوره در استان شرقی ننگرهار در مرز پاكستان اجیر كردند. از آن زمان، وی به رشد خود ادامه داده است. علی با حمایت ژنرال فهیم و نیز نیروهای ویژه آمریكایی، رقبای خود را به انجام حملات هوایی توسط آمریكا تهدید كرد و پس از بیرون راندن نماینده كرزای، خود را مسئول امنیت استان ننگرهار خواند. مردان زیر فرمان علی متهم به دست داشتن در آدم ربایی، شكنجه و تجاوز به زنان و پسر بچه ها هستند. از زمان جنگ توره بوره، وی به یكی از قدرتمند ترین مردان دخیل در قاچاق مواد مخدر در افغانستان بدل شده است.كشاورزان ننگرها ر كه در زمره ۳/۲ میلیون افغانی فعال در سوداگری مواد مخدر هستند، گفتند علی كشت و قاچاق تریاك را تشویق و بر آن نظارت دارد. محصول خشخاش برای فرآوری به پاكستان برده می شود و در آزمایشگاه های ننگرهار به هروئین تبدیل می شود و سپس از طریق دبی و پاكستان به خیابانهای لندن و پاریس می رسد. آزادی هایی كه جنگ سالاران تحت حمایت آمریكا مانند علی از آن برخوردارند، یك دلیل آن است كه كشت خشخاش در خلال سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ حدود ۶۴ درصد افزایش یافت و در سال ۲۰۰۴ افغانستان منبع تأمین ۸۷ درصد هروئین جهان بود. در ماه های اخیر كرزای علیه تریاك اعلام جهاد كرده و به استانداران و مسئولان امنیتی در كشور گفته است با كشت یا قاچاق آن مبارزه كنند. جنگ سالاران نیز از كاهش چشمگیر كشت خشخاش در استان های زیر نظر خود دم می زنند.
عطا محمد جنگ سالار سابق و استاندار فعلی بلخ گفت وی تلاش زیادی برای ریشه كنی خشخاش در این استان و خلع سلاح داوطلبانه افراد خود كرده است. وی تا پیش از آن همواره به مانند سنت بنیادگرایان، لباس نظامی می پوشید اما حالا با كت و شلوار در دفتر كار مجلل خود در مزار شریف از میهمانان خارجی استقبال می كند. می گویند شبه نظامیان وی محموله بزرگی از سلاح را مخفی كرده اند. اهالی شهر نیز از نقش محمد در قاچاق مواد مخدر به ازبكستان صحبت می كنند. در جولای ۲۰۰۴ رئیس پلیس منصوب كرزای در شهر مزارشریف یك محموله تریاك را توقیف كرد اما عطا محمد وی را در خانه اش حبس كرد. سربازان انگلیسی كه در چارچوب نیروی پاسدار صلح بین المللی ایساف در مزار شریف هستند، به رئیس پلیس محبوس غذا و آب می رساندند تا زمانی كه این بحران حل شد.مسلماً دولت مركزی ضعیف افغانستان نمی تواند كار زیادی برای مبارزه با كشت خشخاش انجام دهد و از سی و دو استان كشور، اكنون در بیست و هشت استان خشخاش كاشته می شود و این كار اغلب با حمایت و دخالت مقامات محلی انجام می شود، مانند رئیس پلیس در استان دور افتاده شمالی بدخشان كه تا این اواخر بزرگترین كارگاه تولید هروئین را در افغانستان اداره می كرد. در ابتدا كرزای به كشاورزان پول داد تا از كشت خشخاش دست بردارند. البته مقامات فاسد دولتی این بودجه را بلعیدند عده ای از كشاورزان این پول را گرفتند و به كشت خشخاش ادامه دادند. كرزای بعدا تصدیق كرد پرداخت پول اشتباه بود.
وجود فرآورده های پرمحصول، تأسیسات سردخانه و اعتبارات كوچك شاید باعث شود كشاورزان افغانی دست از مطمئن ترین منبع درآمد خود بردارند. اما به نظر می رسد طرحهای بلندمدت برای سودآور كردن كشاورزی در افغانستان به اندازه برنامه های ریشه كنی خشخاش برای آمریكایی ها جذابیت داشته باشد. طبیعی است كه این برنامه ها با مقاومت روبرو شود. پارسال یك شركت امنیتی آمریكایی چهارصد نفر افغانی را برای ریشه كنی خشخاش به مدت دو هفته آموزش داد. آنان به استان مركزی وردك رفتند و یك هزار هكتار خشخاش را نابود كردند. اما این كار پس از جنگ با كشاورزانی امكان پذیر شد كه راكت شلیك كردند و مین در مزارع كاشته بودند.در نوامبر ،۲۰۰۴ كشاورزان استان ننگرهار گزارش كردند هواپیمایی را در حال پاشیدن مواد شیمیایی بر مزارع خشخاش دیده اند. دین محمد استاندار گفت فقط آمریكایی ها می توانستند این هواپیما را فرستاده باشند اما مقامات آمریكایی هرگونه اطلاعی را از آن تكذیب كردند. به گفته یك دیپلماتیك اروپایی اعضای ارشد دولت بوش به نابودی مزارع خشخاش از طریق هوا روی آورده اند، اما كرزای از این كار راضی نیست چون كشاورزان به شورش تحریك می شوند.به نظر می رسد، افغانها حق دارند تعجب كنند چرا ۱۸۰۰۰ سرباز آمریكایی در این كشور از دستگیری قاچاقچیان مشهور ناتوان هستند. یك دیپلمات غربی گفت سالها بود همه می دانستند آل كاپون سردسته یك باند مافیایی است اما لازم بود تا مدارك لازم برای محكومیت وی گردآوری شود. بسیاری از افغانها می گویند آمریكا می خواست بخشی از پول حاصل از مواد مخدر به مصرف بازسازی كشور برسد و از این رو، افزایش كشت خشخاش را ظرف سه سال گذشته نادیده گرفت.
دولت ضعیف
آنتونیو ماریاكوستا مدیر اجرایی برنامه مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل در گزارشی در اكتبر ۲۰۰۳ نوشت افغانستان بار دیگر به كشوری ضعیف بدل خواهد شد و این بار در دست كارتلهای مواد مخدر و تروریستهای سوداگر خواهد بود. وی در گزارش جدیدتر خود در نوامبر ۲۰۰۴ هشدار داد اگر مشكل مواد مخدر در افغانستان ادامه یابد، موفقیتهای سیاسی و نظامی سه سال گذشته از دست خواهد رفت.ده بسیاری معتقدند تا زمانی كه دولت بوش نتواند از جنگ سالاران در جنگ با تروریسم دست بكشد، این فرجام برای افغانستان اجتناب ناپذیر خواهد بود، چون حمایت از جنگ سالاران به معنای تضعیف حاكمیت كرزای است. به نظر می رسد، بخش اعظم كشور را جنگ سالاران و شبه نظامیان آنان اداره می كنند. كرزی در مصاحبه ای با نیویورك تایمز آنان را بزرگترین تهدید برای امنیت افغانستان می داند كه از طالبان هم خطرناكترند. طالبان در سال گذشته بیش از ۹۰۰ نفر را كشتند. آنان بیشتر در استان های جنوبی و شرقی حضور دارند.پنتاگون از شركت دادن سربازان آمریكایی در فعالیتهای صلح بانی در افغانستان جلوگیری می كند. عجیب تر این است كه تا سپتامبر ،۲۰۰۳ آمریكایی ها با گسترش حیطه مأموریت نیروی كمك رسانی امنیت بین المللی (ایساف) به فراتر از كابل مخالفت می كرد. نیروی هشت هزار نفره ایساف كه زیر فرماندهی ناتو است، در خلال سه سال آینده و با گسترش حیطه مأموریت، چند هزار نفر بیشتر خواهد شد. اما همچنان حضور آن با فعالیت ۴۰۰۰۰ نفراز افراد ناتو در بوسنی غیرقابل مقایسه است. بوسنی فقط یك دهم افغانستان است. به علاوه ایساف اختیاری برای مقابله با قاچاقچیان یا حتی دخالت نظامی در نزاعهای داخلی ندارد.در جولای ،۲۰۰۴ پزشكان بدون مرز كه در سالهای سخت جنگ داخلی و حكومت طالبان مانده بودند، پس از كشته شدن پنج نفر از كاركنان آن از كشور خارج شدند. این سازمان ادعا كرد مقامات افغانی شواهدی به آن ها نشان داده بودند كه جنگ سالاران شمال غرب كشور در مرگ آنان دست داشته اند اما كاری برای بازداشت آنان نكردند. پزشكان بدون مرز پیشتر توزیع جزواتی را در جنوب كشور توسط نیروهای ائتلاف محكوم كرده بود كه در آن نوشته شده بود اگر مردم می خواهند تحویل خواربار ادامه یابد، دادن اطلاعات در مورد طالبان و القاعده ضروری است. به علاوه آنان آمریكا را متهم كردند از كمكهای بشردوستانه برای حمایت از بلندپروازیهای سیاسی و نظامی استفاده می كند و به این ترتیب، بی طرفی سازمانهای كمك رسانی غربی را در مناطق جنگی به خطر می اندازد.بن لادن و ملاعمر پس از اعلام بیشترین جوایز و جدیدترین تعقیب در تاریخ هنوز آزاد هستند. این امر نه فقط نشان دهنده دشواری های جنگ با دشمن سایه وار در قلمروی وسیع و كوهستانی است، بلكه نشان دهنده قوت وفاداریهای قبیله ای و مذهبی و احساسات فزاینده ضدآمریكایی در استانهای پشتون نشین افغانستان و پاكستان است. در اكتبر ،۲۰۰۲ احساس خشم مردم به آمریكا سبب شد تا ائتلاف احزاب اسلامی افراطی در انتخابات استان های همجوار افغانستان در پاكستان به پیروزی برسند. با ادامه حملات هوایی، احتمال پیوستن شمار بیشتری از مردم در جنوب و شرق افغانستان به اسلام گرایان افراطی بیشتر می شود.هیچكدام از هزاران نفر افغانی كه در نقاط اغلب ناشناخته در بازداشت ارتش آمریكا به سر می برند، از عنوان اسیر برخوردار نیستند و به مشاوره حقوقی دسترسی ندارند. گاه به همان راحتی كه دستگیر می شوند، آزاد می شوند.بدرفتاری در حین بازپرسی عادی به نظر می رسد. تا به حال چند نفر از این زندانیان در حبس كشته شده اند.عده زیادی از افغانها معتقدند مردم غرب كه جذب مسائل عراق شده اند، نسبت به سرنوشت افغانها بی اعتنا شده اند یا در افغانستان چیزی را می بینند كه دلشان می خواهد یعنی طلوع دمكراسی و آزادی. اما دكتر سیما ثمر فعال حقوق بشر در افغانستان گفت دمكراسی و آزادی بدون عدالت و حاكمیت قانون بی معناست. انتخابات پارلمانی آینده شاید گامی دیگر در مسیر طولانی به سوی دمكراسی و آزادی باشد، اما شاید باعث مشروعیت بیشتر جنگ سالاران شود كه اكنون بیشتر از هر كسی در این كشور موقعیت تشكیل احزاب سیاسی و تأثیرگذاری بر رأی دهندگان را دارند.

مترجم: رضا محتشم
منبع : روزنامه همشهری